RE: علاقه مندی همسرم به تصاویر غیر اخلاقی
خیلی از حرفهای دلگرم کننده تون ممنونم.
من در این مورد نمیتونم اصلا با همسرم حرف بزنم. چون پیش خودش فکر کرده من نمیدونم ایمیل جدید داره. همسرم مشکل اصلیش اینه که خیلی تحت تاثیر دیگرانه و علی رغم ظاهر بسیار با اعتماد به نفسی که جلوی دیگران داره از درون احساس خلا میکنه.
به خاطر مشکلات زیادی که در اطرافمون بود من گاها در مورد برخی مسایل بهش انتقاد میکردم(خب من هم یه انسانم و آستانه ی تحملی دارم!! البته فکر میکنم بعد از ازدواج خیلی صبور شدم.خیلییییییییییی) اما از اونجایی که انتقاد تو خونوادهشون پذیرفته شده نیست(از بس مغرورن!) احساس میکنه من همش میخوام کنترلش کنم!!!!
دیشب بهش گفتم من خیلی سعی میکنم بهت محبت کنم اما شاید روششو که متناسب با روحیه ت باشه بلد نیستم! من خیلی تحت فشارم و احساس آسیب میکنم...
من خیلی سعی کردم بشناسمش اما روحیاتش با من تقریبا متفاوته. خیلی واسه خوشحال کردن من تلاش نمیکنه و اگه ببینه ناراحتم عموما فقط یه جمله میپرسه:"چی شده خانوم؟"
اگه حتی با لحن بسیار آروم و عاشقانه بگم چی شده که با موضع گیریش دعوا راه میندازه...
اگر هم نگم که متهمم میکنه به اینکه با اخم و تخمهام رو اعصابشم!!!
بهش گفتم دارم کم کم میشم مثل خودت، میتونی کسی مثل خودت رو تحمل کنی؟
مثلا من همیشه تا وقتی بیاد خونه غذا نمیخورم. اما چند روز پیش این کار رو کردم مثل خودش و کلیییییییییی بهش برخورد!
...
RE: علاقه مندی همسرم به تصاویر غیر اخلاقی
سلام ماه منیر جان
پس ریشه مسائل و دلخوری های تو تفاوت در دیدگاه ها و سلایقتان هست!
خوب دختر خوب لطفا مقابله به مثل را کنار بگذار چون اگر قرار بود نتیجه بگیری تا الان نتیجه حاصل
می شد!
پس روش دیگری را پیشه کن! یعنی شناخت بیشتر روحیات همسرت و 100 البته شناخت ضعف
رفتاری خودت!
سعی کن بیشتر به جای گلایه کردن با همسرت صحبت کنی و براش وقت بگذاری!
همینجوری که هست بپذیرش و باهاش صحبت کن و خونسردیت و آرامشت رو حفظ کن!
اینطور که فهمیدم همسر شما اهل ابراز مخبت کلامی نیست!
آیا روابط زناشویی شما گرم و صمیمی هست؟
این تاپیک رو بخون
تمام پست های این تاپیک و راهنمایی هایی که به مراجع شد کارساز بود و تا حدود زیادی
موفق به ساخت زندگیش شد!
امیدوارم برایت راهگشا باشد
:72:
RE: علاقه مندی همسرم به تصاویر غیر اخلاقی
اتفاقا بسیار خوب بلده ابراز محبت کنه... خداقل در مورد خونواده ش که مبرهنه
قبل از ازدواج با من همه ی دخترای فامیلشون آرزو داشتن همسرش بشن.حتی وقتی با من ازدواج کرد باز هم دخترخاله هاش باورشون نمیشد که پسرخاله شون زن گرفته!
از حق نگذریم شوهر خوبیه اما متاسفانه یهو بدون هیچ دلیلی به شدت منفی باف میشه، سکوت میکنه و بسیار کم توجه میشه. از هرکس هم که ناراحت باشه باید سر من خالی کنه.
مشکل اصلی من همون پنهان کاریش و دیدن تصاویر غیراخلاقیه که تحمل بقیه ی رفتارهاش رو برای من سخت کرده
آدم حسودی نیستم اما این روزها به زندگی عاشقانه ی دیگران به شدت غبطه میخورم.کارم به جایی رسیده که اگه تو فامیل،همسایه، پارک، خیابون یا حتی تو فیلمی آقایی به خانومش ابراز محبت کلامی بکنه یا رفتار مهربانانه ای بروز بده به شدت بغض میکنم و دلم به حال خودم میسوزه.
RE: علاقه مندی همسرم به تصاویر غیر اخلاقی
تا حالا با خودش صحبت کردین؟
البته راجع به عکس ها و ایمیل ها نمیگم ها!
شما میگید آدم با احساسیه و مرد خوبیه و بلده ابراز احساس کلامی کنه اما با شما سرد رفتار می کنه!
مشکل نمیتونه از ایمیل ها و تصاویر باشه! چون اونکار رو از سر کنجکاوی انجام میده.اما مسئله اینجاست که گاهی
این رفتار رو بروز میده یا همیشگیه؟ فقط به خانوادش ابراز احساسات می کنه یا به شما هم ابراز احساس می کنه؟
شاید دچار یکنواختی در زندگی شده یا ضروری نمیبینه که هر روز ابراز احساسات کنه!
اتفاقا برعکس نظر شما به نظر من به دلیل رفتارهای گذشته است که شما نمیتونید با این اخلاق عکس غیر
اخلاقی دیدنش کنار بیایید.
بعد هم شما که در زندگی مردم نیستید که ببینید چه مشکلاتی دارن! پس هرگز مقایسه نکنید!
شاید خیلی ها هم به زندگی شما حسودی کنند!
RE: علاقه مندی همسرم به تصاویر غیر اخلاقی
من تمامى حرفايى كه ميزنى برام آشناس انگار خودم اينارو نوشتم!
اگه اشتباه نكنم ازدواجتون به يه سال نرسيده بود!
من نميدونم اخلاقيات همسرتو ولى ميدونم يك سال اول خيلى سخته! من يك سال و نيمه ازدواج كردم نميگم الان ديگه مشكلى نيست ولى واقعا شكل روابط تغيير ميكنه. ببين همه ما چه دختر چه پسر براى زندگى متاهلى آموزش نديديم و بلد نيستيم . اينكه زن و مرد با هم فرق دارن خيلى بيشتر از علايق و ظاهر هستش. ببين من و همسرم از بچگى همو دوست داشتيم و ازدواجمون تقريبا يه ازدواج ايده آل از نظر تشابه فكرى و ... بود اما ميتونم بگم زندگيمون يك سال اول ميدون جنگ دو نفره بود!
اگه هر كار ميكنى فايده نداره طبيعى چون همسرت هم به اندازه تو و حتى بيشتر ناشيه!
ببخشيد اينو ميگم ولى احساس من از يك سال اول زندگيم اينه كه مثل دوتا مرغ وحشى بوديم! هى بپر بهم هى درگيرى همه چى سوژه ميشد انگار هر دو بى منطق عصبى بوديم. مشكل به نظرم صد در صد بى تجربگيمونه! تمام تجربه ما پدر مادرمون بعد ٣ دهه زنگى هستن! و رفتار بى منطق همسر تازه كارمون خلى برامون سنگين ميشه!
اما همين الان كه شش ماه از سالگرد ازدواجمون گذشته كاملا حس ميكنم به قول شازده كوچولو هر دومون اهلى شديم!
هنوز هم گاهى اختلاف داريم هنوز هم مشكلات گاه سرك ميكشن اما شيوه برخورد ما با هم عوض شده و شايد تنها چيزى كه لازم بود گذر زمان و همون تلاش هاى به ظاهر بى حاصل!
من نميدونم ريز مسائلتون چيه ولى ميخوام مطمئن باشى اينا فقط متعلق به شما نيست و به جاى اينكه انرژى تو بزارى رو غصه خوردن و پشيمونى بزارش رو سازندگى و كشف هم خودت هم همسرت.
آگاه بودنت نسبت به شرايط خيلى مهم هستش!
البته خيلى رفتارهاى عجيب مردا هم تو اين دوران دليل داره كه پيداشون ميكنى نگرانى ها و ...
بزار اهلى كه شدين اون وقت قضاوت كن!
كتاب بخون ، مشاوره برو ( يا برين!) و بدون هر كتاب اگه يه نكته كوچيك هم يادت بده خوب و موثره! من تاثيرش رو همون موقع نديدم ولى الان تاثيرش جلو چشممه!
مطمئنا همسرت داراى جنبه هاى خبلي خوبى هست كه ميگى كلى خاطرخواه داشته! بايد اونارو هدايت كنى تو زندگيت!
چقدر حرف دارم برات آخه عين اين شرايط رو تا همين چند وقت پيش لمس ميكردم!
:163:
RE: علاقه مندی همسرم به تصاویر غیر اخلاقی
Ideal00 عزیز از صحبتهات ممنونم.باز هم برام از تجربیاتت بگو. بگو چه کنیم که ما هم اندکی به آرامش برسیم.
bahar.shadi مهربان، ممنون که با نظراتت آرومم میکنی. توی صحبتهات آرامشی وجود داره که حتی از لابلای نوشته هات به من منتقل میشه. عجیب معلومه که قصد نصیحت نداری و دنبال مقصر نمیگردی بلکه میخوای حرفهات راهگشا باشه.
بیشتر پیرامون مسایل جزیی با هم حرف میزنیم و خیلی کم پیش میاد در مورد خودمون حرف بزنیم. به نوعی هردو از این گفتگو فراری هستیم. چون همیشه بعدش دعوا کردیم.
مشکلی که در من هست همونطور که شما هم حدس زدید اینه که به خاطر رفتارهای گذشته ش کمی بهش بدبین و شکاک شدم، اگرچه که سعی کردم ازش پنهان کنم اما بدون اینکه خودم متوجه باشم با تکه انداختن و غر زدن و کنایه بصورت غیرمستقیم حرفهام رو بهش زدم. همین باعث شده که زیاد تمایل به حرف زدن نداشته باشه.
خب چیکار کنم من اهل درد و دل کردن با خونواده م نیستم، دوست هم ندارم مستقیم با همسرم بحث کنم چون نمیخوام رومون تو روی هم باز بشه(هنوز شیوه ی گفتگوی صحیح رو بلد نیستیم، هیچکدوممون!) و اگه همه رو هم تو دلم نگه دارم قیافه م نشون میده و به قول همسرم کارم به سکوت و اخم میکشه که باز هم دعوا میشه.. پس مجبور میشم در قالب کنایه باهاش حرف بزنم.
من خودم میدونم که خییییییییییلیییییییییی اینکارم بده اما نمیدونم چطوری باید موقع عصبانیت خشمم رو کنترل کنم و بدون نیش باهاش حرف بزنم!!
بزرگ ترین مشکل من اینه که وقتی از دست همسرم ناراحت می شم(حالا به هر دلیلی، منطقی یا غیر منطقی، مهم یا کم اهمیت) تمام دنیا روی سرم خراب می شه، نمی تونم روی کارهام و زندگیم تمرکز کنم و از دنیا سیر می شم. دوست دارم از همسرم و از همه دور بشم و تنهایی کلی غصه می خورم و گریه می کنم و دلم می خواد ازاش جدا بشم. از هیچی لذت نمی برم، نمی تونم خرید کنم، تلویزیون نگاه کنم، تلفنی صحبت کنم و ....
فقط می خوام بتونم خودم و ناراحتیم رو کنترل کنم تا اینقدر بهم نریزم.
داستان زندگیم را برای آسمان تعریف کردم ...
بغض کرد...!
فردا چه بارانی بیاید ...
RE: علاقه مندی همسرم به تصاویر غیر اخلاقی
ماه منیر عزیز
سلام
می دونی احساس می کنم تو هم مثل من بیشتر به همسرت وابسته هستی تا اینکه بخوای دوسش داشته باشی
این مطالبی رو برات گذاشتم رو آقای همدردی برام نوشته که خیلی خیلی منو به فکر فرو برده خواهش می کنم یه مقدار روش فکر کن یه جوارایی فرق وابستگی و دوست داشتنو برام گفته
مردی که زنش بهش وابسته اس همیشه تحت استرس و فشارهای روانیه. مثل یه مرغی میمونه که توی قفسه و تنها اندیشه اش پرواز و رفتنه. حتی شاید اگه مرغ رو توی قفس نمی گذاشتن، هیچ وقت از اون جا نمی رفت ولی همینکه محدود میشه همه ی فکرش رفتنه
زن و شوهر توی ارتباطشون نباید به این نقطه برسن. باید اول به عنوان دوتا موجود مستقل وجود داشته باشن و بتونن بدون هم زندگی کنن. نیازهاشون هم باید بر همین پایه شکل بگیره.
مثلا اگه معمولا دوس داری همسرت کنارت باشه و اوقاتتون رو با هم دیگه بگذرونین، این یعنی دوس داشتن و خیلی خوبه. ولی اگه حس میکنی وقتایی که همسرت پیشت نیست مثل مرغ سر کنده میمونی و نمیتونی اوقاتت رو بگذرونی، این یعنی وابستگی.
اگه دوس داری همسرت بانک عاطفیتو با جملات محبت آمیز پرکنه و بهت حس خوبی میده، این یعنی دوسش داری. ولی اگه مدتی همسرت کم کاری کنه و تو حس کنی به شدت دچار کمبود شدی و داری به مشکل بر می خوری، این یعنی وابستگی.
اقلیما وابستگی در وهله ی اول برای مرد استرس و نگرانی به بار میاره و بعدش به فکر فرو میره که همسرم منو به خاطر وابستگی هاش می خواد و کم کم شروع میکنه به دور شدن و اگه این مسئله ادامه پیدا کنه به مرگ عاطفی میرسه.
مثلا همسر اقلیما ممکنه این طوری پیش خودش فکر کنه که اقلیما فقط به خاطر نیاز پر شدن بانک عاطفیش داره با من زندگی میکنه و من فقط یه ابزارم برای این قضیه و نگران و پریشان میشه و در نهایت دور میشه از اقلیما و تا زمانی که مطمئن نشه اقلیما اون رو به خاطر خودش و به خاطر خصوصیات خوبی که داره می خواد، بر نمی گرده.
قبول دارم که تشخیص مرز دوس داشتن و وابستگی یه ذره سخته ولی اگه یه ذره فکر کنی برای همه ی موارد می تونی مثال های این چنینی پیدا کنی