-
مگه مشکل شما این نیست که با مردم و تو جامعه و با افراد کارتون به مجادله میکشه؟
خوب دو حالت داره یا مردم با شما مشکل دارند یا شما با مردم. غیر اینه؟
واقعا من متوجه نشدم کجای سوال من جای تعجب داشت!!! دیدگاه و طرز فکر اصل ماجرا و راه حل مشکله.بگذریم.
اینجا جاییه که خیلی از آدما میان. مرد و زن و بچه و بزرگ و مجرد و متاهل .باسواد بی سواد باهوش خنگ با اعتماد به نفس بی اعتماد به نفس پولدار فقیر. از 18 سال گرفته تا
40 سال. نگاهی به تایپیکتون بندازید و با اعضای تالار آشنایی مختصر داشته باشید همچین طیفی رو میبینید.
این هایی که اومدن اینجا مردم ان. درسته شابد بگید اینا که وضعشون از شما هم خرابتره !!! اما اینا مردم ان. یه بخش کوچیک از جامعه.
بهزاد گرامی من بارها شاهد برخورد جامعه ی اینجا با شما بودم.
اکثریت با شما برخوردی خشن دارن. با شما بسیار تند رفتار کردن و انتقاد هاشون هر چند با ببخشید و تو رو خدا ناراحت نشو همراه بوده اما بسیار سنگین و مستقیم بود.
شما هم متوجه شدید و دارید تو حرفاتون محتاط عمل میکنید و حتی به من گفتین لطفا احساساساتی نشید. من احساساتی نمیشم خیالتون راحت :) .
نترسید من شما رو نمیزنم و تمام سعیم بر اینه که شما رو درک کنم. کمی دنیامون با هم متفاوته. این دیدگاه شماست حق دارید آزادانه دیدگاهتون رو بیان کنید.
من شاید اینجا بیام و هر از چند گاهی سوال بپرسم. امیدوارم حوصله تون رو سر نبرم.
چقدر از جواب دوستان چه با ربط چه بی ربط رنجیدید؟ نمیدونم نمیتونم باهاتون ارتباط بگیرم در واقع من این تشکرهای شما و جمله ی کاملا به جا فرمودید شما رو همچین باور ندارم. ببخشید
عمیقا احساس میکنم تشکر شما دروغه یا نه اشتباه میکنم؟ البته من کاملا متوجه ادب و متانت شما هستم ولی میخوام بدونم از روی ادبه یا واقعا چنین انتقاداتی رو در چنین حجمی سازنده
و عملی میبینید و کاملا راضی هستید و قبول دارید؟
ببینید من دیدگاه اولیه خودم روی شخصیت شما اینه که در کل انسانی خوش بینید ولی خوش بین با مشکل انتظار بالا. دلیل سوالم از حس شما اینه. میدونید که از نظر روانشناسی
عصبانیت ریشه در انتظار داره.
ببینید من اصولا وقتی ازکسی سوال پست قبلی رو میپرسم فرد مورد نظر میاد و جوابش انسان آرمانی ذهن خودش رو توضیح میده. شما عملکرد خودتون رو توضیح دادید؟ یعنی شما الان
کاملا از عملکرد خودتون راضی هستید یا نه دوست دارید تغییری کنید؟ چه تغییری؟ چه فاصله ای با انسان آرمانی و مورد پذبرش و دوست داشتنی ذهنتون دارید؟
ممنون .
-
اقا بهزاد چند موردی که در مورد همسر خوب شمردید به نظر خودتون تا چه حد در شما بوده ؟ البته شماره چهارتون مشکل داره . و تنها همین طرز فکر ممکنه همسرتون رو از شما فراری بده . و همه حسنها و از گذشتگیهای شما رو زیر سوال ببره . به عنوان یه زن بهتون میگم که یه زن انتظار وفاداری همه جانبه از همسرش داره . خیانت عاطفی کمتر از خیانت جنسی برای زن نیست . همین نامزد کردن شما ضربه خیلی بدی به همسرتون وارد کرده .شما اگر تحصیلکرده هم باشید هیچ شناختی از روحیات خانمها ندارید . خانمتون هم همینطوره . دلیل به اینجا رسیدن شما عدم شناخت و بی مهارتیه . ایشون با گرفتن خونه و مهریه اش میخواد شما رو حفظ کنه . و شما با خیانت میخواهید این کار رو بکنید . روش هر دو شما اشتباهه . و باعث شده بیشتر از هم دور بشید . تا کی میخواهید به این رویه ادامه بدهید ؟ ضمنا خانمی که شما به خاطر انتقام یا هر بهانه دیگه ای باهاش دوست یا نامزد میکنید هم یک انسانه و شما حق ندارید با روح و روان دیگران اینگونه بازی کنید .
-
کاربر عزیز شکوه
از همراهی شما تشکر می کنم و به مطالبی که اشاره کردید پاسخ میدم :
خوب خدا رو شکر که شما احساساتی نمیشید ! از اینکه شما یا کسی دیگه من رو بزنه هم ترسی ندارم! کار من از این حرفا گذشته! از جواب های اخیر دوستان در یکی دو ماه گذشته من هیچ رنجشی نداشتم . ولی وقتی در اون تاپیک اولیه می گفتن خیانتی در کار نبوده ، خشمگین می شدم و ابراز هم می کردم .
تشکرها و بجا فرمودیدهای من رو بهتره باور کنید! من تعارفی ندارم . انتقاد اگر درست بیان بشه و سازنده باشه جای تشکر داره . ولی از کل کل های کودکانه و حرف های سطحی بیزارم . تشکرهای من دروغ نیست ! این دیدگاه شما درسته : در کل انسانی خوش بینید ولی خوش بین با مشکل انتظار بالا
نه عملکردم رو توضیح نداده بودم! یک حالت خوب رو بیان کرده بودم . خودم تلاش دارم به اون حالت خوب برسم . اصولاً حالات آرمانی رو من در نظر نمی گیرم .
- - - Updated - - -
کاربر عزیز واحد
من با وفاداری همه جانبه مواقم ولی اگر مردی 2 تا زن بگیره یا 1 زن عقدی و 1 زن صیغه ای داشته باشه ، من به اون مرد ایرادی نمی گیرم .
من دیگه نمیخام به اون رویه غلط ادامه بدم و اون زمانی هم که نامزد کرده بودم ، واقعاً قصد داشتم ازدواج مجدد داشته باشم و با هیچ انسانی بازی نکردم . فقط اون بنده خدا به اندازه کافی به دل من ننشست و شاید اگر بیشتر از خانم فعلیم دوستش داشتم ، دیگه برای خانومم امکان بازگشتی نبود . . .
-
خیلی خوبه که شما هنوز همسرتون رو اونقدر دوست دارید و نمیتونید کس دیگه ای رو جایگزینش کنید . کاش ایشون هم اینو میفهمید . چون من یه خانمم شاید همسرتون رو بیشتر از شما درک میکنم . کاری که همسر شما در مورد خونه تون یا مهریه اش داره میکنه هم از همین جنسه . از نظر یک مرد این میتونه یه خیانت محسوب بشه . ولی اون داره به هر دری میزنه تا شما رو از دست نده . منتها با راه غلط . کاش با یک مشاور مجرب حضوری مشاوره میکردید . میدونم اغلب اشخاص مخصوصا تحصیلکرده ها اعتقادی به مشاور ندارند . و شاید خودشون رو اگاه تر از مشاور بدونند . ولی هر کاری متخصص مخصوص خودش رو لازم داره . مثلا اگر شما یک متخصص مغز باشید نمیتونید بیماری قلبی رو درمان کنید یا حتی برای رفع ایراد ماشینتون مجبورید از یک مکانیک کمک بگیرید . من براتون شادی و خوشبختی ارزو میکنم . ولی برای به دست اوردنش تلاش لازمه .
-
ممنون از جوابتون.
من خودم به عنوان کسی که انسانه و طبیعتا مشکلات داره باید عرض کنم که دیدگاهم اینه: زمانی انتقاد رو سازنده میدونم و بهش عمل میکنم که احساس نیاز کنم .
شما در حال حاضر هیچ گونه حس نیازی برای تغییر ندارید. طبیعتا تغییری هم نخواهید کرد. شما میخواستید خیالتون راحت باشه که همسرتون دوستتون داره و اینکارش خیانت نبود به ظاهر
که قبول کردین و در واقع به نوعی دارید باهاش کنار میایید . امیدوارم که همین جور باشه و زندگی خوب و خوش براتون آرزو میکنم.
-
خودم این رو می خواستم ، دوستان هم توصیه کرده بودن که برم و صحبت کنم برای سازش .
اصل موضوع شاید خانومم باشه . دقیقاً نمی دونم میخاد زندگی بکنه یا نمیخاد . من مشکلی ندارم که مهریه رو نگهداره یا حتی خونه رو پس نده . مشکل اینه که میگه باید با چندتا بزرگتر بیای و من رو ببری . خوب کجا باید ببرم؟؟ توی خونه اجاره ای که برای تایید دادگاه گرفتم؟؟ یک خونه ای هست توی این شهر که با پول و تلاش من خریداری شده . به خاطر کار زشتی که کردن من پام رو توی اون خونه نمیزارم . خانومم حاضر نیست که خونه من رو بده تا بریم زندگی کنیم . میگه اگه خونه رو گرفتی و بعد طلاقم دادی داغون میشم . حتی اعتماد نداره که مال خودم رو پس بده . . .
2 روز پیش کاری کردم که توی خواب هم نمی دیدم روزی انجام بدم . رفتم درب منزل پدرخانومم و با مادر زنم که تصمیم گیرنده اصلی هست گفتگو کردم . درب خونه که رسیدم با شماره شون تماس گرفتم و گفتم که اگر ممکنه و بی موقع نیست بیان با هم صحبت کنیم . ایشون هم اومد و گفتم قصد من سازش هست و ایشون هم همین رو گفت . مادر خانومم حاضره که خونه من رو پس بده و دخترش برگرده سر خونه و زندگیش . حالا مشکل اینه که خانومم حاضر نیست خونه به من برگرده . شاید اینا بازیشون گرفته . نمیدونم .
طی چند روز گذشته خانومم رفتار عجیبی داشته . شاید من نمیتونم درکش کنم . داستان اینه : به تماس های من پاسخ نمیده . اگر اصرار کنم ، نشون میده که میلی به دیدار حضوری نداره . اگر به اصرار من دیدار حضوری پیش بیاد ، در زمان دیدار همچنان مدعی و طلبکار رفتار میکنه . اگر هم توافقی بکنیم ، فرداش رفتارهای جدیدی میکنه . مثلاً دیروز قرار شد که فردا برم دانشگاه دنبالش و با هم باشیم و یک لباسی هم من براش بخرم . امروز جواب تلفن من رو هم نداد !!!!!!!
نمیدونم داره ناز میکنه یا شاید نمیخاد زندگی کنه . لطفاً در شناخت رفتار ایشون کمک کنید . اگر سوال بیشتری هم دارید مطرح کنید . نمیدونم این زن برای من زن میشه یا نه
-
برادر من یه خونه که سهله یه زن صد تا خونه رو هم عوض نمیکنه اگر در کفه دیگر ترازو مرد زندگیش قرار داشته باشه . اینو جدی میگم . ولی اون اعتماد کافی رو برای دوست داشتنش از طرف شما دریافت نکرده . مخصوصا با اون نامزدی نصفه نیمه تون نمیدونید چه زخمی به قلبش زدید . میدونید قلبش میگه برو به طرفش و عقلش میگه اعتماد نکن . نمیدونم این از ضعف زنه یا از خوبیشه یا ناتوانیشه . ولی در هر حال یه زن چیز زیادی از مردش نمیخواد . باور کن اصلا چیز زیادی نیست فقط یه ذره محبت و وفاداری . فقط اطمینان از عشق . به اینکه میتونه تکیه کنه و سرنگون نشه . اگه میتونی
-
سلام چقدر خوشحالم که کمی از خشمتون فرو کش کرده اگر یادتون باشه توتاپیک اولی شاید من تنها کسی بودم که بهتون حق دادم ومیدونم که چه احساسی دارید اقای بهزاد خوشحالم که بالاخره اعتراف کردید که دوستش دارید میدونی اقای بهزاد مشکل شما اعتماد بیش از حد نیست مشکل شما غرور که در نتیجه مدارک علمی تلاشی که داشتید مشکلتون غروره باعث میشه به دیده تحقیر به بقیه نگاه کنید یا چون مغرورید به بقیه بیشتر از حق شون بها بدید یا اینکه اصلا بها ندید به قول خودتون افراط تفریط در کمک کردن به بقیه ونگاه کردن به دیده تحقیر به همسرتون وفشار بیش ازحد به اون که نتیجه اش این کارای همسرتون میشه لجبازی حماقتای اشتباهش
-
با تشکر از همکاری دوستان
لطفاً با توجه به تغییر روش من ، از این به بعد تاپیک زیر رو دنبال بفرمایید . از مدیر محترم میخام که این تاپیک رو قفل کنه
http://www.hamdardi.net/thread-36939.html
ممنون میشم که دوستان در تاپیک جدید هم همراهی کنن