سلام Nazlly جان. به همدردی خوش امدی:72:
عزیزم منم با دوستان دیگه، خصوصا دختر بی خیال عزیز موافقم، باید روی اعتماد به نفست کار کنی. متواضع بودن خیلی خوبه ولی نباید با خود کم بینی اشتباه اش بگیری.
و برای مقابله با ترس، همانطور که میدونی و دوستان هم گفتن، تنها راهش انجام کاریه که ازش می ترسی...
یادمه قبلا چند بار خصوصی تدریس کردم، و در ابتدا خیلی می ترسیدم، یادمه خواهرم ازم پرسید از چی می ترسی؟! منم گفتم از اینکه نتونم مطلب را خوب توضیح بدم و یا سوالی بپرسند و بلد نباشم پاسخ بدم. بعد خواهرم گفتن: برای خوب توضیح دادن مطلب، باید موضوع را بلد باشی و تسلط داشته باشی و به جای ترسیدن، بشین مطالعه کن و خلاصه ای از مطالبی که می خواهی بگی را تهییه کن و اگر هم سوالی پرسیدن و بلد نبودی، بگو نمی دانم و مطالعه می کنم و می پرسم و جلسه بعد بهتون می گم!
و من هم همینطوری عمل کردم و یادمه جلسه اول وقتی با ان دانش اموز رو به رو شدم، دیگه اصلا به هیچی فکر نمی کردم جز مطالبی که می خواستم توضیح بدم و اگر هم چیزی را نمی دانستم همانطور که خواهرم گفتن عمل می کردم.... و اینطوری نگرانی هام را کم کردم..
شما هم ببین از چی می ترسی و براش راه حل پیدا کن...
نقل قول:
اونم اینه که اگر فکر می کردم اینجا هنرمندی ندارد خیلی راحت تر به سوالات این عزیزان پاسخ می دادم ( نه بخاطر اینکه چون حس می کردم کسی نیست که تخصص داشته باشد هرچه دلم بخواهد می گویم غلط یا درست نه! ) فقط خودم را در مقابلشان کوچک می بینم. ولی حالا نمی تونم چون می دنم که دانسته های من در مقابل دانسته های شما هیچ چیزی نیست و ترجیح می دم که شما پاسخ آنها را بدهید تا به نتیجه ی مطلوبشان برسند ( البته این حقیقتی است که شاگردانی مثل من نباید در مقابل پیشکسوتان و استادان اظهار نظر کنند ) ولی حس من فرا تر از این است . من در این مواقع که هنرمندان دیگری کنارم باشند کلا حتی پیشنهاد شخصی هم نمی دهم
عزیزم، به نظر من هیچ وقت نه خودت را دست کم بگیر و نه دست بالا! انچه را که میدونی را توضیح بده و اگر هم نمیدونستی، چیزی نگو و اگه لازم شد بگو نمی دانم ولی تحقیق می کنم و بهتون می گم و اگر مطمئن هم بودی که در ان جمع متخصصی نیست، باز هم پاسخ نادرست نده... و در این شرایط خدا را به یاد بیار که متخصص ترینه و همیشه و همه جا هست و ناظر بر همه چیز....!
و اینکه می گی الان دانسته های من در برابر شما هم هیچه، دیگه اغراق در تواضع. همیشه تعادل را حفظ کن و افراط و تفرطی نکن:72:
نقل قول:
همین الانشم وقتی خودم تنهام یا پیش دوستام و خانواده هستم خوب و بدون تپق برای همه گیتار مزنم ولی خدا نکنه یه نفر تو جمع گیتار بلد باشه اصلا کلا نت ها آهنگ یادم می ره همش تپق می زنم پیش استادم که اصلا نمی تونم بزنم ، حتی استادم هم این موضوع رو فهمیده و همیشه من و تنها میذاره و می ره و از دور آهنگی که می زنم و گوش می کنه البته الان که کلکش و فهمیدم باز مصیبت دارم
به نظرت دلیلش چیه؟ یعنی چرا در برابر دوستان متخصصت نگران میشی؟ دلیلش این نیست که فکر می کنی اگه اشتباه کنی، دانش و مهارت ات زیر سوال میره؟ خب مثلا هم اشتباه کنی، یک نت را جا به جا زدن که اشکالی نداره و نشانه نداشتن مهارت نمیشه... در این شرایط سعی کن از قطعه ای که می نوازی لذت ببری و فقط به ان فکر کنی و اگر هم اشتباهی شد اشکالی نداره، مهارت شما زیر سوال نمیره... بلکه تجربه ات بیشتر میشه.....:72:
و در اخر می توانم خواهش کنم اگر وقت کردی، یک سری هم به تاپیک پونیو بزنی و راهنمایی اش کنی.. همینطور که خودش هم توضیح داد، ایشون هم یکی از نقاشان این تالار هستند. و فکر می کنم که شما هم بتونی ایشون را راهنمایی کنی.... لینک تاپیکش را برات میزارم...
http://www.hamdardi.net/thread-32474.html
البته به نام تاپیک نگاه نکن! کلی هم ویژگی مثبت و دارایی ارزشمند داره که بهش افتخار کنه:43: