سلام بر aqua-68 ی عزیز. چون دیدم خ دوست داری نظرم رو بشنوی ;) اومدم نظرم رو بگم J. . اینها رو می گم چون می دونم هم همسرت رو خ دوست داری. من کلی وقت صرف کردم تاپیک های آقای پژمان رو دوباره خوندم. مال شمارو هم خودندم. هر چند می دونم و مطمینم که دوستان مهربان زیادی برای شما نوشتن (و چه بسیار زیبا هم این کارو کردن و من واقعا لذت بردم. دستشون درد نکنه. و البته فراموش نکن این ادمها فامیل شوهرت نیستن که بخان قضاوت مقرضانه داشته باشن) و گفتنهیا رو گفتن.
پژمان مهره مار داره توی تایپیکم بجز فرشته بقیه طرفدارشن
اما دلم نیومد که منم نظر ندم. ادعایی برای درست بودن حرفها نیست ولی بی شک با شنیدنشون چیزی رو از دست نمی دین. خوشحالم می کنی بخونیشون. در جای جای پستم شما بارها نقل قولهایی از خودتون و شوهرتون رو می شنوید. باشه ؟
دوست نازنین من، در جایی از پستهاتون نوشتین: که با هوشین. . یه فرد باهوش می تونه برا مشکلاتش راه حل های مختلف انتخاب کنه و اونها رو حل کنه. منعطف باشه. اگه مشکلاتش حل نشدن بدونه که سطح تفکرفعلیش کافی نبوده و کلا در در تمام امور زندگیش هوشمندانه برخورد کنه. خب با این مقدمه و با استفاده از حرفهای خودت نظرم رو میگم :
در جایی در پاسخ به صبای عزیز گفتین:
آیا تا به حال به این فکر کردی که پژمان کلا از زندگیش با شما راضی هست یا خیر؟ نه فکر نکردم.
یعنی حتی برای یک بار هم !!!
نه اصلن اصلن فکر نکردم فکرکردم ولی نمیدونستم اینقد ناراحته
دوست من این یکی از مهمترین سوالهایی که هر ادم متاهل می تونه و باید از خودش بپرسه. ایا این نشون نمیده که شما انچنان که شایسته است به فکر شوهرتون نیستین و از نیاز ها و چیزهایی که خوشحاش می کنه مطلع نیستین؟ اصلا چقدر شوهرت رو می شناسی! بزار یه جور دیگه بپرسم په جور خودت رو می شناسی! دوست دارم از غالب خودت در بیای و بری تو غالب یه ادم دیگه و این حرفها رو بشنوی . اونوقت حس شما از این همسر چیه!
امدی بیرون؟ بگم؟
یه خورده به گفته هاتون دقیق شین:
من می خام : پژمان با پدرش کار نکنه
من می خام: پژمان پیش خانواده من باشه
من می خام پژمان فلان عطر و ادکلن رو استفاده نکنه
من می خام پژمان لباس استین کوتاه نپوشه
من میخام پژمان این مدل مو رو نزنه (اینها گفته های شوهرتونه)
"چرا تی شرت آستين کوتاه ميپوشی بيرون ميری ميخوای دستھا و بازوھات رو ھمه ببينن.چرا بوی
اودکلنت ھرجا ھستی تا دو ساعت بعد تو باقی می مونه. چرا موھات رو بلند ميگذاری موھات نباید از
گوشت پایين تر بياد .
تو چرا ساعت اینقدری ميخری.چرا کفش و اودکلن اونقدری ميخری."
برداشت شما چیه از این حرفها؟
این "من می خام ها " ازش دوست داشتن برداشت نمی شه.
این" من می خام ها" یعنی:
من پژمان رو دوست دارم اما با عملم دارم میگم که می خام پژمان فکر نکنه! احساس نداشته باشه! من میخام در چنگال خودم نگهش دارم تا دست هیچ کس بهش نرسه! من می خام بجاش فکر کنم و بجاش احساس کنم.
میخوام شووهرم واسه خودم باشه بده؟
- من( چنار) می فهمم که این قضیه از جایی اب می خوره( همون شرکت و همکار شوهرتون اما به جاش باهاتون صحبت می کنم)
بی خبر ازاینکه خود شما با کارهای خودتون دارین اون رو از خودتون دور می کنین.
با هیچ جیگر در اوردن و طنابی شما نمی تونی کسی رو مجبور کنی که دوستت بداره و تا ابد برای تو باشه. ما حتی مالک فرزندانمون هم نیستیم این ها امانتهای خدان پیش ما. فکرتون رو خانم عوض کنین دوست دارین پژمان از شما بخاد
چادری شین
فلان لباس و بهمان رو نپوشین و هزارتا باید و نباید دیگه...؟ شما ازکجا فهمیدی چادری نیستم ؟
اینها جز حریم خصوصی حساب میشه. هر زن و شوهری واسه خودشون یه حریم دارن. اون چیزی که تضمین می کنه پژمان مال شماست فقط "عشق" و " محبتی" که شما نثارش می کنی. همین عزیز. اثر جاذبه این این دوتا از هر طناب و در اوردن جیگرو سایر اندام بدن بیشتر.
اگه واقعا دوسش داری ( که می دونم داری) پس در عمل نشون بده. ایا تا الان انقدر که به خودت و نیازهات نگاه کردی به پژمان هم نگاه کردی. می دونی شوهرت ازت چی می خاد
. من می دونم شوهرت چی می خاد( جالب خانم که این ها رو نه تنها شوهر شما بلکه هر مردی از خانمش می خاد )
از کجا؟ از دوتا تاپیکی که زدن. برات خلاصش رو می ارم تا دوباره و صدباره توجهت رو جلب کنم. اینها حرفهای پژمان. اینها چیزایین که اون دوست داره و هیچ کدومشون هم یه خواسته فضایی نیستن. پس خوب بشنو . می ارم چون می دونم رضایت پژمان برات مهم:
1)مھمترین رکن برا یه مرد تو زندگی مشترک آرامش و تایيد شدن
از سمت خانمش ھست و من تو زندگيم ندارم. ھمسرم باید این دو رو به من بدن که از پسش بر
نميان. بالاخره ھمه چيز زندگی پول و ازدواج نيست.
2) و باز در جایی دیگه زندگی به تایيد شدن. آرامش خاطر .دوست داشتن و عشق نياز داره و زندگی من فاقدش ھست.و جایی دیگه : نيازی به دلسوزی خانمم ندارم به عشق و اعتماد و قدر شناسی اون نياز داشتم که از
من دریغ کردن
2) من از اون تيپ مردھا ھستم که با رابطه جنسی به آرامش ميرسم یعنی من چه خوشحال باشم و
چه ناراحت دوست دارم با این مسئله ھيجان یا تنش رو خالی کنم.... اما خانم من با وجود اینکه طبع گرمی دارن
و با این حال که ميدونن من نياز جنسی بالایی دارم سعی ميکنن با این موضوع من رو کنتزل کنن یعنی خيلی اوقات باید حرف یا نظر یا کار ایشون در اولویت باشه تا بگذارند من با ایشون باشم.
3)دوست دارم با دوستانم بيرون برم مسافرت برم مثل ھر جوان چرا من نباید یه وقتی برا خودم داشته باشم ....
اما خانمم با تلفنهای مکررش.....
و بقیه ای که خودت می تونی لیست کنی.
و می دونی چیا ناراحتش می کنه. بیا دو سه تا از مهماش اینان. خوووب گوش کن. برا داشتن پژمان برای همیشه، باید بدونی چی ناراحتش می کنه:
- فکرميکنم جای من اینجا نيست.ھمه به خودشون اجازه ميدن تو زندگيم دخالت کنن
دخالت مدام خانواده هامثلا(خانمم من رو با بازگو کردن مشکلاتمون یا رفتارھای من به پدرم یا برادرھام تھدید ميکنه!) مادرخانمم از روز اول تو ھمه مسائل ما دخالت ميکرد.حتی رنگ کت و شلوار و کراوات دامادی من رو
اون ميخواست انتخاب کنه. خيلی اون وقتھا دعوا داشتيم.
- - - Updated - - -
- من از اینکه از این رابطه(جنسی) برا تنبيه یا تشویقم استفاده ميشه خوشم نمياد.من ھم یک جاھایی یه
اشتباھاتی دارم اما درستش نيست با این دستاویز با من برخورذ بشه. ھمونطور که من اینطوری با
ایشون برخورد نميکنم انتظارم از اون ھم ھمينه ....
- ھمسرم حساسن و دوس دارن کنترل ھمه چيز تو دستشون باشه ... حتی یه مدت موبایل من
روی موبایل خانمم دایورت بود .خيلی سر این موضوع بحث کردیم کار به دعوا کشيد .
این همه کنترل!!!! برای مردی که خودش میگه:
من حرکتی نکردم که نياز باشه ھمسرم من رو با این مسئله اذیت کنن.تا به حال سمت ھيچ زن و
دختری واسه دوستی یا ھر چيزی نرفتم.جمع ھای دوستانه من با دوستانم ھميشه مردونه
است.من سر قرار دوستانم با دوست دخترھاشون نميرم.
راستی کسی هم شما رو کنترل می کنه!!! فقط برام سوال شد J
و خودت بهتر از هر کسی می دونی که شوهرت با تمام این نظارتها و حس مالکیت شما و تمام حصارها و ...
به شما وفادار بوده
اکوا جان هرکسی استانه تحملی داره. اگه ادمها رو انقدر برنجونی دیگه از محبتت ناامید می شن و می رن سراغ کسانی که قدر محبتشون رو می دونن. در این شک نکن. عرض کردم هیچ جگر و احتمالا سایر اندامها رو دراوردن نمی تونه اونها رو برگردونه و اون موقع است که جگر خودم ادم سوخته. اگه مشکلت تماس خانم همکار شوهرتون بود شما باید به این خانم متذکر می شدین که به پژمان به اندازه چشماتون اعتماد دارین و ازشون خاهش می کردین که دیگه از این تماسها نگیرن و از اون طرف به جای اینکه گشت ارشاد راه بندازین محبتتون رو نسبت بهش بیشتر می کردی و لااقل یه بار از خودت می پزسیدی که شاید مشکل از من بوده
بقیش هم که حتما خودت بیشتر می دونی. من نمی گم همش پژمان. میگم این خاسته ها حداقل خاسته ای که هر مرد از ازدواجش انتظار داره. حداقل! می دونم شما هم خاسته هایی داری که دوستان بحث کردن
در جایی فرمودین انسان مادی ی نیستین اما در اکثر پستهاتون انچه باعث نارضایتی شما شده :
مادیات بوده عزیزم. اگه نیست پس بفرمایین ماشین و خونه و... درکدوم مرتبه معنوی قرار دارن! اصلا این چه معنویتی!
دوست من ، همونطور که خودتو بقیه گفتن متاسفانه " حسادت " در شما بصورت کنترل نشده ای جولان می ده.
دوست من حسادت قبل از اینکه به هر کس دیگه ای اسیب برسونه خودت رو از درون نابود می کنه. تعداد ادمهای پولدار و موفق در اطراف ما کم نیستن. شما نمی تونی مقایسه کنی وقتی شرایط متفاوت. شوهر خاهرت یکی دیگه ست تو شوهرت یکی دیگه. اگه قرار بود همه مثل هم باشن خب خدا به جای خودت و خاهرت یه نفر و به جای شوهر خاهرتو و پژمان هم یه نفر رو خلق می کرد.
شما همچشمی دارین. این اسمش پیشرفت نیست چرا؟ چون نمی خاین ثروتمند باشین می خاین از خاهر و جاریتون ثروتمند تر باشین
شما نمی خای شوهر خوبی داشته باشی . همین که شوهرت از شوهر خاهر و برادر شوهرت بهتر باشن کافی.
شما مدام داری مقایسه می کنی. دوست داشتی پژمان هم مدام رو شما رو مقایسه می کرد:
مثلا :
خاهرت از شما خوشکل تر
زن برادرم از شما خوشکلتر و شاغل و بساز تر .
ازکجا میدونی جاریام شاغلند ؟
همکارام الن و بلن...
- - - Updated - - -
فلان همکلاسیم فلان مدرک رو داره قدبلندتر باباش ثروتمندترو ....
خب می بینی که اونم به راحتی می تونه تو این محکمه قیاس، تو رو محکوم کنه.
با مقایسه هات اونم مقایسه های ناعادلانه اعتماد بنفس شوهرت رو داغون می کنی. پتانسیلهاش رو از بین می بری
و در یک کلام اون رو فراری می دی.
ایا اون دوجاریتون همسن شمان؟ ایا مثل شما شاغل نیستن؟رد گم کنیه ؟
"چرا واستون عجيبه جای 206 یه ماشين بھتر خواستم؟اون دو تا جاریھام ماشينھاشون بھتر منه"
احتمالا اگه به جای دوتا جاری 5 تا و اونهم به جای ادمهای معمولی میلیاردر داشتی تا الان چند تا متخصص قلب عوض کرده بودین!
"چرا خاهر شوهرم جهیزیه ام رو اینجوری فرستاد"
"چرا خاهر شوهرم دخالت کرد( چرا دخالت پدرشوهرتو می پسندی اما خاهر شوهرتو نه)
خواهرشووهرم ما رو دور کرد پدرشووهرم دوست نداره ما قهر باشیم علتش همینه
کنار انبار باروت ایستادی و یه کبریت کشیدی وقتی همه چی منفجر شد و سوخت می گی: من کاری نکردم فقط یه کبریت کشیدم. مسبب این انفجار درخاست طلاق شما بود دوست من. این کار نشون می ده که چقدر پژمان دوست داشته و چقدر دلش شکسته
درخواست طلاق ندادم مهریمو اجرا گذاشتم
مگه نمی گی پژمان رو دوست داری و در جواب صبا گفتی که برا قهرم نقشه داشتم توجه داشتی به اینکه پژمان رو تا کجا رسوندی
اینجا رو ببین
"چند روزه قلبم درد ميگيره سابقه نداشتم
دیروز قرار بودش مشاوره برم اما صبح تمام عضلاتم منقبض شده بود و دھانم قفل شد بدنم مثل
سنگ شده بود خلاصه شانس بود مادربزرگم اونجا بودن و.... تا غروب تو بيمارستان تحت نظر بودم
دکتر گفتن عصبی شدی آمپول شل کننده عضلات و مسکن زدن .قرص ھم دادن گفتن یک ھفته
بخورم اما نبایست عصبی بشم"
کسی بقدر من ناراحت نشد. فمیدم پژمان حالش بده تا صب گریه کردم روی برگشتو نداشتم
ترسیدم داییم یا پسرش دعوام کنند چون پسرداییم به مامانم تلفن زدواسه پژمان دعوا کردند
ببین گلم شما نمی تونی ایشون رو درک کنی چون شما با عشقت ازدواج کردی اما ایشون بالاجبار بوده.
بالاجبار؟؟؟ ازدواجمون اجباری نبود پژمان راضی بود با مامانمم نمیساختند
حالا من کاری ندارم به گدشته اما شما الان می تونی اون رو عاشق خودت کنی. مگه دوسش نداری؟ مگه برات مهم نیست.
چرا الکی سر یه هم چشمی و یه حس غرور و به خاطر رفتارهای دیگران دودستی شوهرتو از دست می دی!!!!
اگه به فکر ارمین هم هستی ( که قطعا هستی ) بزار از نعمت داشتن یه خونواده خوب یه پدر سالم و یه مادر سالم برخوردار باشه. اون به این چیزا بیش از ثروت نیاز داره الان
فراموش نکن شما و شوهرت تو یه جبهه این. اگه شوهرت خطایی داره نباید اجازه بدی دیگران به خودشون این اجازه رو بدنآاتو بگیرن. تو باید مثل شیر پشتش باشی و ازش حمایت کنی واونم همین طور.
نمی گم وقتی مادرت راجع به شوهرت بد می گن جبهه بگیری شمشیر بکشی ولی لااقل می تونی بهشون محترمانه اعتراض کنی؟ می تونی سرسنگین بشی.
میدونم دیگه همین کار میکنم
- - - Updated - - -
بهت زن دادیم دلمون واست سوخت گفتيم ..........ناراحت شد( من از اوردن این حرفها شرم دارم واقعا
و یا پدرت وقتی می گن
پژمان مارو قابل نم یدونه و...
- و حتی خودت ... مامانم حرفای خوب نزد من گفتم مامانم حرفش بد بود
دوست گلم یه مشکل بزرگ شما زبان شماست. زنها موجودات قدرتمندی ان. یکی از ابزارهاشونم زبانشون هست.
به عنوان یه شخص دیگه نظرت راجع به کسی که این حرفارو می زنه چیه؟
1) تو کی آدم ميشی تو کی بزرگ ميشی و .. .
- نباشند پژمان بخواد نباشه جيگرشو درميارم اگه واسه من نباشه نباید واسه کسی دیگم
باشه( شما احتمالا قصاب نبودین قبلا . شوخی بودا ولی باور کن من در تمام عمرم ندیدم کسی از این عبارات استفاده کنه)
نمونه قبلیش:
- خانمم به من یپامک زدن تو لياقت نداری من با تو زندگی کنم.
خانمم با من تماس گرفتن و طبق معمول فحش به من و مادر خدا بيامرزم و پدرم و خواھرم و آخر سر
ھم گریه کردن و تلفن رو قطع کردن
پس لپ کلامم:
- نثار عشق و محبت و شروع دوباره مثل قبلا داریم انجام میدیم
- حمایت از هم و جلوگیری از نشت مسایل خونه به گوش پدر شوهر و مادر و ... مث بالا
- کنترل حسادت چون تا ابد و علیرغم داشتن خ چیزها هیچوقت شاد نیستی
- کنترل حس مالکیت ینی چی ینی شووهرمو واسه خودم ندونم ؟
- درک احساسات متقابل یکدیگر
و در پایان گفته هام رو با این جمله از پژمان شما رو مهمان میکنم:
"من دوستش دارم اما واقعا مطمئن نيستم اون من رو دوست داشته باشه. تا الان فکر ميکردم حسم
عادت باشه ولی حالا با ابن اتفاقات فکر مبکنم دوستش دارم... اگر من اینجا مشکلاتم رو مطرح کردم دليل بر این نيست ميخوام زندگيم رو خراب کنم بلکه ميخوام راھی پيدا کنم زندگيم رو درست کنم"
چنار: تا دیر نشده این شکش رو برطرف کن. بهش اثبات کن دوسش داری و برات مهم قبل از اینکه بقیه این کارو بکنن. اگه قدر "دارم" هاتو ندونی تبدیل میشن به "داشتم"
من پژمانمو دوست دارم :43::43:
میدونه خیلی اونو دوست دارم :46:
ما خعلیی مشکل واسمون پیش اومد یعنی اگ پژمانم فک میکرد دوستش ندارم با من می موند؟:16::heart::heart:
پ. ن: اگه جایی به جای اقا پژمان گفتم پژمان عذر می خام. خیلی طولانی می شد.
پ. ن: اکوای عزیز من امیدوارم از من به دل نگیری. من مشاور نیستم و هیچ ادعایی برای درستی حرفهایم ندارم. در پناه خداوند منان
از همه عذر می خام پستم طولانی شد. خاستم چند تا بفرستم. کافی نت هستم. نمی تونم صبر کنم زمان ویرایش تمام شه. به هر حال ببخشین
- - - Updated - - -
راستی می خاستم خ دقیقتر بنویسم دیگه خ وقت صرف کردمبیش از این نمی تونستم. امیدوارم حوصلت سر نره.اگه جاییش می تونست بهتر باشه ببخشید دیگه. فرصت ویرایش نبود.