کمال گرایی در ازدواج
با سلام
مدت هاست که با این سایت آشنا شدم و از راهنماییهای مشاورین و دوستان گرامی استفاده زیادی کردم. الان خیلی راغبم که مشکل خودمو مطرح کنم به این امید که با راهنمایی عزیزان به نتیجه درستی برسم.
مشخصات خودم: 27 ساله، مجرد، فرزند اول خانواده، دانشجوی کارشناسی ارشد، شاغل و در حال حاضر تنها زندگی می کنم. در کل آدم خونگرم و شادی ام و هر روز ورزش می کنم که تاثیر مثبت زیادی برام داشته، سرگرمیم مطالعه، آشپزی ( تعریف بر خود نباشه دست پختم خیلی خوبه ) و رقصیدنه. چهره خوب و دوستان خوب و درآمدخوبی دارم و خداروشکر از پس همه ی کارام بر میام. اخلاق بدمم ایناست: به شدت کمال گرا و وسواسی ام، کلا همیشه تو خودم و دیگران دنبال ایراد می گردم، همیشه فکر می کنم خودم بهتر از هر کس دیگه ای از پس کارا برمیام. اعتمادبه نفسم تو بعضی موارد کمه. تحمل دعوا و درگیری ندارم و زود از پا درمیام. ( به خاطر تجربه های بد تو زندگی با خانوادم ).
مشخصات خانوادم:
پدر و مادرم بی سواد و از قشر پایین جامعه و ساکن در یکی از محله های پایین شهر ( محله دزدها و معتادها ) هستند و یک زندگی پر از دعوا و تنش و درگیری و کتک کاری و حتی چاقوکشی! دوره کودکی و نوجوونی خیلی بدی داشتم و بارها از پدرم کتک خوردم و خانوادم نمیذاشتن که وارد دانشگاه بشم و یا سرکار برم ( در صورتی که همیشه شاگرد اول تو مدرسه بودم ) و می خواستن به زور منو وادار به ازدواج با مردی معتاد کنن. با کل فامیل و دوستان رابطه ای نداریم و به خاطر دعواهای شدید تو محیط خونه توی درو همسایه هم هیچ آبرویی نداریم! بعد از یک دوره افسردگی شدید بالاخره تونستم خودمو پیدا کنم و برای رسیدن به خواسته هام بجنگم و از لاک یک دختر افسرده و خجالتی و بدبخت خارج شم. با وجود کتک های شدی پدرم برای جلوگیری از ادامه تحصیل وارد یکی از دانشگاههای برتر ایران شدم و دور شدن از شرایط بد خانواده نقطه عطفی برام تو زندگی بود. به کمک دوستای جدید و محیط جدید و علاقه زیادی که به مطالعه داشتم خیلی زود تونستم تو زندگیم پیشرفت کنم و الان از زندگیم خیلی راضی ام. خدایا شکرت
و اما مشکلی که الان دارم: ازدواج!!!!! طبیعتا دوست دارم که ازدواج کنم و همسر و مادر خوبی باشم و نقشه های زیادی برای زندگی آیندم کشیدم ولی .... تا الان هر خواستگاری به طور رسمی به خونمون اومدن شرایط بسیار پایین بی سواد و معتاد بودن به طوری این موضوع باعث افسردگیم شده. خانوادم میگن چون خودمون سطح زندگیمون پایینه باید با مثل خودمون ازدواج کنیم ولی من چی!! من برای پیشرفت تو زندگیم خیلی جنگیدم و خیلی تلاش کردم و دوست ندارم با یه فرد معتاد و بی سواد و بی کار ازدواج کنم!! من در قبال بچه هایی که به این دنیا میارم مسئولم و نمی خوام تو شرایط سخت و تلخی مثل خودم بزرگ شن. من پدر و مادرمو خیلی دوست دارم و براشون احترام قائلم ولی حرفاشونو دیگه نمی تونم تحمل کنم مدام بهم سرکوفت می زنن که خاک تو سرت که شوهر نکردی خیلی دست پا چلفتی! همه جا تحقیرم می کنن حتی توی جمع. اصلا پیشرفت کاری و تحصیلی منو نمی بینن. حتی ماهی یک بار بهم زنگ نمی زنن ببینن من مردم یا زنده! بعضی وقتا خیلی احساس تنهایی و بی کسی می کنم.
چندتا موقعیت ازدواج خیلی خوب هم داشتم ولی تا شرایط بد خانوادمو فهمیدن پاپس کشیدن، این موضوع باعث ناراحتی شدیدم شده. قبول دارم که برای اقایون هم شرایط خانواده خانوم خیلی مهمه ولی تقصیر من چیه؟ هر کسی منو میبینه با توجه به نوع بیان و حرف زدن و لباس پوشیدنم فکر می کنن من تو یه خانواده خیلی خوب بزرگ شدم و اگه تعریف بر خود نباشه چه تو دانشگاه و چه محیط کار محبوبیت زیادی دارم ولی کسی حاضر نمیشه باهام ازدواج کنه!
دوستان بگید من باید چی کار کنم؟
از طرفی هم مدتی هم هست یا یه اقایی اشنا شدم که دانشجوی دکترا هستن و تقریبا 90 درصد از معیارهای منو برا ازدواج دارن و ارتباط خیلی خوبی با هم داریم. اوایل فقط دوستی ساده بود اما الان خودشون دارن حرف از ازدواج میزنن. ولی من دچار وحشت شدم چون ایشون از یک خانواده بسیار مرفه و سطح بالایی هستن و بسیار مودب و فهمیده. و من هنوز در مورد خانوادم چیزی به ایشون نگفتم. خیلی حال بدی دارم!! از طرفی دوست ندارم این رابطه رو تموم کنم و از طرفی احساس می کنم ایشون با فهمیدن شرایط بد خانوادم ممکنه شوکه شن و فکر کنن من قصد فریب ایشون داشتم. من نمی دونستم ایشون وضع مالی خیلی خوبی دارن من بیشتر به رفتار ، اخلاق و منش ایشون علاقه مند شدم.خیلی با احترام با من رفتار می کنن و در طی این 6 ماه من رفتار نسنجیده ای از ایشون ندیدم ولی به مرور متوجه شدم که از خانواده با اصل و نصبی هستن و شرایط مالی بسیار عالی. احتمالا دوستان الان میگید ادامه این رابطه درست نیست ولی ...
من به هم فرهنگ بودن و هم کفو بودن تو ازدواج اعتقاد دارم ولی شرایط خانواده خودمو نمی پسندم می خوام زندگی جدیدی داشته باشم. نمی دونم باید چی کار کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)