سلام من دختری 19 سالم که هیچی ندارم بهش افتخار کنم،میگن تو اعتماد بنفست پایینه ولی من دلیلی نمیبینم که بخوام اعتماد بنفس داشته باشم و هر سری که به آینه نگاه میکنم غیر ممکنه از خودم ایراد نگیرم. میگن خوشگلی دیوونه ای بینیت به صورتت میاد با نمکه قیافت اما چون دوستم هستن اینو میگن،من نمیخوام این قیافمو وحتی از شخصیتی که دارم بدم میاد متنفرم از اینکه برم تو یه جمعی بگن چقدر آرومی ازینکه انقدر خجالتی و تر سو و کم حرفم بدم میاد اما نمیتونم خودمو عوض کنم چون این اخلاق از بچه گی با من بوده. پدر عصبی ای دارم که هنوزم با اینکه دیگه داد وفریاد نمیکنه باهاش راحت نیستم انگار که همیشه میخواد ازم ایراد بگیره من دائم ازش فرار میکنم درسته پدرمه خیلی زحمت کشیده واسم ممنونشم اما من نمیتونم باهاش خوب وراحت ارتباط برقرار کنم. یه ترس عجیبی از آدما بخصوص جنس مخالف دارم میترسم همه مث بابام رفتار کنن من خیلی تنهام حتی با مامانم در حد معمولی در ارتباطم ولی خب باهاش نسبت به بابام راحت ترم ولی بازم هیچوقت وقتی ناراحتم باهاش حرف نمیزنم چون خودش درگیر کلی مشکله نمیخوام در گیره ناراحتی منم بشه. هر چی فکر میکنم هیچ چیز خوب وقشنگی تو ذهنم نمیاد حتی نمیتونم بفهمم چی دوستدارم برای کارشناسی بخونم یعنی نمیتونم یه تصمیم قطعی بگیرم. من قبلا پیش روان پزشک رفتم برام فلوکستین تجویز کردن من یکسال مصرف کردم خیلی عالی وشاد نشدم تنها گریه هامو قطع کرد چون یادمه قبلا از شدت گریه شدید کور میشدم که الان دیگه نمیتونم راحت گریه کنم به زور 2 تا قطره اشک میریزم یا وقتی خیلی بهم فشار میادو تلنبار میشه ناراحتیم منفجر میشم مث شخصیت کارتونیا اشکام میریزه دیگم نمیتونم جلوشو بگیرم ! فکر کنم چون یهو قرصامو قطع کردم دوباره دارم بدتر میشم فک میکردم یک سال کافیه من حوصلم نکشید مدام برم دکتر حدودا فکر کنم یک سالی هست که قرص نمیخورم دیگم نرفتم پیش دکتر اگه برم پیشش مطمئنم دعوام میکنه. الان اصلی ترین مشکلم اینه که نمیتونم واسه کنکور خودمو آماده کنم یعنی نمیتونم تصمیم بگیرم چون به نظرم تو کاردانی اصلا موفق نبودم تو تاپیک قبلیم راجع به وضعیت تحصیلیم نوشتم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)