علارقم مشاوره های شما ، مشکلات جدید و بچه گانه دیگری از راه رسید .....!!!!
با سلام وعرض ادب خدمت شما دوستان عزیز
کمابیش مشکلات بنده به گوش تون خورده و ممنون از راهنمایی هاتون
راستش در تایپیک های قبل صحبت کردم که با همسر دوم م یکسری مشکلات و مسائلی
بین مان پیش اومده :
یکی از این مشکلات سر بحث بچه بنده بود که خوب دوستان مشاوره دادند و بنده هم
مطابق با حرف دوستان عمل کردم
این تایپیک : با بچه م نمیسازه __ نمیدونم چرا یه حسی داره منو به سمت بچه و
زندگی اول م میکشونه ..... )) از اینجا میتونید بخونید...
یکی دیگر از مشکلات بنده (( توهین به من و خانواده م در بحث های عادی زنا شویی
(( دیگه هرچی به زبان ش میرسه میگه )) از اینجا میتونید بخونید .
===============================================
:305: (( قبل از هر چیز بگم که همسر سابق بنده
به یک آقایی که یه بچه دختر 4-5 ساله داره و حضانت ش
کامل با اون آقا هست و با خودش زندگی میکنه ، شوهر کرده ))
و اما بنده در این مدت اخیر
خیلی رفتارم را کنترل کردم ، خیلی بچه م را کنترل کردم باهاش صحبت کردم
حتی تنبیه دیداری ش کردم
ولی ظاهرا ایشون ول نمیکنه ....
بنده بچه م را چهارشنبه شب میاوردم ش تا جمعه ساعت 8-9 و بعدش میبردم
می رسوندم در خونه مادرش
بدلیل اینکه میگفت چهارشنبه که میاد فردا صبح پنجشنبه تو که سر کاری تا ظهر که
میخای بیای با من بحث میکنه و حرف گنده تر از دهنش میزنه و ....
و خلاصه بهانه تراشی و بحث راه می افتاد
بنده تصمیم گرفتم دیگه بچه را 4 شنبه نیارمش .
خلاصه این هفته همین کار را کردم و پریروز یعنی پنجشنبه
بعد از کارم رفتم دنبال بچه م و اومدیم خونه
بعدازظهر این بچه شروع کرد به اینکه بگه بابا شوهر مامان برای مامان گوشی
خریده - براش فلان چیز خریده و .....
من دیدم یدفعه رفته تو خودش و انگار ارث پدرشا میخواد ....
رفت تو اتاق رو تخت خوابیده بود و تو فکر بود
گفتم چته ، چیزی شده ؟؟؟
گفت هیچی !!
هی اصرار که چته - بچه م حرفی زده ؟؟؟
یدفعه گفت : برو یاد بگیر ... ببین اون آقا داره برا مامانش چیکار میکنه
هنوز نیومده ببین چی یا براش خریده
گفتم یعنی چی خانم ؟؟؟
مگه حسادت داره ؟؟؟
مگه زندگی چشم و هم چشمی یه ؟؟؟
اومدیم و فردا ایشون خواست براش ماشین 200-300 میلیونی
بخره - به من و تو چه ؟؟؟
خلاصه بحث بالا گرفت ....
مثل همیشه - شروع کرد به توهین و تحقیر کردن که :
یاد بگیر - یک سال و نیم برا من چیکار کردی ؟؟؟
تو سالگرد ازدواج مون یه شاخه گل نخریدی و بیای !!
خوب که فکر میکنم با مجردی م فرقی نمیکنم ....
اصلا منی که 5 روز باهاتم تا این بچه که میاد پیشت مثل هم میمونیم
خوب که فکر میکنم میبینم تو این یکروز تو به اون بیشتر توجه میکنی!!!
بهش گفت م : چجوری امروز یادت افتاده ؟؟!!
میگه من ادمی نیستم به رو بیارم
تو باید خودت بفهمی !!!!!!!!!!!
====================
گفتم عزیز من این که شما چیزی نیاز داری یا نه قبول !!!
ولی این خیلی بد که داری مقایسه میکنی ...
چرا حسادت میکنی ؟؟؟
زندگی هرکسی به خودش ارتباط داره .....
به من و تو چه !!!!
