RE: چجور یه نفر عزیزی که رفته رو فراموش کنم
سلام خواهر من خيلي دوست دارم كنارت مي بودم و اين حرفها رو روبرو ت مي گفتم اما حيف ولي من ميگم خدا بهت فرصت داده تا از زندگيت در عالم هستي استفاده كني نه التماس كسي رو بكني كه اهميتي بهت نميده و نداده اين قدر تفكر قشنگ دوربرت هست كه اين خوره جونت رو از ياد ببري عشقت رو نصيب كسي كن كه درك كنه عشق تو لياقت مي خواد كه لياقتش تو وجود اين كس نبوده
RE: چجور یه نفر عزیزی که رفته رو فراموش کنم
دوست خوبم
خوشحالم که میخوای به خودت کمک کنی
اول یک تشویقت بکنم
:104: :104: :104: :104:
از نوشته هات اینو فهمیدم که همیشه دلت یک پدر خوب و مهربون می خواسته و این محبت رو از خانوادت نگرفتی و
از طرفی همیشه مادرت رو دیدی که در مقابل بد رفتاری ها و بی احترامی های پدرت کوتاه می آمده!
حالا به اولین پسر که رسیدی این کمبود محبت و حمایت پدر رو خواستی از بیرون بگیری و البته فکر کردی اولین نفر
همون تکیه گاه تو و قبله آمال تو هست!
از خواب بیدار شو عزیزم
دنیای عاشقانه تو یک دنیای پاک و قشنگه اما دنیای واقعیات به واقع اینطور نیست!
تو در فصل بهار زندگیت هستی پس این موقعیت رو از دست نده!
تو هنوز اول راهی!
پسری که به هر دلیل به تو بی احترامی کنه یا بره واسه خانومهای زیبا به سبک فیس بوک لایک بزنه به نظر من که
یک ناظرم زیاد مرد زندگی نمیاد!
می دونم زندگی سختی داشتی اما چه پشتیبانی بهتر از خدا؟ چه حامی ای قوی تر و مهربونتر از خدا؟
چرا دنبال عشق و امنیت در بیرون می گردی؟
عاشق خودت باش! به خودت احترام بگذار! به خودت محبت کن! با خدا رابطت رو قوی کن!
اونوقت می بینی که چقدر زیبا شدی و چقدر محکم و قوی!
به وقتش یک تکیه گاه خوب هم پیدا می کنی!
اما در ارتباطات بعدی یادت باشه زن مظهره نازه و مرد مظهر نیاز!
مرد باید بیاد اظهار عشق کنه! تو با عزت نفس و اعتماد به نفست می تونی مردهارو شیفته خودت کنی
شروع کن مقالات اعتماد به نفس سایت رو بخون
موفق باشی دوست گلم
:72:
RE: چجور یه نفر عزیزی که رفته رو فراموش کنم
stop
اینجوری که تو وصف میکنی اگه منم 3 روز پشت سر هم در مورد پسر همسایمونم این حرفا رو به خورد خودم بدم راستی راستی بهش وابسته میشم...ذهن چیزعجیب و پیچیده ایه..وقتی انقد رو موضوعی تمرکز کنی و تلقین کنی واقعا برات پیش میاره..وقتی انقد میگی من بدون اون فلان میشم..من نمیتونم فراموشش کنم...خوب معلومه که کاری پیش نمیره...
اومدی اینجا..افرین..خوب کاری کردی اومدی مشکلت رو بیان کردی..اما اصل کار با خودته..اینکه چقد ازراه حلها رو عملی کنی باعث میشه مشکلت حل بشه...
اما اینکه فقط تشکر کنیم و بگیم دستتون درد نکنه اما ازاون ور مدام بهش فکر کنیم..بازبریم همون دوتا عکسشو نگاه نکنیم،بازخیالپردازی کنیم،عملا انگار کاری نکردیم.
نقل قول:
انگار بی ارزشم اونم دوسم نداشت این بیشتر بهم فهموند که بی ارزشم پس شما بگید ارزش یه دختر به چیه؟؟؟
ارزش یه دختر به وجود خودشه..فقط من میتونم تعیین کنم که ایا باارزشم؟؟؟؟
تو بی ارزش نیستی..فقط ارزش وجودیت رو نمیبینی..اون اقا هم یه انسانه مثل تو..خداوند ازهمون روحی که تو وجودش دمیده تو وجود تو هم دمیده..پس چرا خودتو دست پایین میگیری؟اینجا باید بهت گفت
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
انچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد.
تو وجود خودت منبع بی انتهای عشق محبت ارزش و ..هست..خودتو سیراب کن...به خودت محبت کن..به خودت احترام بذار.
اصلا یه مبحث هست به اسم حرمت به خویشتن..اگه حرمت به خویشتن رو رعایت کنی دیگران هم بهت احترام میذارن.
حالا من انتظار ندارم یه شبه همه چیو تغییر بدی..اما لااقل الان که تصمیم گرفتی این اتیشو خاموش کنی از اون ور روش نفت نپاش
نقل قول:
راستی توقف فکر خیلی خوبه متوقف میشه ولی خب یه مسکنه درمان نیس
درمان هم هست عزیز من..به شرطی که درست انجامش بدی.
موفق باشی
RE: چجور یه نفر عزیزی که رفته رو فراموش کنم
اینجا توی پست شماره ی 7 لینکای به درد بخورو گذاشتم.
http://www.hamdardi.net/thread-23070.html
اون سایته که مدیتیشنه به زبان ساده است رو شروع کن به خوندن. مفیده.
نیاز که گفتم منظورم این بود که مثلا می گی شرایط خوبی نداری و احتیاج داری یه نفر بیاد تو رو ببره به خونه ی رویاهات. این نیاز و این احتیاج با عشق همراه بشه خیلی شدید می شه.
عزیز دل عشق به این سرعت از بین نمی ره که. سعیتو بکن. خاطرات اون ادم ممکنه از یادت نره ولی دیگه یاداوریش زجرت نمیده. دیگه برات می شه یه تصویر خوب. یه چیزی که با لبخند گاهی و فقط گاهی ازش یاد کنی. همین.
به خودت افتخار کن که برای ابراز دوست داشتنت و برای اینکه کنار کسی باشی که دوسش داشتی سعیتو کردی. این قابل تحسینه گل من. اما باید همینقدر هم جرات داشته باشی و حالا که می بینی یک طرفه است و فایده ای نداره خودتو دیگه ازار ندی.
طی این مدت که داری روی خودسازی کار می کنی کم کم یاد می گیری که چه شکل و شیوه ای باید احساساتت رو بروز بدی. دفعه ی بعد که عاشق بشی هم ادم بهتریه هم خودت نسبت به خودت اگاهی بیشتری داری و هم می دونی چطوری رفتار کنی.
موفق باشی.
RE: چجور یه نفر عزیزی که رفته رو فراموش کنم
دوست عزيز
بزار عشق واقعي بياد سراغت اونوقته كه ميفهمي كجاي كار ميلنگيد
حق بهت ميدم, احساس ميكني طرد شدي , احساس شكست ميكني,ببخش شايد تحقير هم شدي, اصلا هيچ كس تورو دوست نداره!!!همه اينارو صد برابر من احساس كردم
خوب حالا كه فقط تويي و تو , كار نيست,عشق نيست, كلي هم فكراي منفي و جور واجور هست
همه رو بهت حق ميدم
اما گوش كن
توقف كن
ورزش كن و به زور هم شده تحركتو بيشتر كن, الان دنبال عشق جديد و جايگزين نباش, خودتم مواخذه نكن
اول روحيه تو درست كن
افكار منفيت بخاطر شرايطته
قدم اولو كه برداري كم كم ميفهمي كلي راه جلوي روت هست كه تا حالا نميديدي اما اهسته اهسته
بهار راست ميگه توقف فكر درمان هم هست, بخاطر زمان, زمان حلال مشكلاته, يه عزيزي هم كه ميميره ميگن خدا صبرشم ميده چه برسه به شما كه همه دارن ميگن عزيز نبود و الكي عزيزش كردي
سعي كن راههايي رو بري كه اعتماد به نفستو زياد كنه
مطالعه كتاب رو هم شروع كن, حتا اگه سختته ازين داستانهاي كوتاه و زيبا شروع كن , هم يادميگيري هم خودش يه جور توقف فكره
از نميشه و نميتونم هم دست بردار, شروع كن لطفا و بهانه نيار چون به ضرر خودته
موفق باشي
RE: چجور یه نفر عزیزی که رفته رو فراموش کنم
بهار شادی من الان اصلا بغض نداشتم نمیدونم چرا حرفای تورو خوندم گریم گرفته توی حرفات چی بود مگه .
میدونی چیه من خودمو گم کردم خیلی از خدا هم دور شدم روم نمیشه حتی دعا کنم .شماها واسم دعا کنین که من بتونم دوباره یه هدف پیدا کنم یه آرزو پیدا کنم میخوام یه چیزی بگم ولی این حرفا به خاطره علاقم نیس واقعیته
من تا رسیدم به اول جوونی تا بفهمم چی به چیه دل بستم به مردی که واقعا عین دسته گله بخدا با اینکه سنش کمه 25 سالشه اما خیلی موفقه اون مهربونو خوشقلبه خواست کمکم کنه فراموشش کنم نشد اینکه عکسردخترارو لایک میکنه هم خب محیط فیس بوکه اونا دوستاشن ولی میدونید توی قلبش ناپاکی نیست پاکه پاکه من ترسم ازیین بود که عاشق شه که بالاخره روزی اونم ازدواج میکنه . من حسودیم میشد . یه چیزی توی حرفای بیشترتون هست که انگار اونو بد توصیف کردم بد شناخته شد ولی اون خوبه .
من توی زندگی قبل این دلبستن دلم بارها شکست هدفم رشتم بود درس بخونم برم سرکار مستقل شم که فک نمیکردم توش کاری نیست. اینجا شکست خوردم . آرزوم مردی بود که دیگه مثل این نیست میدونم اما قسمتم نشد و تنهام گداشت و رفت اینجا هم شکست . آرزوی اینکه یک بار دستاشو بگیرمو آرومش کنم به دلم موند هرکار کردم خوشحال شه لبخند بزنه نشد اون فقط ناراحت میشد . حالا که این همه شماهارو پیدا کردم حرف زدم کلی بهتر شدم .
امیدوارم بتونم به قول مینوش اونو روزی با لبخند به یادبیارم نه اشک و دلتنگی . راستی به نظرم بهتره دیگه به تکیه گاه فک نکنم . اصلا یه مرد دیگه توی مغزم نمیگنجه بچه ها من خیلی ضربه خوردم فک نکنم به راحتی اعتماد بنفسمو پیدا کنم گفتم که هدف و آرزوی جدید ساختن سخته خیلی سخت
RE: چجور یه نفر عزیزی که رفته رو فراموش کنم
سلام دختر گل
دوست خوبم متاسفانه درد همه ماها و گرفتاری همه ماها اینه که خداوند رو تنها برای لحظات
تنهایی و درد و رنج و بی کسیمون و مشکلاتمون میخوایم و به یاد میاریم!
جالبه که همه دردهامون از بی خدایی و فراموش کردن خداست! همه وابستگی ها و خلا هامون
برای فراموش کردنشه و همه شکستن غرور ها و عزت نفسمون و خورد شدنمون هم همینطور!
کسی که همواره با یاد خداست تو همه حال محکمه! با زمین خوردنا نمیشکنه! عزت نفس داره!
پر از اعتماد به نفسه (چون هر لحظه به یاد خدا بودن یکی از اصول اعتماد به نفسه!)
حالا هم دیر نیست! خدا شونه هات رو تکون داده که بیدارت کنه! بگه عزیز دلم من اینجا هستم!
من تو رو در همه حال با هر احوالی و خطایی می پذیرم و عاشقتم!
خدا عاشق بنده هاشه!
پس خجالت نکش! برو در خونش! باهش حرف بزن! ما دعا می کنیم! اما خودت هم باهاش درد
دل کن! باهاش حرف بزن! با شرمندگی برو اشکالی نداره! مگه نشنیدی می گن :
کرم بین و لطف خداوندگار ............. گنه بنده کردست و او شرمسار!
میگن وقتی بنده گناهکاری با تضرع رو به خدا می کنه و صداش میزنه خداوند ملائکه رو مامور
به اجابت می کنه و به فرشته هاش می گه برید ببینید هرچی بندم میخواد براش فراهم کنید!
فرشته ها می گن اما این همون بنده گنه کاره! خدا می گه من شرمنده میشم وقتی بنده ام
منو در سختی صدا بزنه و من اجابتش نکنم! من بهش وعده دادم که بخوانید مرا تا اجابتتان کنم!
می بینی چقدر مهربونه؟ میبینی؟ پس دیگه خجالت نکش! برو در خونش!
در مورد شکست هات هم زندگی شیرینیش به همین بالا پایین هاشه!
بعد هم هر شکستی میتونه دروازه موفقیت های بعدی باشه چون اسمش تجربه است نه
شکست! تو تجربه خوبی پیدا کردی! حالا میتونی با استفاده از این تجارب آینده زیبایی برای
خودت رقم بزنی!
پس خودت و اعتماد به نفست رو احیا کن! مقالات اعتماد به نفس سایت رو بخون!
این رو هم بخون!
کلیک کن!
بعد هم در مورد کار پیدا کردن تا دلت بخواد کار هست! نیروی خوب کمه! اگه از من بپرسی
من که خودم توی کار هستم می بینم کار زیاده و کارمند خوب کم!
شروع کن و دنبال کار بگرد! حتی غیر مرتبط با رشتت! کم کم که بری جلو انشالا کار مورد علاقه
خودت رو هم پیدا می کنی! پس یک یا علی بگو و شروع کن! :)
حرف های بهار 66 رو هم عملی کن! خیلی خوب جواب میده تکنیکش!
موفق باشی دوست گلم!
:72:
RE: چجور یه نفر عزیزی که رفته رو فراموش کنم
مرسی بچه ها مرسی بهار . از اون لینکایی هم گفتید ممنون . میدونین خدا مهربونه من ازش شرمندم بازم که نیازش دارم یادش افتادم .ولی با اینکه روم نمیشهه ولی امشب باهاش حرف میزنم . خودمو و زندگیمو به خودش میسپرم و همینطور اونی که دوسش دارم . امیدوارم به یه دختر خیلی خوب برسه و خدا کمکم کنه من فراموشش کنم .
بچه ها ممنون میشم اگه یه لینکی هم درمورد کنترل فشارهای عصبی بهم معرفی کنین من خیلی از بس غصه خوردم عصبی شدم میدونید یه دفه بعضی روزا قلب درد خیلی شدیدی نفسم بندمیاد همه ی بدنم سرد میشه میگیرم الانم همینطورم میدونید اصلا دلم نمیخواد قرصای روانپزشکا وروانشناسارو بخورم . میشه یه لینکی سایتی معرفی کنین.
مرسی
RE: چجور یه نفر عزیزی که رفته رو فراموش کنم
عزیز جان درسای اون سایت مدیتیشن رو شروع کردی؟
http://www.hamdardi.net/thread-23001.html
پست 10 گذاشتمش.
چرا غصه؟ مگه نمی گی می خوای خوشبخت باشه؟رهاش کن بره. خودتم رها کن. شاید یه روزی دوباره به هم برسین ودلش تو رو انتخاب کنه برای دوست داشتن. یا شاید یه روزی برسه که یکی رو پیدا کنی که واقعا بشه ارامش جونت و فکر کنی عجیب بوده که می خواستی با اون پسر ازدواج کنی. یکی که الان نمی دونی و نمی فهمیش. الان روی خودسازیت کار کن. وقتی هم که عصبانی هستی با ورزش مثلادویدن خودتو خالی کن.
برو متخصص قلب که خیالت راحت بشه مشکلی نداشته باشی.
RE: چجور یه نفر عزیزی که رفته رو فراموش کنم
بله عزیزم دیدم خیلی خوب بود تمرین هم کردم اما فقط مدت کوتاهی جواب میده و بعدش...
از ذهنم که میخواد بره بیرون ینی وقتی حس میکنم برام مهم نیست یه حس خیلی آزار دهنده میگیرم قلبم تند میزنه بغض گلومو فشار میده ابا اینکه حتی فکرم بهش نمیکنم ته دلم همش یه حس غم زیاده
.بچه ها نمیدونم چی داره ادیتم میکنه یه زخم خیلی عمیق و قذیمی روی قلبم شده که حتی وقتی فراموشش میکنم یدفه سر باز میکنه میزنم زیر گریه .
اتفاقا همین مدیتیشنو انجام دادم خوابیدم شب خواب دیدمش که عکس عروسیشو میبینم این چندمین باره .
بیدار که شدم زدم زیر گریه
میترسم:316: با اینکه میدونم هیچوقت بهش نمیرسم و این واقعیتو قبول کردم از اینکه روزی خبر خواستگاری یا عروسیشو بشنوم میترسم روزایی که کلاس داره دانشگاشون میره من همش میترسم میترسم اونجا عاشق شه
میترسم خیلی میترسم من واقعا چند سال تلاش کردم خون گریه کردم خودش هم میدونس اما براش مهم نبود و میگفت مشکله خودته . بچه ها من خیلی افسرده شدم انگار یه چیز گم کردم همش بی قرارم تمرکز ندارم اصلا حتی تمرکز واسه فک کردن به زندگیم هم ندارم
مشکلم انگار غیر قابل حل شده :302: