نمایش نسخه قابل چاپ
سلام.نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar67
با اجازه صاحب تاپیک
سحر جان، لازم نیست دیگه هر تغییر و تحول و خبری از اون آقا به شما می رسه به همسرت بگی که نشون بدی باهاش صادقی و برات مهم نیست.
همین گفتنش و تکرارش، باعث می شه همسرت حس کنه یه غریبه ( حتی به شکل منفی و منفور) توی زندگی شماست.
می تونستی نگی.
چه لزومی داره که پیغامی که ایشون از طریق خواهرت رسونده به همسرت بگی؟
از نظر همسرت اون آقا وقتی نیست که اصلا نباشه. چه مثبت، چه منفی
حتی حضور منفیش تو ذهن و زندگی شما ... باعث ناراحتی همسرت می شه.
با سلام و احترام خدمت همه دوستان و همچنین مدیر همدردی
مدیر همدردی عزیز متاسفانه بین من و شما در این مورد اختلاف نظر هست. باید قضیه این خانم رو به صورت همه جانبه بررسی کرد و در موردش نظر داد.
به جمله ایشان دقت کنید :
اولا ایشون نسبت به فرد قبلی آنچنان احساس تعلق و وابستگی شدیدی ندارند و خودشان اقرار میکنند که در صورت ازدواج با فرد جدید میتوانند آینده ای جدید برای خود رقم بزنند. پس مساله وابستگی خیلی شدید در این مورد مطرح نیست.نقل قول:
من هیچوقت عاشق اون آقا نبودم جوری که از خواب و خوراک بیفتم! من خصوصیات اخلاقی خوبی تو ایشون دیده بودم مثل آرامش و خونسردی، هوش و استعداد بالاشون، اهمیت دادن و توجه همیشگی به خودم و .... یک سری ویژگی های خیلی مثبت که واقعا آرزو دارم همسر آیندم اونا رو داشته باشه.
در هر حال من تونستم این آقا رو ترک کنم و درسته تمایلی به آشنایی با فرد جدید نداشتم، اما اعتراف میکنم خواستگار جدیدم هم ویژگی های خیلی خوبی داشت که میتونست هر کسی رو تحت تاثیر قرار بده. با شناختی که از خودم دارم میدونم اگه بهش جواب مثبت میدادم هیچ وقت به رابطه ی قبلیم فکر نمیکردم و همه ی تلاشمو برای خوشبختی هر دومون انجام میدادم.
دوم اینکه در بین تمام نقل قول هایی که از من آوردید یک مورد خالی است و ای کاش به آن پاسخ میدادید:
در جامعه ما البته این وضعیت خیلی دور از ذهن نیست که هیچ بلکه اغلب موارد همینطور است. نادرند مردانی که در جامعه ما پذیرش ارتباط یک دختر با پسر دیگری را قبل از ازدواج داشته باشند. مساله ای هم که خواستگار ایشون روش تاکید کردند چیزیه که تقریبا هر مردی در صحبت های آشناییش در مراسم خواستگاری تاکید میکنه.نقل قول:
تصور کنید همه خواستگار های شما همین سوال رو ازتون بپرسند و روی همین مساله تاکید کنند. یعنی شما بخاطر یک ارتباط ساده و بدور از کامجویی های جنسی باید به همه جواب رد بدید؟
مورد بعدی اینکه گفتید :
بله کاملا موفقم ولی این فاش سازی به دوصورت ممکنه :نقل قول:
اتفاقا اینگونه موارد و ارتباطهای قبلی کاملا به خواستگار جدید ربط دارد مخصوصا اگر برایش مهم باشد و هنگام خواستگاری روی آن تاکید می کند. طفره رفتن، یا دروغ گفتن، یا کتمان اینگونه مسائل می تواند در آینده به هنگام فاش سازی یکی از ریشه های مشکلات و یا حتی جدایی زوجین باشد.
1- تمایل به ایجاد ارتباط قبلی از طرف دختر و پسر که ایشون خودشون معترفن که هیچ تمایلی برای بازگشت ندارن
2- فاش سازی و آگاه سازی این مساله از طرف خود ایشون یا فامیل و دوستانی که در جریان بودند و یا حتی توسط خواستگار قبلی ایشون. این هم من گارانتی نمیکنم که هیچ اتفاقی نمیافته و خرد و عقل خود ایشون باید جوانب رو بسنجه و احتمالات رو در نظر بگیره. به تعداد مواردی که این مسائل فاش شده مواردی هم وجود داشته که این مساله فاش نشده و زوجین در حال زندگی هستند.
اما در مورد مساله مذهبی فرمودید:
خود ایشون اینطوری نوشتن :نقل قول:
البته از بعد مذهبی باید متخصصین مذهبی نظر دهند. مگر اینکه در آن زمینه ما اطلاع کافی از متخصصین مذهبی در همه جوانب موضوع به دست آوریم.
تنها مسئله جنسی نیست که در بعد مذهبی رابطه را دچار مشکل می کند.
و همچنین تنها قصد صحیح هم نیست که رابطه دختر و پسر را صحیح می کند، بلکه مسائل دیگری هم در میان هست.
مثلا اینکه اگر دختر و پسری درگیر مسائل احساسی شوند و لذت در رابطه اشان جاری شود نیز اشکال مذهبی دارد.
من بارها نظر کارشناسان مذهبی در این رابطه رو شنیدم و خوندم و با یک مراجعه ساده به سایت های متعدد که کم هم نیستند در 99 درصد موارد میبینید که همیdنقل قول:
قبلا گفتم خودم و ایشون مذهبی نیستیم اما من خیلی نظرات کارشناسای مذهبی رو خوندم و میگن که نباید روابط قبل از ازدواج رو گفت. حتی توی سایتی که وابسته به حوزه ی علمیه ی قم بود یه خانومی سوال کرده بود که قبلا صیغه بوده و با اینحال گفته بودن که نگو
من بارها نظر کارشناسان مذهبی در این رابطه رو شنیدم و خوندم و با یک مراجعه ساده به سایت های متعدد که کم هم نیستند در 99 درصد موارد میبینید که همین پاسخ داده شده. بازگو کردن این مساله نادرسته و اگر ایشون اطمینان داره که این قضیه به اطلاع همسر آیندشون نمیرسه درست نیست که یک عمر پاسوز رابطه قبلی بشن.
منظور من از این جمله چیز دیگری بود :
که در موردش اینگونه شرح دادید :نقل قول:
ما انسانیم و با ارتباطاتی که داریم تجربه به دست میاریم و رشد میکنیم. مسلما ارتباط قبلی در شما موجب رشد فکری و تجربی در مورد شناخت یک مرد شده و سطح نگرشتون رو بالا برده.
برداشت اشتباهی از صحبت من داشتید. همه میدانیم که سخت گیری هایی که به دلایل متعدد فرهنگی و مذهبی و خانوادگی در ابتدای ازدواج برای انتخاب طرف مقابل اعمال میشه همیشه منطقی نیست و ریشه عقلانی نداره. در ضمن خود ایشون میگن که به خواستگار جدیدشون گفتن که قبلا دوره آشنایی قبل از ازدواج با خواستگار دیگه ای داشتن و خواستگار جدید هم پذیرفتند و گفتن مشکلی نداره. خواستگار جدید ایشون دارن در مورد یک حق مسلم حساسیت به خرج میدن. من این مطلب رو از این رو گفتم چون این خانم بیشتر عذاب وجدان داره اذیتش میکنه. در تمام پست هایی که توی این تاپیک گذاشتن کاملا مشهوده. ایشون به خاطر تعهد و اخلاقی که دارن دچار عذاب وجدان شدن. من باز هم میگویم که این حق مسلم ایشون بوده و سوال خواستگارشون در بعد ارتباطی محترمه ولی در بعد وجدانی کاملا نامربوطه.نقل قول:
در اینجا یک مقدمه منطقی هست که تلویحا در پیامتان نتیجه غیر منطقی از آن گرفته اید.