======================
چرا این حرف هاش نمیبینی که میگه :
مامان م بچه دختر این آقا را حمام میبره
این دختر میره دستشویی مامان م میره میشوره دش
شب ها براش قصه میگه
غذا دهن ش میزاره
لباس هاش عوض میکنه
موهاش میبنده
چرا این مورد ها را نمیبینی ؟؟؟؟؟
اون اگه براش کاری کرده ، حتما اونم از خودش چیزی نشون
داده که اون داره تشکر میکنه
===========================
تو چیکار کردی ؟؟؟؟؟؟
تو زدی زیر چیزی که دیدی و قبول کردی و امضا کردی
کاری کردی که این بچه را من پس مادرش دادم
هر روز بودنش شد 2 روز و نیم در هفته
حالا ا م که کاری کردی که بشه 1 روز و نیم
فقط پیش من زیرآب شا زدی
از من دورش کردی
تو گوش من خوندی که بی تربیت
حرف مفت میزنه
اراجیف میگه
گفتی ولش کن حالا یکهفته ندیدیش بشه دو هفته مگه چی مشه !!!
گفتی یه چیزی بگم بدت نیاد ....
بچه ت شکل مونگولا نیست ؟؟
بچه ت شکل دیوونه ها نیست ؟؟؟
گفتم : همین بچه ای که با تمام این مشکلات ما
مقام اول ریاضی تو استان ... شده !!!
=======================
خلاصه دیگه کم اوردم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تا بود مشکل بچه
بعدش مشکل اینکه بچه ت حرف زیاد میزنه و....
بعدش مشکل این که بی تربیت و همه چیز میگه و....
حالا این هفته که این بچه زودتر نیاوردم ش و چهار چشمی هم مواظب شون
بودم که یوقت حرفی چیزی نزنند و مشکلی درست نشه
بهونه این هفته ش :::
مقایسه من با شوهر جدید همسر سابقم
مقایسه خودش با همسر سابق م
و ......
واقعا دیگه موندم چیکار کنم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
==================================
:303: خانوادم همه میگند ما چقدر بهت گفتیم و تو هی میگی نه
بابا اینا همه ش بهونه س !!!
این خانم مشکل ش فقط و فقط بچه تو --
به قولی قدیمی ها این خانم ویار بچه تا داره .....
تا بچه تا میبینه انگار حالش بهم میخوره و حالت تهوع میگیره
حالا این هفته دیگه مشکلی نداشته - موردی نبوده بامبول ش کنه
این سری گیر داد به این موضوع که ببین :
مرد داره برا زن سابق ت چیکار میکنه و چی خریده و چرا تو نکردی
داره یکاری میکنه که تو خودت به بچه ت بگی بابا دیگه نیا اینجا
و دیگه نری سراغ ش .....
====================================
خانواده م میگند بابا چقدر بهت بگیم دیگه بچه را نبرش اونجا
ما خودمون آخر هفته ها میریم و میاریمش اینجا و خودمون بزرگ ش میکنیم
توام اگه دوست داشتی جمعه بیا یه 2 ساعت ببینش و برو
گفتم :
:324: اول که من چنین کاری نمیکنم ، من به این خانم گفتم یه بچه دارم
بزنه زیرش میزنم زیر همه چیز
بعدشم مگه اونسری مشکلات اینجا را ندیدید ....!!!!؟؟؟؟؟
اینجا هم که بیایم یه سری مشکل جدید دیگه چاق میکنه !!!!
میگه :
چرا مامان ت غذا دهنش میکنه
چرا مامان ت دستشویی میبردش
چرا مامان ت لوس ش میکنه
چرا خواهرت بچه میشه و باهاش بازی میکنه
وای که وقتی مامان ت غذا دهنش میزاره اصلا نمی تونم این صحنه را
ببینم ---- و ......
خوب شما بگید چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
انگار فقط میخواد تو هر جمعی فقط و فقط مرکز توجه ایشون باشه ...
دیگه موندم بخدا
شده یه آدم بی قلق ...... !!!!
هرکاری میکنم یه چیزی توش در میاره ....
به قول گفتنی : به میخ نکوبیده هم بنده !!!!
