سلام
من 29 سالمه و همسرم 31 سالشه. ما دو ساله ازدواج کردیم (عجب اشتباهی)
از اینکه همه اش ناراحت باشم خسته شدم و دیگه دنبال این نیستم که چیزی رو تغییر بدم و درست کنم فقط دنبال یه راهی هستم که خودم رو نجات بدم و این ناراحتیم رو کاهش بدم ولی نمی دونم چجوری؟
ما زندگی خوبی رو شروع نکردیم. اوایل دعوا می کردیم ولی از اونجایی که حوصله کش مکش رو نداریم کم کم از هم فاصله گرفتیم. الان به ندرت با هم حرف می زنیم و کم تر همدیگه رو می بینیم. ولی همون یکی دو ساعتی هم که اجبارا شبها همدیگرو می بینیم و یا مهمونی های اجباری ای که با هم می ریم خیلی طاقت فرسا و غیر قابل تحمله. توی همین مدت کوتاه اوقات تلخی هایی که می شه بقیه روزمون رو خراب می کنه. دلم می خواد این افکار منفی رو از خودم دور کنم و ازاش فاصله بگیرم تا از نیش زبونش و از بی حوصلگی هاش و تنگ خلقی هاش دور باشم ولی نمی دونم چجوری، ببخشید اگه دارم غر غر می کنم ولی باور کنید جای دیگه ای رو به جز اینجا ندارم که بهش پناه بیارم و درد دل کنم و راهنمایی بخوام. اگه راهی می دونید بگید و کمک ام کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)