-
سلام
دوست عزیز مشکل اول زندگی تو اینه که نه تو مسائل فردی و نه مسائل زناشوییت حریم خصوصی نداری.چرا باید خونوادت بدونن تو چقد پول داری که روش حساب باز کنن؟چرا باید بدونن تو سکه خریدی که کم و زیاد شدن قیمتشو به روت بیارن؟
نباید دعواهاتونو به خونوادت بکش.اصصصصصصلللللااااا.این زندگی تو و شوهرته،نباید پای دیگران رو به زندگیت باز کنی.به هیچ عنوان.الان طرف قابلت شوهرته اما در اونصورت باید رابطت با پدرت و مادرت رو هم مدیریت کنی که سخته.
حتما حضورا پیش مشاور برو و مطالعتو بالا ببر تا ایرادای رفتاریتو از بین ببری.شخصیتتو مستقل کن.برنامه های متنوع برای خودت بچین و به شوهرت اطلاع بده.اگه مخالفت کرد از 1راه دیگه وارد شو.
اگه شوهرت از خونوادت برای تحت فشار قرار دادن تو خواست استفاده کنه،تو بی تفاوت باش.انقد واکنش نشون نده تا اونم بیخیال بشه.
تو ذهنت خونوادتو کمرنگ کن.و حواست به خودت باشه.
-
بهار زندگی عزیز مرسی از راهنماییت اما یه چیزی که هست از روز اول شوهرم تا تقی به توقی می خورد به بابام زنگ می زد اوایل سعی می کردم جلوشو بگیرم ولی بعد که حساسیت منو دید منم با اینکه برام سخت بود خودم رو زدم به بی خیالی ولی اون بهتر نشد که نشد منم بی عا رو درد شدم،
راست میگید من دیگه زیادی با مامان بابام قاطی شده بودم و اجازه داده بودم از جیک و پیکم با خبر شن الان هم که یه مدت خودم رو سفت گرفتم مدام می گن برامون فرش بخر برامون ماشین ظرفشویی بخر یا هی می گن تو پول می خوای چی کار خسیس بدجنس بد ذات .... بیا و بچه بزرگ کن
-
اولش ميگي تو خرج يوميه موندن بعدش ميگي ازت فرشو ماشين ظرفشويي ميخوان ؟
چرا از تو؟
خوبه كه تو دعوا هم پشتت نيستن و جلو شوهرت حالتو ميگيرن.
عزيز من به هيچ وجه هيچي براشون نخر.
من خودم چوبشو خوردم من بايد چندم اه پيش طلا ميفروختم اون موقع گرمي 135 به بالا بود . مادرم نميزاشت و ميگفت بايدخونواده شوهرت بدن(راستم ميگفت) ولي من نتونستم حريف اون نامردا بشم و همين چند روز پيش گرمي 105 فروختم .شايد اگه انقده از مادرم حساب نميبردم الان ضرر كمتري كرده بودم
-
پریا جان بابا مامانم هستند خوب مامانم دستش درد می کنه خوب وظیفمه براش بخرم به خدا من حرفی ندارم هر چی دارم مال اونا ولی صحبتم اینه که چی کار کنم قدر بدونند دوستم داشته باشند بهم افتخار کنند به شوهرم بفهمونند که چه قدر براشون ارزش دارم و چه جواهری هستم:311: وقتی میرم خونشون می بینن کتک خوردم و جاش رو بدنم هست یا ازم طرفداری کنند یا اصلا کاری نداشته باشند و دم به دیقه زنگ نزنن به شوهرم بگن عزیزم بیا نهار عزیزم بیا شام یعنی هنوز نصفه روز از رفتن من به خونشون نگذشته می گن آخی نهار چی میخوره؟؟؟؟؟زنگ بزن بهش بکو بیاد هر چی داد و قال کنم فایده ای نداره خودشون زنگ می زنند جالب اینجاست که میاد غذاشو می خوره بدون هیچ حرفی خداحافظی میکنند شوهرمم میره خونش
-
خب بهشون گفتي چرا حرمتمو نگه نميدارين؟
ببخشيد چرا اون خواهرت نميخره ؟ چرا تو بايد بخري (تازه ماشين ظرفشويي هم خودش كلي كار داره
مادرم داره باور ميكني اصلا استفاده نميكنه ؟
عزيز من . بخدا اين كارات اينجوريشون كرده
اگه بهت چيزي گفتن بگو نه كه خيلي طرف منو ميگيرين
بعدشم از فكرشون بيا بيرون
فقط بدون از اون جاپشتوانه اي نداري
مگه قرار نشد بفكر زندگيت باشي؟
- - - Updated - - -
خب بهشون گفتي چرا حرمتمو نگه نميدارين؟
ببخشيد چرا اون خواهرت نميخره ؟ چرا تو بايد بخري (تازه ماشين ظرفشويي هم خودش كلي كار داره
مادرم داره باور ميكني اصلا استفاده نميكنه ؟
عزيز من . بخدا اين كارات اينجوريشون كرده
اگه بهت چيزي گفتن بگو نه كه خيلي طرف منو ميگيرين
بعدشم از فكرشون بيا بيرون
فقط بدون از اون جاپشتوانه اي نداري
مگه قرار نشد بفكر زندگيت باشي؟
-
میگن ما خوبیت رو می خوایم تو نمی فهمی من مطمئنم اگه دور از جون شوهرم معتاد یا دختر باز بود باز هم طرف اون رو میگرتن اونا دلشون برا من نمی سوزه فقط نگران ابرو خودشون هستند نگران حرف مردم میگن اگه شوهرت بکشتت هم نباید صدات دربیاد
-
بعضي پدر و مادرا هستن انقده تو زندگي دخترشون دخالت ميكنن كه كار به طلاق ميكشه يكي هم مثل پدر و مادر شما انقده پشتتونو نميگيرن كه شوهرت هر كاري دلش ميخواد باهات ميكنه
تنها پيشنهادي كه ميشه داد اينه كه رو زندگي خودت كار ككني اونا هميشه همين طوري باقي ميمونن
-
بیسکویت گرامی
شما کمتر روی راهکارها توجه داری، و همش از احساسات و اتفاقات گذشته داری درد و دل می کنی
اینجوری نمی تونی مشکلت رو حل کنی
شما نسبت به وضع زندگی پدرو مادرت خیلی احساس مسئولیت داری ، اگرچه بسیار پسندیده و شایسته هست ، اما این روشی که در پیش گرفته ای ، راه درستی نیست
شما داری به خانواده ات کمک مالی می کنی تا در عوض بهت احترام بگذارند و حمایتت بکنند ، این کارشما هم برای خودش روشی هست که در بعضی جاها و خانواده ها جواب می دهد، اما در مورد زندگی شما ، با نگاه به پست های خودت ، متوجه می شوی که کمتر با این راه نتیجه گرفته ای ، یعنی شما در تلاش هستی که با پول باج دهی تا محبت بخری ، غافل از اینکه محبت رو نمیشه با پول خرید .
