نمایش نسخه قابل چاپ
دوست عزیز
من خودمم مدرس هستم. ولی فکر می کنم رابطه استاد و دانشجویی رابطه ای تا اندازه مقدس
مثل رابطه ای از جنس پدرو دختر و یا مادر و پسری است.
ودر عین حال برای ازدواج که یک رابطه دوستانه و عاشقانه می تونه باشه مناسب نمی بینم .
در عین حال فکر کن اگر خواهرت و یا ان شاالله دخترت تو کلاسی باشه که استادش با چنین زاویه دیدی سر کلاس می یاد.
من با موارد استثنا که ممکن یک دفعه قلب آدم بلرزه و پس از بررسی و تحقیق ببین که طرف مناسب بحثی نمی کنم.
ولی با نیت قبلی و مقایسه کمی ............... :163:
:81:
بچه ها من فکر کنم کمی درست توضیح ندادم. شایدم اصلا منظورم رو اونطوری که باید نرسوندم. نه اشتباه نشه، من اصلا قصدم بازی با دختران مردم و یا خدای نکرده دانشجوهام نیست. من با دانشجویانم رابطه ای بسیار صمیمی دارم و حتی بعضی وقتها براشون رایگان کلاس می ذارم. تو دانشگاه کلاس جبرانی میذارم. براشون تمرینات کتاب رو حل می کنم که می دونم اساتید بسیار کمی این کار رو انجام می دهند.
من اصلا اینطوری نیستم که بخوام خدای نکرده احساسات دختر مردم رو به بازی بگیرم و یا خدای نکرده دیدم در کلاس مثبت نباشه. نه نه نه:316: اشتباه نشه.
من اگه میخواستم اینقده بی رحم باشم، نمی اومدم اینجا و اینقده وقت خودم و شما رو هدر بدم تا ببینم برم خواستگاری یا نه؟
فقط میخوام کاری نکنم دل دختره بشکنه!!!
این که خیلی قشنگه.نقل قول:
در عین حال فکر کن اگر خواهرت و یا ان شاالله دخترت تو کلاسی باشه که استادش با چنین زاویه دیدی سر کلاس می یاد.
من که اعتقادم اینه که پسر و دختر باید همو بپسندند و اینکه سر کلاس درس باشه بنظرم خیلی قشنگتره چون تفاهمات تا حدی بیشتره...
وای خدا نمی دونم چرا شما اینطوری فکر می کنید....
آدم رو دچار شک می کنید. آخه یکی به من بگه چه اشکال داره یه استاد عاشق دانشجوش شه؟؟؟ من که نمی پذیرم اینو...
ولی اگه منظورتون اینه که من بخوام تند تند همه رو بررسی کنم و بقول معروف از هر درختی میوه ای بچینم نه اینطوری نیس.
ببینید مثلا من می رم سر کلاسم ، از یکی خوشم میاد. میرم اطلاعات می گیرم و در موردش تحقیق می کنم و اگه مناسب بود می رم خواستگاری...
نه نه نه نمی پذیرم که این کارم درست نیست. این یه سنته و بسیار پسندیده و هیچ شکی ندارم.:72:
نه من تا دلیلتون رو منطقی نگید این صحبت بالا رو نمی پذیرم. در صورتی می پذیرفتم که اولا منطقی باشه و دوم اینکه من خواسته باشم دخترها رو با هم مقایسه کنم.
به نظرتون منتظر باشم شاید تو کلاسهای جدیدم دختر بهتری پیدا شد یا اقدام کنیم؟؟؟
اگه اقدام کردم و تو کلاسام یکی بهتر پیدا شد خیلی بی معرفتیه اولی رو رها کنم؟ نیست؟
بارو کن داشتم باهاش حرف میزدم همش مواظب بودم چشاش درنیاد
شوخی نمی کنم. خیلی چشاش درشته
من که اعتقادم اینه که پسر و دختر باید همو بپسندند و اینکه سر کلاس درس باشه بنظرم خیلی قشنگتره چون تفاهمات تا حدی بیشتره...
ببینید مثلا من می رم سر کلاسم ، از یکی خوشم میاد. میرم اطلاعات می گیرم و در موردش تحقیق می کنم و اگه مناسب بود می رم خواستگاری...
نه نه نه نمی پذیرم که این کارم درست نیست. این یه سنته و بسیار پسندیده و هیچ شکی ندارم.
1_پست 36 رو دوباره بخونید !!!! و به دوستان (به خصوص دختر خانوما) حق بدین که در موردتون اشتباه کنن!:163:
2_این تفاهماتی که میگین تو کلاس بیشتره تو چه زمینه هایی هستن شما که میگین هم رشته ای هم نیستین
مثلا اینکه هر دوتون تحصیلکرده هستین ؟ یا تفاهمی بیشتر از این ؟
3_فرمودین " مثلا من میرم سر کلاسم از یکی خوشم میاد" ویا اینکه " منتظر باشم شاید تو کلاسهای جدیدم دختر بهتری پیدا شد" ویا"دیگه کم کم دارم خواستگاری تمام شاگردام می رم و بخاطر همین باید از دور در موردشون و خانوادشون تحقیق کنم."ویا"من الان کلاسهای جدیدی قراره دایر کنم.به نظرتون صبر کنم تا توی کلاسهای جدیدم ممکنه دختر بهتری پیدا شه یا نه برم خواستگاری بنده خدا؟؟؟ "
خودتون قضاوت کنید چه برداشتی از جمله هاتون میشه کرد ؟؟؟
انگار هدف شما از رفتن به کلاس پیدا کردن یه کیس مناسبه !
و به هیچ وجه مناسب شما وکلاس شما و دانشجویان نیست
4_فرمودین"واقعا دیگه روی رفتن به خواستگاری رو ندارم.اگه بهتون بگم پارسال چندجا خواستگاری رفتیم شاخ در میارید"
همونطور که قبلا گفتم چون با این نگاه سر کلاس حاضر میشین و تنها به معیارهای ظاهری (منظورم فقط چهره نیست)
و نهایتا یه تحقیق جزیی ازخونواده طرف مقابل اکتفا میکنین بعد که میرین خواستگاری میفهمین اونی نبوده که شما میخواستین و این عمل بارها بارها تکرار شده
میرم سر کلاس فکر کنم عاشق شدم میرم خواستگاری نه اشتباه کردم میرم سر کلاس فکر کنم عاشق شدم میرم خواستگاری نه
اشتباه کردم میرم سر کلاس فکر کنم عاشق شدم . . . . . . .
واین چرخه باطل ادامه داره
سردرگمی تردید سرشکستگی و . . . (تاپیک احساس تنهایی و )
خیلی وقتا پرسیدین "من مشکل پسندم ؟" فقط خودتون میتونین به این سوال جواب بدین اما اول برای خودتون مشخص کنین :معیارهای من چیه ؟اولویت های من چیه ؟
دیشب اتفاقا" تاپیک بهم زدن خواستگاری "و" انتخاب همسر از استان دیگر " رو میخوندم
جویای گمشده عزیزم شاید mohammad 1369 راست میگه اول خودتو پیدا کن بعد دنبال نیمه ی گمشده ات باش :72:
من در زمینه روانشناسی و مشاوره تخصصی ندارم و صحبتهایم بر پایه نظرهای شخصیم هستند.
آها:311:
میدونید چی شده...
ضاید من خیلی قاطی توضیح دادم.
آخه اتفاقاتی که تو چند سال اخیر واسم افتاده رو بهتون گفتم و شاید از 10 نفری که رفتیم خواستگاری فقط 2 نفرشون شاگردم بودند.
الان باید برم کلاس
برگشتم مفصلا توضیح ی دهم
مرسی از تذکرتان:72:
سلام نیمه ی گمشده ، خوشحالم که این همه دوست پیدا کردی ! چی شده ، چرا این همه خودت را درگیر کردی ! شنیدم قراره خارپشت دامادت کنه ، فکر کنم ازدستت خسته شدند میخواند ....:311:
مگه قرار نشد توکلت به خدا باشه و اقدام کنی :323:مگه نگفتم که ا ز آخرعاقبت داستان هیچ کس جز خدا اطلاعی نداره ، بابا برو جلو ، اگه خودت در ظاهر آن دخترخانم موندی چرا به خواهر یا مادرت نمیگی به یک بهونه ای بیاند به کلاس اونهاهم نظر بدهندشایداین جوری بهتر باشه . :104:خوشبخت بشی:43::43::43:
میدونی نمی دونم چرا مشکل من همش داره تکرار میشه دوباره دیروز یک خواستگار اومده بود که سه سال ازمن کوچکتربود امروز جواب رد دادم خسته شدم چرا همه ازمن کوچکترند و میاند خواستگاری ! امامن توکلم به خداست و میدونم که اون بد بندهاشو نمخواد بهش اطمینان دارم .:323:
سلام asaman
آره میخوام همینکار رو بکنم.
ولی قبلا که نامزد داشتم یادمه پیش خودم تصمیم گرفتم که به هیچ دختر دیگه ای فکر نکنم و همینکار رو کردم و یادمه که یکی از همکارام خیلی قشنگ بود ولی من بدلیل نامزد داشتنم اصلا بهش فکر نکردم و فقط بر حسب عادت که میخواستم بهش فکر کنم به خودم یادآوری کردم که دیگه تمام...
اما نامزدم خوب از کار در نیومد...
یکی از آشناهای ما که دختر بود و همش براش خواستگار کوچکتر از خودش می آمد امسال یه نفر با اسب سفید آمد و ...:310:
منم دارم تمرین می کنم که بچه خوبی باشم:43:
میخوام دیگه تند روی نکنم و در ازدواجم نهایت دقت رو بکنم...
ما که پیر شدیم، بذار سر پیری دیگه معرکه گیری نباشه. یه دختر بی زبون و ...:46::311::72::163:
خب خلاصه داشتم می گفتم که من فقط خواستگاری سه تا از شاگردهام رفتم که دوتاشون اصلا قبول نکردند و نرفتیم خونشون و یکی هم که رفتیم مسئله ای داشت و ...
اما یه مسئله هم بگم:
روز اول پیش خودم می گفتم که این همه دختر اطرافمه و من هنوز نتونستم کسی رو واسه خودم انتخاب کنم و این یه جورایی برام قابل هضم نبود و خیلی سخت بود برام...
به نظرتون این طرز تفکرم درسته؟:72:
شاید از 10 نفری که رفتیم خواستگاری فقط 2 نفرشون شاگردم بودند
من فقط خواستگاری سه تا از شاگردهام رفتم که دوتاشون اصلا قبول نکردند و نرفتیم خونشون و یکی هم که رفتیم مسئله ای داشت و ...
یه بار گفتی 2 تا حالا میگی 3 تا حسابش از دستت در رفته نه؟:311: بابا بزن کنار بهت برسیم
یادمه که یکی از همکارام خیلی قشنگ بود ولی من بدلیل نامزد داشتنم اصلا بهش فکر نکردم
جویا اخرش نفهمیدیم اون 6 تا معیارت چیه بگو ما هم یه استفاده ای بکنیم
خیلی قشنگ بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :311:
این همه دختر اطرافمه و من هنوز نتونستم کسی رو واسه خودم انتخاب کنم و این یه جورایی برام قابل هضم نبود و خیلی سخت بود برام...
جویا ادبیاتت در مورد خانوما خیلی برام جالبه ولی فکر نمیکنم برای خانومای تالار جالب باشه
بترس از اون روزی که . . .:311:
دختر ندیده !!!!!
بخند خارپشت جان، بخند . منم به ت ومی خندم:311:
نه یه بار نه دوبار بلکه .... :311::311::311::311:
دلت بسوزه...
خب حالا از شوخی گذشته....
دارم رو خودم تمرین می کنم.
بالاخره نفهمیدم مسئله ام چیه؟؟؟
دوست عزیزم، خارپشت جان
حساب از دستم در نرفته... مثلا وقتی شما می گی بریم هفت هشتا مثلا پیراهن بخریم. و بعد هفتا می خری، حساب از دستت در رفته؟
من تقریبی گفتم بعدش دیدم همگی دارید بهم فشار میارید. اومدم شموردم:163: ببینم چندتا رفتم، که بعدش خودمم تعجب کردم.:46:
حساب از دستم در نرفته... مثلا وقتی شما می گی بریم هفت هشتا مثلا پیراهن بخریم. و بعد هفتا می خری، حساب از دستت در رفته؟
من تقریبی گفتم بعدش دیدم همگی دارید بهم فشار میارید. اومدم شموردم ببینم چندتا رفتم، که بعدش خودمم تعجب کردم.
جویا با اینکه تاپیکت خیلی درپیته (اخه جز من هیچکی پست نمیذاره):311:برا من خیلی جذابه کلی میخندم
هفت هشتا پیرهن :311:
بی خیال
عروس ما چی شد هنوز چشاش از حدقه در نیومده :311:
جدی چی کار کردی ؟بگو بیان این تاپیکتو ببندن ! البته بد نیست حال و هوای دوستان عوض میشه
باید بره تو قسمت سرگرمی ها
جویا بیا ببینیم کی زودتر زن میگیره شاید سر رو کم کنی نصفه نیمه تو پیدا کردی:311:
اگه اسم اونایی رو که رفتی خواستگاریشون یادت میره حتما بنویسشون که دوباره نری:311::72::72:
برام خیلی جالبه.
اولا به عنوان یک خانم خیلی از صحبت های آقای جویا خوشم نیومد در مورد نگرششون و نحوه ی انتخاب همسر یا حداقل شیوه ی بیان کردنش. شاید نحوه ی بیانشون جالب نبود و نیتشون انشالله که خیر است!!
اما از اون بدتر فکر می کنم کار آقای خارپشت است. از کسی که در مورد ازدواج فراجناحی صحبت می کند و به اصطلاح از دانشجویان روشنفکری است که به مسایل سیاسی و اجتماعی اطرافش ( مثبت یا منفی ) اهمیت می ده و پی گیر است و ...
شاید اقتضای سن تان است. نمی دانم. ولی ادبیات بهتری از یک دانشجوی فعال و دستیار استاد ( خارپشت ) و یک استاد ( جویا ) انتظار داشتم.
تاپیک ایشان اگر چه ادبیات جالبی نداشت اما با آمدن آقای خارپشت بدتر شد.
البته این ادبیات در تاپیکهای خواستگاری انگار عادی است. آقای NAVA هم اینقد از هیکل و بینی و موی دست و شصت پای دختر مورد نظر گفتند که من به شخصه از زن بودن خودم و افکار آقایون در مورد زنان بدم اومد.
دقت در زیبایی و ظاهر و به دل نشستن مهم است. اما نحوه ی تفکر و نگرش و رفتار و گفتار یک مرد هم خیلی مهم است.