بهار،سرشار از سرافراز شده :311::311::46:
نمایش نسخه قابل چاپ
بهار،سرشار از سرافراز شده :311::311::46:
سرافراز هم سرشار از بهار شده! :311:
هي بنده خدا غصه منو مي خوره ديگه روم نمي شه غر بزنم! :163:
آني جان! بابا تاپيكم خاك خورد! تكليف مارو مشخص نكرديد! شما و آقاي sci هم كه فرار كرديد! مگه نگفتيد رهاش نكنم باهاش مواجه شم؟ :33:
سلام
قبل از عید دلم برای خودم سوخته بود. فکر می کردم من تنها تو تالار بمونم.
تنهاااااا. تااااریک.... توی این همه انجمن.... تاپیک های قدیمی و تار عنکبوت بسته....
:311:
می بینم که سرشار حالش از من بدتره! :311:
تعداد ارسالهای جدید به ۱ صفحه هم نمی رسه! پارسال اینطوری نبود :)
می گم الآن که خانم آنی هست... مدیر همدردی هم سر می زنه... تعداد تاپیک ها هم که اینقدر کمه... قاعدتا کسی تاپیک بزنه نباید بی جواب بمونه :) الآن وقت تاپیک زدنه! تاپیک بزنید ملت! :311:
این چه وضعشه! حوصله مون سر رفت.
اوا آقا حامد شما دیگه چرا؟ سرافراز حالش بده :D
حامد جان برادر من دل خوشی داری ها؟ بده که ملت غم و غصه ندارن؟ :)
من همینجوریشم میام همدردی بین دید و بازدید هاست. ماشالا این نرفته از در بیرون اون یکی میاد :311:
تازه دیدن 1 کساییی میریم که من تاحالا تو عمرم ندیدمشون :D بعد شما میگی بیاید تاپیک بزنید؟ :)
صدای هوهوی باد تو تالار های تاریک رو خوب اومدی :311:
آنی جون می بینی همه چی قاطی پاطی شده
سرافراز جون
برنامه دید و بازدید ها بصورت فشرده اس .. به سانس های سینما نمی رسیم بریم این فیلم قلاده رو ببینیم
این وسط تا میام همدردی صدای مامانم میاد که به بابا میگه این بهار کوش؟ :D
می فهمن میخوام از مهمونی رفتن جیم بزنم
منم مثل یک بچه حرف گوش کن لباس نوهام رو می پوشم و به دید و بازدید می روم http://www.freesmile.ir/smiles/19799_viannen_101.gif
تازه بعضی جاها هم بچه هاشون رفتن هی تا میان پذیرایی کنن مامان می گه اوا شما چرا؟ بهار که هست :311:
اخ گفتین اقا حامد دلمون پوسید بس کسی رو راهنمایی نکردیم،مشاوره ندادیم.:311:..
واقعا حوصلم سر رفته..هی میایم افراد انلاین رو نگاه میکنیم میبینیم فقط خودمونیم و خودمون:(...
جناب مدیر و انی که به همین 4تا تاپیک مشاوره هم سر نمیزنن که..ما تاپیک بزنیم که چی بشه؟
میخواین یه تاپیک جنجالی بزنم؟از اونا که توش جنس مذکر و کلی موضوع هست...:P بعد خودمون هی به خودمون مشاوره بدیم:)
خوش بحالت بهار شادی وقتت پره ...
میگم این قانونه 5 سوالی صندلی داغ بدجور دست و پامونو بسته..من هنوز در مورد ازدواج مدیر همدردی قانع نشدم...اخه یه پسر 17ساله ملاک تحصیلات و شغل همسرش چی بوده؟این اق مدیر هم نصفه نیمه جواب میده فایده نداره.
اقا حامد به به ببین چه با مدیر گرم گرمن..فکر کنم اق مدیر به تنها کسی که سلام کرد حامد بود..
جواب سوال نازنین که پرسیده بود مدیرا رو از نزدیک دیده یا نه رو هم که نداد..ای بابا
خوب اقا حامد شما بگو تا حالا مدیر همدردی رو از نزدیک دیدی؟
ارسال گزارش تخلف برای مدیر همدردی:
جناب مدیر! قربانت وشم، باقلوا، سوهان عسلی، ... مار تو آستین پرورش دادین یا مدیر پرورش دادین؟!!!!!! از هر چند تا پستش، چند تاش مراجع را به شورش و فتنه تشویق میکنه! آقا این بچه آخرش دودمان تالار همایونی رو به باد میده ها! نگی نگفت! من یک پیشنهاد دارم: یه چند روزی بفرستینش انجمن آزاد هواخوری تا متوجه بشه انجمن تاریک و عنکبوت بسته کجاست:301:
فرزندان من! تاپیک میخواید چیکار؟ برید صندلی داغ جناب مدیر رو بخونید، یه دنیا درس توشه. تمام عمر فقط وقت میبره که اون کلمه "صبر" رو درونی کنید. حالا بقیه اش به کنار. من فقط نفهمیدم:
.....
.....
.....
.....
.....
.....
خود سانسوری کردم:302::302:
بچه های حاضر اوصیکم به یه دو تا کلمه پست که فارغ از همه مشکلات باشه (حد اقل توی این ایام عیدی). از تکنیک مهارتهای ارتباطی که بسیار شنیدیم (بخصوص در رابطه با همسر) "مهارتهای جذبی" برای "جذب" این جانور چموش است! چطوری؟ خدا میدونه! ولی چرا اگر دلتون میخواد بقیه هم جذب بشن توی این روزهای بهاری، به جای نق و غر غر، پستهای شاد و پر انرژی را امتحان نکنیم؟
موافقید؟ استارتشو کی میزنه؟ خواستید میتونیم بند و بساطمون رو برداریم بریم توی آلاچیق، دور همی بساط کل کلی راه بندازیم. بساط کل کل ها! یه کل کل واقعی:122: از اون کل کلها که "کیوان" رو هم از دژ تاریک و مخوف سکوت اش میکشه بیرون:311: از اون کل کلها که کامران رو هوایی کنه بزنه زیر قول و قرارش و برگرده. :227:و از اون کل کلها که داملا ی گل رو به هوای پیوستن به دوستان گرمابه و گلستان اش بندازه. و خلاصه از اون کل کلها که برای لحظاتی غم رو فراری بده و هواس سرافراز رو از اون تاپیک متعالیش پرت کنه (کچلمون کرد:161:). راجع به بی بی هیچی نمیتونم بگم چون بنده خدا خرید عید پارسالش که "یک عدد خانه" بود! امسال نمیدونم مشغول انجام چه پروژه ایه بعنوان خرید عید:311:بالاخره هارت و پورت کار دست آدم میده دیگه! آی بی بی دیگه ترجیح میدم هیچی نگم چون میدونم اوضاعت الان دیدنیه: نو کامنت:311:
شاید دیگر عزیزان سفر کرده هم دلشون برای خاطرات قدیمی تالار تنگ بشه بیان. اسم نمی برم که از قلم نندازم: همه و همه و همه اونهایی که رفتند و دلشون با تالاره و دل تالار با اونها.
اینم یه شاخه گل (از همون گلهایی که محمد ابراهیمی بغل بغل هدیه میکنه توی پستها و پیامهاش ) تقدیم با ارادت خالصانه و تبریک عید و آرزوی شادمانی:
:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
آقا حامد؟ منظور از سرشار سرافرازه ديگه؟؟؟
:316:
بچه ها همين الان blue sky توي صندلي داغ گفت چكامه و شوهرش از هم جدا شدند! راسته؟
چكامه كه خيلي نيما رو دوست داشت!
با شنيدن اين خبر دلم تقي صدا كرد و شكست! :302:
سلام به همه دوستان عزیز همدردی
سال نوی همگی مبارک
عیدتون هم مبارک
سالی چر از موفقیت و کامیابی و سربلندی برایتان آرزومندم.:72::46::43:
پست 12 و 18نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین غ
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین غ
سلام برو بچ
من قبل از عید در باغ همدردی عرض کردم تا پایان تعطیلات نوروز غر - قهر - گاز - چنگ - مو کشیدن و......اکیدا ممنوع است اگر توجه نکردید بنده بی تقصیرم . جزیمه داره این بی توجهی و بی دقتی . شوخی که ندارم :311:
در ثانی من الان مرخصی هستم فقط روح معتادم در تالار حضور داره . خودم رفتم برای ترک :311::311:
در ضمن هوای بهار آدم ااااااااااااا رو رمانتیک می کنه اگر توی این هوا و توی این ایام دعوا و درگیری باشه خدا به داد آخر سال و سرما و غار و ایران رادیاتور و این داستانها برسه . :163:
طلاق شکست نیست .
به پایان رسیدن عمر یک رابطه است .
عمر زندگی چکامه و شوهرش هم همین قدر بود و تا اینجا .
به هر حال چند سالی را با هم گذراندند و همدیگر را تجربه کردند .
کنار همه ی لحظه های قشنگ زندگی شان بزرگ شدند و تغییر کردند و .....................
قطعا در نیمه ی پر لیوان این دو نفر خیلی مسائل خوب وجود دارد .
پس بهتره قضاوت نکنیم .
من برای هر دو نفر آنها آرزوی سعادت و خوشحالی و تجربه های جدید را دارم .
طاهره جان عیدت مبارک بانو :43::46:نامحسوس و کم میای خانمی .:72::72:
بی دل آواتار جدید مبارک بانو :46::72:
در جهت رووومانتیک سازی تالار :43: تلاش برای عشقولانه شدن....وقتی پرستوهای مهاجر با امدن فصل بهار به اشیان باز میگردن من به یاد تو میافتم ..پس کی برمیگردی؟؟؟؟خوب از رو برو دیگه بهار و تابستون و پاییز و زمستون اومدن و رفتن اما تو نوچ..
خوب نیا ما هم هی برا خودمون توجیه میکنیم که باید امادگی لازم رو کسب کنیم..بگذریم امادگی که هیچ دبستان و راهنمایی و دبیرستان رو هم رد کردیم..دانشگاهمون هم تموم شد اما باز نوچ خبری نیست...:)
بیخیال ما بانک احساسی خود رو با چیزای دیگه پر میکنیم...
سبزی پلو با ماهی شب عید دیگه خوبه..بعد از یه خونه تکونی اساسی که همش هم رو دوش خودت بوده این سبزی پلو میچسبه..:R
اما وقتی میرسی خونه مادرجان ازت میخوان زود سبزی پلو رو بپزی چون داره موهاشو رنگ میکنه و نمیتونه و...
ایرادی نداره بازم میشه
با 3تا ماهی قرمز و خوشگل که خیلی ناناز تو تنگ وول میخورن..خوب اونا هم امروز توسط یه گربه فرصت طلب میل شدن و تنگ الان خالیست:301::97:..عیبی نداره بازم میشه بانک احساسی رو پر کرد..
دیدار فامیل و اقوام میتونه خیلی خوب باشه..البته حیف که اونقدرها عیدی گیرت نیومد..مهم نیست..سبزه چی؟سبزه که دیگه خوبه که..نه گربه میخورش نه کم میاد...اوه یادم باشه سیزده بدر به عادت معهود همیشه یواشکی سبزه ای گره بزنیم و ...:)
شما هم عشقولانه باشین..لبخند بزنید حتی اگه شوهرتون غرغر میکنه لبخند رو فراموش نکنید اگه شوهرتون داره از دست پختتون ایراد میگیره یا اینکه چرا پدرت تو عید دیدنی تحویلش نگرفت یا چرا باجناقش خیلی پز میده یا چرا تو موهات بیرون بود...ایرادی نداره لبخند یادتون نره
البته بنا به چیزایی که من دیدم همیشه ازاین لبخند استفاده نکنید چون ممکنه همین لبخند ژکوند نتیجه عکس بده و رو اعصاب همسرتون بره و دیگه واویلا:101: پس توصیه اکید اینکه قبل از استفاده از لبخند کاملا به عواقب احتمالیش فکر کنید
لطف عالی متعالی..عشق عالی مشتعل..نوروزتان پیروز..هر روزتان نوروز...