بنابراین
1) اگر خواستی برای خانواده ات هزینه ای کنی ، بدون انتظار از گرفتن بازخورد محبت آمیز و حمایتگرانه باشه ... این جور که شما پیش می روی ، کم کم هزینه کردن برای خانواده ات میشه وظیفه شما و مشکلی نیز بر مشکلاتت افزوده می شود (این قسمت را جدی بگیر ، هشداری است برای آینده)
2) شوهرت ازت قربون صدقه می خواهد و زبان خوش .... می دانم بسیار سخت هست که با وجود این همه دلخوری ، بخواهی با نرمش با شوهرت سخن بگوی و در مقابل بی حرمتی هایش ، به او عشق بورزی و محبت کنی ، اما فعلا چاره ی کار شما ، همین ابراز محبت و داشتن زبان خوش و روی باز در مواجهه با شوهرت هست ... اگر می خواهی زندگی ات خوب بشو د عزت و اعتبار شما حفظ شود باید یه مدت این روش را ادامه دهی ، هرچند اگر برایت سخت هست ... درست مثل بیماری که برای بهبودی باید درد تیغ جراحی و دوره نقاهت را به امید بهبود بگذراند
-
دوست عزیز راه های کسب انرژیتو تغییر بده.کارای مورد علاقتو انجام بده.به خودت برس.مثلا یه کلاس رقص برو و تو خونه گاهی برقص.یا روزای تعطیل برنامه گردش بچین.یا نقاشی بکش.یا مدل مو و آرایشتو عوض کن.از مواد گیاهی و مکملهای غذایی زیر نظر متخصص استفاده کن.انقد نگو بابام چی گفت؟مامانم چی گفت؟لازم نیست کتکایی که میخوری رو همه جا جار بزنی.بعدا بچه دار شدی خوبه همه به چشم یه خونواده داغون پردعوا بهتون نگاه کنن؟وجهه خونوادت (خودت و همسرت و فرزند) رو حفظ کن.
این لینک رو بخون و انجام بده.مثلا با نوشتن تو اون دفتر جلد قرمز میتونی ناراحتیتو تخلیه کنی و...
http://www.hamdardi.net/thread-26620.html
به خونوادت هم در حد تعادل کمک کن.
سعی کن رابطتو با شوهرت کم کم خوب کنی.پدرومادرت خونواده دوم تواند.
-
با تشکر از بالهای صداقت و بهار زندگی عزیز
راهنمایی خیلی خوبی کردید وقتی می خونم با امید اثر گذاشتن انرژی میکنم فقط یه مسئله که مطمئنم سوئ برداشت شده اینکه کمک کردن من به خونوادم اصلا در قبال این نیست که حامیم باشند که اگر این طور بود تحمل این وضع برام خیلی راحت تر بود چون نهایتا در قبال بی حرمتی انها من هم حمایت مالیم رو بر می داشتم اما اینطور نیست متاسفانه از سر دلسوزی شدید یا مقایسه خونوادم با خونواده شوهرم(از نظر مالی) بهشون کمک میکنم چه قهر باشیم چه آشتی چه حامیم باشند چه نباشند حس خیلی خیلی بدیه چند وقت پیش با خونواده شوهرم و برادر خواهراش دعوت پدر شوهرم تو رستوران بودیم کلی هزینه کرد بریز و بپاش چه غذاهایی!!!! چه پولهایی!!!!!!!انصاف خدا رو شکر.خوب منم با این دلم همه فکرم رفت پیش خونوادم باور کنید بهترن غذا ها بود و من یه لقمه با دل خوش از گلوم پایین نرفت اونشب 34 نفر بودیم نفری حداقل 50 تومان هزینه شد چه فایده من احمق هیچی نفهمیدم تازه با خونوادم قهرم بودم
راستی من یه دختر یک سال ونیمه دارم الانم سه ماهه باردارم:43: