سلام و عرض ادب خدمت همه
امروز میخوام انقلاب برم و کتاب تهیه کنم ، در مورد خانواده متاسفانه تاحالا کتابی نخریدم!!!
لطفا راهنمایی بفرمائید؟
سرکار خانم خانم هلیاجون کتاب "ایا تو ان گمگشته ام هستید ؟" را معرفی نمودند.
از حسن توجه شما متشکرم
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام و عرض ادب خدمت همه
امروز میخوام انقلاب برم و کتاب تهیه کنم ، در مورد خانواده متاسفانه تاحالا کتابی نخریدم!!!
لطفا راهنمایی بفرمائید؟
سرکار خانم خانم هلیاجون کتاب "ایا تو ان گمگشته ام هستید ؟" را معرفی نمودند.
از حسن توجه شما متشکرم
یه سئوال
حدود سه سال قبل سرپرستی یک کوچولوی کمیته امداد را قبول کردم مسئولین کمیته امداد گفته بودن ماهی بیست هزار توامن واریز بشه ، منم ماهی پنجاه هزار تومان واریز میکردم چون بنظرم بیست هزار تومان کم بود و از طرفی وسعم بیشتر از پنجاه هزار تومان نبود ، برای وابستگی عاطفی بعدها ایجاد نشه سرپرستی پسربچه را قبول کردم و هیچکس از خانواده خبر نداشت و فقط مسئولان کمیته امداد میدانستند
یروز مادرم رفته بود نماز جمعه و وقتی اومد دیدم یک برگه دستشه و سرپرستی یک بچه یتیم را بنام من قبول کرده و مشخصات من را داده است جالبه اونم پسر بود ، مسئول کمیته امداد به مادرم گفته بود که این پسر را کسی سرپرستیش را قبول نکرده و مادرم قبول کرد ،مادرم برای کارهاش همیشه منرا معرفی میکند
خلاصه چون کدملی من ثبت بود معلوم شد که شخص دیگری را هم در عهده دارم و خانواده فهمیدن ، از ان زمان تا بحال ماهی صد هزار تومان واریز میکنم
همسرم از طرف مادرم موضوع را متوجه شد و خیلی خوشحال شد و اصرار بسیار زیادی داشت که برای دیدن بچه ها بریم که قبول نکردم ، خودم هم فقط عکسشون را دیدم و با اینکه ادرس دارم اما نرفتم بخاطر غرور اون خانواده ها و منم برای رضای خدا انجام دادم و لزومی به ملاقات اون ها نمیدیدم
بعدها همسرم اعتراض داشت که چرا پول زندگیمون را به اونا بدیم و میگفت انصراف بدم
منم ادامه دادم
یه مدت بعد گفت: به من چه ، فشاری روی من که نداره خودت میدی و باید خرج من را بدی ، خوب خرج منرا بده اگه باقی موند هرجور که خودت خواستی انجام بده ، روی منکه فشاری نداره و....
دیگه چیزی نگفت
این بگم بعضی وقتا قرض کردم اما نذاشتم یک ماه تعویق داشته باشد و البته خدا همیشه یاری کرده است
الان چون واریز کردم یادم افتاد که بپرسم چون نمیدونم همسرم چجوری فکر میکنه
من همه خرج منزل را میدم ، وضع مالی خانواده همسرم خوب نیست و فعلا یارانه را هم اونا میگیرن و یارانه خودم خونه پدرم هم را به بابام به عنوان پول توجیبی میدم و قطع نکردم
حالا میخوام بدونم ایا اون میتونه شرعا و اخلاقا مانع کارم بشه و این حق را دارد؟
سلام
کتاب نیمه گمشده از باربارا عالیست اما برای کسانیه که می خواهند نیمه گمشده شان را پیدا کنند نه برای بهبود روابط زناشویی کتابهای زیادی از باربارا هست که بدرد شما می خوره مثل
"رازهایی درباره زنان" و " عشق و شور زندگی " (نوشته باربارا دی انجیلیس )
کتاب مردان مریخی زنان ونوسی ( نوشته دکتر جان گری ) (که تفاوت زنان و مردان و یادگیری ارتباط با هم رو خیلی خوب توضیح داده)
کتاب آخرین وضعیت (نوشته تامس آ هریس) ( بهترین کتاب روانشناسی از نظر من برای متعادل ساختن شخصیتهای درونی خود در واقع خودسازیه فکر میکنم اگر همسرتون بخونن مفید هست )
کتاب هنر عشق ورزیدن (اریک فروم)
(معمولا درصد بالایی از زندگیها به دلیل عدم صحیح مهرورزیدن از هم میپاشه تا انتخاب ادمهای اشتباه)
اگر می خواهید به همسرتون هدیه کنید من کتاب "هنر زن بودن" از مورگان مارابل را پیشنهاد میکنم.