اینکه هر کسی با تجارب و ارتباطات انسانی زمینه رشد فراهم می آورد صحیح هست. اما پیامد این تجارب و خطاهای احتمالی و هزینه های احتمالی هم جزء تفکیک ناپذیر این رشد هست که باید فرد آنرا بپذیرد.
فرض کنید آقایی که خواستگاری ایشون آمده است ارتباط با جنس مخالف را برای شناخت جنس مخالف را قبول ندارد. و خود هم انجام نداده است. و همسری را می خواهد که از این بابت مناسب او باشد و همین نگرش را داشته باشد. حالا تکلیف این دوگانگی برداشتها بر دوش کیست. حتما باید طرفین چنین برداشتهای دو گانه را در بدو آشنایی با هم تبادل کنند تا به شناخت کافی نسبت به افکار و رفتار هم به دست آورند.
و مورد آخر من برای ایشون نوشتم :
این مورد تعارضی با در جریان بودن خانواده ها نداره و میتونه در زیر سایه آگاهی خانواده ها این مساله انجام بشه و باید همینطور باشه. من از روی بحث تجربه فرمودم چون موارد زیادی بوده که به قصد آشنایی صیغه های کوتاه مدت خوانده شده و همین مساله مشکلات متعدد ثانوی به وجود آورده.نقل قول:
حق همه انسان هاست که به قصد ازدواج به شناخت هم بپردازند. پیشنهاد من به شما اینه که یک دوره نامزدی (البته بدون محرمیت) برای شناخت با ایشون داشته باشید. بسیار کمکتون میکنه که تصمیم گیری مناسبی داشته باشید.
خیلی ممنون از همه ی دوستان خوبم که منو راهنمایی می کنید. :72::72:
جناب آقای مدیر همدردی
ممنون که به تاپیک من سر زدین اما متاسفانه ورودتون خیلی دیر بود و بیشتر باعثٍ آشفتگی ذهن من شده.
من وقتی تاپیک رو باز کردم به معنای واقعی میخواستم جواب منفی بدم و واقعا نیاز به دلایل و بهانه ی لازم برای جواب منفی داشتم. نظرات دوستان اونجوری که من فکر میکردم نبود و اکثرا موافق ادامه ی رابطه بودن تا شناخت بیشتری به دست بیاد و اگه بهانه ای هم هست بعد از شناخت کامل ممکنه پیدا بشه. متاسفانه یا خوشبختانه همه چیز تا حالا خوب پیش رفته.
اینکه شما میگین بطور کلی بگین نپسندیدین نشون میده که جوابای من رو خیلی خوب نخوندین. مطمئنا برای خانواده ی من قابل قبول نیست که یک خواستگار با موقعیت خوب رو بدون دلیل منطقی رد کنم، مگه اینکه بخوام شخصیتشو بیخود خراب کنم و ایراداتی روش بذارم که حقیقت نداره.
ای کاش زودتر نظرتونو برای من مینوشتین یا بعد این همه مدت دوباره ذهن من رو خراب نمیکردین. با اینحال متشکر از جوابتون :72::72:
آقا یا خانوم زندگی بهتر
مرسی از نظرتون. من پست هایی که برام مینویسن و چند بار میخونم و راجع بهش فکر میکنم و جواب میدم، من متوجه منظور شما هستم و واقعا نیازی به بحث کردن نیست.
فقط من هم از مدیر همدردی میخوام این سوال شما رو جواب بدن.
تصور کنید همه خواستگار های شما همین سوال رو ازتون بپرسند و روی همین مساله تاکید کنند. یعنی شما بخاطر یک ارتباط ساده و بدور از کامجویی های جنسی باید به همه جواب رد بدید؟
برای خودم نمیگم اما مشکل من مشکل خیلی های دیگه هست و خواهد بود و شاید خیلی ها بعد ها به این تاپیک بیان و مطالبشون رو بخونن، لطفا جواب این سوال رو بدین
با تشکر
شیدای عزیزم بله کاملا حرف شمارو قبول دارم اما یه سری مسایل هست که منو وادار میکنه خیلی چیزهارو به همسرم بگم
اون اقا به شدت احساس سرخوردگی و طردشدگی از طرف من داره قبل از ازدواجم به شدت تهدید میکرد اگه با کس دیگه ازدواج کنی خودمو میکشم یا میگفت نمیذارم زندگی کنی و ازین حرفا بعد از ازدواجمم که شمارمو عوض کردم زنگ میزد به مادرو خواهرمو مثل بچه ها گریه میکرد و التماس که به من بگید ازدواج کرده یا نه بعد ازینکه مطمین شد ازدواج کردم یکسره از طریق دوستامو این اواخرم خواهرم جویای زندگی من شده بود حتی گفته بود هر وقت که میرم تهران اول یه سر میرم شهر سحر اینا از صبح تا شب دم مطبشونم به امید اینکه سحرو ببینم
خلاصه با اینکه شش هفت سال ازون ماجرا میگذره دست بردار نیست حتی به خواهرم تمام ویژگی های ظاهری و تغییراتمو گفته بودو خواهرم میگفت خیلی از رفتارها و کارایی که کرده اظهار پشیمونی کرده و یه جورایی خواسته بود از شرایط مالی خوبی که هم پیدا کرده بود حرف بزنه البته خواهر من هیچی به من نگفته بود و من یه روز دیدم که اون اقا زیر یکی از عکسای خواهرمو لایک کرده وقتی جریانو از خواهرم پرسیدم میگفت شب تا صبح برام تو دایرکت پیام میذاره محلشم نمیذارم اما باز ول کن نیست
حتی خواهرم بلاکش کرده بود رفته بود تو پیج همسرش خلاصه.....
من وقتی اینارو فهمیدم گفتم مبادا همسرم از طریق شوهر خواهرم بفهمه جریانو و بگه به من چرا به من نگفتی و فکر کنه حتما چیزایی هست که بعد سالها هنوز اون اقا پیگیر منو زندگیمه
به علاوه همسرم خودش همیشه به من میگه دلم میخواد کوچکترین چیز مخفی از همدیگه نداشته باشیم شاید یه دلیل دیگه که بهش گفتم همین بود نمیخوام تحت هیچ شرایطی اعتمادشو به خودم از دست بدم
نمیدونم کارم شاید در کل اشتباه باشه و نباید واقعا اینچیزارو بگم اما چون رابطه منو همسرم خیلی رفاقتیه و بیش از اندازه به من اعتماد داره میترسم به ناحق اعتمادشو از دست بدم و اینکه ازون اقا و پیگیری هاش خیلی استرس میگیرم اگر به همسرم نگم مثل خوره میفته به جونم اما وقتی به همسرم میگم احساس امنیت میکنم و دیگه اگر و شاید و فلان نمیاد تو ذهنم
بازم نمیدونم کارم درسته یا نه حرفاتون منو به شک انداخت اما اخه همسرمم خودش میگه همه چیزو به من بگو
بعدشم من کلا تا الان که پنج ساله با همسرم زندگی میکنم کوچکترین چیز باور کنید به اندازه سر سوزنی ازش چیزی قایم نکردم حتی یکبار بهش دروغ نگفتم ووقتی چیزی ازون میشنوم احساس میکنم باید همسرم بدونه چون به شدت دچار عذاب وجدان میشم اگر نگم نه تنها راجع به اون کلا هر چیزی پیش بیادو میگم حتی اگه برم جایی ومزاحمتی برام پیش بیاد و هم میگم نه بخاطر اینکه بخوام بگم من خیلی صادقم فقط وقتی نمیگم استرس میگیرم اگر خودش جور دیگه ای قضیه رو بفهمه اعتمادشو از دست بده چکار کنم و این فکر اونقدر میاد تو ذهنم تا اخرش میگم
سلام
براي من جالب بود، كه حق همه انسانهاست كه به بهانه ازدواج ارتباطات قبل ازدواج (ولو به صورت پنهاني) داشته باشند.
