-
مینوش جون حتما اون دوستات خیلی بدجنسند که اینطوری روحیتو خراب کردند . با هر کسی دوستی نکن. حالا خودشون خیلی خوشگلند ؟! من خودم تو مدرسه توسط کسی مسخره میشدم که خودش چاق و قد کوتاه بود بینیشم قوز داشت اما خوشگل بود همیشه بهم تیکه مینداخت و بینیمو مسخره میکرد ! جالب ایجاست که دوستم شنید که پشت سرم میگفت پونی خوشگله من بهش میگم دماغ کوفته ای شوخی میکنم! دوستم گفت نمیان بگند خوششگلی چون فکر میکنند مغروو میشی >
من چون تنهاl به خودم گیر میدم دیگه اگه اون زیبای های دیگه مهم ترند پس چرا تنهام ؟؟!
من بدبختم چون دخترم تنهایی نمیتونم خوشبخت زندگی کنم چون افکارم روحیاتم جوریه که این زندگی مناسب من نیست . دیگه دارم رویا پردازی میکنم رویای من اینه ازینجا برم برم جایی که بهم آرامش بده با کسی باشمم که درکم کنه . خب بعضیا رویاشون ماشین مدل بالا و خونه لوکس و شیک تو بهترین و باکلاس ترین منطقه ی تهران هست میرند کلی کار میکنند بدست میارند و لذت هم میبرند اما من از تهران بدم میاد از حال و هواش از ریختش از تفریحاتش از امکانات مزخرفش که اصلا خوشحالم نمیکنه متنفرم خیلی هم راغب نیستم بینیم عمل بشه عملی بشم که چی بشه آخرش یه عده آدم ظاهر بین دورم جمع میشند البته خودمم زیبایی برام مهمه عمل بینی هم دوست ندارم خیلی کوچیک و غیر طبیعی بشه به من نمیاد فقط انقدر هم بزرگ غیر طبیعی هستش میشه صورت رو قشنگ تر کرد . باز هم گیر کردم نمیدونم چی درسته چی غلط . عمل بینی بعضیا رو زیبا میکنه بعضیا رو غیر طبیعی .
خب نگاه زیبا نمیدونم نگاهم زیباست یا نه ؟ چشمام قشنگه میگند . نمیدونم شاید نگامم زیبا باشه البته بیشتر وقتا ناراحتم... :302: برق خوشی هم زود میاد تو چشمام اگر واقعا خوشحال باشم چون کم حرفم بیشتر با نگاه احساسم رو نشون میدم .
-
تقصیر از من بود که پرسیدم. اول اینکه ادم از کسی باید نظر بخواد که صاحب نظر باشه و البته خیر خواه. کسایی که وقتی قراره درک شن من درکشون کنم رفتاراشونو ببخشم بعد موقعی که حال من بده حتی نتونن بهم اجازه بدن که در حد یکی دو جمله تلخ باشم به درد نمی خورن. هم حسی انسانی حداقل با من ندارن. در مورد پسرا من کلا به کسایی که دوسشون نداشتم هیچی راه نمی دادم که سوتفاهم نشه. امادخترا رو هر کی میومد کنارم تا حدی قبول می کردم. این دو تا کسایی بودن که دوسشون نداشتم اون اول. یکیشون که اولین بار دیدمش انقدر حالش به نظر بده بود که فکر کردم همین تازگیا جدا شده از شوهرش. هیچوقت هم بهش هیچ بدی نگفتم. رفتاراشو بخشیدم گفتم حالش بده. سعی کردم یه وقتایی سر موضوعات درسی کنارش باشم که حالش بهتر شه. هیچوقت بهش نگفتم حالشو. الان حالش بهتره. نه به خاطر من خودش حتما مشکلاتش کم شده. اونوقت اون توقع داره ادم همه اش خوب و شیرین باشه. دوست نیست. هم حس نیست. حداقل با من. اون یکیشون هم همینطور وقتی عاشق بود کلی حرفاشو گوش دادم کلی سعی کردم درکش کنم الان به من رسید خانم فکر خوشی خودشه. خوش هم نیست البته ولی بی انصافه. بقیه هم همینطور.
