-
RE: دوست ندارم خیانت کنم
سلام خانم فاخته
من تازه تاپیک شما رو خوندم.
گفتنی ها رو دوستان گفتند.
آیا شده که از کمک کردن به یه نفر عذاب وجدان بگیری؟آیا شده به کسی محبت کنی بعدش عذاب وجدان بگیری؟
آیا شده کار خوبی انجام بدی و بعد عذاب وجدان بگیری؟
عذاب وجدان یه نشانه هست که تلنگر میزنه که داری کج میری راهو.
شما یه زمانی یه کمبودهایی داشتی که رفتی سمت اون آقا و الان برات یه بت شده که ظاهرا فقط خوبیهاشو می بینی و اون طرف قضیه رو نمی بینی یا نمی خوایی ببینی
اما خواهرم...
از شما می خوام کمی تامل کن....اگر واقعا مردی عاشق زنی باشه و به هر دلیلی بهش نرسه تو این شرایط زندگیشو به هم نمی ریزه که هیچ!دعا میکنه خوشبخت بشه حالا با هر کسی دیگه ای میخواد باشه.حالا که شما این رفتارها رو ازش می بینی ممکنه تعبیر کنی که عاشقته که داره این کارا رو میکنه در حالی که بر عکسه!اون اگر عاشقت بود هیچ مزاحمتی ایجاد نمی کرد و آرزو میکرد خوشبخت بشی و زندگی خوبی داشته باشی
امیدوارم راه درست رو سریعتر پیدا کنی..........
-
RE: دوست ندارم خیانت کنم
عزیزم این تاپیک شبیه تاپیک شماست . حتما بخونش:
متاهل ولی عاشق دیگری
پست فرشته مهربون که فکر می کنم صفحه های اخر بود خیلی برای دوستمون مفید بود. بخونش.
-
RE: دوست ندارم خیانت کنم
سلام از همه دوستان خوبم خیلی تشکر میکنم لینکهایی که برام گذاشتید خوندم خیلی مفید بود با خوندن اونها واقعا ترس از هم پاشیدن زندگیم ترس از بی آبرویی و ترس از خدا همه اینها بهم غلبه کرد یه جورایی از خودم بدم اومد که اینقدر ضعیف النفس هستم
پارسال هم تصمیم گرفتم ارتباطمو قطع کنم و همین کارم کردم ولی بازم بعد از یه مدتی با من تماس گرفت ایمیل زد و من دوباره اشتباه کردم
ازتون میخوام راهنماییم کنید که وسوسه نشم اولا اون ادرس ایمیل منو داره و این ایمیلی هست که دوستان قدیمی من دارند و خیلی ساله دارم از این ایمیل استفاده میکنم ایمیل خودشم پسوردشو من دارم یعنی گاهی حتی ایمیلهای ایشونم من چک میکنم
دوما شماره ادارمونو داره
-
RE: دوست ندارم خیانت کنم
آدرس ایمیلتو عوض کن و برای دوستای قدیمیت و کساییکه میخوای ایمیلتو داشته باشن آدرس جدیدتو بفرست.
مهم هم نیست که شماره محل کارتو داره.نمیتونی محل کار یا شماره محل کارتو که عوض کنی.
هر وقت زنگ میزنه بگو من زن شوهر دارم و شوهرم و دوست دارم و نمیخوام ارتباطی با مرد دیگه ای داشته باشم حتی تلفنی یا اس ام اس یا ایمیلی.
دیگه هم هرگز ایمیلاشو چک نکن حتی برای 1بار :324:
بچسب به شوهر و زندگیت.
-
RE: دوست ندارم خیانت کنم
:163:عزیزم یهو پیدا شدن آون آقا باعث شده تو بخوای به طلاق فکر کنی وگرنه به جدایی از همسرت فکرنمیکردی؟!!این یعنی یه تکیه گاه پیدا کردیو میخوای از این زندگیت فرار کنی؟!!!!!!:163:چرا به جای فرار،نخوای دنبال راه حل واسه مشکلت تو زندگی با کسی باشی که چند سال پیش با هزار تا آرزوی خوش باهاش سر سفره عقد نشستی؟!!!!!!!بنظرت اینکار اشتباه نیس؟خب اگه اون آقا انقد تو فکر و ذهنت بود چرا قبلا گذاشتیش کنار؟
بنظر منم ارتباطتو با اون آقا قطع کن:160: نذار وجود اون باعث دو دلیت شه،مطمئنا کس دیگه ای هس که بخوای باش درد دل کنی،به زندگیت لطمه نزن:305:
-
RE: دوست ندارم خیانت کنم
شما اگر برای زندگیت ارزش قایل باشی و بخوای درستش کنی از هر چیزی که جلوی این هدفت رو بگیره می گذری
هر چیزی رو که باعث برگشتنت به اون راه می شه از بین ببر( کاری که خود من برای حل مشکلم می خوام انجام بدم)
از دوستات بگذر یا اگه خیلی برات مهم هستند و فکر می کنی باید تو زندگیت باشند یه ایمیل جدید بشون بده
محل کارت رو عوض کن بدون اینکه کسی بدونه
تلفنت رو عوض کن بدون اینکه کسی بدونه
حتی اگر دیدی لازمه خونتون رو عوض کنید بدون اینکه اثری بجا بزارید
به خودت ثابت من که تو هدفت مصمم هستی و می خوای اینکار رو بکنی و دیگه هیچی نمی ذاره از رندگیت و راهی که در پیش گرفتی منحرف بشی
خدا هم ببینه تو می خوای و مصمم هستی و تلاش می کنی مطمئن باش یجوری کمکت می کنه که خوت هم باورت نشه
خودت رو باور کن، خدای خودت رو باور کن تا به چشم خودت بخشش و رحمتش رو ببینی ، تا با چشم خودت ببینی اگه گفته من از مادر هم به شما مهربانتر هستم واقعا همینطوره
پیروز باشید و امیدوار:72:
-
RE: دوست ندارم خیانت کنم
جناب بدبخت ممنون از راهنمایهات ولی من کارمند رسمی این اداره مهم دولتی هستم از اینجا بیرون بیام که دیگه نمیتونم استخدام شم
پارسال که با من تماس گرفت و مدام پیگیر میشد من درخواست جابجایی کردم و رفتم یه شعبه دیگه یه خیابون دیگه ولی اینجا هم بازم منو پیدا کرد اون مشخصات منو میدونه وراحت هرجای ایران باشم میتونه از طریق کارم پیدام کنه پس فرار کردن راهش نیست باید جلوش وایساد
ضمنا من که نمیتونم خونه ای که متعلق به همسرمه عوض کنم اصلا دلیل موجه ای برای اینکارم ندارم
اینم بگم رفتار همسر من به هیچ وجه انسانی نیست در واقع مثل یه حیوان با من زندگی میکنه ولی من بخاطر دفاع از خودم و جبران ناراحتیهام دیگه سراغ اون اقا نرفتم و نخواهم رفت
در فکر یه راه چاره دیگه ای هستم برای زندگیم
از همه عزیزانی که منو راهنمایی کردند ممنونم و از همتون عاجزانه میخوام برام دعا کنید در شرایط بسیار بدی هستم
خدا نگهدار
-
RE: دوست ندارم خیانت کنم
سلام خانم فاخته. من مشاور نیستم اما چون مورد مشابه شما را در اطراف خودم از نزدیک دیده ام شاید بتونم خوب درک کنم.
شما در نگاه اول و از نظر آسیب شناسی رفتاری مستعد چنین رفتاری(رجوع به محل آرامش جهت پرکردن خلأ) هستید و از طرفی هم چون قبلاً چنین موردی را با شناخت طولانی از نظر زمانی در دسترس داشته اید، این موضوع در ظاهر امر و در صورت عدم وجود دید و شخصیت سالم از نظر روحی، اجتناب ناپذیر است.
پس باید از نگاهی به شما آفرین گفت که با وجود مشکلات رفتاری همسر و از طرفی وجود کشش و جاذبه در سوی دیگر بازهم در حال مقاومت و جستجو برای راه حلید.
اما خواهر خوبم. با خودت روراست تر باشی بهتر نیست!؟ هیچ چیز در زندگی برا برای انسان بهتر و کامل تر از این نیست که سالم زندگی کنه! و بعد از گذر عمری وقتی به پشت سر برگرده و نگاهی بیندازه لبخندی از آرامش حاصل عمرش باشه!! پس بدونید راه سالم و درسته که ما آدما را به آرامش واقعی میرسونه.
و اما راجه به مشکلتون! راه حل شما اون آقا و زدگی باهاش نیست!!! راه حل شما زیر پا گذاشتن تعهدتون به زندگی و به همسر و حتی به خودتون نیست!!!
راه حل شما ساختن زندگیتون با دستای خودتونه!
مردها ذاتاً همشون دقدقه ی سست شدن پایه زندگیشونا به علت کم کاری یا بدکاریاشون دارند. منتها برخی بروز میدن و برخی نه! شما باید این حسا تو همسرتون بیدار کنید. با توضیح عواقب رفتارش مستقیماً با خودش یا به وسیله واسطه(مادری، خواهری) یا خواستن از مشاور...
خود شما هم باید با قاطعیت و جدیت رابطه تونا با اون آقا کنار بزارید.برای همیشه. و هر نشونه یا بهونه که یادآوری کننده ست از خودتون دور کنید یا از بین ببرید.(ضمنا و از طرفی بدونید ناخواسته خدای نکرده دارید رو زندگی ی زن دیگه مثل خودتون آشیانه میسازید. خودتونو جای اون زن بزارید!!!)
حتی اگر یک درصد هم به بن بست رسیدید مراجعه به گذشته باز هم غلط ترین راهه.
برای زندگی و حس قشنگ انسان بودن و آرامش خودتون بجنگید حتی اگه کسی هیچوقت این رو درک نکرد.....
-
RE: دوست ندارم خیانت کنم
فاخته جان این ارتباط میتونه خیلی خطرناک باشه.تو دیگه مجرد نیستی و کلی تاهد داری.سعی کن با همسرت بیشتر صحبت کنی.خواسته هاتو در زمان مناسب بهش بگو.این راطه هر چند کمرنگ بین تو و شریک زندگیت فاصله میندازه و خدا هم همه چیرو میبینه از قهرش بترس جدی میگم.
-
RE: دوست ندارم خیانت کنم
خانم محترم
نوشته های خودتون و دوستانو تا حد زیادی خوندم؛
مشکلات برای هممون هست؛ من نمی خوام از بیرون نظر بدم؛ اگه مشکلی شبیه شما نداشتم درکتون نمی کردم و نظرم هم نوعی یک طرفه به قاضی رفتن بود؛ من مشکلی برعکس شما دارم منظورم اینه که اینجا جنسیت برعکسه ولی مشکل همونه؛ خانمم نصف وقت ها مهربونه همون طوری همسر شما هم بهرحال مهربونی هایی داره؛ من هم عشق قبل از ازدواج داشتم و به تدریج سعی کردم در دلم کمرنگش کنم هرچند کامل از بین نرفت ولی به حد کنترل رسیده؛
می دونین قبول دارم همسرتون کارش غلطه ولی این انتهای راه نیست؛ اون مثل یه کسیه که تصادف کرده و پاهاش ضعیف شده و اگه سال ها فیزیوتراپی کنه خوب می شه و کسانی که این حرفو باور نکنن می ذارن تا اون پاهاش واسۀ همیشه مشکل دار بمونه؛ مشکل از گذشتۀ ایشونه؛ به هرحال ایشون عادت کرده به این رفتار؛ این قابل تغییره
این که شما تونستین خودتونو تغییر بدین ولی کمی طول کشید، خودش تأکیدی بر همین حقیقته که ایشون نیاز به زمان خیلی بیشتری داره نسبت به اون چیزی که شما تاکنون تصور می کردین؛
