جناب مدیر درخشان، شما در طفولیت تصادف کردید؟ راننده اش خانم بوده! ؟
فقط یه لحظه کنجکاو شدم!
آخه دل پری از رانندگی خانم ها دارید! گفتم حتما در طفولیت اتفاقی براتون افتاده!
نمایش نسخه قابل چاپ
جناب مدیر درخشان، شما در طفولیت تصادف کردید؟ راننده اش خانم بوده! ؟
فقط یه لحظه کنجکاو شدم!
آخه دل پری از رانندگی خانم ها دارید! گفتم حتما در طفولیت اتفاقی براتون افتاده!
وااااااااااا
مگه من چی گفتم؟
شما به خودتون شک دارید؟
من گفتم مورد سه مهمه. خدا کنه سرسری رد نشه :54:
خواستم خصوصی ازتون تشکر کنم، گفتم عمومی باشه، تشویق بشید بازم از این پستها بذارید.
:325:نقل قول:
احوالات حالیه فعلیه ی نسوان محترمه مکرمه
أخی العزيز
لدی رخصة قيادة.
ایضا پاییزه
و ایضاتر ترمه
و ایضاترین دختر بیخیال
چه جالب صفحه حوادث روزنامه ها و که میخونم بیشتر مرگ و میر و تصادف و از جانب آقایون مشاهده میکنم
وقتی یک سرچ اندک چند صدم ثانیه در دنیای مجازی دارم ، با کلی خبر مرگ بار تصادف قشر ذکور محترم مواجه میشم.
اما وقتی به پست های جناب مدیر درخشان مراجعه میکنم ، با کلی پست علیه رانندگی محتاطانه خانم ها مواجه میشم!
نمیدونم این همه دشمنی از کجا آمده ؟
این همه کینه!
اونوقت بعضیا صحبت از گرد و غبار میکنند، تا الماس درخشان درونشان شکوفا بشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بالاخره صفحه حوادث روزنامه ها و باور کنم یا سایت خبر ؟تصادفات دعواهای تو خیابون و یا رانندگی وحشتناک و مرگبار پسران جوان و یااااااااااااا پست های جناب مدیر درخشان و؟
چرا اتفاقا ؛ هم گواهینامه دارم هم ماشین دارم! جدیدا هم تمدیدش کردم! تا حالا هم به یاد ندارم تو این 5 سال به امنیت جامعه صدمه ای زده باشم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!نقل قول:
سرکارعالیه گواهینامه نداشته باشید.برای امنیت جامعه خوب نیست
آخه من سر پیاز بحث بودم یا ته پیاز که منو میندازی وسط ماجرا ...
گیر دادی به مناااااااااااااااا.... یا میری تو دوران بچگی من سوتی بگیری یا اینجوری ...
اتفاقا من گواهینامه دارم ولی رانندگی نمیکنم میدونی چرا ؟ چون راننده اختصاصی دارم شوهرم موظفه بیاد دنبالم در رو برام باز کنه من که نشستم تو ماشین درو ببنده بعد هم به دستور من رانندگی کنه ...
یک بار دلم براش سوخت پیشنهاد دادم خودم رانندگی کنم که آیینه بغل رو زدم به در خروجی و ترکوندم :311: ولی همسرم با کمال خوشحالی همون لحظه ماشین رو برد و آیینه چراغ دار براش نصب کرد ... و از من هم کلی تشکر و تقدیر کرد که این فرصت رو براش فراهم کردم ...
دقت کردید چرا بعد این همه پستی که علیه رانندگی خانم ها گذاشتید چرا دقیقا الان صدای من دراومده!!!!!!نقل قول:
علی الخصوص دختربیخیال چون اگه حین رانندگی چشمش به بادبادک بیفته یادش میره توخیابون داره رانندگی میکنه
اگه دقت نکردید ، حتما در دقت کردن عجله کنید چون ممکنه بعدا دیگه خیلی دیر بشه!
از ما گفتن بود از شما نشنیدن!!!!
این حرکتتون یعنی اعلام صلح کردید!
یعنی ایشون اعلام کردن که خانم ها و بعنوان بهتررررررررررین رانندگان جهان میشناسند!
قبول کردن از ما بهتر نیست!
وایییی باورم نمیشه تونسته آقایی و که دشمن پروپاقرص خانم های راننده بود و مجبور کنم به اشتباه خودشون پی ببرند!
این حرکت من چند سال شارژ داره؟
دختر بی خیال اومدم بادکنکاتو بگیرم اما باد اومد منم با بادکنکات فعلا سوار اسمونم :))
حالا چه خبرا؟ کی چی کارا می کنه این روزا؟
رانندگی همه خوبه ها. زن و مرد نداره که همه محترمن به یک اندازه!
ای بابا جدی نمیدونم چی شد یهو! ایشون موضعشون دوباره عوض کردن
باور کنید خودشون اعلام کردن از خانم ها راننده بهتر تا حالا ندیدن.تازه گفتن مجبور شدن ساعت ها کنار خیابون صبر کنند فقط بخاطر اینکه میخواستن راننده تاکسیشون خانم باشه!
نمیدونم کی تهدیدشون کرد که مجبور شدن پستتشون و پاک کنند!
دماغم مثه پینوکیو صد متر بشه اگه دروغ بگم!
- - - Updated - - -
هیچ خبر، همه جا امن و امانه!
تولد هم نمیتونم بگیرم :( کنسل شد دیگه:(
اون بالا هستی سرعت اینترنت خوبه! ؟ راستی از اون بالا برام یک ابرک کوچولو بیار، دوست دارم ابر داشته باشم:)
http://upload7.ir/uploads//b66dca8f9...b5b6ddd84a.jpg
60تا پول مبدل دادم نصب کردم می بینم سیگنال نداره،آخه چپاولگر تو که این همه پول می گیری
چند متر سیم بیشتر بذار آدم اون ماس ماسکو بذاره نزدیک پنجره امواج بگیره
یا اصلن آنتن نذار آدم تکلیفش معلوم باشه از قبل آنتن تهیه کنه.
سلام
دلم خیلی تنگه :47: واسه بی نهایت ، دلجو دلتنگ ، مصباح الهدی
مصبا ح الهدی کجایی تو دختر ؟!!!!
یعنی چی ؟! آدمو خاطرخواه خودتون می کنید بعد یهو می ذارید میرید !!!!
مصباح الهدی اگه اینجا رو میخونی عزیزترینم بیا تو چهل شب دعا از احوالاتت بگو تو مجوز داری عزیزم :43:
.................................................. .....
من قهوه ای شدن اکثر کاربرا رو دیدم اما شیدا. رو نه :43:
کیت کت خیلی خوبه اعتماد به نفس داریا من که همه ش دارم به خودم بد و بیراه میگم:47:
مدتیه تمرکزم کلانی بهم خورد الآن که میخواستم وارد شم به جای اسم خودم داشتم اسم یه نفر دیگه رو می نوشتم :311: اونم نه هر کسی !!!!!:305: :58:
من عضو کوشا شدم تازه متوجه شدم !!!:310:
چقده ذوق کردم :227:
فکر کنم واسه سوتی دادنم باید به دکتر مراجعه کنم دیشب هدیه رو میدم دست عروس و داماد بعدش میگم خیلی ممنون زحمت کشیدید:311: پسرعموم خنده ش گرفت میگه دخترعمو هول نکن الآن شامو میارند:58:
اصلا تمرکز ندارم:47:
[/quote]نقل قول:
quote=ammin;370475]
سعی کن تغذیه ت خوب باشه چون تغذیه ضعیف افسردگی رو قویترمیکنه.
یافتم!!!!
ایشان دکتر تغذیه هستن !
جناب دکتر
برای جلوگیری از افسردگی چه غذاهایی خوبه بخوریم .؟
برای جلوگیری از تنبل چطور ؟ کلا میخوام انرژیم زیاد بشه ، کمتر هم بخوابم . ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
خانواده غذاهایی که باید بخورم و لیست کنید.
با تشکر
شیدااا
تو اون تاپیک یه دختری بود می گفت : وای وای خانمتون تنبله!؟چه بد!اخه من انقدر خانوم و خوشگل و با سیلقم!کارم میکنم!تازه مجردم!!!!!!!!!!!!
وای وای دستتون درد نکنه تا الان به رن به این کثیفی خیانت نکردید،اخه من مسواک میزنم،همومم میرم!دختر ته تغاری هم هستم....تازه مجردم!!!!!!!
منم گفتم بابا خوب تمام دختر ها مثل من و شیدا و انیتا یه خصوصیات خوبی داریم اما چه ربطی داره!!!!!!!الان یعنی چی گه میگی.
من نظر بودم:من ناظر بودم!!!!! شرمنده گوشیم فنتش کمرم شکست
[/quote]نقل قول:
یافتم!!!!
ایشان دکتر تغذیه هستن !
جناب دکتر
برای جلوگیری از افسردگی چه غذاهایی خوبه بخوریم .؟
برای جلوگیری از تنبل چطور ؟ کلا میخوام انرژیم زیاد بشه ، کمتر هم بخوابم . ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
خانواده غذاهایی که باید بخورم و لیست کنید.
با تشکر
چرا دکتر تغذیه تالار پاسخگو نیستند، من واقعا طرح مشکل کردم.
حتما باید تاپیک باز کنم! تاااا شاید ایشون سر بزنند و زکات علمشون و پرداخت کنند.