یکیشونو که بعد از اینکه موهامو اینطوری کردم دیدم داشت حرف می زد اندامش اصلا خوب نیست یه کم چاقه شکم هم داره دیدم روشو زیاد کرده داره به من ایراد می گیره که لاغرم تازه فهمیدم بابا کلا کلاه رفته سرم. به بعضیا رو بدی انگار کمبودای خودشونوو هم می خوان جبران کنن. بعدم می گن دوستانه نظر می دیم :)) منتی نیست البته مقصر خودمم. حالم شروع کنه به بد شدن ذهنم افتضاح کار می کنه نباید هیچ کاری انجام بدم.
دیگه برعکس می کنم. به پسرا کلا راه می دم دخترارو کسایی رو که به دلم بشینن کنارم قبول می کنم :) پسرا بیچاره ها از یه حدی بیشتر که نمی تونن پررویی کنن. چون اختلاف جنسی هست این خودش یه فاصله است. همیشه میشه احترام نگه داشت.
در مورد نگاه زیبا. این به مروره. درک کردن احساسات و موقعیت ها راحت بودن با خودت قبول کردن خودت راحت بودن بادنیا و این چیزا. نگاه زیبا از همون فکر و ذهن زیبا میاد. زیبا روراست با خودتو طبیعی. مطمنم نگاهت زیباست. زیبا و پرحس.
وقتی نمی دونی چی کار کنی چی درسته چی غلط بهتره کاری نکنی.
می گی پول نداری خوب ول کن بینیتو. هر وقت پول داشتی فکر کن.
اگه فکر می کنی نیاز به عمل داره با چند تا دکتر بروفقط صحبت کن نظرشونو بپرس. همین. اصلا اصلا عمل نکن الان. فقط نظر بپرس.
خودت کهمی گی بینیت میاد به صورتت حالا چه کاریه عمل؟؟؟
من درکت می کنم :) فعلا منو دوست خودت بدون تا جایی هم بتونم درک م یکنمت. سر فرصت بگرد اون پسری رو که مناسبته رو پیدا کن.
-
راستی پونی وقتی اعصابت خط خطی میشه یه کارایی بکن که مثبتم باشه. مثلا می تونی به پوستت با میوه ها رسیدگی کنی. موز. توت فرنگی. پرتقال. نارنگی. انبه . هلو. هندوانه. طالبی. خیار. گوجه فرنگی (اگه پوستت حساسیت نده بهش) و ... به میزانی که اعصابت خورد میشه بدو برو میوه ای که رسیده و نرم باشه و به پوست بخوره بزن ماساژ بده ده دقیقه ای نذار خشک شه. بعد با اب خالی بشور. لیمو ترش ولی یکی دو دقیقه حداکثر بمونه. زود با اب خنک بشور. ماساژ هم ندی لیمو ترش رو. کلا میوه های شیرین و اب دار می تونن رو پوستت بیشتر بمونن. مثل توت فرنگی هلو موز انبه طالبی. اما تا دیدی خشک داره میشه بازم یه مقدار دیگه از میوه رو بزن پوستت. حدود ده دقیقه خوبه.
با این حرص هایی که م یخوری تعداد رسیدگی میوه ای به پوستت زیاد میشه و با توجه به اینکه سنت کمه و پوستت خوبه زود هم اثرش رو می بینی. من قدیما اینکارو م یکردم. وقتی هم که اعصابت خورد میشه می تونی بدنتو با لوسیون بدن سبک مثل سینره ماساژ بدی. دست و پا. اینم خوبه. قدیما اینکارو می کردم وقتی گریه می کردم :) عادتام از الاتم بهتر بود باید برگردم به گذشته :) ورزش هم خوبه بکنی. خودتو تو فکرات ول نکن. اون تاپیک بهار زندگی هم خوبه واسه کنترل فکر. موفق باشی.
-
مینوش عزیزم ممنون که درکم میکنی :43:
مشکل من رو بیشتر آدما درک میکنند کسایی که شرایط منو دارند زیادند تو همین تالار مثل خودم زیاد دیدم .
من عرضه ندارم کسی رو پیدا کنم یکی باید منو پیدا کنه !
ای کاش میتونسم تنها خوشحال باشم ای کاش مامان بابام انقدر سخت نمیگرفتند کاش دوستای دختری داشتم که مثل خودم بودند تنها و میشد دخترونه خوش گذروند ولی همشون بایکی هستند نمیگم خوش بحالشون و حسرت نمیخورم فقط چون با کسی اند خیلی با من تنها نمیرند بیرون .
یکی ازم پرسید دوست پسر داری ؟ وقتی گفتم نه گفت دروغ میگی من گفتم نه هنوز ندیدم کسی رو که دوستش داشته باشم و دوستم داشته باشه تعجب نداره . مگه چند سالمه حالا! همش 18 سالمه
پرسید زندگیت کسل کننده نیست منظورش این بود تنهایی سخت نیست ؟! نمیدونستم چی بگم تازه اونموقع یه افسردگی خفیفی داشتم احساس تنهای هم میکردم گفتم نه ؛ فکر کنم... یادم نیست دقیقا چی جواب دادم ولش کن ! :311: الان میگم آره کسل کنندست چون دیگه خسته شدم چون احساس میکنم از همه بی عرضه ترم از همه زشت ترم حالا بماند که از وقتی فهمیدم نیاز به محبت یه نفر دارم زدم خودمو له کردم گفتم تو زشتی و جذاب نیستی نمیتونی کسی رو خوشبخت کنی! خیلی بدم با خودم من خودمو نمیبخشم چرا این باورو این چند سال تو ذهنم بهش پر و بال دادم حالا بیرون کردن از ذهنم سخته ..
من الان دو هفت است میوه های خوشگل وخوشمزه تابستونی رو که میخوام بخورم یکم از گوشش و پوستش میکنم میزنم به پوست صورتم وقتی میشورم صورتمو همون لحظه پوستم شاداب و روشن میشه منم ذوق میکنم . ولی زود از بین میره دوباره رنگ و روم بد میشه هی باید بزارم:97: بیکارم مگه؟! بعدشم میوه گرونه ! :311:
ولی روش خوبیه حداقل باید تا یه ماه ادامه بدم البته اگه حوصله و روحیم بکشه چون یه وقتا انقدر حالم بد میشه که توان این کارا رو ندارم فقط خیلی هنر کنم زود میرم یه دوش میگیرم .
من احساس میکنم خیلی نوسان داره خلقم یه جوره عجیبی ام . چون یه لحظه بی خودی خوشی میاد تو دلم یه ساعت بعد آرزوی مرگ میکنم . فکر میکنم برا اینه که صبور نیستم چون اون یه لحظه تلاشمو میکنم که خوشحال باشم یکم موفق میشم بعدش دوباره حال بد میاد سراغم . اصلا نمیتونم درسامو با تمرکز بخونم فکرم رو مسائل ناراحت کننده ای زوم کرده مغزم خستست نمیکشه برای درس خوندن . دنبال قرص ریتالینم اما خیلی ضرر داره دوست خواهرم فقط یدونه خورد باعث شد 4 شب نخوابه راحت درسشو بخونه ولی همون یه قرص اثرشو رو مغزش گذاشت میگرن و تیک گرفته .
من خیلی خستم باید امتحان هامو خوب بدم باید جبران کنم نمیخوام معدلم کم بشه ولی خیلی مغزم شلوغه .
اگه موفق نشم امتحانارو خیلی بهم میریزم و خودمو نمیبخشم .
-
نه. می تونی یکی دیگه رو خوشبخت کنی. تو خیلی خوبی.
نوسان خلق نداری. نوسان خلق اون چیزیه که من دارم. تو 19 سالته طبیعیه یه کم روحیاتت در تغییر باشه. اصلا مشکلی نیست.
اون تاپیک بهار زندگی و ذهن سطحی رو اگه شروع نکردی همین امروز شروع کن. اثرش قطعا از اون قرصا هم بهتره هم پایدارتر.
خودتو خیلی در معرض چیزای زاید نذار. مثلا توی ترافیک می مونی خودت وقتت رو مدیریت کن گوش و اعصابتو دست این غریبه و اون غریبه نده. یه کتاب صوتی که می خوایو گوش بده. یا موسیقی بی کلام که لینکش توی همون تاپیک بهار هست رو گوش بده. نذار اعصابت دست این و اون بیفته. ادما مختلفن. ما باید خودمون خودمونو مدیریت کنیم.
میوه گرون هم باشه از کرم و دکتر پوست هم مفید تره هم ارزون تر هم کاملا بی خطر. بزن به پوستت.
موفق باشی.
-
بچه ها من نمیتونم درسمو بخونم نمیخوام تلقین کنم ولی هر چی میخونم نمیره تو ذهنم چند تا امتحان پش سر هم اند استرس گرفتم تمرکزم صفره احساس میکنم خنگم . فیزیک دارم میخونم اونم ساده ترین مبحث درسی که قبلا تو دبیرستان خوندم اما یادم نمیاد خونده باشم نمیتونم الان یاد بگیرمش من چیکار کنم انقدر خنگم موج منفی و تلقین نمیتونم جلوشو بگیرم خب وقتی هی میخونم یاد نمیگیرم عصبی میشم از خودم بدم میاد من معدلم باید بره بالا امسال کنکور 70 درصد معدل تاثیر داره من قبول نمیشم کارشناسی نکنه سال دیگه کلا شرط معدلی بشه من دیگه نتونم ادامه بدم معدلم خیلی پایین شده اونم الکی الکی صفر رفت تو کارنامم چون نمیرفتم سر کلاسام من خیلی احمقم :97: :161:
- - - Updated - - -
از قهوه متنفرم ولی به زور خوردم که دوپینگ کنم ولی یجوری شدم استرس گرفتم حالم داره بهم میخوره :54:
- - - Updated - - -
هیچکس به این تاپیک سر نمیزنه :302: چون خیلی الکی کش اومده ! الان این مشکل جدیدمه اضطراب! ولی وقت نیست یه تاپیک جدید بزنم میترسم به جای درس خوندن بشینم گریه کنم خیلی بغض دارم احساس خنگی و ناتوانی میکنم اینا همش تلقین بسه دیگه چرا تمومش نمیکنم
- - - Updated - - -
وقتی یاد نمیگیرم درسو وقتی حواسم پرته چیکار کنم . دیگه با گریه نمیشه درس خوند دیگه آرامشم رفت عصبی شدم
-
صفرو برو با یکی بعدا صحبت کن. نمی دونم کی توی دفتر گروهتون بپرس که می شه این صفرو از کارنامه حذف کرد درسو حذف کرد راهی احتمالا داره.
الان فقط درستو بخون. به نتیجه و حاشیه و این چیزا فکر نکن. درس. همین. انرژیتو سر نق زدن به خودت نذار. فقط درس بخون.
تا هر جا برسی م یخونی بقیه اشم می ری سر امتحان رو به راه می کنی.
الان یه کمی خودتو ناز کن. یه بوس هم بکن خودتو با دست :) همه اش همین کارو بکن. هی قربون خودت برو. بعدش می بینی چقدر خوب و زود کاراتو می کنی.
