-
چقدر خوب دردهایی را که همسرتون می کشه درک می کنید.
و چقدر عالیه که تصمیم دارید کمکش کنید روحش التیام پیدا کنه :72:
فکر می کنم یه روانشناس یا حتی روانکاو لازم هست تا رفتارهای لجبازانه، هیجانی و پرخاشگرانه همسرتون اصلاح بشه.
شاید هم خودتون و خودش با مطالعه و تلاش بتونید شرایط را بهتر کنید. البته مهم تر از یک درمانگر خوب، خواست و اراده ی ایشون هست.
بیشترین چیزی که من توی پستهای شما دیدم حس عدم امنیت همسرت هست.
باید تلاش کنید بدون باج دادن و پذیرفتن لجبازیهاش، بهش احساس امنیت بدید.
با خوندن این تاپیک و این تاپیک و مطالعه در این زمینه، می تونی تیپ شخصیتی همسرت را بشناسی
نقطه ای که در اون قرار داره را پیدا کنی
و برای حرکت به سمت نقطه تعادل تیپ شخصیتی خودش کمکش کنی.
این دو تا مطلب (+ و + ) را هم بخونید.
-
با سلام
از paiize و آویژه عزیز تشکر میکنم که دلسوزانه بحث رو دنبال میکنند . واقعا خوشحالم
آقای Ar@sh با اراده ای که برای حل مشکلتون بکار بستید حتم دارم میتونید از پسش بربیایید و آخر سر هم حلش میکنید .
فکر میکردم از وقتی با اینجا آشنا شدم خیلی چیزا یادگرفتم و واقعا میتونم ارتباطمو با دیگران مدیریت کنم ، ولی وقتی موضوعه شما پیش اومد و بعد از جوابی که منم به رو پیچه شما گذاشتم ، و بعد پاییز و آویژه هم دنبال کردند بحثه شمارو ، مطمئن شدم که هنوز خیلی راه مونده تا بتونم واقعا ارتباطمو کنترل کنم.
من وقتی نظرخودمو نوشتم اصلا یه سلیقه و شخصیته شما فکر نکردم و فقط در مورد خانومتون قضاوت کردم . ولی بعد از دنبال کردنه این بحث متوجه شدم در هر بحثی و مشکلی باید سلیقه ، رفتار ، نوعه انتخابه هر دو طرف بررسی بشه .چه بسا امکان داره یکی از رفتارهای ایده آله شما برای انتخابه همسرتون ، وجوده همون مشخصات در ایشون باشه. ( مثله کاشتن ناخن و ...)
سلایقه انتخابه همسر در آدم ها متفاوته . مثلا خوده من همیشه دوس دارم نامزدم تیپش مردونه باشه و بیشتر کت و شلوار رو میپسندم ، یا مثلا از شخصیت متین بیشتر خوشم میاد و به هیچ وجه مردی که ابرو اصلاح میکنه رو دوس ندارم ، و نامزدم هم دقیقا خصوصیاتی که من میخوام رو داره . ولی همکارم کاملا برعکسه من دوس داره شوهرش مدام شلوار لی تنش باشه و موهای فشن داشته باشه ، زیاد موافق با کت و شلوار نیست . از قضا همسره ایشون هم خصوصیاتی که خانمش میخواد رو داره ، در مورد شماهم همینطور شاید وجوده این مشخصات در همسره شما باب میلتون باشه و به هم بیایید . ولی من این رو در نظر نگرفتم . یک نوع تیپ رو نمیشه به ایده آله همه ی آدم ها تعمیم داد .
فقط خواستم بگم سواله شما باعث شد چیزای تازه ای یاد بگیرم . سپاسگذارم
امیدوارم بتونید اون زندگی که دلتون میخواد رو بسازید.
-
آقاى آرش بعضى زنها هر قدر هم اعتراض کنند و غر بزنند اما گاهی دوست دارند مورد مخالفت مرد قرار بگیرند. در واقع دوست ندارند همیشه حرف، حرف آنها باشه. البته از این حرف سوبرداشت نکنید و از فردا ساز مخالف بزنيد! باید با هوشیاری و سنجش موقعیت ها بهترین رفتار رو از خودتون بروز بديد يعنى يه جا حس كرديد پرچم استقلالشو بيش از حد برافراشته محكم سر جاش بشونيدش :18:
-
با خانوم ساشا تو این مورد موافقم.به نظرم دیگه شما خیلی نقش یه مرد رو با اون ابهت و غرور خاص ایفا نمی کنید.مرد باید مقداری جذبه و غرور داشته باشه .زن از همین تفاوت های مرد لذت میبره.(البته با سیاست مردونه)
میبینم که خانوم ها خیلی از روشنفکری و مرد بودن شما تعریف می کنند امیدوارم که این رویه و دوست داشتن شما به شکلی متداوم باشه و به محضی که خانوم از سرو شکل افتادن نظرتون عوض نشه.
اما بحث ب ک ا ر ت خانومها.برای خیلی از آقایون این مساله خیلی مهمه حتی اگه به رو نیارن یا ادای روشنفکری در بیارن و بگن اهمیت نداره .اگه آقایی بگه برای من اهمیت نداره یه ذره باید شک کرد.حتی خیلی از بی اعتمادی های آینده و سخت گیری ها و محدود کردن ها میتونه دلیلش همین باشه.من نمیگم در همه موارد ولی در خیلی موارد این مساله رجعت به مرد مورد نظر اتفاق میافته.البته توهین نمیکنم ولی به شخصه چندین مورد با چشمان خودم دیدم.مخصوصا اگر عشقی بوده و دو طرف به هم نرسیدن و رضایت ج ن س ی هم در دو طرف وجود داشته.البته باز هم گفتم این عمومیت نداره.ولی خانومی که جسارت و قدرت این کارو با همه محدودیت ها و ترس ها و خسارت ها داره و انجامش داده باید یه مدار روش تامل کرد.ولی الان و تو همین سایت دیدم خانوم هایی که به خودشون و روحشون و جسمشون اهمیت میدن و نسبت به خیلی ها باید دید متفاوت داشت با اینکه مساله ارتباطات و دید ها توی این سال ها خیلی بد شده و اعتمادها داره ازبین میره.بحث این مطلب رو اینجا ادامه نمیدم ولی بحثی با یه مشاور معروف داشتم که چیزهای زیادی برام روشن شد و اگر کسی خواست از طریق ایمیل باهاش بحث میکنم.
-
سلام
خیلی واضحه که خانمتون به کمک احتیاج داره...
بایدصبروحوصله داشته باشید
اون ازهیچی مطمن نیست نه ازخودش ونه ازشما!!واین روصراحتا اعلام کرده باحرفهاش.
به نظرمن درمقابلش هم بامحبت باشیدواون روهمراهی کنید وهم قاطعیت داشته باشید تازیادمجبورنشید درمقابلش منفعل باشید.
مثلا مطمنش کنیدکه خیلی دوستش داریدحرفهای عاشقانه بهش بزنید.سوپرایزی واسش درنظربگیر...هرچیزی که میدونی خوشحالش میکنه ومطمن میشه که آینده اون باشماست...ازطرفی خیلی جدی بهش بگید که دیگه حق نداره اسم هیچ مردی روبه جزشمادرموردخودش به کارببره...وبهش بگید غیرت وغرورم جریحه دارمیشه وقتی این حرفها رومیزنی ونمیتونم تحمل کنم!!!
شما مسله اصلی روپیداکردید...عدم اطمینان همسرت ازخودش وشما وآینده اش....
پس این اطمینان روبهش بده وتوی این راه قدم بردار
موفق باشید