شایدم اینجا که میاین تغییر رشته میدن یهو میشند دکتر بررسی ارزیابی نحوه رانندگی خانم های راننده! !!!
جناب مدیر درخشان خیلی خانم ها و اذیت میکنند اما من هروقت تصمیم گرفتم فعالیت های ایشون و برعلیه بانوان محترم جبران کنم یک بلایی سرم اومده!
عجبااااا
تا پستی برعلیه ایشون گذاشتم! یهو دیدم روی چادر نمازم که بغلم بود یک عدد حشره عجیب غریب داره راه میره :(((((
اصلا تا حالا همچین موجودی ندیده بودم:(
خیلی ترسیدم چادر و پرت کردم الانم هرچی دنبالش میگردم نیست :(((
یعنی چی بود! !!!!!؟:302::302:
دختر بی خیال!
ببین حتمل دوستاش میفرسته سر وقتت!!! یووووووو ها ها ها ها.....
شیدا؟مگه اینکه کسی کور باشه خوبیه دوستای منو نبینه.
قابل توجه همه: هر کی با ما در افتاد ...... بد دید!اره حاجی بد!خیلی بد!
- - - Updated - - -
و وای به اونایی که مادرشونم ازشون تعریف نمیکنه.
چای شیر داغ دوست ندارم!
بعد غذا دیگه سیر میشم نمیتونم میوه بخورم یا میوه باید بخورم یا غذا!
نقاشی میکشم دیگه اما اگه قرار باشه وقتم و بذارم برای نقاشی پس کی درس بخونم؟ الان یک تابلوی 100در 70 تو اتاقمه ناقص، از اول مهره میخوام کاملش کنم اما وقت ندارم جناب دکتر!
اگه از نت استفاده نکنم که نمیتونم به تحقیقاتم برسم :( این دیگه چطور راهنمایی کردن بود.!!!!!
فعلا نمیتونم ازدواج کنم! از اهدافم دور میشم! میخواین منو بکشتن بدید! همینطوریش تایم تفریح و استراحت ندارم چه برسه که ازدواج هم کنم!
پس مامانی من هروز برای همین ذکر میگند و صلوات میفرستن! دوست دارند انرژیشون زیاد بشه.
ممنون جتاب دکتر!
- - - Updated - - -
نه خواهشا من از شوخیشم میترسم!
برای من از این دعا ها نکنید!
من قصد اذیت کردن نداشتم این مشکل و واقعا داشتم اصلا همین الان تاپیک میزدم بابت مشکلم! باور کنید دنبال تاپیک مشکلات فردی میگشتم! !!!
من قوه تخیلم بالاست! الان تمام این موجودات از تصوراتم بیرون نمیرن!
جناب دکتر دستتون درد نکنه خواب از سرم پرید! حالا تا صبح نمیخوابم!
دختربیخیال کی گفت چای شیر داغ!گفتم صبحها سعی کن شیر رو داغ کنی بعدش بخوری یعنی شیرگرم...نیم ساعت یایک ساعت بعدازغذامیوه بخورچه اشکال داره.خب اگه ازفعالیت زیاد دچاراسترس شدی وخوابت نمیبره کمترش کن !
کیت کت یعنی دوستاشون موش و سوسک و عنکبوت و این گونه عجیبی بود که من دیدم! !!!!!نقل قول:
حیوانات وحشرات هم به فرمان مردها هستند جهت اطلاع
دفعه قبلی که اذیت کردم،گل سر صورتیم و که خیلی دوست داشتم گم کردم ، ولی بعد قول دادم دیگه اذیت نکنم پیدا شد :)
احتمالا دوستاشون ورش داشتن قایمش کردن.
اصلا تقصیر خودمه قول داده بودم دیگه با ایشون حرف نزنم، باز بدقولی کردم :|
منظورم اینه من چای دوست ندارم.
شیر دآغ هم دوست ندارم.
از بچگی حالم بد میشه وقتی شیر میخورم!
من میخوام خوابم کلا نبره! شما میگید بخواب؟
البته وقتی هم میخوابم خواب راحت و آرامش بخشی نیست هرچی مقاله خوندم و تو خوابم میبینم چندین مرتبه هم از خواب بیدار میشم.
یجوارایی نه انگار درس خوندم نه خوابیدم:(
فکر کنم باید یک تاپیک برای مشکلاتم بزنم اینطوری نمیشه ، نه میخوابم نه درسم و بحدی که باید میخونم هم فکر خواسته مامانم داغونم کرده یعنی ازدواج، اگه ازدواج کنم که دیگه باید بگم نه میتونم بخوابم نه درس بخونم نه به وظایف همسریم برسم:(
پ ن : من بخودم بد قولی کردم، شما چرا به قولی که دادید عمل نمیکنید! گویا کوه کندن براتون راحتتره! جالبه!
