این دو مشکل هم به خودتون آسیب می زنه و هم به خانواده تون (همسر و فرزندان)
دو ویژگی خیلی بدی هستند که بهتره به فکر رفعشون باشید.
هم کفو بودن در ازدواج خیلی مهم هست.
یا باید بپذیرید که با هم کفو خودتون ازدواج کنید (بخشی از نظرات فدایی یار و پریناز بانو)
یا اگر این کمال گرایی افراطی را دارید و دوست دارید با کسی غیر هم کفو (مثل همون آقای دکتری که مثال زدید) ازدواج کنید،
عواقبش را هم باید در نظر بگیرید.
----------------
با شرحی که از زندگی خانوادگی و کودکیت می دی،
و پستهایی که می نویسی (نوع پاسخ دهی و برخوردت ...)
به نظر می رسه از نظر روحی آسیب دیده هستی.
با موفقیت علمی و کاری تنها، نمی شه زندگی، مخصوصا زندگی خانوادگی خوبی داشت.
اگر بتونی به یک روانشناس مراجعه کنی و یه مقداری آثار آسیبهای روحیت را کمرنگ کنی، خوبه.
این که چرا جذب کسانی می شوید که به شما بی توجه باشند (مثل پدرم که به مادرم بی توجه هست)
شما از کجا می دونید که اون آدم قراره به شما بی توجه باشه؟
اگر منظورتون بی توجهی اولیه است که موضوعش جداست.
اگر دیده نشدن در زندگی هست، که شما با اون فرد زندگی و رابطه نزدیک نداشتید که بدونید قرار هست شما را نبینه.
ولی مثالی که زدید (پدرم که به مادرم بی توجه است) جالب بود. در ناخودآگاهت دوست داری زندگی مادرت را تکرار کنی؟
چرا پیش یک روانشناس یا روانکاو نمی ری؟
با مشاوره آنلاین و از راه دور که نمی شه مشکلات ریشه ای را حل کرد.