سلام
این لینک و کارگاه رو هم مطالعه کن ،
آروم و با حوصله پیش برو
کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه
http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
این لینک و کارگاه رو هم مطالعه کن ،
آروم و با حوصله پیش برو
کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه
http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
سلام خانم، فعلا كاملا جواب شما رو مي دم تا ابهامات ذهني شما بر طرف بشه، اما راهكارهايي رو مي گم كه شروع كنيد!
خب اما شروع كنيد:( اين تمرينات براي شروع رفتار جرات مندانه لازم و اساسي است)
- براي شما حقوق فردي رو نام بردم! در پست قبل خونديد اونها رو...
يك دفترچه تقويم كوچك برداريد: از اين تقويمها كه براي هر روز يك نيم صفحه يا چند خط جاي يادداشت دارند. ابتدا در صفحه اول اون، حقوق فردي رو بنويسيد و براي هر بندي يك كد در نظر بگيريد و در هر روز بنويسيد چه حقوقي رو پايمال كرديد با كد: مثلا بنويسيد : بند 5 رو رعايت نكردم براي همسرم!
يا ناديده گرفتن بند 4 براي خودم
2. استفاده تکنیک xyz در گفتگوها: از جملاتی استفاده کنید که با فرمول xyz باشند. هنگامی که در موقعیت x، عمل y را انجام دادی، احساس z کردم! دقت کنید که ترتیب مهم نیست، ادبیاتش مهم نیست... فقط ابراز کنید! من از شما خواهش می کنم ابراز کنید! مثال: وقتی با هم هستیم و باهات حرف می زنم ( موقعیت x) و تو به چشمام نگاه نمی کنی (رفتار y) احساس ناراحتی می کنم و رنجیده می شم (احساس z)
3. استفاده از جملات "من":
از جانب خودتون صحبت کنید! این نخستیم مهارت حرف زدن است! و در مقابل جملات "تو" قرار دارد. وقتی به کسی می گویید: تو اصلا گوش نمی کنی چی می گم! (این جمله "تو" است) جملات " تو" حالت دفاعی در دیگران ایجاد می کند و باعث می شود که آنها در مقابل حرفهای شما مقاومت کنند! جالبه؟ نه؟؟
استفاده از فرمول بالا xyz یکی از تکنیکهای جملات "من" هست. گاهی هم بیان افکار و احساسات شما باید ابراز شود:
مثالی از جملات "من" و شیوه صحیح بیان افکار و احساسات:
- در مورد خودتون: از وقتی پیاده روی می کنم ، احساس بهتری دارم
- در مورد رابطه: احساس می کنم از وقتی با هم صریح صحبت می کنیم، روابطتمون بهتر و گرم تره!
- در مورد همسر: احساس می کنم مدت زیادیه که کار می کنی و خسته می شی!
4. شنونده خوبي باشيد: وقتي كسي حرف مي زنه، تمام تلاشتون رو كنيد كه به حرفاش گوش كنيد ! و از اول به جوابي كه مي خواهيد بدهيد فكر نكنيد
5. در پاسخ به تمام درخواستهايي كه از شما مي شه، بگيد: اجازه بديد فكر كنم و خبر بدم!
6. ذهن خواني آفتي است كه شما با آن درگير هستيد! ذهن خواني رو فورا متوقف كنيد... چطوري؟ هر زماني كه خواستيد ذهن خواني كنيد، فورا با صداي بلند بگيد:شايد اينطور كه من فكر مي كنم نباشه!!! صبر كن ببينيم چي مي شه/ چي مي گه!
7. قضاوت نكنيد! شما حق نداريد قضاوت كنيد... هر زمان كه خواستيد قضاوت كنيد با صداي بلند بگيد: استپ!!!! قضاوت ممنوع!
8. تمرين آيينه براي شما: هر روز به مدت 2 دقيقه/ دو بار در روز، در مقابل آيينه بايستيد و يك تا دو بيت شعر يا متني كه دوست داريد، با صداي بلند بخونيد
9. دو هفته پيش رو، بهترين لباسهاتون رو مطابق سليقه خودتون بپوشيد. همه جا شيك ظاهر بشيد! حتي جاهايي كه اصلا نيازي نيست و ارزشي شايد نداشته باشد... عطر بزنيد و خوب و تميز و آراسته باشيد. به شكل راه رفتن خودتون توجه ويژه اي داشته باشيد و سعي كنيد صحيح راه بريد
موفق باشيد
سوالي بود بپرسيد
آقای sci من یه مشکل دیگه هم دارم. اینکه با کسایی که برام مهمن خیلی رفتارم بد میشه اگه یه کمی ببینم ناراحتشون کردم بابت هر چیزی حاضرم عذر خواهی کنم ولی نمیشه. یعنی با ادمای دیگه راحتم اگه کسی بهم زور بگه هیچ کاری نتونم بکنم دیگه حداقل جوابشو می دم اما ادمایی که برام مهمن یا دوسشون دارمو نمی تونم. مثلا اگه خسته باشم رفتار خوب و خوشایندی نداشته باشم و سرد برخورد کنم بعدش ببینم طرف مقابلم ناراحت شده چکار کنم؟ ناراحتیشو با رفتار ابراز کنه و منم نتونم واقعا عذر خواهی کنم... نمی دونم حساسم انگار خیلی. ازارم میده حساس بودنم و باعث میشه با ادمایی که برام مهمن خیلی خیلی منفعل برخورد کنم و این هم برای من عذاب اور میشه هم برای طرف مقابلم.
راه حلی داره؟
ببخشید شی جان.
ممنون.
مي نوش عزيز،
چون احتمالا اين سوال she هم خواهد بود جواب مي دم...
كسي كه رفتار جرات مندانه داره، كسي ازش ناراحت نمي شه! جالبه!!نه؟ اون هيچ تلاشي هم نمي كنه كه رضايت كسي رو جلب كنه چون معتقده كه مسئول خوشحالي ديگران نيست! معتقده نمي تونه رضايت همه رو بدست بياره... اما چون بلده چطور احساساتش رو ابراز كنه... به هيچ وجه چيزي براي ناراحتي نمي مونه! وقتي ناراحته... با احترام به حقوق فردي ديگري مي گه كه من ناراحتم! و وقتي خوشحاله، خوشحاليش رو با وجد و شعف تمام ابراز مي كنه... چيزي رو تو ذهنش نگه نمي داره!
چون به حقوق فردي ديگران اهميت مي ده ،همه دوستش دارند و براي همگان همصحبتي با او ارزش به حساب مياد! همه دوست دارن باهاش دوست باشند... هر چند كه او مسئول شادماني اطرافيانش نيست!
حالا بر عكس، فرد منفعله! مسئول شادماني و رضايت همگانه... و هر چه بيشتر تلاش مي كنه بيشتر از او متوقع مي شوند! همه از او توقع دارند كه رضايتشون رو بدست بياره! و او هر چه بيشتر تلاش مي كنه كمتر موفق مي شه ! او هيچوقت محبوب نيست! هيچ كسي دوست نداره باهاش همراه بشه... هرچند كه او بيشترين تلاش، بهترين سرويس، بهترين خدمات رو ارائه مي ده كه به دوستانش خيلي خوش بگذره! ولي هميشه آخرين نفره!
شما بايد در مورد افرادي كه باهاشون ارتباط نزديكي داريد هر روز جرات مند تر باشيد چرا كه تنها در اين شرايط باهاشون صميمي خواهيد بود!
سلام she عزیز ببخشید اگه شما اجازه بدهید و آقای sci عزیز .من یه سوال داشتم بازم شرمنده که توی تاپیک شما سوال می پرسم.
همسر من صبح از دست من ناراحت شد چون بهش سلام نکردم ا.مد با لحن تندی گفت :الیک السلام
من چون از دستش خیلی ناراحت بودم اما با این حال داشتم تند تند صبحانه آماده می کردم تا گرسنه نره.در مواقع شبیه به این می گفتم :ببخشید حواسم نبود سلام .اما این بار گفتم اونقدر صبح بد اخلاقی کردی که دل خوش برای آدم نمی زاری .
بعد از آماده کردن صبحانه رفتم شلوارشو که داشت تمیز می کرد رو ازش گرفتم و گفتم تو برو صبحانه بخور من تمیزش می کنم .اما بهم گفت تو اونقدر بی شعوری که بلد نیستی باید به بزرگترت سلام کنی منم گفتم تو که فحش می دی باید چه اسمی برات گذاشت گفت ساکت شو و لال شو.من ادامه ندادم .اما می دونستم ظهر که بیاد این در نهایت منم که محکوم میشم .با این حال از این که پایین توی انبار داشت بار خالی می کرد و گرسنه بود براش صبحانه بردم اما باز با بی محلی رو به رو شدم .آیا این ترس از محکوم شدن و دلسوزی برای گرسنه بودنش نشون از انفعاله؟
ببخشیدعزیزم اگه من جای شمابودم هرگزاول صبح رواینطورباهاش شروع نمیکردم وسلام میکردم وباهاش صبحانه میکردم وشب که کاراش تموم میشدمیگفتم چندلحظه میخوام باهات صحبت کنم ومی نشستم وآروم آروم براش میگفتم ازش دلخورم وحتی صبح خواستم اونطوررفتارکنم اما چون میدونستم که روزهردومون خراب میشه گذاشتم تاآخرشب بگم
خانم she خیلی معذرت میخوام؛ اما من هم سوالی داشتم از آقای sci که فکر میکنم به درد همه ی ما خانم ها بخوره؛
آقای sci عزیز؛ در موقعیت و مکانی که حقوق فردی ه هر دو نفر مثل زن و شوهر مطرحه؛ به نظرتون اولویت حق با کیه؟
مثلا همسر بنده خسته است و این جزو حقوق ایشون هست که شب با خیال راحت بگیره و بخوابه؛ بدون هیچ ترس و نگرانیه. من هم به عنوان خانم این آقا؛ حق دارم که از ایشون بخوام حداقل شب موقع خواب؛ من رو در آغوش بگیره تا یه کم آرامش بیشتری رو تجربه کنم. چند شب منتظر میمونم که این کار به صورت ارادی انجام بشه؛ اما من هر روز ضعیف تر میشم و ناراحت تر که چرا ایشون برای بنده اهمیتی قائل نمیشن. بنابراین شب سوم؛ این درخواست رو از ایشون میکنم و با جواب منفی و اینکه خسته ام؛ الان حس بغل کردن ندارم یا اینکه بگیر، بخواب؛ بعدا با هم حرف میزنیم؛ در صورتی که من اصلا به حرف زدن نیازی ندارم؛ نیاز من توی اون لحظه فقط یه لمس شدن ساده اس.
توی این لحظه کاری که من انجام میدم اینه که گریه ام میگیره؛ از اینکه برای این مرد چه فداکاریهایی انجام دادم و حالا باید اینقدر غرورم بشکنه که حتی برای یه بغل ساده هم منو منتظر بذاره و تشنه نگه ام داره؛ این افکار مدام توی سرم، میزان و شدت گریه ام رو بیشتر میکنه و همسرم رو عصبانی تر. در آخر حق هیچ کدوم ما رعایت نمیشه و هر دو با خاطری آزرده به خواب میریم. به نظر شما رفتار جراتمند من و همسرم توی این شرایط چی میتونه باشه؟
-------------------------
این یه نمونه مثال ساده است که به نظرم میتونه حدوحدود و میزان رفتار جراتمندانه بین یه زن و شوهر رو نشون بده.
باز هم از خانم she عذرخواهی میکنم.
- - - Updated - - -
خانم she خیلی معذرت میخوام؛ اما من هم سوالی داشتم از آقای sci که فکر میکنم به درد همه ی ما خانم ها بخوره؛
آقای sci عزیز؛ در موقعیت و مکانی که حقوق فردی ه هر دو نفر مثل زن و شوهر مطرحه؛ به نظرتون اولویت حق با کیه؟
مثلا همسر بنده خسته است و این جزو حقوق ایشون هست که شب با خیال راحت بگیره و بخوابه؛ بدون هیچ ترس و نگرانیه. من هم به عنوان خانم این آقا؛ حق دارم که از ایشون بخوام حداقل شب موقع خواب؛ من رو در آغوش بگیره تا یه کم آرامش بیشتری رو تجربه کنم. چند شب منتظر میمونم که این کار به صورت ارادی انجام بشه؛ اما من هر روز ضعیف تر میشم و ناراحت تر که چرا ایشون برای بنده اهمیتی قائل نمیشن. بنابراین شب سوم؛ این درخواست رو از ایشون میکنم و با جواب منفی و اینکه خسته ام؛ الان حس بغل کردن ندارم یا اینکه بگیر، بخواب؛ بعدا با هم حرف میزنیم؛ در صورتی که من اصلا به حرف زدن نیازی ندارم؛ نیاز من توی اون لحظه فقط یه لمس شدن ساده اس.
توی این لحظه کاری که من انجام میدم اینه که گریه ام میگیره؛ از اینکه برای این مرد چه فداکاریهایی انجام دادم و حالا باید اینقدر غرورم بشکنه که حتی برای یه بغل ساده هم منو منتظر بذاره و تشنه نگه ام داره؛ این افکار مدام توی سرم، میزان و شدت گریه ام رو بیشتر میکنه و همسرم رو عصبانی تر. در آخر حق هیچ کدوم ما رعایت نمیشه و هر دو با خاطری آزرده به خواب میریم. به نظر شما رفتار جراتمند من و همسرم توی این شرایط چی میتونه باشه؟
-------------------------
این یه نمونه مثال ساده است که به نظرم میتونه حدوحدود و میزان رفتار جراتمندانه بین یه زن و شوهر رو نشون بده.
باز هم از خانم she عذرخواهی میکنم.
سلام دوستان
میخواستم از دوست خوبم she عزیز و آقای sci اجازه بگیرم که منم سوالاتم رو مطرح کنم، چون میدونم آقای sci سرشون شلوغه و نمیتونن به تاپیکای همه سر بزنن ( وقتی تاپیکم فعال بود خیلی دلم میخواست ایشون کمکم کنن ولی نشد)
she جان اجازه میدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قبل از اینکه جواب بدی گلم من سوالمو نمیپرسم فقط اینکه یه بخشی از صحبتای خودت هست که من روش سوال داشتم از جناب دانشمند:
اون : قهر، عصبانیت، دعوا. اصلا غلط کردم. همون بعدازظهر میریم. ! انفعال! قهر، عصبانیت و دعوا تجلی رفتارهای منفعلانه است! جالبه بدونید هیچ استثنایی نداره!
من : گریه. کلافگی. تنفر از خواهرش. تنفر از خودش. ! انفعال کاملتر!
! راهکار : گفتگوی سازنده و صریح! رفتار جرات مندانه! اعتبار سازی و جلوگیری از تشدید!
آقای sci چطور میتونیم همچنان که حرف میزنیم درخواست میکنیم و سعی میکنیم جرئت مندانه رفتار کنیم .......گریه نکنیم ............؟؟؟؟؟؟ چیزی که شما نوشتید انفعال کامله
چطور این بخش انفعالی رو از کلاممون بگیریم
این اتفاقیه که همیشه برای من می افته
اقای sci اگه من در مورد رفتار منفعلم تاپیک بزنم به من هم سر میزنید و مرحله به مرحله کمکم میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مینوش عزیزم، همونطور که آقای sci گفتند سوال شما سوال منم بود. بعضی آدم ها هستند که رودربایستی بیشتری باهاشون داریم و انفعال بیشتری هم دربرابرشون پیدا می کنیم. من هم وقتی به کسی نزدیک میشم بیشتر به مشکل برمی خورم! شما هم سعی کن توصیه های آقای sci رو اجرا کنی.
امیدوارم موفق باشی.
- - - Updated - - -
خانم heaven ، خانم نگاه و خانم دل عزیز و بقیه دوستان ... من واقعن خوشحال میشم که سوالاتتون رو بپرسید. تمام پست های آقای sci مثل طلا باارزشه و من هم از حواب ها استفاده می کنم. تنها چیزی که نگرانش هستم پر شدن ظرفیت تاپیک هست که بهتره مراقب باشیم و بتونیم از این فرصت که آقای sci زحمت میکشند و وقت میگذارند نهایت استفاده رو بکنیم.
.
ستایش جان شما به نظرم خیلی خسته ای. و خیلی کم انرژی. و حرفهات دیگه خیلی روی هم انباشته شده که گریه ات میگیره. البته من هم به نسبت زیاد گریه می کنم. برای شوهرم هم عادی شده. قبلا گریه من ناراحتش می کرد ولی حالا به عنوان یه اتفاق طبیعی و اعصاب خوردکن بهش نگاه می کنه!!
.
- - - Updated - - -
راستی heaven جان ما هم مشکل سلام دادن رو داشتیم (داریم هنوزم). شوهرم میگه من بزرگترم و تو باید به من سلام بدی. و من می گم کسی که از در میاد تو خونه باید سلام کنه! یا آقایون به خانوم ها سلام میدن!!
یه جور لجبازی. از اولش اینطوری نبود. نمی دونم چرا سر این موضوع حساس شدیم. بعدش من سعی کردم همیشه اول من سلام کنم. حتی وقتی بهم زنگ میزنه سلام نمی کنه و منتظره من سلام بدم.
من هم شروع کردم به سلام دادن، همیشه. حتی بعضی وقتا چندبار!! فکر میکردم اینطوری براش عادی میشه و حساسیتش از بین می ره. ولی هیچی چی عادی نشد!
آخرش تصمیم گرفتم اصلا این کلمه سلام رو از لغاتمون حذف کنم! مثلا وقتی از در میاد توی خونه بهش میگم خوش اومدی!! هر چیزی به غیر از سلام! ولی بعضی وقتا نمیشه و به هر حال این منم که همیشه سلام می کنم. و اون همیشه مواظبه مبادا اول سلام بده.
فکر میکنه اگر اول سلام بده زن ذلیل میشه!! و بزرگتر بودنش زیر سوال میره!
.
وقتی در مقابل انجام کاری کاملن جبهه میگیره و گارد میگیره و حساس میشه(به قول خودش) محال ممکنه با هیچ نوع درخواستی حاضر به انجامش بشه!
اینجور موقع ها باید تا مدت ها بی اعتنایی کنم به اون موضوع و کوتاه بیام. بعضی وقتا توی این مدت زمان خود به خود اتفاقاتی میوفته که اون نرم تر میشه، همین. بعضی وقتا هم نه.
در قسمت بالا توضيح دادم كه چگونه بهتر بود رفتار مي كرديد.
جواب خانم del:
شما نوشتيد:من هم به عنوان خانم این آقا؛ حق دارم که از ایشون بخوام حداقل شب موقع خواب؛ من رو در آغوش بگیره تا یه کم آرامش بیشتری رو تجربه کنم.اگر اين حق رو داريد خب استفاده كنيد! منتظر نباشيد كه اين اتفاق به طور ارادي و ناخودآگاه از طرف ايشون باشه... بهشون بگيد: بعضي وقتها خيلي ناراحتم،(موقعيت x) وقتي كمي در آغوشم مي گيري (رفتار y) احساس خيلي خوبي دارم(احساس z). مي توني لطفا كمي در آغوشم بگيري! (البته ايشون حق دارند با درخواست شما مخالفت كنند/ كه ما سعي مي كنيم براي اينكه همسران با درخواستهاي هم مخالفت نكنند از تكنيك خلاقيت عاشقانه استفاده كنيم.
اين يك التماس نيست! اين درخواستي جرات مندانه است! اين فرق مي كنه با گفتن اين كه : بي احساس! نمي فهمي بايد بغلم كني؟؟؟
مي بينيد وقتي كه حرفاتون وحقوقتون رو ابراز مي كنيد اصلا چيزي پيش نمياد كه بخواهيد قضاوتش كنيد... ببينيد حق با كيه! وقتي به حقوق هم احترام مي گذاريد... چه مشكلي هست!
وقتي احساس كرديد كه چيزي در ذهن شما، داره روح شما رو مي خوره و مي گه چرا اين كار رو نكردي... چرا نگفتي... بدونيد بدون شك جايي منفعل پرخاشگر بوده ايد! رفتار جرات مندانه آرامش به شما مي ده
جواب خانم ستايش92:
اگر شما يا هر شخص ديگري تاپيكي رو ايجاد كنند و خبري كنند حتما نگاه مي كنم. من وقتم متاسفانه خيلي محدوده.... خيلي دوست دارم به همه شما كمك كنم
دقت كنيد :گريه مصداق انفعال نيست... گريه و اشك ريختن به هيچ وجه بد نيست و مي تونيد جرات مندانه گريه كنيد! اما اگر گريه از روي ضعف باشه، بده!
سوالتون رو دقيقتر بگيد تا بتونم جواب بدم... ببينيد اونچه بايد شما، و بويژه خانم she توجه كنند اينه كه چه مي خواهيد بگوييد؟ آيا مي خواهيد مشكلي از شما حل شود و به آرامش برسيد؟ خب دو راهكار به ذهن مي رسه: درد دل كردن با صداي بلند! غصه خوردن و جيغ زدن و گريه كردن و حرفهاي بد زدن و به نوعي خودتون رو خالي كنيد! اين راه به نظر به آرامش ختم مي شه... اما در واقعيت به هيچ چيزي جز تعارض / تقابل/ تشديد/ ناراحتي/ دعوا ختم نمي شه... و راه دوم استفاده از مهارت رفتار جرات مندانه/ تكنيكهاي گفتگو/ تكنيك كنترل تعارضه كه نه تنها به آرامش ختم مي شه كه موجب افزايش صميميت مي شه!
وقتي جايي تعارض وجود داره و تعارض بالا مي گيره، يك اتفاقي مي افته كه اكثر خانمها از اون غافلند! خانمها نمي دونند كه اونها قادر نيستند و توانايي اون رو ندارند كه در تعارض شديد، حرفشون رو بزنند و ذهنشون رو كنترل كنند! اين در مورد اكثر خانمها مصداق داره... آقايون مي تونند!
پس يك خانم اگر ببينه تعارض و بحث داره شديد مي شه، بايد بدونه كه شرايط غير قابل كنترل مي شه! بايد بگه به نظرم بحثمون خيلي شديد شده، مي شه يه موقع ديگه راجع بهش صحبت كنيم! و از تكنيك " زمان تنفس" استفاده كنه! چون اگر بحث با شدت ادامه پيدا كنه، خانم نمي تونه بحث رو كنترل كنه و نمي تونه جرات مندانه برخورد كنه! خانمها بر خلاف آنچه تصور مي شه در محيط آرام بسيار موفق تر هستند.
مراقب خودتون باشيد