البته ازکل کل که بگذریم گاهی میبینم بعضی مردها که تازه ازدواج کردن به خیال خودشون برای داشتن ژست مردانه روی به آزارهمسرو زورگویی میارن اینا نشانه ضعف درک ضعف مدیریت ضعف ارتباط ضعف مهارت و نپختگیه
عکسش هم جدیدن گاهی دیدم خانمهای که به خیال خودشون میخان مستقل وآزاد باشن امابجاش غروروجوابگویی رواشتباه گرفتن.امیدوارم این نسل ما آبروریزی تاریخی نکنه و بیشترازاین دسته گل به آب ندیم.
قدیمیا بخصوص اون نسل نه اون نسل هم نه اون یکی نسل:43: باوجود سوادکم یابیسوادبودن خیلی خوب زندگی کردن همین حالاهم پیرمردهاوپیرزن های باقی مانده ازاون نسل روحیه ومرامشون ازبقیه بهتره.
جناب چرا حرف تو حرف میارید!
الان قضیه ازدواجه یا تغذیه مناسب یا رانندگی خانم ها! بالاخره کدومش؟
ما نفهمیدیم از آخر چی بخوریم لیستی که دادید بعضیاش و نمیشه انجام داد بعضیاشم در برنامه ام از قدیما بوده.
من شیر و چای دوست ندارم
من که سوسیس و کالباس هم نمیتونم بخورم چون حساسیت دارم، حالم بد میشه!
ماکارانی و برنج چاق کننده ست نمیشه زیاد خورد.
دیگه خب چی بخورم پس :(
بجای چای قهوه و نسکافه میخورم تا کمتر بخوابم ولی انرژیم کم میشه!
تازه از این نوشیدنی های انرژی زا هم میخورم ولی بنظرم همش تبلیغات الکیه! ما که انرژی زیادی در خود حس نمیکنیم وقتی میخوریم:)
حالا چکار کنم جناب دکتر؟ راه حل غیر از مسایل حاشیه ای مانند ازدواج و.... چیست؟
دختربیخیال برید دکتر تغذیه. اگه جواب نگرفتیددیگه مشمول سرزنش مادرت میشید
الان میفهمم اون مادرانی که دختراشون روسرزنش میکنن چی کشیدن وچراسرزنش میکنند..
سرکلاس بودیم، در اوج درس، یهو دیدم یک موجود اندازه کف دست داره پشت سر استاد گوشه دیوار راه میره، بهش همینطور چند ثانیه خیره شدم، داشتم فکر میکردم این چی میتونه باشه بعد از اینکه مغزم با تاخیر چند ثانیه ای پردازش کرد، فهمیدم موشه!
در اوج درس دستم و بلند کردم و گفتم، ببخشید استاد پشت سرتون یک موشه!
اینقدر خونسردانه گفتم باور نکردن، آخه استاد و بچه ها فکر میکردن سوال دارم حالتم مثله کسی بود که سوالی میخواد بپرسه، برای همین دیر ذهناشون فهمیدن من چی گفتم ، یکم فکر کردن بعد استاد وباقی بچه ها گفتن موش؟
گفتم آره دیدمش رفت پشت شوفاژ :)
همون موقع موشه یک دالی به استاد کرد، استاد جیغ زنان، فرار کردن :)
بعد از اون دوباره دو ساعت بعد هم سرو کله اش پیدا شد!
ساختمون بغلیمون، موش و مارموست و.... تشریح میکنن فکر کنم طفلکیا از دست اونا در رفتن!
ولی فکر که نکردم عمل کردم، رفتم به نگهبانی گفتم ساختمان چهار موش داره لطفا رسیدگی کنید، خیلی خونسرد گفت، کجا؟ مرکز تحقیقات، آره خب داره دیگه، موش داره!
یعنی قیافه من دیدنی بود! :|
گفتم: میدونید! !!!!؟ خب بکشینشون!
میگند: ما بکشیم! !!!!؟؟؟
میخواستم بگم نه پ نه، اینقدر صبر کنید تا خدا براتون زیادش کنه!
خدا رو شکر تو دانشکده امون نیست ورگرنه ترک تحصیل و به درکنار موشها درس خوندن ترجیح میدادم! !
دختر بی خیال رشتت چیه که ساختمون بغلیتون سالن تشریح داره؟
موشو بکشن؟چقدر ظالمی.مطمئنی موش بود؟مثلن خوکچه نبود؟
تیره یا سفید بود؟اون وقت مارموست چیه؟نه پ نه نه پ نه پ
افرین دختر بی خیال.
واقعا چیزهای روزمره رو انقدر قشنگ و جالب تعریف میکنی ادم روحیه میگیره.ازت ممنونم.عین داستان های کوتاه همشهری داستان می مونه.
تق تق تق....
کسی هست؟؟؟!'!
آخه کی صبح به این زودی هوس کل کل میزنه به سرش!!؟؟؟هاااان
خب معلومه من!!اونم بعدازچندساعت حال خراب وگرسنگی شدید!!
دختربی خیال اینهایی روکه گفتی یاددانشگاه وخاطراتم افتادم...
دلت میاداون موشها روبکشی؟؟راستی سفید بوددیگه؟؟!!!اگه سفید نبود پس آزمایشگاهی نیست احتمالا ازفاضلاب فرارکرده!!!:311:
موشهایی که ماتشریح کردیم سفید وخوشگل بودن!!یادمه بایکی ازبچه ها یه گوشه آزمایشگاه واسه خودمون کلاس فوق العاده گذاشتیم!!!اینقدراندامها روزیرورو کردیم تافهمیدیم چی به چیه!!!
راستی جناب امین شما ازکی ازشغل شریف افسررانندگی استعفا دادین وشدید دکترتغذیه؟؟؟؟مردم چه اعتماد به نفسی دارن والا!!!ازیک تا پنج بلدنیستن بشمارن بعدمیان اینجا باکلی ادعا....دروغ میگم!؟!!نه....
راستی بروبچس باحال کجان پس؟؟؟
فرشته جون خداحافظی نکرده رفتی!؟؟؟زودباش پررنگ شو!!!فک کنم سایت وام میده نگران نباش البته اگه بعضی ها زودترتقاضا نداده باشن!!!
وای من با گوشی که پست شما رو نقل قول میزنم با یک عالمه کد مواجه میشم! !!
دانشگاه چهارتا ساختمان مرکز رشد و فناوری داره از هر رشته ای میتونن بیاین اونجا! من نمیدونم رشته اشون چیه! احتمالا جز رشته های زیست بوده دیگه!
من یکبار اشتباهی از در عقب ساختمان بغلی رفتم تو ساختمون، دیدم حالت آزمایشگاهی داره، روپوش سفیدا داشتن تحقیق میکردن . بعدش یکی از همون روپوش سفیدا منو دید ، من گرخیدم گفتم الانه منو تشریح کنه، ولی مهربون بود ، منو راهنمایی کرد به در جلو ساختمون اون بغلی !
اتفاقا این چهار ساختمون از دانشکده ها خیلی دوره! برای همین فکر نکنم موشا تاحالا به دانشکده ها سر زده باشند :) مگه اینکه سوار اوتوبوس های دانشگاه شده باشند:(
نه دلم نمیاد بکشمشون، اتفاقا وقتی پسرا رفتن جلو که بکشنشون من گفتم نه گناه دارن فقط راهنماییشون کنید به درب خروجی:)
منظورم از کشتن این بود که بیرونشون کنند!
مارموست= میمون کوچولو!
http://upload7.ir/uploads//1ff76661b...eb0c935b4d.jpg
- - - Updated - - -
موشششش در کلاس درس!!!!!!! جز اتفاقات روزمره استتتت!!!!!!!!!!!!:303:
من یکی تو عمرم تاحالا موش ندیده بودم اونم از نزدیک!
- - - Updated - - -
اااااا خوشحالم که یادآوری خاطرات خوب باعث شد لبخند به لبات بیاد! اونم بعد از خستگی زیاد!:18: ما اینیم دیگه!! علم غیب داشتیم!نقل قول:
دختربی خیال اینهایی روکه گفتی یاددانشگاه وخاطراتم افتادم...
دلت میاداون موشها روبکشی؟؟راستی سفید بوددیگه؟؟!!!اگه سفید نبود پس آزمایشگاهی نیست احتمالا ازفاضلاب فرارکرده!!!
نه سفید نبودن، کوچولو و کرمی رنگ بودن، اتفاقا کثیف هم نبودن تمیز بنظر میرسیدن ، ساختمونشم خیلی تمیز بنظر میرسید ، دوستم تعجب کرد وگفت به اینجا اصلا نمیاد چون خیلی تمیزه! منم گفتم از آزمایشگاه بغلی فرار کرده!
دانشگاه خیلی بزرگه اون اطراف زمین خالی بی آب و علف و درخت زیاد داره ، حتما موشه فکر کرده اونجا صحرا اتراق کرده، حالا گاهی هم به حوالی آب و علف و درخت دار سر میزنه!
شایدم بچه هاش گشنه اشون شده مجبور شده به باقی مناطق هم سری بزنه!!!!!
نه به جون خودم من دلم نمیاد ؛اینا دلشون میاد:
http://upload7.ir/uploads//6b362b3ff...737ae2277c.jpg
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمد93
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ammin
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمد93
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ammin
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمد93
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ammin
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمد93
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ammin
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمد93
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ammin
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمد93
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ammin
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمد93
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ammin
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمد93
........
یا خدااااا.....ای چیه؟
قصه های تخیلی هزار و یک شب نود و سه
حال و هوای انجمن های اونور ابی
سلام
راستش من بخاطر شرایط شغلی که دارم و اینکه نیاز هست که ارتباطات بین المللی خوبی داشته باشم ، یکی از راههای ارتباطیم ، عضویت توی انجمن های تخصصی خارجی هست … غیر از چند تا انجمن خارجی که اونجا فعالیت میکنم ، چند وقت پیش به سرم زد که توی یک انجمن عربی هم عضو بشم و بتونم اونجا هم ارتباطات کاری برای خودم دست و پا کنم… خلاصه یک ایدی توی یک انجمن عربی برای خودم ساختم و اسم کاربریم رو هم گذاشتم ،" المحمد ال 1436 الهجریه القمریه " و خیلی خوشحال شروع کردم به ارسال پست به زبون انگلیسی… اصلا نمیدونم پیش خودم چه فکری کرده بودم که توی انجمن عربی داشتم انگلیسی مینوشتم … یهو دیدم سر و کله مدیر انجمن پیدا شد و با چشمای کاسه خون چنان تو پر ما زد و تهدید کرد اگه به انگلیسی نوشتن ادامه بدم ، کلا منو از سایتشون میندازه بیرون… خلاصه دیدم چاره ای ندارم .. مجبور بودم ادامه فعالیتم رو توی اون سایت به زبون عربی انجام بدم … منم کم نیاوردم و با تلفیق عربی و فارسی پستهام رو مینوشتم و بین کلماتم مدام میگفتم … ال … یعنی … ال .. یعنی… :biggrin:فکر میکردم اگه بین کلماتم ال.. یعنی .. بگم ، زبون فارسی به عربی تبدیل میشه .. :biggrin: مثلا برای شروع اینو گفتم…
السلام علیکم یا اخوان السیبیل کلفتان… ال یعنی… اخوان بالغان بلکفایه
انا مسله من محضرکم
کیف انا ادخل فی المعاملتان… ال یعنی التجاره.. ال یعنی … ال بیزینس:biggrin:
منظورم این بود که چطور میتونم با شما وارد معامله و تجارت بشم؟:biggrin:
*********
تا اینجای داستان رو داشته باشید من یک پرانتز باز کنم و یک توضیح بدم… اینکه گفتم توی انجمن های خارجی مطلب مینویسم ، باز فکر نکنید مثل بلبل انگلیسی صحبت میکنم .. نه بابا…مثلا چند وقت پیش توی یکی از این انجمن های خارجی ، یک تاپیکی زده بودن که موضوعش این بود که تعطیلات کریسمس رو چطور و کجا سپری کردید… خلاصه هر کسی یک چیزی مینوشت.. مثلا :
Peter : In holiday Me and my love went to seaside , and repeat and repeat were lying and drinking orange juice with straw repeat and repeat.
منظورش این بود که با عشقش ، تعطیلات رفته بودن لب دریا و یکسره دراز کشیده بودن و یکسره داشتن با نی اب پرتغال میخوردن (واقعا بعضی از این خارجیها خیلی عقده ای هستن ):biggrin:
یا مثلا یک پسره دیگه هست خیلی ماهه ،مال کشور شیلیه ، اسمش خوزه انتونیو دی ماریو خولیو پترسیو ملقب به رونالدو هست :biggrin:، اون گفته بود:
Khoze khore : We don’t need go to travel or holiday never , because in night when we are sleeping , if we roll over in bed , we go out of our country:biggrin:
منظورش این بود که ما نیاز به مسافرت رفتن نداریم ، چون شبها که میخوابیم اگه توی جامون غلت بزنیم ، از کشورمون خارج میشیم و توی کشورهای همسایه میفتیم… :biggrin:
بعد دیدم راست میگه بنده خدا، کشور شیلی شبیه سیخ کبریت هست ، هم تکون بخورن از مرزهاشون خارج میشن…:biggrin:
خلاصه دیدم هر کسی داره یک چیزی میگه دیدم اینطور نمیشه من خواستم کم نیارم و گفتم….
Mohammad 2015 : in holiday I was in Jamshid’s bed all the timeمنظورم این بود که توی تعطیلات من رفته بودم تخت جمشید…:biggrin:
خلاصه این خاطره رو گفتم که سواد انگلیسی من دستتون بیاد….:biggrin:
*********
حالا برگردیم دنباله داستان اون انجمن عربی…..
خلاصه دیدم نیازه که زبون عربیمون رو قوی کنیم …گفتم چیکار کنم چیکار نکنم، نشستیم بازیهای جام ملتهای اسیا رو از یک شبکه عربی ماهواره ای نگاه کردن… بازی ایران و عراق بود … این مادربزرگ ما هم کنار دست ما نشسته بود… آقا هر یک جمله ای که این گزارشگر عربی میگفت ، بعدش این مادر بزرگ ماهم یک " آمین " میگفت.. مثلا:
گزارشگر عربی: مشاهدون الکرام ، انا فی هذه الوقت ارید تقریر هذه المسابقه...
مادربزرگ 93 : آمین:biggrin:
گزارشگر عربی:فی النصف الاول المسابقه ...
مادربزرگ 93 : آمین:biggrin:
گزارشگر عربی:الایران افضل من عراق...
مادربزرگ 93 : آمین:biggrin:
گزارشگر عربی:الاحسان حاج صفی الی الجواد...
مادربزرگ 93 : آمین:biggrin:
گزارشگر عربی:الجواد الی ال آزمون....
مادربزرگ 93 : آمین:biggrin:
....
اقا خلاصه این مادربزرگ ما اعصاب برای ما نزاشت ، خلاصه نه از بازی چیزی فهمیدیم نه از زبون عربی…. :biggrin:
البته شما که در جریان هستید که ما اهل ماهواره و اینطور چیزها نیستیم ، و اینها تخیلات هست .. :biggrin: نه تنها اهل ماهواره نیستیم بلکه این مادربزرگ من هم سالها پیش به رحمت خدا رفته و فوت کرده…
ولی در کل خدا از سر تقصیرات ما بگذره .. اخه اون زمان که زنده بود خیلی از دست من عاصی بود…
یادمه 5-6 ساله که بودم ، من خیلی علاقه داشتم برنامه های تلویزیون رو روی نوار کاست ضبط کنم… مادربزرگ منم با اینکه کهولت سن داشت خیلی به نماز اول وقت تاکید داشت و وقتی میومد خونه ما به محض اینکه صدای اذان رو میشنید ، بلند میشد وضو میگرفت و نماز میخوند.. منم یادمه رفته بودم صدای اذان رو روی نوار ضبط کرده بودم و هر وقت مادربزرگم خونه ما بود… مثلا ساعت نه صبح یکدفعه این اذان رو میزاشتم و تا مادربزرگم پا میشد وضو بگیره ، از خنده غش میکردم و میفهمید سرکاره، بعد دوباره ساعت 9.30 دوباره اذان میزاشتم و….. یک پا داعشی بودم برای خودم از بس شر بودم.. :biggrin: البته الان هم هستم ، فقط شرارت از شکلی به شکل دیگه تغییر کرده :biggrin:
نکته ای در مورد مشترک سایت شدن…
چند وقته باب شده ، اعضای سایت به شیوه های مختلف و غیر متعارف اخذ اشتراک سایت میکنن بدون اینکه وجهی بپردازن… مثلا یک عده میان میگن ما همیشه به خانممون میگیم چشم … بعد یکدفعه یک اشتراک یک ساله میگیرن…:biggrin: کلا این شیوه ها غیر متعارف خیلی تو سایت باب شده… با توجه به اینکه مدیر محترم سایت خودشون جزء روانشناسان زبده هستن ، به نظر من اون کسی که با این شیوه های روانشناسی بخواد نظر یک مشاور زبده رو به خودش جلب کنه و رایگان اشتراک بگیره ، اصلا شان و مقامش در حد این سایت نیست ، باید یک کرسی توی دانشگاه هاروارد بهش بدن بره اونجا برای دانشجویان دکترای روانشناسی تدریس کنه…:biggrin:
یا مثلا همین خود من ، چند روز پیش اومدم سایت یک پستی زدم ، تهش اینو نوشتم…
نقل قول:
آقا ماچند وقته این رنگ و روی کاربری ما پریده و ابی کمرنگ شدیم دیگه ازادانه نمیتونم اینجا مطلب بنویسم .. اصلا این حرفام داره توی سینم سنگینی میکنه ولی حیف که نمیتونم توی تاپیکهای متفرقه شرکت کنم و حرفام رو بنویسم .. هر وقت میام سایت حس اون کسی رو دارم که دوچرخه داره ولی نمیتونه سوارش بشه و فقط باید دستش بگیره و راش ببره ( هر گونه شباهت این مثال با کاربردش در زمینه های دیگه زندگی کاملا تصادفی میباشد ):biggrin: متاسفانه بدجوری مشکل مالی پیدا کردم و خودم نمیتونم حسابم رو شارژ کنم.. اخه چند وقت پیش تمام زار و زندگیم رو فروختم.. ماشین ، خونه .. هر چی تو حساب بانکیم داشتم و… تمام پولام رو رفتم چای گلستان خریدم که توی قرعه کشیش شرکت کنم و یک ماشین تویوتای دویست میلیونی برنده بشم ، اما فهیدم اصلا چای گلستان قرعه کشی نداره ، اون قرعه کشی مال چای محسن هست .. :biggrin:خلاصه بدجوری کمرم شکست.. حالا تا وقتی کمرم جوش میخوره … نمیگم یک جوانمردپیدا بشه حسابم رو شارژ کنه .. نه.. میگم ده تا جوانمرد پیدا بشن نفری هزار تومن بزارن تا منم ابی پررنگ بشم و دوباره بتونم ازادانه بنویسم :biggrin:
که دیدم مدیر چون متن را نسنجیده و خلاف قوانین ذیل تاپیک مراجعان زده ام حذف کرده است.:327:
خلاصه دوستان ، از ما که گذشت .. ولی خواهشا شما این کار ها رو نکنید ، نون بازوتون رو بخورید… واقعا ادم نگاه میکنه بعضی ها به هر شیوه ای شده میخوان اشتراک بگیرن ، انگار نه انگار اخر و عاقبت هممون خاکه…:biggrin:
سخنی کوتاه در مورد عفت خانمراستش داستانهایی که اینجا من تعریف میکنم نصفش واقعی هست و نصفه دیگه اش تخیلی… مثلا چند وقت پیش داستانی تعریف کردم با عنوان دودلی و شک زیاد در اینکه ایا دختر اخریِ عفت خانوم رو بگیرم یا نه ، نگیرم؟ اولا که این عفت خانم راستی راستی فامیل ما هست ، بعد هم اینکه اون زمان من خواستگاری دختری رفتم که اسمش نسرین بود.. خلاصه این دو تا رو با هم ترکیب کردم و یک خاطره ساختگی تعریف کردم…:biggrin:
بعد اون ماجرا دیدم دوستان چند بار اشاره به اسم عفت خانم کردن… بطوریکه الان اگه کلمه عفت خانوم رو توی گوگل سرچ کنید ، یک راست میاد این انجمن، اقا لطفا کاری نکنید زندگی من از هم بپاشه.. اگه این شوهر عفت خانم اسم زنش رو توی گوگل سرچ کنه و برسه به این انجمن ، منو حتما شناسایی میکنه و دمار از روزگار من در میاره که اینطور اسم زنش رو لقلقه زبونها کردم،:biggrin: پس لطفا با زندگی یک جوون دم بخت اینطور بازی نکنید :biggrin:
با تشکر -یک جوون دم بختِ بخت بسته :biggrin:
آقا محمد! تو لهجه ما به کسی مثل شما میگن " کله چوغور خورده":biggrin: ... دیدی این گنجیشکا یه جا جمع می شن، هی جیک جیک می کنن انگار که دارن مذاکرات مهمی 17+4 انجام میدن؟ همونا :biggrin:
من صبح که بیدار میشم تا روشویی ببخشید توالت خونمون سینه خیز میرم ..... تازه صورتم میشورم نصف مغزم بی حسه ونیمه چپ با راست بدنم طول میکشه هماهنگ بشه....میرم سر کار عربده مریض عوشیارم میکنه تازه شب هم که کلا از زور خستگی با ویلچیر میام خونه بعد موندم اقا محمد شما این تخیلاتتون از کجا میارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از خوندش سرم سوت کشید .بعد میگن خانوم ها اسمون ریسمون میکنند.والا.
مردم چه قدرت بیانی دارن برا توصیف خواستگار:311:
:311: انیمیشن:311:نقل قول:
1.ایشون چهره خوبی داره اما وقتی جشماش رو درشت میکنه شبیه انیمیشن میشه /....
پنداری که دیروز که ما نبودیم،اینجا خبرایی بوده،چرا تمام خبرا وقتی ما نیستیم پیش میاد؟
چی خبرایی؟ راستی ملودی چرا بن شده؟؟؟؟!!!!!!!
منم همینو می خوام بدونم،هیچ اثری م نیست.حتمن خلاف قوانین عمل کرده ولی تو پستاش
که چیزی نبود.به هر حال بعدن خودش میاد توضیح می ده.
فکر کنم بخاطر نام کاربری های متعدیدیست که انتخاب کردن! احتمالا باید اطلاع میدادن و یکی و انتخاب میکردن
مدیر شاید تازه فهمیدن و ......
سلام.
خوبید؟؟
چه خبرها چراهمگی کم پیداشدیم؟؟؟
راستی چراملودی بن شده...تازه میخواستم بهش تبریک بگم واسه با رداریش.خداروشکرکه به آرزوش رسید
ملودی جان ایشالا هردوتون به سلامت این دوران روبگذرونید.
فرشته جون کارهای هنریت به کجارسید!؟؟واسه من چی درست میکنی؟