اما جالب تر از اين، طرز تفكر چنين افرادي هست كه مدافع چنين روابط و حقوقي هستند.
اين افراد به سادگي حق همه انسانها در انتخاب ازادانه و اگاهانه رو كتمان ميكنند.
مسئله ساده هست: اين اقا شرايط خوبي دارد و دوست دارد با خانمي ازدواج كند كه روابط قبل ازدواج نداشته باشد. خانوم سارا اين شرط را ندارد. با اين حال ما توصيه به ادامه اشنايي كرديم با اين شرط كه حق طرف مقابل در انتخاب آگاهانه پايمال نشود.
آيا واقعا دختري با شرايط مورد نظر آقاي خواستگار در جامعه ما وجود ندارد؟
پس هرگونه طفره رفتن و دروغ گفتن در اين زمينه صرفا از روي خودخواهي هست و نبايد سعي در توجيه آن به دلايل مذهبي و حقوقي و... داشت. چنين دروغي هيچ فرقي با كلاه برداري ندارد.
اين يك خط هم به عنوان نتيجه شخصي خودم از اين تاپيك براي پسراني مينويسم كه به چنين روابطي قبل از ازدواج اعتقاد ندارند و در مورد آن حساس هستند.
نتيجه: در مورد اين مسئله به صحبت هيچ دختري اعتماد نكنيد. بلكه قبل از ازدواج چشمهاتون رو باز كنيد و زندگي طرف مقابل رو انقدر زير و رو كنيد و بتكونيد تا خودتان مطمئن بشويد.
با احترام:72:
كامران
نقل قول:
نوشته اصلی توسط زندگی بهتر
سلام وقتتون بخیر:72:
ببنید این ارتباط ساده باید تعریف بشه !
شاید مثلا یه دختری با یه پسری مدت ها دوست باشه و لذا این از جنبه فکری خودش یه ارتباط ساده به حساب بیاد
ولی امگان داره خواستگاری داشته باشه که این ارتباط را ساده ندونه !!!!!!!!!!!!
لذا از نظر روانشناسی و نظام شخصیتی ، اون فرد در زندگی با اون پسر پاستوریزه ،،،،، دچار مشکل میشه !!!
ولی امکان داره مثلا تو محیط دانشگاه و..... غیره یه صحبت هایی باشه !! به نظرم این ارتباط ساده به حساب می یاد برای یه فرد خیلی مذهبی - که به نظزم لازم نیست بگید !! ( اگر ارتباط در این حد هست )
که نظر کارشناسان مذهبی نکته بالا را تایید میکنه !
ولی اگر غیر این هست و معنی ارتباط ساده را جور دیگه معنی میکنید - به رویای اون پسر باور کنیم و احترام بذاریم .
لذا هر شخصی یه گمشده ای داره که باید پیدایش کنه
البته من کلی بیان کردم .
.......................................
به نظرم دوستان دارنند خیلی خوب راهنمایی می کنند
پست آقای مدیر را دوباره مرور کنید و در سایت در این زمینه جستجو و مطالعه کنید
ان شالله انتخاب خوبی داشته باشی و به هدفت برسی - سارا خانم .:72:
آقای کامران از خداوند میخوام بهتون آرامش بده، با این حساسیتی که شما نشون میدین قطعا حتی با زیرو رو کردن زندگی طرف مقابل هم به آرامش نمیرسین! فقط خواهشا این رویه رو به بقیه پیشنهاد نکنین!نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamran2007
برای من و خیلیا راحته که خودمونو پشت پست هامون قایم کنیم و برای دیگران مثلا نظرات کارشناسی صادر کنیم ولی از قلب همه فقط خدا خبر داره. حواستون باشه اون گذشته ای که بهش خیلی افتخار میکنین ممکنه با یه اشتباه از بین بره
آقای باغبان گرامی
خواستگار من اصلا مذهبی نیست، روابط با همکار و هم کلاس و ... رو هم داره و براش خیلی غیر عادی نیست فقط رو رعایت حد و مرزها خیلی تاکید داره، من میدونم تو آینده چی میخواد و خوشبختانه با خیلیاش موافق و هم نظرم و در مورد گذشته همچنان دارم میزان حساسیتشو براورد میکنم!
.....................نقل قول:
نوشته اصلی توسط sara 65
سلام سارا خانم :72:
شما خانم خوبی هستید - چون دارید به این مهم اهمیت می دید - می تونستید اصلا به این موضع فکر نکنید و راحت بگید رابطه دوستی نداشتید - ولی این کار را نکردید : این یعنی صداقت !:72:
ببیند اون قسمت هایی که پررنگ کردم از فرمایشات شما را ،،، می خوام رمز گشایی کنم !
اصلا مذهبی نیست : یعنی به نظر شما آدم خیلی خشک و سختگیری نیست و فقط دوست داره بنیان خانواده اش در کنترل خودش باشه ، یعنی می خوا د بگه :
همسر آینده من ، دوست منه ! - منم دوست اون !
همسر آینده من باید نفس من باشه و من هم نفس اون !
خب یه کاغذ بردارید و در مورد رعایت حد مرزهای ،،، خواستگار محترمتون بنوسید - یعنی ایشون این حد و مرزها چی معنی میکنند !
اگر تونستید خودتون را با اون حد مرزها مطابقت بدید ،،،، مراحل شناخت را ادامه بدید !
و اگر نتواستید خیلی راحت می تونید بگید باور من با باور زندگش شما متفاوت هست ! ( و این حق شماست):72:
................................................
پسری که دختری دوست داشته باشه ! و شرایط ازدواج را داشته باشه ! تلاش میکنه در حد امکان اون فرشته را بدست بیاره !
دختر هم همین طور !
یعنی سعی می کنند سعه صدر بیشتر داشته باشند و منطقی تر تصمیم بگیرند
به عنوان پسر اگر بخوام به شما بگم :
مردها به صداقت همسر آیندشون خیلی اهمیت میدند و بعضی موقع ها این شجاعت و گفتن حقیقت ، اون دختر را برای پسر جذاب تر می کند !
چون مهمه و مهم تر این که بعد از ازدواج آیا همسران به تعهد هم پایبند هستند - به معیارها و رفتارهای هم احترام میذارنند !
یعنی شما باید ببنید می تونید بعد ازدواج با با معیارهای رفتاری همسرتان کنار بیاید.
.................................................. .
سئوال که پیش می یاد اینکه سارا خانم شما حد و مرزهای زندگی همسران را چی معنی می کنید؟ ( زندگی خودتون در آینده )
یعنی حد و مرزهای همسر آیندتان برای شما چیست ؟
آیا فیلتر و سیستم ممیزی داری که بگه همسر من نباید با دختری دیگری ارتباط بشه ؟
این بنده خدا می خواد اینا بفهمه .
می خواد بفهمه که همسر آینده من خدایی نکرده نره بعد ازدواج با یه پسری تو خیابون دوست بشه ( بلا نسبت ) .
ممنون:72:
سلام ... میدونم اینجا جاش نیست واقعا عذر میخوام.
اما میشه تاپیک من رو بخونید آقای باغبان... من هم دیر یا زود همین مشکلو پیدا میکنم و چه بسا الآن توی کوهی از مشکلم... من دو هفتس تاپیکو ایجاد کردم و دارم التماس میکنم برای راهنمایی...خواهش میکنم از کارشناس ها...
http://www.hamdardi.net/thread-42567.html