********************************************
خلاصه برا اینکه بحث بالاتر نگیره دیروز ظهر از خونه زدم بیرون
دیدم دوباره شروع کرد به پیام دادن و توهین کردن به خودم و خانواده م
هر چی هیچی جواب شا نمیدم
فقط جوابش مینویشتم دستت درد نکنه -- خیلی ممنون
میبینم ول نمیکنه ---- توهین رو توهین - فوش رو فوش
نمی دونم چرا با من مشکل داره --- دیگه چرا سریع میره سر خانواده م
خلاصه ساعت 9 بود اومدم خونه و رفتم سمت ش گفتم بیا بشینیم با هم صحبت
کنیم
من چی کم ت گذاشتم ؟؟؟؟
چی میخوای بگو برات بخرم ؟؟؟
شروع کرد حرف نزدن و لجبازی کردن و کلفت و گنده گفتن
سه هفته س من خانواده م را نه دیدم و نه حتی تماسی داشتم
میگه میخوای بری چیکار !!!
ولشون کن ، خوشت میاد ....
دیشب بهش میگم بعد سه هفته
مگه امروز ظهر بهت نگفتم کارتا بکن تا یه سر بریم خونه بابام !!!
میگه برو بابا بگیر بتمرگ تو خونه !!!
همش میخوای ولگردی کنی و دور بتابی !!!
مثل مامان ولویی ت میمونی !!! فقط میخوای اینور اونو باشی ...
خلاصهتا خود ساعت 12 شب دعوا بحث مشاجره و توهین به همه
======================================
بعد میبینم از رو گوشی ش هم شماره من پاک کرده هم عکس های من
به نظر شما یه ادم عاقل و سالم باید سر هر بحثی عکس و شماره پاک کنه ؟؟؟
بهش میگم چرا این کار میکنی
میگه ازت متنفر میشم ....
بنظر شما این کار عاقلانه س ؟؟؟؟
بعد از یکروز از روی بحث و دعوامون دوباره فلش مموری از من میگیره و عکس ها را
بر میگردونه .....
دیگه کم اوردم ، دیگه نمیدونم باهاش چه رفتاری بکنم ....
خداشاهده هیچ خلاف و حاشیه ای هم ندارم
مثل یک ادم اهنی تا از کار تعطیل میشم 20 دقیقه بعد خونه م
نه سیگاری - نه مشروبی - نه خلاف ناموسی - نه هیچی هیچی هیچی
نمیدونم دیگه چیکارش کنم !!!!؟؟؟؟
=============================================
دوستان عزیز شما قضاوت کنید :
از کار که میام میرم یه نیم ساعت دراز میکشم - بعدش میام و بهش میگم کاراتا بکن
بریم بیرون
میگه وای نه هم هوا سرد - حالشم ندارم - تو ام خسته ای
خوب منم میشینم با هم یه فیلم نگاه میکنیم -- یه دست تخته نرد میزنیم
بعدش من میرم یکم پیانو میزنم
بعدشم میخوابم
من صبح ها باید ساعت 5 و نیم بیدار شم برم سر کار ....
===========================
دیروز تو دعوا میگه :
میگه تو به اهمیت نمیدی !!!
تو به من توجهی نداری !!!!
تو کارت شده میای میخوابی - بعدش فیلم مبینیم - بعدش هم پیانو تا میزنی
و بعدش هم میخوابی !!!!
میگم : چرا چرت میگی من بهت نمیگم پاشو بریم بیرون بگردیم میگی نه هوا سرده
بچه سرما میخوره - حالش ندارم - خودتم خسته ای برو استراحت کن !!!
بابا چرا دورویی تو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پس یه جور حرف بزن ..............
===================================
خداوکیلی بگید من باهاش چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهش میگم یعنی چه که تو به توجهی نداری ؟؟؟؟
باید چیکار کنم برات ؟؟؟؟
میخوای بزارمت سینه دیوار و بهت نماز بخونم !!!!
بابا ول کن هی .....
مردم هزار و یک بدبختی و قسط و بدهی امون شون بریده
مردها اکثرا دو کاره و سه کاره
فقط کار و کار و کار
اونوقت شما از درد بیکاری و بی مشکلی مدام مشکل تراشی میکنی
======================
به نظر شما ممکنه مریض باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممکنه افسرگی یا مریضی دیگه ای داشته باشه ؟؟؟؟؟؟؟
خود و بیخود دنبال بهونه س -- دیگه موندم چیکار کنم !!!!
اینم بگم که از شنبه تا چهارشنبه تقریبا مشکل خاصی نداریم
نمیدونم چرا این 2 روز آخر هفته انگار منفجر میشه
و مشکل پیش میاد .....
خواهش نظر بدید -- ببینم کجای کار مشکل داره :323:
با تشکر از همه گی شما .... :72: