-
کدوم زیبایی.من خودم زیبا وجذاب هستم.ولی بعش نمینازم.مهم انسانیت ادماست.فقط برام دعا کنید زودترفراموشش کنم.مث یه غده ازوجودم از دلم بیرونش بندازم.فکرمیکنم هرازگاهی پیام میده ک مدام یادش بیفتم وفراموشش نکنم.اون میدونه من مهربونم واحساسیم.ازاین خصلتم داره سوء استفاده میکنه به نظرم.من نمیتونم هرگزببخشمش چون تایه مدت حس میکردم بی هویت شدم مثل مرده متحرک بودم هرشب باگریه میخابیدم وهرشبم بدترخوابشومیدیدم.ازخدامیخ م کمکم کنه بشم همون دخترقبلی ومحکم وبااعتماد به نفس وشاد
-
تمام صفات بدش رو بنویس روی کاغذ و مرورش کن و آویزه گوشت کن.
بعد با خودت تکرار کن: من لایق بهترینم، من فقط میخوام یه بار ازدواج کنم، پس لیاقت دارم با بهترین آدم که شایسته من هست ازدواج کنم.
سعی کن به اتفاقی که برات افتاده یه عنوان یه تجربه ای نگاه کنی که بااااید اتفاق میفتاد تو زندگیت، مطمئن باش این تجربه تو انتخاب همسر بهت خیلی خیلی کمک میکنه.
تجربه تلخی بود ولی ازش درس بگیر.
باور کن احساست رو کاملا درک میکنم.
حرفهامم اصلا شعار نیست. مراحلی هست که خودم تو زندگی طِی کردم.
با 28 سال سن، چند تا ضربه عشقی خوردم، ولی الان اصلا بهشون فکر نمیکنم و فقط به عنوان به تجربه ای که باید تو زندگیم اتفاق میفتاد و چشم و گوشم رو روی یه سری مسائل باز میکرد، نگاه میکنم.
تو این مسیری که طی کردم، خیلی نقطه ضعف هام آشکار شد.
چقدر بی عزت نفس و احساسی و غیر منطقی بودم.
چقدر ساده و زود باور بودم.
اون تجربه های تلخ باعث شد فقط من بزرگ بشم و ضعف های وجودیم رو درمان کنم و الان بشم یه دختر قوی، مقتدر، مستقل.
آخرین تجربم همین چند وقت پیش بود.
باور کن میتونی فراموشش کنی. به خودت مهلت بده، مرور زمان همه چیزو حل میکنه.
یکی از مهمترین کارا اینه که از همه راه های ارتباطی بلاکش کنی، خییییلیییی تاثیر داره، البته در صورتی که واقعا خودت تمایل به کات کامل داشته باشی.
خودتو سرزنش نکن، بزار روال طبیعیش طی بشه.
تاپیکت رو ول نکن، بازم بیا بنویس.
-
مرسی عزیزم ازروحیه ک بهم میدی.
حتما مینویسم
شماهم برای من بنویس.
داشتن دوستای خوبی مثل شماهانعمت هستش
-
درود بانو
قطع رابطه کامل
خارج شدن از فضای مجازی
عوض کردن خط
کلا قطع رابطه کامل
http://www.hamdardi.net/thread-17296.html
-
گاهی فکرمیکنم چرا ایقدربیخودبهش بهادادم.
براش کادو میگرفتم گل میفرستادم محل کارش.
کادوی تولدش گرون گفتم.مجبورشدم پول قرض کنم.
اون حتی روزتولدمم یادش نبود.بعدشم ک یادش اوردم.
کادو تولدبهم نداد.میگفت سرم شلوغه.درکم کن.بعدیکماه ک ازش گله کردم گفت سفارش دادم برات،برگشت خورد.من ساده هم باورکردم.چقدر وعده حلقه بهم داد.
گناه من سادگیم بود واینکه باورش کردم.
چندروز پیش ک پیام داده بود.ابرازعلاقه کرد.بهش گفتم نگو دوستت دارم باورم نمیشه.بازتکرار کرد.میدونس من مهربون وعاطفیم.داشت ازنقطه ضعفم استفاده میکرد.
اخرش بهش گفتم متاسفم برات ک بعدیکسال وعده ازدواج داری پیشنهاد دوستی میدی.دخترایی ک لایق دوستین توی خیابونا ریخته.میگه نه تودختر خیابونی هستی نه من.اخرشم بهش گفتم.من دوست نمیخام.اگه مردی به حرفت عمل کن وخیلی دوستت دارم.حس میکنم اشتباه کردم نبایدمجددبهش میگفتم منم دوستت دارم.
شایدم اشتباه نکردم.
فقط گفتم تاعشقت توی دلم سردنشده به حرفت عمل کن وگرنه دوست نمیخام.اصلا نمیدونم چرا جوابشو دادم واینارو گفتم.حرفای آخرم بود واقعابهش.هنوزم نمیتونم فراموشش کنم.همیشه جلوی چشامه.اخه چرا ای همه ابراز علاقه میکنن و وعده ازدواج بعدشم اینجوری.مگه ایناخدارونمیشناسن.چرا بامن اینکارو کرد؟؟؟این برام سواله همیشه
-
عزیزم توی همین سایت که یه نگاهی بیندازید می بینید خانم هایی رو که الان درگیر عدم تمایل همسرانشان به ادامه ی زندگی مشترک هستن و اذعان دارن که این خانم ها بودن که آقایون رو برای ازدواج تحت فشار گذاشتن. حالا این خطر در صورتی شما رو تهدید می کنه که این آقا واقعا شما رو دوست داشته باشه و به اجبار شما تن به ازدواج بده. شما باید تمام راه های ارتباطی با ایشون رو مسدود کنید. اگر این آقا طالب وصال با شما باشن باید خودشون از کانال متعارفش وارد بشن نه این که شما بگید بیا خواستگاریم. شما ارزشمند هستید. خودتون رو دست کم نگیرید.
-
سلامی مجدد
آقا پسر شما رو نمیخوان، باور کنید، چون اگه میخواست میگفت حداقل صبر کن.یا دلیل میاورد که مثلا الان نمیتونم.
من خودم ازدواج کردنی بخاطر خانومم از شهر خودمون خارج شدم و بهش گفتم 6 ماه صبر کن و دلایلم رو گفتم.اون هم صبر کرد و من در عرض 3 ماه رفتم خواستگاری.با وجود تمام مخالفت ها و دعواها.در حد اینکه از خانوادم طرد شدم( البته خدا رو شکر بعد ها مشکل حل شد و الان ماشالله باهم عالی هستیم).
خلاصشو بگم شما که خانومی زیبا رو و با کمالات هستید چسبیدید به اون وگرنه اون شمارو نمیخواد.
ببخشید رک میگم ولی به نظرم شما اعتماد به نفس خوبی در جمع ندارید و این شخص تنها کسی بود که در زندگی باهاشون رابطه داشتین.
-
عزیزم نمیخوام نمک رو زخمت بپاشم.
ولی باید بگم اشتباه کردی که بهش گفتی دوستش داری.
نباید میگفتی ، عزت نفست رو به شدت زیر سوال بردی.
این حسی که الان در تو هست، اصلا عشق و دوست داشتن نیست، فقط یه احساس نیاز هست، نیاز به اینکه کسی دوستت داشته باشه. اصلا هم اشکالی نداره، هممون این نیاز رو داریم، ولی نباید باعث بشه عزت نفسمون رو زیر سوال ببریم.
اصلا نباید حرف از خاستگاری و میزدی.
خیلی رُک بهت گفتم و میگم، اینجور آدمها هیچوقت مرد زندگی نمیشن.
دورشو یه خط قرمز پر رنگ بکش.
حرف کاربر اکسل 2013 رو گوش بده.
دیگه ایشون خودشون آقا هست و بهتر میدونن و چه خوب که یه آقا اومد و برات نظر نوشت.
خاله قزی هم آقا هستن و قاطعانه ترین روش رو پیشنهاد دادن.
عزیزم اصلا شک نکن از اون آقا بهتر میاد سراغت.
-
درود
بانو هپی گیرل بخدا خسته شدم توی این سایت نمونه مشکل ایشون و روابط غلط بین دختر و پسر تاپیک زده شد و جواب دادن چه اعضا و چه مدیر و مشاورین سایت. نمونه ای از خروار لینک گذاشتم پست قبلی مطالعه کنین اگر واقعا دنبال جواب هستید.
ازدواج از این نوع روابط بین دختر و پسر اکثرا بخاطر شناخت ناقص بین دو طرف و داشتن روابط احساسی دوطرفه منجر به مشکلات متعدد و اکثرا جدایی و طلاق میشه
-
بله جناب خاله قزی،حق کاملا با شماست.
من یک نمونه بارز از قربانی های این روابط غلط هستم، البته خداروشکر هیچوقت به ازدواج ختم نشد.
همیشه همین سایت همدردی رو تو دلم مسخره میکردم که در مورد روابط غلط بین دختر و پسر میگه ولی متاسفانه خودم خیلی تجربه کسب کردم.
خیلی نگران این دوستمون هستم و فکرمو به خودش مشغول کرده چون خیلی شبیه یک سال پیش من هست.
امیدوارم زودتر به خودش بیاد و ارزش خودشو پیدا کنه و قدر خودشو بدونه.
منم اگه حرفهای بقیه رو گوش میکردم، شاید هیچ وقت این تجربه ها رو کسب نمیکردم. گرچه الان فقط به نکات مثبتش نگاه میکنم ولی میگم اگه تجربه نمیشد و حرف بقیه رو گوش میدادم بهتر بود.