می شه به زبون ساده گفت که آیا اگه شما سعی کنین رفتار بی نقصی از خودتون در مقابلش داشته باشین، آیا طی یکی دوسال ایشون هیچ تغییری نخواهند کرد؟
هممون می دونیم که جواب چیه
من هم با صبر و حوصلۀ زیاد زندگیمو گذروندم؛ هنوز هم بعد از هفت سال همسرم کم طاقته و من باید آرومش کنم ولی فرض کنین توی کم ظرفیتی هاش اگه من هم صبرمو کنار بذارم، دقیقا مثل نفتیه که روی آتیش ریخته بشه؛ ولی به خودم گفتم: توی یه رابطه حداقل یه نفر باید منطقی رفتار کنه تا تغییر مثبت ایجاد بشه؛ وگرنه اگه هردو غیرمنطقی باشن نتیجه تغییری نمی کنه؛ سال هاست این کارو کردم و جواب تدریجی و خوبی گرفتم؛ هرچند خودم نسبت به گذشته کمی کم طاقت تر و ضعیف تر شدم ولی خانمم قوی تر از گذشته شده ولی هنوز خیلی راه داره تا به من برسه؛ شما هم فرصت بدین به همسرتون؛ من دوست ندارم جار بزنم ولی مطمئنم شما همسرتونو هرچند گاهی ازش دور می شین ولی بازهم خیلی دوستش داشتین که ازدواج کردین باهاش و هنوزم دوستش دارین؛ اینو از حرفهاتون می شه فهمید؛ ما ازدواج کرده ها از روی نوشته های بقیه هم می تونیم بفهمیم چه خبره؛ ولی من سختی بیشتری دارم؛ چون بااین که چندان از ته دل دوستش ندارم ولی بازهم بی حرمتی ها و ضعف هاشو با بی احترامی جواب ندادم و لااقل هرچی می گذره از قبل بهتر و خوش رفتارتر داره میشه؛ پس با قدرشناسی بیشتر به زندگیتون نگاه کنین و بدونین همین کسایی که براتون جواب می ذارن هم گاهی از شما مشکل دارتر هستن ولی راهشو پیدا کردن؛
منتظر اینم که بیاین و چند ماه دیگه بگین که واقعا سعی کردین برای همسرتون کم نذارین و ایشون هم نه کامل ولی تاحد امیدبخشی تغییر کردند
ولی یادتون باشه خدا رو شاهد بگیرین و به معنای واقعی کلمه براش چیزی کم نذارین؛
می راهنماییتون می کنم از دید یه مرد:
فرض کنین خدای نکرده یه خانومی به به آقایی نظر داره اونم مرد زن دار؛
حاضر می شه همه جور قربون صدقه ای بره؛ هرجور توهینی رو تحمل کنه؛
هر خودفروشی ای رو نسبت به اون آقا انجام بده؛
هر خواسته ای از اونو براورده کنه،
و در کل به اون «نه» نگه
حالا یه خانم نمونه چجور زنیه؟
خودتون خوب می دونین یه همچین خانمی دل یه مردو آب می کنه؛
و به تدریج اون مردو به خودش جذب می کنه؛
با این تفاوت که یه خانم شوهر دار به شوهر خودش از نظر عاطفی و فیزیکی خیلی فاصلۀ کمتری داره و خیلی فرصت ها رو برای به دست آوردن دل شوهرش توی درازمدت داره که بقیۀ خانم ها ندارن ولی اون خانم ها چون به آینده ای که در نهایت دل اون مرد آب خواهدشد امید دارند، از تلاش چندماهه و چندساله هم خسته نمی شن و حتی بعضی حانم ها سال ها روی مغز یه مرد زن دار راه می رن و بالاخره اونو تصاحب میکنن
شما که از اونا کمتر نیستین؛ من قصد تحریک مثبت شما رو ندارم؛ شما خودتون عاقلین و می دونین حرفایی که زدم کاملا عین واقعیته
خلاصش برای همسرتون از هیچ چیزی کم نذارین و هرگز هم ناامید نشین...
خدا به همراهتون