زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
دوستان به دلیل نزدیک شدن به عاشورای حسینی ،زیباترین جمله ای که در مورد محرم و عاشورا میتونید بگید یا شنیدید در این تاپیک بنویسید
RE: زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
یا حسین. چشم کمی باید فکر کنم.
RE: زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
اتفاقات کربلا بزرگترين آموزشگاه در طول تاريخه.
"ترين" ها همه در عاشورا وجود داره.
والاترين بندگي
اوج معرفت الهي
عظيم ترين جنايت درطول تاريخ
بالاترين گذشت ، ايثار، فداکاري
مهمترين تصميم گيري در زندگي
مودب ترين فرد در برابر امام زمان خود
کوچکترين سرباز
پيرترين ياور مولا
...
...
...
بزرگترين توبه ،توبه حربن يزيد رياحيه ، قبل از اينکه به سمت خيمه خوبيها بياد ، اول کسي بود که راه رو بر کاروان اباعبدالله مي بنده ، اما توبه مي کنه و از بهترين ياوران حضرتش ميشه. ره صد ساله رو يه شبه مي ره...
RE: زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
زیبا ترين کلمه خود حسین است نام حسین است که نفسها را درسینه حبس میکند ولرزه بر دلها می اندازد
RE: زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعله برق خرمن گردون دون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه دریای خون شدی
(با عرض معذرت نمیدونم این شعر از کیه؟)
RE: زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
اشعار مربوط به شاعر محب ائمه اطهار "محتشم کاشاني" هست. يه ترجيع بند دوازده بندي داره ، اين بند اول اونه که رو پارچه سياههاي محرم نوشتن: (ابياتي رو که شما آوردين بند سوم اين هست)[/b]
باز اين چو شورش است كه در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز اين چه رستخيز عظيم است كز زمين
بى نفح صور خاسته تا عرش اعظم است
اين صبح تيره باز دميد از كجا كزو
كار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گويا طلوع مىكند از مغرب آفتاب
كاشوب در تمامى ذرات عالم است
گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
اين رستخيز عام كه نامش محرم است
درباره گاه قدس كه جاى ملال نيست
سرهاى قدسيان همه بر زانوى غم است
جن و ملك بر آدميان نوحه مىكنند
گويا عزاى اشرف اولاد آدم است
خورشيد آسمان و زمين نور مشرقين
پرورده كنار رسول خدا حسين[b]
RE: زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
بند دوم
كشتى شكست خورده طوفان كربلا
در خاك و خون طبيده ميدان كربلا
گر چشم روزگار برو زار مىگريست
خون مىگذشت از سر ايوان كربلا
نگرفت دست دهر گلابى بغير اشك
ز آن گل كه شد شگفته به بستان كربلا
از آب هم مضايقه كردند كوفيان
خوش داشتند حرمت مهمان كربلا
بودند ديو و دد همه سيراب و ميمكيد
خاتم ز قحط آب سليمان كربلا
زان تشنگان هنوز بعيوق مىرسد
فرياد العطش ز بيابان كربلا
آه از دمى كه لشكر اعداد نكرد شرم
كردند رو بخيمه سلطان كربلا
آندم فلك بر آتش غيرت سپند شد
كز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
RE: زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
ان الحسين مصباح الهدي وسفينه النجاه.
.
RE: زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام :
چه دارد آن كس كه تو را ندارد؟ و چه ندارد آن كه تو را دارد؟
آن كس كه به جاىتو چيز ديگرى را پسندد و به آن راضى شود، مسلما زيان كرده است.
(دعاى عرفه، مفاتيح الجنان)
RE: زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
حسین (ع) بیشتر از آب ، تشنه لبیک بود ، افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند . (شریعتی )
RE: زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
اي دل تو چه مي کني؟ مي ماني يا مي روي؟ واي از آن اختيار، که تو را از حسين(ع)جدا کند...
اينو نمي دونم ازکيه ، ولي برا همه دوره ها بکار مياد.
RE: زیبا ترین جمله در مورد محرم و امام حسین
آیا کسی هست که مرا یاری کند
براستی اگر این ندای حسین بن علی امروز به گوش ما می رسید ، چند نفر از این جماعت سرو سینه زن به یاری او بلند میشدند و چند نفرخود را در تاریکی آن شب مخفی میکردند و میگریختند؟؟؟؟؟
RE: مدح واشعارومرثیه برای امام حسین
امام حسین و مناجات عاشقانه
دعا رمزی بین عاشق و معشوق است، هر زمانی انسان میخواهد، با خدای خویش سخن
بگوید، دعا بخواند، و اگر خواهان شنیدن کلام الهی و دوستدار صحبت کردن معشوق خویش
است، قرآن بخواند. لذا در زندگی انبیاء و ائمهعلیهم السلام تلاوت آیات و دعا خواندن جایگاه
ویژه ایی دارد.
حضرت امام حسین علیه السلام در حساسترین لحظات دست مناجات را بلند کرد و فرمود:
«اَللَّهُمَّ اَنْتَ ثَقْتَیِ فِی کُلِّ کَربٍ وَ اَنتَ رَجآئی فِی کُلِّ شِدَّةٍ وَ اَنْتَ فِی کُلِّ اَمْرٍ نَزّلَ بِی ثِقَةٌ
وَعِدَةٌ؛ \" 1 \" خدایا، تو اطمینان و تکیه گاه من در همه سختیها هستی، و تو امید من در
همه مشکلات و گرفتاریها هستی و تو در هر پیش آمدی از اموری که به من فرود میآید،
وسیله اعتماد و پناه من هستی».
حضرت امام حسین علیه السلام وقتی که به زمین کربلا رسید، همه فرزندان و برادران و اهل
بیت را جمع نمود. سپس به آنها نظری نمود، ساعتی اشک ریخت، و فرمود: «اَلّلهُمَّ اِنَّا عِتْرَةُ
نَبِیِکَ مُحَمَّدٍ وَ قَدْ اُزْعِجْنَا وَ طُرِدْنا، وَ اُخْرِجْنا عَنْ حَرَمِ جَدِّنا، وَ تَعَدَّتْ بَنُواُمَیَّةِ عَلَیْنا اَللَّهُمَّ فَخُذْ لَنا
بِحَقِّنَا، وَ انْصُرنَا عَلَی القَومِ الکَافِریِن؛ \" 2 \" خدایا! ما عترت پیامبر تو حضرت محمد صلی الله
علیه وآله وسلم هستیم، ما به زحمت افتادیم و از دیارمان طرد شدیم و از حرم جدمان خارج
شدیم، و بنی امیه برما ستم نمودند، خدایا! حق ما را از آنها بگیر، و ما را بر گروه کافر یاری
فرما».
جمله ای از دعای عرفه حضرت، «اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی اَخْشاکَ کَاَنّی اَراکَ وَ اَسْعِدْنی بِتَقْویکَ وَ لا
تُشْقِنی بِمَعْصِیَتِکَ وَ خِرْلی فِی قَضآئِک وَ بارِکْ لی فی قَدَرِکَ؛ \" 3 \" خدایا! قرار بده مرا که از
تو بترسم، مثل کسی که او را میبینم و مرا با نافرمانی خود به شقاوت و پستی نیانداز و
خوبیها را در حکم خویش برای من قرار بده و برکت را در تقدیرت برایم مقدر فرما».
«اَللَّهُمَّ اجْعَلْ غِنَایَ فِی نَفْسی وَ الیَقینَ فِی قَلْبِی وَ الأِخْلاصَ فِی عَمَلِی وَ النُّورَ فِی بَصَری وَ
البَصیِرَةَ فِی دینی وَ مَتِّعْنی بِجَوارِحِی وَ اجْعَلْ سَمْعی وَ بَصَرِیَ الوارِثَیْنَ مِنّی وَ انْصُرْنی عَلی مَن
ظَلَمْتِی؛ \" 4 \" خدایا! قرار بده بینیازی در وجودم و یقین را در دلم و اخلاص را در کارهایم، و
نور را در چشمم و شناخت و شعور در دینم و با اعضای بدنم مرا بهرهمند فرما و گوش و
چشمم را دو وارث من قرار بده و مرا بر کسانی که به من ستم مینمایند یاری فرما».
داستان
«حاتِم اَصَمّ» از عابدان وارسته و مخلص بود. یکی از مسلمین به نام «عُصام بن یوسف» نزد او
آمد و از روی اعتراض به او گفت: تو چگونه نماز میخوانی؟
حاتم گفت: هنگامی که وقت نماز فرا میرسد، برمیخیزم، وضوی ظاهری و وضوی باطنی میگیرم.
عصام گفت: «وضوی باطنی چگونه است؟»
حاتم گفت: «در وضوی ظاهر، اعضای وضو را با آب میشویم. اما در وضوی باطن، آن اعضاء را با
هفت خصلت میشویم: 1) توبه، 2) پشیمانی از گناهان سابق، 3) ترک دلبستگی به دنیا، 4)
ترک تعریف و ستایش مخلوقات، 5) ترک ریاست مادی 6) ترک کینه، 7) ترک حسادت. سپس
به مسجد میروم و آماده نماز میشوم. در حالی که کعبه را پیش رو میبینم و خود را در برابر
خدای بزرگ یکپارچه محتاج مینگرم. گویی در محضر خدا هستم، بهشت را در طرف راست و
دوزخ را در طرف چپ و عزرائیل را پشت سر خود مشاهده میکنم و گویی پاهایم روی پل صراط
قرار گرفته است و این نماز، آخرین نماز من است؛ سپس نیت میکنم و تکبیر پاک میگویم و حمد
و سوره را با تفکر و تأمل میخوانم؛ آنگاه رکوع را با تواضع و خشوع انجام میدهم و سپس
سجده را با تضرع و زاری بجا میآورم و تشهد را با امید میخوانم و سلام نماز را با اخلاص
میگویم. مدت سی سال است، که نماز من این گونه است».
عصام به حاتم گفت: «این گونه نماز خواندن را شخصی غیر از تو نمیتواند انجام دهد.»
سپس گریه سختی کرد و از خدا خواست، که چنین حالت عبادت را به او عنایت کند. \" 5 \".
پیامهای داستان
1. دعا راه ارتباط مخلوق با خالق است.
2. دعا وسیله آرامش روحی و جسمی و یک نوع امیدواری در میان همه ناامیدیها به رحمت بیکران الهی است.
3. همه انسان در هر مرتبه ایی از کمالات انسانی باشند ، نیاز به مناجات و نجوا گری در محضر الهی دارند.
4. هر چه انسان در معرفت و شناخت بالاتر باشد. مناجات و عشق بازی او در خلوت شب و دل بیشتر میباشد.
5. دعا از سیره مستمره همه انبیاء و ائمه علیهم السلام اولیاء و خاصان درگاه الهی و همه مردم با ایمان میباشد.
«اِلهی اَذِقْنی حَلاوَةَ ذِکْرِک؛ خدایا شیرینی یادت را به ذائقه من بچشان».
اهداف قیام حسینی
حضرت امام حسین علیه السلام اهداف قیام خویش را بوسیله نامهائی به بزرگان بصره نوشت
و آنها را جهت یاری خویش فرا خواند: «مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام الی مالِکِ بْنِ
مِسمَعٍ، وَ الاَحْنَفِ بْنِ قَیْسٍ، وَ المُنْذِرِبْنِ جاروُدٍ، وَ مَسْعُودِ بنِ عَمْرٍو وَ قَیسِ بنِ الهَیتِم. سَلامٌ
عَلَیکُم، اَمَّا بَعدُ فَاِنِّی اَدْعُوکُم اِلی اِحْیآءِ مَعالِمَ الْحَقَّ وَ اِماتَة البِدَعِ، فَاِنْ تُجیبُوا تَهْتَدُوا سُبُلَ
الرَّشادِ». \" 6 \" درود بر شما، اما بعد، به درستی که من شما را به جهت زنده کردن
پایه های دین و مرگ و نابودی بدعت هایی (که گذشتگان پایهگزاری نمودند، دعوت مینمایم).
اگر اجابت نمودید، به راه رشد هدایت شدهاید».
حضرت امام حسین علیه السلام در نامه ائی به برادرش محمد حنیفه بعد از شهادت به توحید
و رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه وآله وسلم و شهادت به حقانیت بهشت و جهنم
و خارج شدن از قبرها و آمدن قیامت نوشت:«وَ اِنّی لَم اَخرُجْ اَشَراً و لا بَطَراً وَ لا مُفسِداً وَ لا
ظالِماً و اِنَّما خَرَجتُ لِطَلبِ الاِصلاحِ فِی اُمَّةِ جَدّی، وَ شیعَة اَبی عَلیّ بن ابیطالب اَن آمَرَ
بِالمَعرُوف وَ اَنْهی عَنِ المُنْکَرِ وَ اَسیرُ بَسیرَةِ جَدّی وَ اَبی؛ \" 7\" به درستی که من به عنوان
شرارت و سرکشی و فساد نمودن و ظلم کردن از [مدینة الرسول خارج نشدم. همانا به
درستی که برای طلب اصلاح در امت جدم و شیعیان پدرم علی بن ابیطالبعلیه السلام خارج
شدم، برای این که امر به معروف و نهی از منکر نمایم. و در مسیر و روش جدم و پدرم حرکت
کنم».
در ادامه حضرت فرمود: «فَمَنْ قَبِلَنی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ اَوْلی بِالْحَقِّ، وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ هذا اَصْبِرُ
حَتّی یَقْضی اللَّهُ بَیْنی وَ بَیْنَ الْقَومِ بِالْحَقِّ وَ هُوَ خَیْرُ الحاکِمینَ؛ \" 8 \" پس کسی که از من
پذیرفت با پذیرفتن حق [مطلوب حاصل شده] پس خداوند سزاوارتر به حق است و کسی که
بر علیه من [مطالب را] رد کند. من صبر میکنم تا خداوند بین من و قومم به حق قضاوت نماید.
و او بهترین حکم کنندگان است».
حضرت علی علیه السلام، امیر بیان، اهداف قیام را این گونه بیان مینماید: «اَللهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اَنَّهُ
لَمْ یَکُنِ الّذی کَانَ مِنّا تَنافُسَاً فی سُلطانٍ و لا اِلِتمَاسُ شئٍ مِن فُضُولِ الحُطَامِ؛ \" 9 \" خدایا
به درستی که میدانی، از جانب ما اشتیاقی به سلطنت و حکومت نمیباشد و ما در خواستی
برای چیزی از بهرههای دنیا نداریم». حضرت علی علیه السلام در ادامه بیانات خویش
میفرماید: «وَ لکِن لِبَزِزَ المَعالِمَ مِن دینِکَ وَ نُظهِرَ الاِصلاحَ فِی بِلادِکَ فَیَأمَنَ المَظلُومُونَ مِن
عِبادِکَ وَ تُقَامَ المُعَطَّلَةُ مِن حُدُودِکَ؛ \" 10\" قیام برای این که پایههای دین تو (ای خدا) آشکار
شود و اصلاح را در شهرهای تو ظاهر نماییم، تا ستمدیدگان از بندگان تو در امان باشند و
حدود و احکام تو تعطیل نگردد».
آری اینها بیان اهداف نهضت علوی و حسینی بود. که در جهت اصلاح جامعه و زدودن مفاسد
اجتماعی و حاکم نمودن اخلاق زیبای انسانی، نجات دادن محرومین و مظلومین از زیر ستم و
چکمه ظالمین و زنده نمودن حدود الهی و دینی و ریشه کن کردن رفتارها و کارهای حرام
شرعی و عقلی و عرفی، همه اینها در جهت تحقق آرمانهای رسالت حسینی و علوی
میباشند.
====================================
پی نوشتها:
1- بحارالانوار، ج 91، ص 211
2- بحارالانوار، ج 44، ص 382
3- بحارالانوار، ج 95، ص 218
4- بحارالانوار، ج 95، ص 218
5- داستان دوستان، ج 3، ص 210
6- نهج الشهاده، ص 276
7- بحارالانوار، ج 44، ص 328
8- بحار الانوار، ج 44، ص 330
9- بحار، ج 67، ص 79
10- نهج البلاغه، صبحی صالح، خ 131
منبع: سایت راسخون.