می تونی ابجوش عسل بخوری. اب گرم جوش مثل چایی تو لیوانت بریز یه مقدار عسل توش بریز به هم بزن بعدش بخور. فکر می کنم یه لیوان یا دو لیوان بخوری خوب میشی. اون قهوه رو می گم
-
صفر ا رو حذف کنن؟؟؟ دلت خوشه این آموزش ما اگه انقدر مهربون بودند تو حذف و اضافه واسم حذف میکردن اون درسو هر چی گفتم من راهم دوره خوابگاه نمیرم خسته میشم نمیرسم بخونم درسارو وهر روز بیام و برم این همه راهو میخوام سبک باشه انتخاب واحدم . مگه درک کردند ؟ ! منو از 5 تر مه شدند ترسوندند ! من حلالش نمیکنم !
حلالشون نمیکنم که انتخاب واحد خودمو حذف کردند . دانشگاه دولتیه پول نمیگیرن میخوان زود بندازنمون بیرون !
مرسی عسل خوبه دوسدارم ولی قهوه مزخرف ترین نوشیدنیه مخصوصا که منو یاده استرس شب امتحان میندازه تلخ ترین لحظه ها .....
من میخوام خودمو بزنم بوس کردنم شبیه سیلی شد برام دعا کن فقط مرسی :43: :72: :72: :72:
- - - Updated - - -
به خاطر قیافه دارم عقل و هوشمو از دست میدم یجوری نشم که نه قیافه قشنگی داشته باشم نه هوش واستعداد ! فقط میخونم یادم نره من فقط وقت دارم یه دور درس بخونم همین .
- - - Updated - - -
برای خودم متاسفم که میدونم فراموش کارم ولی انتظار دارم با یه دور خوندن درسام یادم بمونه دیگه دارم میترسم از خودم .........
- - - Updated - - -
به نظرتون برم پیش روانپزشک برام ریتالین تجویز میکنه ؟؟؟؟ برا فراموشی و حواس پرتی اختلال تمرکز؟ . بعضیا با یه دور خوندن درس میمونه تو ذهنشون اما من نه.
-
قرص جینسینگ از داروخانه بخر بخور. هم واسه افسردگی خوبه هم تمرکز. البته می گن.
برای تمرکز حتما خواب کافی و منظم داشته باش. البته الان که امتحانه نه. کلا.
به خودت بگو هر چی هستی و هر چی داری بهترین چیزیه که لازم داری. بعدا هم تلاش می کنی بهترین های جدیدی رو به دست میاری.
به خودت مثبت بگو مخصوصا وقتی که وقت کم داری و نیازه که خوب درس بخونی. همش قربون خودت برو و خودتو ناز کن تا بهتر درس بخونی.
تاپیک مشاوره ذهن سطحی بهار زندگی رو به جای قرص و روانپزشک استفاده کن. تمرین های ساده مدیتیشن هم خوبه. خواب کافی و سر ساعت مشخص. غذای سالم. ویتامین . جینسینگ. ورزش. ارامش. رضایت از هر جی که داری.
http://www.hamdardi.net/thread-26620.html
-
امروز نتونستم آروم باشم و بشینم درس بخونم کلی گریه کردم دست خودم نیست از شدت بغض گلوم درد میگیره روحم ذهنم خستست بی حال و کسل شدم تو بدنم جونی نیست سرم داره میترکه چقدر غیر قابل تحمل شدم ولی دلم واسه خودم میسوزه که همش تقلا میکنم خوب بشم ولی بلد نیستم با خودم مهربون باشم . داره فکر خودکشی میاد تو سرم با اینکه خیلی وقته به اینکار فکر نمیکنم خودکشی که نه آرزوی مرگ دارم . برای چی ؟! به خاطر قیافم ؟ نه واسه تنهایی و حال بد داشتن و خستگی روحی انجام ندادن وظایفم و گند زدن به زندگیم نداشتن هیچ عشق و علاقه ای به هیچ چیز دنیا نه رشته تحصیلیم نه خودم نه اطرافیانم من لیاقتم تنهاییه من آدم بدی ام خب . مهربون نیستم دوستداشتنی هم نیستم غر غر و و افسرده عصبی کسی که نمیتونه خودشو بپذیره آدم حساب نمیکنه خودشو . من باید بمیرم .