RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
دقیقا من از ترس هام قبل از تصمیم گیری برای بارداری نوشتم و کاملا نتیجه ی مثبتی گرفتم!
اما پارمیدا جان من اصلا شکاک نیستم؛ من هیچ نوع شکی نسبت به همسرم ندارم؛ از هیچ نوعی!
اما رفتار امروز همسرم؛ نقطه ی مقابل پیش نویس های ذهنی من هست؛ و اینه که درونم همه چیز رو بهم میریزه و احساس خطر میکنم!
احساس میکنم همسرم وارد منطقه ی ممنوعه ی ذهن من شده؛ و این احساس خطر آزارم میده.
تنها کاری که فعلا تونستم انجامش بدم؛ این بوده که دفعه ی آخری که مهمان داشتیم؛ تمام سعی خود را کردم که در مقابل این رفتارها واکنشی نشون ندم؛ حتی با یک نگاه نگران به همسرم!
چون همیشه وقتی ناراحت میشدم؛ سریع با یه نگاه شاید کودکانه ی ملتمس یا نگاه والد خط کش به دست؛ یا انسانی که بالغش احساس خطر کرده؛ به همسرم نگاه می کردم و این نگاه کافی بود که همسرم تمام دل نگرانی هایم را بخواند و بسیار زودتر از اون چیزی که فکر میکردم؛ تغییر میداد نقشش رو و شاید میشد اون چیزی که من انتظار داشتم!
اما خوب؛ این اواخر، دیگه کم کم داشت صداش در میاومد که داری کنترلم میکنی!
و من در مقابلش میشدم یه کودک که لج بازی میکرد که دوست ندارم اینقدر با خانوم ها بگی بخندی؛ دوست ندارم در مورد حتی مدل پرده ی فلان خانوم بخوای نظر بدی یا گلگی کنی که چرا این خانوم این کار رو انجام داده؟!
من میخوام مقتدر و مردونه برخورد کنی که خود این حرف مثل یه جرقه شد برای همسرم که نمی بینی چند تا کارگر زیر دستم دارم چه جوری هدایتشون میکنم؟
یا چه جوری توی کار به این بزرگی دارم مدیریت میکنم؛ قربونت برم؛ بعدش هم زنگ زده از سر کار که کیف میکنی شوهرت چه جوری داره دستور میده و هدایت میکنه و چه اقتداری داره؟:46:
آنی عزیزم؛ من تنها کاری که کردم این بود که کر شدم و ندیدم و به احساسات درونم بال و پر ندادم و حتی جرات نگاه کردن توی اون لحظات به چشمهای همسرم رو هم نداشتم؛ تمام سعیم رو کردم که فرار کنم و نباشم تا نبینم و بعد از رفتن میهمان ها، یه نفس عمیق کشیدم و سعی کردم همه چیز رو فراموش کنم، حتی اخم کردن رو!
نمی دونم اسم این روش رو چی میذاری؛ اما دلم میخواد کمکم کنی!
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
منفعلانه. البته اگر از درون خودخوري مي كني ولي عكس العمل نشان نمي دهي.
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
نقل قول:
من در مقابلش میشدم یه کودک که لج بازی میکرد که دوست ندارم اینقدر با خانوم ها بگی بخندی؛ دوست ندارم در مورد حتی مدل پرده ی فلان خانوم بخوای نظر بدی یا گلگی کنی که چرا این خانوم این کار رو انجام داده؟!
ممکنه دیگه درحضور تو این کارها رو نکنه ولی با این برخوردها وحرفها اونو به سمت مخفی کاری هدایتش می کنی. del جان می بینی ما چقدر خوب راههای پیچیده رفتارکردن ومرموز شدن رو به همسرانمون یادمی دیم :302:
درمورد کنترل کردن من خودم وقتی که می خوام این کار رو تکرارکنم اول باخودم میگم اگر همسرم با من اینکار رو بکنه چه احساسی بهم دست میده وقتی می بینم چقدر آزاردهنده است و دائم باید مواظب کارها ورفتارم باشم که اون سوء برداشت نکنه می بینم که زندگی با چنین فردی مثل زندگی توی زندانه از این کارمنصرف میشم. فکر کنم اگر مدتی همین تمرین رو بکنی(یعنی خودت رو جای اون بذاری) به مرور ازشدت کنترل کردنت کم میشه.
نقل قول:
اما رفتار امروز همسرم؛ نقطه ی مقابل پیش نویس های ذهنی من هست؛ و اینه که درونم همه چیز رو بهم میریزه و احساس خطر میکنم!
می تونی این رو یه فرصت مناسب برای شکستن رفتارهای غلط پیش نویسی زندگیت درکنار همسرت بدونی وبه خودت بگی چقدرخوبه که زخمهای دوران کودکیت بالا اومده ومی تونی با حل این مشکلات به رشد خودت وهمسرت کمک کنی.مطمئناً همسرت هم مشکلاتی داشته که del کنترلگرعزیزما رو به همسری انتخاب کرده.
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
عزیزم می دونم سوالت از خانم انی است اما به خاطر مشکل مشابهی که برای یکی از دوستانم پیش اومده می خواستم خودت رو یک لحظه در شرایط زیر تصور کنی
مثلا شما همیشه در مهمانی ها سفره ارایی زیبایی می کنی و مسلما فرصت نداری در خانه همیشه برای همسرت اینکارو بکنی. اونوقت مهمانهاتون (زن یا مرد) به آقای همسر می گن خوش به حالت که خانم به این کد بانویی داری. اونوقت فکر می کنی همسرت ایا باید دچار ترس بشه؟ ایا باید نگران بشه؟ یا باید خوش حال بشه که کسی از همسرش تعریف می کنه انگار کسی از خودش تعریف کرده؟ شما توقع داری در این شرایطی همسرت چطور بر خورد کنه و چه چیزی از ذهنش بگذره؟
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
توصیه می کنم هر دو عزیز ( دل و پارمیدا ) کتاب " زن شیفته " را بخوانید .
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
ممنونم آنی جان
کتاب خوبی رو معرفی کردین من حدود دو سال پیش این کتاب رو خوندم ولی با این توصیه شما بهتره دوباره کتاب رو مرورکنم.
مشکلی که من به شخصه دارم اینه که کتابهایی که خوندم واطلاعاتی رو که کسب می کنم (خوشبختانه یا بدبختانه کم هم نیستن) به مرحله عمل کردن که می رسه لنگ می زنم و توی اجرامشکل دارم. آنی جان چطور می تونیم این دانایی هامون رو به توانایی تبدیل کنیم. چرا به انبار کردن اینهمه اطلاعات علاقه دارم بدون اینکه درعمل بازده رضایت بخشی داشته باشم. حتی می دونم مشکل من ریشه اش کجاست وچطور باید این من نمی تونم رو ببندم ولی بازم کاری نمی کنم:302:
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
"حتما سعی میکنم این کتاب رو بخرم و بخونم!"
دلجوی عزیز؛ ممنونم از مثالی که زدی؛ اما من فکر میکنم یه کم این مثال با مساله ی من متفاوت باشه؛ زیرا رفتار همسرم بستگی به نوع عادات و شرایط رفتاری ایشون دارند؛ نه به شرایط زمانی و مکانی و جسمی؛ یعنی شرایط محسوس که قابل لمس باشند!
اما من اینبار باید بتونم که این مساله رو برای همیشه هضمش کنم!
ببینید؛ مشکل فقط بگو و بخندها نیست؛ مشکل تغییر رفتارهای مردونه ی همسرم به رفتارهای زنانه هم هست!
مثلا وقتی ایشون بیشتر مکالماتشون توی جمع ها و اصولا برخوردها و صحبت هاشون با خانوم هاست؛ خودبخود یکسری از مسائل رو که نیازی هم به دانستن ایشون نیست؛ متوجه میشن که بعضا توی زندگی مون تاثیر گذاشته!
مثلا توجه به جزئیات! اصولا رفتاری هست که در خانوم ها مشاهده میشه؛ وقتی ایشون توی هر جمعی، مدام حواسشون به صحبت های خانوم ها هست و توجهات اونها به یکسری از مسائل؛ خوب این آزاردهنده ست و با خاصیت مردونه ی ایشون تناقض داره و خودبخود از ایشون مسائلی شنیده میشه که ناراحت میشم!
خوب؛ اگه بتونم این رو هضم کنم که ایشون رفتارش توی جمع برپایه ی شوخی و خنده شکل میگیره؛ این موضوع دوم رو چه جوری هضمش کنم؟
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
ببینید این آزاردهنده ست که همسرم میدونه کدوم خانوم الان بارداره؛ کدوم یکی شوهرش چه جوریه؟
این خانوم چند تا دختر داره؟ دختراش چی کاره هستند؟
داماد فلانی رفتارش با زنش چه جوریه؟ محیط کار دختر داییش چه جور محیطیه؟ یا مادرشوهر فلانی چه رفتاری داره؛ که عروسش از دستش ناراحت هست یا نیست؟ خلاصه؛
ببینید من یه مثال میزنم که این چند وقت اخیر برامون پیش اومده!
خواهر کوچکتر از من؛ متاهله و تقریبا با هم ازدواج کردیم؛ خوب؛ ایشون بدحجابه و اصلا مناسب عرف و عقیده ی اطرافیان ما نمی پوشه؛ کلا یه جورایی راحته؛ (خوب من به درست بودن یا نبودن رفتارش کاری ندارم)؛ ایشون از اولش هم همین جوری بود و شوهرش هم هیچ مشکلی با این قضیه نداره!
ایشون چند وقت پیش که من مراسم روضه و دعا و سفره ی نذری داشتم؛ با همون وضع اومدن توی مجلس! خوب؛ همسر من هم همیشه ایشون رو همین جوری دیده بود و اصلا براش مهم نبود که بخواد حرفی بزنه!
اون روز بعد از تموم شدن مراسم؛ و وقتی که تقریبا مهمون های غریبه رفتند؛ آشناهای دور و نزدیک و فامیلها هنوز نشسته بودند؛ بعضی از همسایه ها! همسر بنده هم طبق عادت که اینها همه خودمونی هستند، اومد نشست بالا پیش خانوم ها و طبق عادت شروع کرد به بگو و بخند و از این جور حرفها!
موقع بدرقه ی خانواده ام؛ مهمون های خانواده ی مادرشوهرم هنوز نشستند و من شروع کردم به تمیز کردن خونه و نرفتم بالا؛ در این حین، خانوم ها شروع کرده بودند پشت سر خواهرم حرف زدن که این چه وضعیه که میگرده؟! همیشه پیش شما (شوهرم) هم همین جوریه؟ شوهرش چه جوریه؟ بهش گیر نمیده؟ خیلی بد میگرده؟ خلاصه زن های همسایه که این کی بود؟ خواهر زنت بود؟
شب؛ فکر کنید موقع خواب؛ ایشون شروع کرد به بد و بیراه گفتن به خواهرم که این چه وضع گشتن یه زن متاهله؛ اون با اومدنش توی این جمع ها آبروم رو برد؛ هزار نفر ازم پرسید که این کیه؟ شوهرش غیرت نداره؟!
این موضوع یه ناراحتی بزرگ بین ما پیش آورد؛ هم من و هم خانواده ام حسابی از دستش رنجیدیم!
آخرش هم خواهرام بهم گفتند که اصلا چرا شوهرت باید توی جمع های زنونه اینقدر باشه که دیگران بخوان هر حرفی رو ازش سوال کنند؟
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
كارش چه جوريه؟ نمي شه اينقدر سرش را شلوغ كني كه اصلا نتونه توي جمع ها و مهموني هاي به خصوص از نوع مهموني هاي زنونه اش باشه.
به نظرم طوري كه به در مي گي كه ديوار بشنوه. بهش بگو مثلا شوهر فلان دوستم خيلي خاله زنكه و رفتاراش اينجوريه (رفتاراي خودش را مثال بزن) بعد بگو دوستم خيلي عذاب مي كشه و همه پشت سر شوهرش اون را مسخره مي كنند
و اين براي دوستم خيلي عذاب آوره .
يا مثلا جلوش از مردايي كه اصلا خاله زنك نيستن تعريف كن و بگو فلاني چه رفتار مردونه اي داره.
البته اين كار را به صورت كاملا نامحسوس انجام بده.
نذار بفهمه داري به اون طعنه مي زني.
اين حرف ها زماني كه با هم خيلي خوبيد و هيچ مشكلي با هم ندارين بهش بگو.