اگر بصورت کاربردی مطالعه کنید حتما زندگیتون رو بهبود می بخشید
من و زندگیم رو این سایت و این کتابها نجات دادند:72:
سلام .
دوستان که کتاب معرفی کردند ... من به شما قبلا هم گفته بودم .... باز هم برای تاکید می گم ... این دو تا CD که در ادامه می گم خیلی خوب هست ... خرید اینترنتی کنید چون تهران هستید هزینه اش فکر نکنم بیشتر از 10 تومن بشه . من به این باور رسیدم که ادم ها رو نمیشه تغییر داد جز این که خودمون رو تغییر بدهیم ... نمیخوام بگم شما در اخلاق مشکل دارید یا خانم ... من توی زندگی شما نیستم و نمیخوام که قضاوت کنم . فرض می زارم شما میخواید زندگیتون رو بهبود ببخشید برای همین باید از نظر اخلاقی الان در هر رتبه ای که هستید خودتون رو بالاتر ببرید ...
شخصیت سالم ... ( واقعا عالی هست ... خیلی از صفات اخلاقی خوب و بد رو توضیح میده و گاهی اوقات مثال هم میزنه ) همه اش 30 جلسه نیم ساعتی هست . گوش بدید و بنویسید و تمرین و تمرین در جهت عمل کردن به اون ...
خانواده موفق ( این هم خیلی خوب بیان کرده ..و گاهی اوقات با مثال ... ) گوش بدید و خلاصه برداری کنید ..
شما پیاده سازی کنید .... ولی انتظاری نداشته باش که خانم هم باید همه ی چیزایی که من رعایت می کنم رعایت کنه ... رندگی جای معامله نیست .. هر کسی باید وظیفه اش رو عمل کنه و اگر یکی عمل نکرد دیگری نمیتونه از عمل به وظایفش شانه خالی بکنه ...
=======================
من هم دو تا کتاب معرفی کنم ......
کتاب " زندگی شیرین می شود اگر " نویسنده حسنعلی میرزا بیگی
کتاب " مسائل و مشکلات زناشویی و راه کارها ( چگونه زندگی مشترک خود را از نو و عاشقانه بسازیم ) " نویسنده دکتر سید اصغر ساداتیان و دکتر ماهیار اذر
=======================یاعلی ...
شما حتی اگه همون دو CD رو بخرید و عمل کنید کافی هست ..من خودم هر دوتاش رو گوش دادم برای همین با اطمینان می گم ارزش خریدن رو داره ....مطمئن باشید .
ان شاالله موفق باشید ...
سلام . خواهش می کنم . من در این زمینه اطلاع ندارم و این چیزی رو که می گم صرفا از شنیده ها یا چیزهایی که خودم
خوندم بهتر هست برای اطمینان از یه متخصص دینی مثلا یک روحانی سوال کنید .
تا اون جایی که من می دونم نفقه زن بر مرد واجب هست ... ولی کمک دیگران ( مثلا سرپرستی بچه یتیم ) یک امر مستحب هست .. همیشه یه کار واجب
نسبت به یه کار مستحب در اولویت قرار داره . بنابراین به نظر من حرف خانم شما درست هست . شما اول نیازهای منزل خود ( که در واقع نفقه خانم هست )
رو بدید و بعد از پس انداز برای زندگی اگه چیزی اضافه اومد می تونید به کار مستحب ( مثلا سرپرستی بچه یتیم ) بپرداید ... خدا هم از هر کسی به اندازه
وسعش میخواد نه بیشتر ... ( لا يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها ) بنابراین لزومی نداره وقتی ندارید برید قرض بکنید ..
=======================توی دین ما کمک کردن به نزدیکان و اقوام خود ادم همیشه در اولویت هست بنابراین حتی به نظر من شما اگر بخواید کمکی هم بکنید به جای سرپرستی یهنقل قول:
وضع مالی خانواده همسرم خوب نیست و فعلا یارانه را هم اونا میگیرن و یارانه خودم خونه پدرم هم را به بابام به عنوان پول توجیبی میدم و قطع نکردم
بچه یتیم ...چه بهتر یود به نوعی به خانواده همسرتون کمک می کردید ...یا حالا خانواده خودتون ...... مثلا از همون 100 تومن بین دو خانواده تقسیم می
کردید ....این ها چیز هایی بود که من خودم حالا خونده یا شنیده بودم ... باز هم برای اطمینان خود شما از یک روحانی سوال کنید .
یا علی ...
فکر نمی کنی حرفات خیلی هاش غیر منطقی هست !! و تا حدودی افکار مادی داری
از پدر همسرتون می گید که پراید داره و یارانه همسر شما را میگیره و حتما چند بار هم این موضوع را به همسرتون گوشزد کردید
از پول دیه ای میگید که هیچی از اون پول به شما نمیرسه
چی کارت به زندگی پدر زنت ؟ تو خونشون هر دارن هر چی می خورن به خودشون مربوطه چرا باید به تو جواب پس بده ؟ ازاونا ایراد میگیری زنت هم یاداوری میکنه که خودت سر تا پا ایرادی
پیامبر می فرمایند هر کس به عیب دیگران مشغول بشه از عیب خودش غافل میشه
حداقل برا دلخوشی همسرت یه دروغ مصلحتی می گفتی که بچه ها را انصراف دادم
برا خونت خرید نمی کنی و به همسرت میگی پول ندارم
هر ادم دیکه هم بود همینحرف را میزد حرفش کاملا منطقی هست یا انصراف بده یا خرج خونه را بده و بعد هر کار خواستی بکن
به نظر من شما خودت نمی دونی چی می خوای و این بدترین چیز هست
یه با میگی میزارمش و میرم خارج ز کشور
یه بار میگی با همه بدیهاش دوسش دارم
یه بار میگی دارم راحت زندگی میکنم و استخر و فیلم و ...
در مورد کلید خونت نمی تونی تصمیم بگیری
توقع داری یه دختر 18 ساله بتونه بدون مشاوره خانوادش بیاد سر زندگی با شما یی که برنامت با خودت هم معلوم نیست !!!
مدل مشاوره مدیر همدردی این هست
اگاهی از ضعف های خودت و نقاط قوت طرفت
شما یه زن می خواستی که صب تا شب تو خونه بشینه بی اجازت خونه باباش که تزذیکه نره و اشپزی و شام هم در حد عالی با بی پولی ات هم بساره همین جواهریکه پیدا نمیشه
البته من اصلا نمی گم که خانمت خیلی خوب هست و رفتاراش اشتباه نبوده
من میگم باید تغییر را از خودت شروع کنی اگه می نونی عیب های خودت را رفع کن
سخنرانی دکتر حبشی گوش دادی فقط یاد گرفتی یه زن چطوری باید با مردش برخورد کنه ؟!! نگفت که یه مرد باید چطوری با زنش برخورد کنه ؟
خانوادت که رفته بودن برا صحبت حرف همسرت چی بود ؟ خواسته هاش چی بود ؟ درد دلش چی بود ؟
از پاسخ شما ممنونم
در مورد بچه ها بازم فکر میکنم و بعد از روشن شدن وضعیت زندگی تصمیم میگیرم
فکر نمی کنی حرفات خیلی هاش غیر منطقی هست !! و تا حدودی افکار مادی داری
از افکار مادی بدم میاد اما از بس همسرم به مادیات اهمیت میداد منم حساس شدم و اینا را میگم اخه مشکل اون فقط پوله
قبلا نوشتم که گفته ، وقتی دیدم پولدار نیستی دیگه دوست نداشتم
همسرم متوجه نیست که چه بلایی سر خودش داره میاره
زمانیکه میخواست بهم برسه همرا مجبور کرد که کاریکه میخواد انجام بشه و از روزی که دیگه منا نخواست بازم همرا مجبور کرد که ازم جدا بشه ، دنیا اینقدرا مهربون نیست که اون تصور میکنه
از پول دیه ای میگید که هیچی از اون پول به شما نمیرسه
پول دیه همسرم را من نخواستم که برای مخارجم صرف کنه!!!
همسرم تاکید و اصرار میکرد که تو باید خسارت ماشین بابام را بدی و دستم را عمل کنی و پول دیه بتو هیچ ربطی نداره ، منم گفتم وقتی ماشین بابات تصادف کرد بهت گفتم چهارمیلون میدم و به اندازه سه میلیون از طلاهات را بفروشیم تا اون بنده خدا اینقد سختی نکشه تو گفتی من یک تکه از طلاهام را نمیدوم و بابات هم چهارمیلیون منرا قبول نکرد که البته بزرگواری و مهربونی کرد الانم که تو اینجوری شدی و پول دیه را بابات گرفته اون دلش بحال تو نمیسوزه و یک ریالش را خرجت نمیکنه و هیچکدوم بهم رحمی نداشتید پس اینقد ادای کسایی را در نیارید که خاطر هم را میخوان
برا خونت خرید نمی کنی و به همسرت میگی پول ندارمقبلا هم بارها نوشتم و خدا خودش میدونه ما همچی داریم و اگر همسرم برای خرید اعتراض دارد به این خاطر است که اون انتظار دارد هربار که بیرون خونه میریم براش طلا بخرم ، هنوز از گوشی چیزی متوجه نیست و گوشی که برای خریدم را بلد نیست از همه امکاناتش استفاده کنه اما میره بهونه میگیره که گوشی دو و نیم میلیونی براش بخرم
ما همچی داریم ، انسان باید شکرگزار باشد ، غذا ، امنیت ، پول و کار و امید و پیشرفت و... اما حرص و طمع و چشم هم چشمی تمامی ندارد
یه با میگی میزارمش و میرم خارج ز کشور
بله ، این ماه معلوم میشه اگر اوکی بشه پس از تشریفات قانونی که مدتی طول میکشه اگر زندگیم طلاق برسه حتما خارج میرم
یه بار میگی با همه بدیهاش دوسش دارمیکبار نگفتم و بسیار گفتم و الانم میگم تا همسرم هست دوسش دارم اگر بخواد زندگی کنه تا همیشه دوسش دارم و یاد گذشته هم نمیکنم
یه بار میگی دارم راحت زندگی میکنم و استخر و فیلم و ...بله واقعا الان راحتم و مشکلات قبلا توی زندگیم وجود نداره
در مورد کلید خونت نمی تونی تصمیم بگیری
در مورد کلید خونه میتونم تصمیم بگیرم اما باید خانواده ام را که در یک استان دیگه زندگی میکنن هم اروم میکردم ، اگر بخاطر دروغ هایی که همسرم میگه ، خانوادش به منزلم هجوم می اوردند انگاه جلوگیری از برخورد خانواده ها کاری سختی میشد
شما یه زن می خواستی که صب تا شب تو خونه بشینه بی اجازت خونه باباش که تزذیکه نره و اشپزی و شام هم در حد عالی با بی پولی ات هم بساره همین جواهریکه پیدا نمیشه
کلمه اجازه کمی سنگینه ، بارها بهش گفتم برای رفت و امد حتما بهم خبر بده ، نمیدونم شما چجوری ناموس داری میکنید ، من زنم باید هرجا هستش خبر داشته باشم
غذا هم نگفتم اشپزیش عالی باشه!!!! البته همسرم اشپزیش عالی بود ، از غذای بیرون مثل فست فود یا رستوران بدم میاد و عاشق غذای خونه هستم
در مورد بی پولی ، اخه بی پولی از نظر همسرم ، سطح توقعات متفاوته ، من تا سه ماه قبل ماهی حدود سه میلیون درامد داشتم اما الان حدود یک و نیم میلیون و کمبودش را تهیه میکنم تا اوضاع بهتر بشه و انشااله بزودی بهتر هم میشه و طوری دارم پیش میرم که تا چند ماه دیگه درامدم به ماهی بیش از چهار میلیون میرسه و البته باز هم اضافه میشه
من میگم باید تغییر را از خودت شروع کنی اگه می نونی عیب های خودت را رفع کن
شما درست میفرمائید و من عیب های بسیاری داشتم و دارم و البته در صدد برطرف کردنش هستم، یکی از دلایلی که برای زندگی خیلی تلاش میکنم اینه که میبینم خودم عیب زیاد دارم*****
از خانوادش ناراحت نیستم و دوسشون دارم ، اگر همسرم میساخت اونا خوشحال هم بودن
پدر زنم بنده خدا چیکار کنه ، دخترش هر روز از زندگیش شکایت داشت و پشت سر و جلوی روم دروغ میگفت تا خانواده همسرم را نسبت بهم بدبین کند و بخوبی هم اینکار را انجام داد
پدر زنم با کارگری و زحمت هزینه عروسی را جور کرد و دلم بحالش میسوزه که اینجور درگیر خودخواهی دخترش شد
پدر زنم اشتباه زیاد داشت و نتونست بزرگتری بکنه اما کینه و دشمنی و خصلت پلید نداشت
حتی کتم زد یا فحش هم داد ناراحت تا حدی حق داشت ، دخترش تحریکش میکرد
مادر زنم هم خوبه و دوسش دارم و کارهایی کرد بخاطر بی فرهنگی و دانش کم بود اما ذات بد یا دشمنی نداشت
مشکل من فقط همسرم هست که میگه منا نمیخواد
همسرم اگر محبت میکرد همه چیز را تحمل میکردم
اگرم میدم دوسم داره و منا میخواد
((از زیر سنگ شده براش پیوسته طلا میخریدم ، میدیدم از خانوادم بدش میاد پیش اون اصلا باخانوادم صحبت نمیکردم ، برای رفت و امدش کاریش نداشتم ، دانشگاه و سرکار هم میرفت خوشحال هم میشدم، خانوادش اگر هر بی احترامی میکردند توجه نمیکردم چون دلم به عشق همسرم گرم میبود و .....))
همسرم حتما دختر بامحبتیه و محبت کردن را خوب بلده ، بخاطر این میگم خوب بلده ، چون خوب هم بلده دریغ کنه
چند روزه پیش فامیل نرفتم و بعد از کار مستقیم خونه میرم و بعد از نماز و کتاب خوندن و شام میخوابم
از همشون بدم اومده ، من با صداقت جلو رفتم و خدا میدونه مشکلاتی که درگیرش شدم اگه عشق و گذشت توی زندگیمون میبود پیش نمیومد اما یک دختر فریبم داد
درست میفرمایید رفتارم اشتباه بود اما همسرم منا دوست نداشت
من هم توی لجبازی افتاده بودم شاید خیلی از انسان ها در شرایط یکسان کار منرا انجام میدادن و شاید اگر بهتر مدیریت میکردم بهتر عملکرد میداشتم
اما چیزی که میدونم اینه که اگر بهم محبت میکرد و هر روز نفرتش را بهم اعلام نمیکرد زندگی شرین تری داشتیم
من مرد هستم بیش از این که تاحالا تلاش کردم غرور و منطقم اجازه تلاش نمیده
تا حالا ناموس داری کردم و نذاشتم اتفاقی برای عفت همسرم بیوفته و انشااله در اینده هم نمیوفته شاید بعد از جدایی ازم توبه کنه و تغییر کنه شایدم نکنه اگه زن من نباشه اصلا بمن دیگه ربطی نداره و کاریش ندارم
دلم برای خانواده همسرم و همسرم میسوزه و غصشون را میخورم هر چندکه بعضی وقتا بخاطر تکبر زیاد نکار کنم
من بسیار همسر دوست هستم و اگر همسرم طلاق بگیره و بره ، بعد از مدتی خودسازی دوباره ازدواج میکنم و اینجا از اوضاعم مینویسم
بازم میگم
در جلسه ای که دیر یا زود برگزار میشه حرف هام را میگم اگر بخواد برگرده پذیراش هستم اما اگر اصرار به طلاق داشتن ، طلاقش میدم اما اقدامی برا جدایی نمیکنم و طبق نظر دادگاه پیش میرم
سلام
من کم و بیش در جریان تاپیک های شما هستم. بهتون پیشنهاد می کنم خودتون یه مرور روی پست هایی که میذارین داشته باشین.
تضاد شدیدی در نوشته های شما به چشم میخوره . یه جا گفتین فقط تقصیر خانواده همسرتونه و اونها نمیذارن زندگی کنین.
یه جا هم گفتین مشکل از همسرتونه نه خانوادش.
بعضی وقتها در جملاتتون نفرت شدیدی وجود داره و بعضی وقتها منطقی و با آرامش حرف میزنید.
من نمیدونم این حالت های متفاوت در رفتارتون هم وجود داره یا نه . واینکه این حالات به خاطر شرایط روحی بد الانتونه یا قبلا هم وجود داشته.
چون خودتون گفتین که میخواین رو خودتون کار کنین اینا رو بهتون گفتم که یه مرور روی رفتارها و نقاط ضعفتون داشته باشین تا ایشالا در آینده افکار و رفتارهای باثبات تر
و پخته تری داشته باشین.
سلام
راستش من کامل تاپیکتون را نخوندم. ولی چیزی که متوجه شدم اینه که الان بین شما و همسرتون وضعیتی نیست که بشه گفتگوی مناسبی را ترتیب داد. و خانومتون هم هیجان محورند و گوش شنوا ندارن و دقت روی صحبتهای شما نمی کنند.
خواستم پیشنهاد بدم که در چنین وضعیتی که طرف مقابل هیجان محور است و گوش شنوای خوبی ندارد نوشتن یک نامه حساب شده و اصولی بهترین راه برای گفتمان است.
می تونید تو اون نامه بسیاری از صحبتهایتان را بنویسید.و فایل های مورد نظرتان را بهشون بدین بشنون و بگید که وقتی آنها را گوش دادین متوجه شدین "هر دو" خیلی از نکات را توی زندگیتون رعایت نکردین. ازشون بخواین که ایشان هم گوش بدن و بعد ازشون دعوت کنید که به هم یه فرصت دیگه بدین و الکی الکی زندگیتون را خراب نکنید.
همچنین می تونید همون حرفاتون که اینجا درد د ول کردن که اای کاش به جای این همه درس تو دانشگاه ها دو واحد درس زندگی می ذاشتن را هم اشاره کنید و از احساستون که ناشی از اینه که با فهمیدن خیلی نکات می تونستین با هم زندگی بهتری داشته باشین حرف بزنید.و اینکه اگر هر دوتون بخواین می تونید این زندگی را نجات بدین.
از این تاپیک ها کمک بگیرید:
چگونه نامه محبت آميز بنويسيم
http://www.hamdardi.net/OLD/thread-5898.html
نامه ای به همسرم (کمک کنید چی بنویستم )
- - - Updated - - -
در ضمن این هم سایت دکتر حبشی هست که تو همون کانالهایی که قبلا خدمتتان بهتون معرفی کرده بودم خوندم.
http://mf-shahedan.com/newindex.php
توش محصولات دکتر حبشی هست و اینکه یکی از اعضای کانال گفته بود میشه مستقیم از خودشون تو همون سایت سوال کرد و ایشان جواب می دن. من پیشنهاد می کنم آنجا هم سوالتان را مطرح کنید! و بگید الان با این اوصاف چه طور میشه راه برگشت را پیمود... و همسرتون را به زندگی مشتاق کرد!
چون به نظر من همسرتون اشتیاق ندارن برای زندگی. و همین کار را سخت کرده.
موفق باشید