گل آرای عزیز، سعی کن روجیه مردها رو بیشتر بشناسی. یکیش همین احساس مقبول بودن و مورد اعتماد بودن از طرف همسر. اگر مردی مرد باشه هیچوقت جواب اعتماد (همراه با محبت)رو با بیوفایی نمی ده مگر اینکه مرد نباشه. من به شخصه فکر می کنم اگر زنی تمام وظایفم رو نسبت به همسرم انجام بده و بهش اعتماد داشته باشه و از همسرش بی وفایی ببینه اون مرد دیگه لایق دوست داشتن نیست . اما شک ما معمولا از اونجا نشات میگیره که می دونیم توی انجام وظایف خودمون یک جایی می لنگیم. دوم اینکه مردها برای اینکه حس مرد بودن داشته باشن باید هر روز کاری رو انجام بدن که این حس رو براشون ثابت کنه. فرق نمی کنه اون روز عید باشه یا تعطیل باشه یا روز کاری باشه. مرده ااز کار کردن لذت می برن . اینکه همسرت روز تعطیل هم می خواد بره بیرون اصلا بد نیست به شرطی که شما این پذیرش رو در خودت ایجاد کنی و البته بعدش می بینی که همسرت با شارژ جدید به آغوشت بر می گرده. شما هم زمانهایی که همسرت خونه نیست از فرصت استفاده کن و به جای تلنبار کردن یک عالمه حس منفی و حرص خوردن، به فعالیت هایی که روحیه ات رو برای حضور همسرت شارژ می کنه بپرداز.
در زمینه پارک هم من فکر می کنم بیشتر همسرت از خستگی عصبی نشده بلکه از اینکه شما با دیدن مترو این همه زحمتش رو نادیده گرفتی عصبی شده. می تونستی در مورد مترو بعدها و دفعه بعد که خواستید برید صحبت کنی. واقعا چه فایده ای داشت گفتن در مورد مترو در اون زمان.