-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
متاسفم:302::302::302:
کم آوردم! کم آوردم! کم آوردمممممم
دیشب دوباره بهش اس.ام.اس دادم و گفتم تا زمانی که به مامانش نگفته کات نمی کنم:316::316::316:
منو ببخشید...ببخشید...همه تون منو ببخشید.... :323::323::323:
و راستی دیشب خیلی هم حالش بد بود و میگفت فقط دوس داره هرچه سرعتر به مامانش بگه!
بچه ها به نظرتون چیکار کنم؟؟؟!!! برام خیلی سخته که یهویی کات کنم و وایسم تا یه سال دیگه به امید واهی! اگه مطمئن بشم به مامانش گفته و مامانش لااقل یه بار باهام صحبت کنه خیالم راحت میشه! من نمیتونم نمیتونم نمیتونم بدون اینکه مطمئن بشم کات کنممممممممممم!!!!!!!!!! یه مهلت بهش میدم(مثلا تا جمعه همین هفته) بعدش کات میکنم چه بگه چه نگه فقط میدونم طبق برنامه ای که خیلی وخت پیش(قبل از اینکه درخواست خواستگاری رسمی رو مطرح کنم و یا بخوام به مامانش بگه) بهم گفته بود داره، تا جمعه این هفته کامل کار داره....
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
عشق پرواز عزیز سلام
ناراحت نباش همین که فهمیدی اشتباه کردی کافیه
اول بگم که خیلی از صداقتت خوشم امد صد هزار افرین
بعدم بیا پیش خودت اول تصمیم قاطع بگیر بعد عملا پیش برو
خیلی جالبم نیست مرتب ادم تصمیم و حرفش تغییر بده جانم
پس قبل از هر چیز با خودت کامل فکرات را انجام بده بعد اجرا
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
سلام عشق پرواز عزیز
اون آقا که فامیلتونه مستقیما داره شما رو به چاه میبره
دوستی خاله خرسست کارش,یه موقع عمل نکنی به حرفاش هاااااااااا
کاری که الان کردی و اس ام اس دادی نشان دهنده ی عدم قاطعیتت در تصمیم گیریت هست
میدونم ناراحت میشی,منو ببخش
ولی کاری که کردی درست نبود
اون با خودش میگه هنوز مثلا چند روز نشد خودش برگشت,پس میشه دوباره رابطه داشته باهات
بدون نظرات این جا واقعا از رو تجربست,به حرف کارشناسای عزیز اعتماد کن
شاد باشی
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
قسم به آسمونها و زمین و هرچیزی که بین اونها و درون اونهاس...
انقدر دیروز گریه کردم(از ظهر که بهش گفتم کات کنیم تا شب) اونقدر گریه کردم که شب چشام خشکه خشک شده بود و نمیتونستم رو هم بذارمشون! تا میبستم چشامو به شدت میسوختن ولی اشک نمی اومد که خیس بشه و لااقل بتونم راحت رو هم بذارمشون! انقد اذیت شدم که بهش اس.ام.اس دادم!
صبح هم به قدری خشک بود و پلکم چسبیده بود به چشمم که به زور و با کلی سوزش و بعد از کلی اشک چشامو تونستم وا کنم....
من باید اول مطمئن بشم! نظرتون راجع به ایده ای که تو پست قبلی گفتم چیه؟
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
ببین به مامانش گفتن یا نگفتن فقط پاک کردن صورت مساله هست عزیزم
مشکل شما این نیست
دردی دوا نمیکنه گفتن به مامانش
حرف هم بزنه مامانش با مامانت باز هم همینطوره
یه دفعه کات کن,اولش سخته ولی بعد نتیجش شیرینه
بخوادت میاد خواستگاری رسمی
خودتو این قدر عذاب نده عزیزم
منم از رو تجربه ای که داشتم میگم
رو حرفت مصمم وایستا و عمل کن,مطمءن باش ضرر نمیکنی
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
بله میدونم که اشتباه کردم... میدونید چرا؟ این عدم قاطعیت از این ناشی میشد که من هنوز با خودم درست فکر نکرده بودم و به قول معروف جوگیرانه عمل کردم و اونطور که ویدا@ جون میگفت، من هنوز پیش خودم تصمیم نگرفتم اما رفتم به اون گفتم!
طبق پیامی که تو همین انجمن خوندم تا روی خودم کنترل نداشته باشم نمیتونم دیگران رو فتح کنم D:
بنابراین من نشستم با خودم فکر کردم و به اون نتیجه ای رسیدم که الان نوشتم و الان نظر میخوام ازتون چونکه مطمئنم و شک ندارم که اگه بخوام همینطوری کات کنم یا 1.اونقدر گریه میکنم تا یه بلایی سرم بیاد(با توجه به اینکه من دور از خانوادهم زندگی میکنم) یا اینکه 2.دوباره اون جوری که شوکا جون میگه برمیگردم به طرفش!
پس بهتره نیس این کاری رو که گفتم انجام بدم؟نظر شما چیه؟
اینکه به مادرش بگه یا نگه خیلی فرق داره برای من!
اگه بگه دیگه احتمال برگشتن من به طرف خودش کم میشه و راحت تر میتونم کات کنم! این حداقل فایدهشه!
اگه نگه بازم احتمال برگشتن من به طرفش کم میشه چونکه به صداقتش شک میکنم و بازم راحت تر کات میکنم.
در هر دو صورت به نفع من تموم میشه! بهتره تا اینکه الان یهویی کات کنم و بعد برگردم به طرفش! دیرتر کات کنم و دیگه برنگردم بهتره یا اینکه زودتر کات کنم و هی برگردم و هی کات کنم؟ از همین نقطه یه خط بریده بریده بکشم تا آخر بهتره یا اینکه از چند متر اونطرف تر یه خط ممتد و کامل بکشم؟
و راستی میگفت خوشش اومده که من دارم میگم به خاطر حلال و حروم باید کات کنیم و فکرمیکنه مامانشم حتی از این قضیه استقبال کنه که کات کینم و تا یه سال دیگه بیان:43:
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
تنها راهی که میتونه انگیزه قدم اولیه این اقا باشه قطع ارتباطه و در این قطع ارتباط شدیدا مصر باش عزیزم
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
عشق پرواز عزیزم
تو تو احساس هستی الان,ما خارج از گود هستیم و بهتر میتونیم ببینیم
نظر شخصیه من اینه کات کن با ایشون بدون هیچ برگشتی
صحبت با مامانش و.....بقیه ی چیزهایی رو که میگی من صلاح نمیدونم
اون خودش باید این تقاضا رو ازت داشته باشه
این قدر هم خودتو اذیت نکن
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
همین دیگه چونکه الان تو احساس هستم میگم که برمیگردم :163:
بهم گفته تا سه شنبه بهش میگه. منم میگم سه شنبه کات. دیگه مطمئنم که اون موقه برنمیگردم.
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
اتفاقا وقتی صحبت کنه با مادرش قضیه اوج میگیره. شما داری خودتو فریب میدی.
شما همه حرفات رو زدی و گفتی به مادرش بگه. کاریتون نباشه. سخته خیلی سخته .شاید یکماه عذاب بکشید ولی خب هر که طاووس خواهد ....
من به عنوان یک مرد دارم به شما میگم که رفتار شما صرفا پسر رو قلقک میده که خیلی نباید برای شما تلاش کنه چون قافیه رو باختی .
کمی عزت نفس حتی ظاهری رو نشون بدید.خواهش می کنم کاری کنید که براتون بجنگه.سختی بکشه.اگه بهم رسیدید اون وقته که لذت می برید.
توجه: این نظر کارشناسی نبوده و صرفا نظر شخصی است
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
نقل قول:
اتفاقا وقتی صحبت کنه با مادرش قضیه اوج میگیره. شما داری خودتو فریب میدی.
قضیه اوج میگیره؟ یعنی چی؟ از چه نظر اوج میگیره؟ و از چه نظر دارم خودمو فریب میدم؟
یعنی چونکه تحمل دوریشو ندارم دیگه برا من تلاش نمیکنه؟ دلیلش چیه که قافیه رو باختم؟ و دلیلش چیه که تلاش نمیکنه؟ لطفا واضحتر صبحت کنین...
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
عشق پرواز
دختر خوب!
چند کلامی خواهرانه بهت می گم و تمام!
شما که الان 1 ماهه میشناسیش و هنوز ندیدیش اینطور وابستش شدی و این همه اشک ریختی
یک سال دیگه که ممکنه هم ببینیش و هم وابستگی خیلی زیاد شه چه می کنی؟
احتمالا اگه شما رو بزاره بره خودکشی می کنی یا کلا از زندگی دست میشوری!
شاید اگر جای من بودی از غصه دق میکردی!
تاپیک من رو بخون!
این منه گذشته هاست!!! مثل تو بودم یک روزگاری!
احساساتی و وابسته!
اما الان مستقل هستم و شاد و میدونم وابسته بودن حتی به همسر هم چندان خوشایند نیست!
دلبستگی خوبه اما وابستگی نه! و همه این حال الانم رو مدیون این سایتم!
عزیزم وقتت رو با خوندن مطالب این تالار و شرکت توی تاپیک های مختلفش بگذرون!
ما هم قول میدیم کنارت باشیم...میدونم روزهای اول خیلی سخته عزیزم اما خودت رو به یک
جایی برسون که عادتت به صحبت یا چت با اون انقدر کم بشه که واست عادی بشه که بعد
بتونی راحت تر ترکش کنی!
بعد هم اون 20 سالشه و واسش ازدواج خیلی زوده!
پسر تازه از 24 سالگی به یک ثبات نسبی و پایدار در معیارها میرسه و مطمئن باش ممکنه
هم معیارهای اون و هم شما عوض بشه!
بعد هم معلومه که این کار سخته اما به خاطر خودت طاقت بیار و منطقی همه چیز رو تمام کن!
اینطور که تو پیش میری با این روح حساست ممکنه صدمه روحی بدی ببینی!
شاید امروز یا حداکثر 3 هفته واسش گریه کنی و سختت باشه اما بعدش عادی میشه واست!
بعد هم به نظر میاد از حرفات تو از تنهایی و نبود خانوادت بهش پناه بردی!
پس اگه میتونی تنها نمون و دوستان مناسب و افراد مناسبی برای رفت و آمد انتخاب کن تا
در اثر تنهایی فکر بازگشت به سرت نزنه!!!
ارزش یک دختر به صلایت و غرورشه!
هرچی میخوای اینجا درد و دل کن و دوستای خوب همینجا پیدا کن تا بتونی اوقات تنهاییت رو
سالم بگذرونی و مفید!
الان گریه کنی بهتر از اینه که یک شکست عاطفی عمیق بخوری و نتونی قد راست کنی!
باشه گلم؟
باز برامون بنویس و با آدمهای ناوارد هم مشورت نکن خواهشا!
فامیلتون واقعا شاد بوده که همچین نظری داده! تازه 1 پسر هرگز نمیتونه شرایط 1 دختر رو بفهمه و درک کنه و راحت میتونه با این مسائل کنار بیاد!
در مورد برگشتش هم آدمیزاد اگه تمام امورش رو به خدا بسپاره اون به بهترین شکل ممکن کارگردانی میکنه امور رو اما اگه با وسوسه های شیطانی و اگه و اما بره جلو خدا افسار زندگی رو میده دستش میگه ببینم تو بهتر بلدی یا من؟
باور کن نتیجه توکل به خدا فراتر و بهتر از همه تصورات فعلیته!
چرا تنهاییت رو با خدا پر نمی کنی و ازش نمیخوای بهت صبر بده و طاقت واسه جدایی و قطع
رابطه؟
عزیزم همه ما دوستت داریم و میخوایم که به دوست جدید خانواده همدردی کمک کنیم!
پس بهمون اعتماد کن!
:46: :72:
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
بهش اس.ام.اس دادم و حرفای آخرمو گفتم. شما راست میگید...:302: الانم که اینارو رو مینویسم گریهم گرفته! اما اس.ام.اس دادم که دیگه صداش نتونه بلرزوندم... وای خدا چقد سختهههههه.......
تو رو خدا کمکم کنین آروم باشمدارم خفه میشم! شماره هاشو الان میخوام پاک کنم. شناسه های یاهو و اسکایپشو هم به محض وصل شدن پاک میکنم.... خیلی سخته به خداااااااااا
خیلی سخته!
خدایا یعنی میشه منم دوباره همون دختری بشم که همه میگفتن آتیش از دست و پام میباره؟؟؟ میشه دوباره اونقد انرژی داشته باشم که از صب تا شب برم بیرون و شب برم استخر و سالن بدنسازی؟؟؟؟ اونوقت همه تعجب کنن که من چطوری اینهمه توان دارم؟؟؟ میشه دوباره بشینم و رو درسام تمرکز کنم؟؟؟ میشه من همونی بشم که پاش شکسته بود و به شوخی بهش میگفتن "آتل تو رو تحمل میکنه نه تو آتل رو"؟؟؟!!! میشه میشه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ای خدااااااا :302:
یعنی شماها میگید من باید کلا فراموشش کنم؟؟؟!!! نمیشه که :302::302::302: خودتون گفتید منتظرش بمونم تا سال دیگه:316:
نقل قول:
باز هم تأکید می کنم که همدیگرو هرچه سریعتر ببینید . هیچ ایرادی هم نداره که تو ازش تقاضا کنی . بچه بازی رو هم کنار بذار .
یکی از مشکلات بزرگ تو اینه در ایجاد رابطه با جنس مخالف خیلی ضعیف هستی . چون خانوادت بافت سنتی داره . البته این یک نقطه ضعف محسوب نمیشه بلکه توی این جامعه کثیف اتفاقاً یک نقطه قوت و لطف خداوندیه .
در هر حال از نظر من شما هیچکدومتون عاشق نیستید . چون اصلاً هنوز همدیگرو ندیدید و بیشتر شبیه به بازیه تا عشق .
عشق ارکان زیادی داره که یکی از اون دیدن طرف مقابله . مطمئن باش با این وضعیت فعلی هیچکدوم از شما به هم پایبند نیستید . حتی تو .
چون عشقتون به هم یه جورایی باد هواست . مطمئنم که در همین وضعیت اگر برای تو یه کیس بهتر پیش بیاد سریعاً مجتبی رو فراموش می کنی . برای اون هم همینطوره و می تونه جذب یکی دیگه بشه . چون عشقتون خیلی سطحیه .
این سنی که شما دو نفر توی اون هستید بی ثبات ترین سن یک انسانه و هر روز تغییر می کنه .
پس کمی عاقل باش و سطحی فکر نکن . سریعاً قرار ملاقات بذار . من مطمئنم که ملاقات حضوری خیلی موثره . یک کم خودخواهی رو کنار بذار . تو هم می خوای که اون ندیده عاشقت باشه . هم می خوای توی این یکسال به عشقش پایبند باشه . هم می خوای بعد از یکسال ندیده و نشناخته بیاد خواستگاریت . شاید اصلاً در همین مرحله ملاقات حضوری جفتتون از قیافه هم خوشتون نیاد . یک کم منطقی باش و بچه بازی رو کنار بذار . خیلی دلم می خواد بهت کمک کنم ولی رفتارت غیر استاندارده و آدمو گیج می کنی .
من از صمیم قلب دلم می خواد که تو خوشبخت بشی ولی خودتم باید دلت به حال خودت بسوزه و بچه بازی در نیاری .
اگر یادت باشه من همیشه بهت می گفتم که تو نسبت به سنت خیلی بیشتر می فهمی . هنوزم سر حرفم هستم . ولی فقط توی مسایل دیگه بیشتر می همی . چون بهم ثابت شده که تو توی مسائل رابطه با جنس مخالف خیلی از سنت کمتر می فهمی و تو این مسئله ضعف داری .
تورو خدا یک ذره عاقل باش . از دیشب تا حالا دارم از دستت حرس می خورم که چرا تو اینقدر احمقی !!! ( حق نداری ناراحت شی چون من برادر بزرگ توام و می دونم چی دارم میگم ) .
توی این دنیا به ازای هر آدم توی مسائل عشقی یه نسخه جدا باید صادر بشه .
از نظر من عشق شما دو نفر از سطحی هم سطحی تره . فقط ظاهرش قشنگه و مثل اقیانوس می مونه ولی باطنش هیچی نیست و عمق این اقیانوس از یه بند انگشت هم کمتره .
بازهم دارم میگم . دلتو اتوبان 10 لاینه نکن و تا هر کی از راه رسید زودی ادعای عشق نکن و توش غرق نشو .
ببخش اگه دارم باهات تند حرف می زنم ولی چون صلاحتو می خوام دارم الان عین اسفند رو آتیش بالا پایین می پرم .
ای خدا ای خدا ای خداااااا! یکی حرفای اینو برا من آنالیز کنه تو رو خدااااااااااااااا
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
عزیز دلم
میدونم سخته! اما سختی الان خیلی قابل تحمل تر از سختی وابستگی 1 ساله اس!
من رو که میبینی نامزدیم 1 سال قبل با کسی که عاشقش بودم بهم خورد اما الان سرپام و حالم
خیلی خوبه!
تاپیکم رو تو پست قبلیم که واست لینکشو گذاشتم بخون تا بفهمی از چه حالی به چه حالی
رسیدم!
پس درک می کنم حالت رو حتی بیشتر از تو!
آروم باش گل من
اگه میتونی بلند شو برو یک وضو بگیر و بشین سر سجاده و از خود خدا صبر بخواه!!!
باور کن بهت آرامش و صبری عجیب میده!
2 رکعت نماز بخون و طلب صبر کن و سوره والعصر رو دائم بخون تا آروم بشی!
خوندن این تاپیک ها هم بهت کمک می کنه تا آروم بشی عزیزم!
کلیک کن - 1
کلیک کن
کلیک 3
میدونی پسرها از دخترهای وابسته و ناپایدار و آویزون اصلا خوششون نمیاد؟
اونها جذب دخترانی میشن که ازشون دوری کنن!
ضمنا بد نیست یکم بخوابی تا مغزت کمی استراحت کنه و انقدر فکر و خیال نکنی!
اگه میتونی انقدر ذکر "لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم" رو بگو تا آروم بشی عزیز دلم :72:
برات الان سر نماز دعا کردم و از خدا واست صبر و صلابت خواستم!!!
بیشتر وقتت رو تو همدردی بگذرون و با مطالعه تاپیک های مختلف و شرکت تو بحث های جالب
خودت رو سرگرم کن!
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
من مشکلی ندارم و میتونم اونقد گریه کنم تا آروم شم اما حرفای این فامیلمون منو آشفته میکنه!!! خیلی! منو میترسونه! خیلی!
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط عشق پرواز
ای خدا ای خدا ای خداااااا! یکی حرفای اینو برا من آنالیز کنه تو رو خدااااااااااااااا
عزیزم یعنی شما این همه نظر کارشناسانه رو ول می کنی و میری می چسبی به نظر یک آدمی
که اصلا صلاحیت مشاوره رو نداره؟
میبینی پسرها چه راحتن؟
ببین اگه ببینیش من بعید میدونم بتونی طاقت بیاری و کاتش کنی!!!
در واقع ب بسم ا... رو که بگی باید تا آخرش بری!!!
چرا شما به جای اینکه حرفای این بنده خدا رو آنالیز کنی حرفای ما رو آنالیز نمی کنی؟
تو اهل دوستی با پسرا هستی؟
اگه آره که هیچ!
اما اگه نیستی بری ببینی که چی بشه؟
1 جلسه ای عاشقت میشه؟ نه!
فقط تو وابسته تر میشی و خیال پرداریهات بیشتر!
این آقای مشاور میاد ضمانت بده تو آسیب نبینی؟ نه!
قضیه خیلی سادس!
اون شرایط معارفه زیر نظر خانواده ها رو نداره و شما هم اهل دوستی نیستی!
پس دیگه دلیلی واسه ادامه ارتباط نیست!
ما نگفتیم 1 سال منتظر بمون!!!
شما زندگیت رو بکن!
بگذار اون هم بره و اجتماع رو ببینه و بزرگ تر بشه!
اگه بخواد با یک دختر خوب آشنا بشه بعد مهیا شدن شرایط برمیگرده!
و بعد با مادرت و اون با مادرش میتونید 1 جلسه همو بیرون ببینید و بعد مابقی ماجراها در خونه شما و زیر نظر کل خانواده!
راه درست فقط همینه!
من نمیدونم میخوای ببینیش که چی بشه؟
میخوای 1 شبه عاشقش کنی؟
میخوای باهاش دوست بشی؟
میخوای بهش وابسته تر شی؟
آقای که به شما مشورت میده خیلی خام و بی درایته!
اصلا از دید یک دختر احساسی و کم تجربه به قضیه نگاه نمیکنه!
پناه می برم به خدا از شر شیطان رجیم!
شما هم پناه ببر از این نداها به خدا!
اگه یکی به شما بگه بیا برو بیفت تو چاه میری؟
حالا فکر کن روی چاه رو با گل و بوته تزئین کنن و بپوشونن درشو با این گل و بوته و یکی بگه بیا وسط این گل و بوته ها!!! همه چیز به ظاهر خوبه اما وقتی بری روی گل و بوته ها یهو میافتی تو چاه و زیر پات خالی میشه!!!! بعد تو میمونی تا یکی پیدا شه که بتونه تازه از چاه درت بیاره!
تازه دست و بالتم شکسته!
به خودت بیا دختر!
چرا اینطوری می کنی؟ صبر و توکلت به خدا کجا رفته؟
1جوری رفتار می کنی انگار آسمون سوراخ شده و همین 1 پسر افتاده پایین! به درستی کارت
شک نکن!
انگار یادت رفته امور عالم رو کی میبره جلو!!!
امان از ما آدمها با این ایمان ضعیفمون!
محکم باش دختر خوب!!!!
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
I hope only may God help me! My Savior...
ThanQ Bahar.Shadi! Thanx to all of u...Just don't leave me alone...don't leave me alone....just stay along with me!
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
آفرین گل دختر
به افتحار دختر خوب و عزیزمون و دوست جدید تالارمون میزنم دست قشنگه رو!
:104: :104: :104: :46: :104: :104: :104:
ما تنهات نمیذاریم گل دختر :72:
مطالبی که بهت دادم لینکشون رو با دقت بخون و حتی پرینت بگیر!!!
نماز بخون...نماز آرومت میکنه...از خدا صبر و آرامش بخواه! با خدا درد و دل کن! اون بهترین
دوست هست تو این مواقع.
دیگه هم لطفا با این آقای مشاور صحبت نکن!!! مشاوره هاش مثل دوستیه خاله خرسه هست!
عزیز دلم ما کنارتیم!!! خدا ماها رو به تو رسونده پس به فکرته!!!
چرا نمیری پیشش؟ نمیری مسجد یا امام زاده؟
تنها اصلا نمون! با هر کسی هم مشورت نکن!
برات دعا می کنم که خدا بهت صبر و آرامش و درایت بده!!!
مطالب این سایت خیلی بهت کمک می کنه!!!
اینجا میتونه تجربه یک عالمه آدم را بخونی!!!
میتونی یک عالمه دوست جدید پیدا کنی!
ما کنارتیم عزیزم
:72:
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
اولا کمی رسمی تر صحبت کنید یعنی چی پا دادم؟؟؟؟؟
کدوم شهر هستید؟
بگردید دنبال جاهای دیدنی، زیارتی ، سیاحتی . کلاس های مختلف ثبت نام کنید. اینقدر سرتون رو شلوغ کنید تا اصلا جای فکری برای اون پسر نباشه.
در پناه امام زمانمون باشیم.
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
1majid چه حرف جالبی زد...راست میگه عزیزم کمی با مراعات بنویس! :)
حالا بیشتر با اینجا آشنا شی بیشتر شیفته اینجا میشی!
خوب پس
ما میشیم دوستات ازین به بعد گل دختر :46:
شروع کن به خوندن مطالب سایت!
باورت میشه همه ما 1 جورایی به اینجا معتاد شدیم؟ :D
اینجا بخش های جالبی داره!!!
همشونم دوست جونای خوبمن!!!
خدا هم که بهترین رفیقه نازنین!
نظرت چیه بیای صندلی داغ؟ اینم لینکش :
صندلی داغ سری هشتم
من رو صندلی نشستم و بچه ها هم حسابی من رو با سوالاشون دارن میسوزونن! :)
بیا و بیشتر باهامون آشنا شو!
الان هم وقته اذانه...حسابی دعات کردم گلم...یک سر به خدا بزن!
واسه بیرون رفتن هم تنهایی برو وقتی آدم مناسبی نمیبینی!
ایشالا که 1 دوست خوب از جنس دختر پیدا کنی!!!
آدم اگه دوستای خوب همجنس داشته باشه دیگه وقتی واسش واسه جنس مخالف نمیمونه!
من انقدر دوست دختر دارم که همه نیازهامو جوابگو هستن :)
خودتو حسابی با کار ، درس ، مطالعه و حتی ورزش سرگرم کن!!!
نفستو مشغول و خسته کن تا نفست بیکار نمونه که مشغولت کنه!!!
با دوستای شهر خودتون تماس بگیر یا با خانوادت!
ما هم که کنارتیم
:72:
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
کلا بگرد ببین چرا این فامیلتون میخواد بهتون ضربه بزنه. همچین ضربه ای که ایشون میخواد بزنه ثمره یک اتفاق گذشته است که ایشون دارن تلافی می کنن ( اینطوری گفتم تا عمق ماجرا رو متوجه بشید و قصد تویهن نداشتم )
توجه: این نظر کارشناسی نبوده و صرفا نظر شخصی است
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
آقا مجید
دیگه ادامه نده جلوی دوستمون! بد اون بنده خدا رو نگو! ما فقط موظفیم بگیم دوستی با جنس
مخالف اشتباهه!
عزیزم
هات سیت چیه؟ تو این سایت دیدی؟
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
نه منظورم اون فامیلمون نبود! من سر شبه خواستگارم حساسم! میگم از اون بد نگید و طوری با من حرف نزنید که انگار اون بد بوده! حتی اگرم بد باشه نمیخوام الان قبول کنم که بده! این احساساتمو جریحه دار میکنه و من هنوز دلیلی بر بد بودنش نیافتم! فعلا که واکنش هاش مثبت بوده طبق چیزی که فرشته مهربون عزیز گفته بود تو پست های قبلی!اگرم بد بوده باشه بعدا میفهمم و اون موقه بهتر میتونم بپذیرم پس بذارید فعلا آروم باشم...
هات سیت=صندلی داغ
ناگفته نمونه من خودم همزمان تو چندین تالار دیگه فعالیت میکنم و به اونها هم حسابی وابستهم به یکیشون که دیگه معتاد کامل شدم اگه با خودش و آدماش در ارتباط نباشم به مرز جنون میرسم:D
همین شبه-خواستگارو هم از یکی از همین سایت ها باهاش آشنا شدم.
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
من که از خواستگارتون بد نگفتم. اون فامیل واعظ رو مورد عنایت قرار دادم. به هر حال نمیگم اینطوری هستند.کلا میخوام بگم که زیاد به حرفش گوش ندید.
بنده صرفا یک کاربر ساده که هفته هاست دارم با همدردی ساعات خوبی رو میگذرونم.
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
عزیزم
ما هم نگفتیم اون بنده خدا آدم بدیه! فقط گفتیم دوستی با جنس مخالف اشتباهه! همین. :72:
هات سیت اینجاست :)
کلیک کن!
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
عشق پرواز عزیز
اینکه ایشون پذیرفته که رابطه قطع بشه بسیار خوبه . و بهتره شما هم پای بند باشید .
ایشون میتونه مشخصات شما را بدهد به مادرشون و ... بخواهد که مادرش شما را مورد شناخت قرار بدهد و معیارهای خودش را به مادرش بگوید و حتی عنوان کند که این دختر حاضر نیست و اجازه نمی دهد که با هم در ارتباط باشیم تا همدیگر را بشناسیم و دلایل شما را مطرح کند و لذا به مادرش بگوید می خواهم شما به مدت یک سال این دختر و خانواده اش را برایم بشناسی و ببینی آیا معیارهای مرا دارد یا خیر و شما خودت هم او را ه عنوان عروس می پسندی و خانواده اش را برای فامیل شدن مناسب می بینی . در اینصورت تعاملی از طرف مادرش با خانواده شما می تواند برقرار شود بدون ارتباط شما دو نفر . شما هم اگر مادرشون با شما تماشی داشت ،خیلی محکم و مودبانه بگویید که من رابطه را مناسب نمی بینم و پسرتون درخواست داشته که تا یک سال دیگر که شرایطش برای خواستگاری فراهم میشه در رابطه باشیم تا همدیگر را بشناسیم ، ولی من نپذیرفته و حتی حاضر نشدم ملاقات حضوری داشته باشیم و دلایل خودتون را بگویید . و بگو اگر شما می خواهید به عنوان مادر ایشون شناختی پیدا کنید کاملا ًحق دارید و اینگونه منطقی تر است و قطعاً خانواده من هم مایل هستند همین شناخت را در مورد پسر شما پیدا کنند ، پس پیشنهاد من این است که شما در ارتباط با مادم باشید و از من هم هر سوالی داشته باشید در خدمت هستم . برای من شناخت خانواده ها از همدیگر بسیار مهمه و اینکه مادر یک پسر باید دختری را که پسرش انتخاب می کند بشناسد و بپسندد و همنطور خانواده یک دختر پسری که دخترشان را انتخاب کرده بشناسند این حق خانواده هاست .
این می شود یک تعامل درست از طریق خانواده ها و با کمک بزرگترها برای شناخت . اگر در مدت این یک سال خانواده ها با هم رفت و آمد کنند و همدیگر را بشناسند و شما هم بدون ارتباط ویژه در این تعاملات رفتارها را دقت کنید می توانید به شناختی نسبی برسید و این روشی منطقی هست .
اگر ایشان گفتند که می خواهد شماره شما را به مادرشان دهند ، شما به این شرط بپذیرید که بگویند شماحاضر به ادامه رابطه نشده اید و ... اینگونه که راهنمایی کردم به مادرشان بگویند . و دقت کنید شما پیشقدم نشوید که برو به مادرت بگو فلان .... بلکه اگر او گفت میخواهم به مادرم بگویم باهات صحبت کنه اینها را بگو . و حرفهایی که میخواهی به مادرش بزنی را لازم نیست به ایشون بگی .
موفق باشی
.
.
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
جریان چیه شما(بهار.شادی) اینویزیبل تشریف میارید؟ آخه بنده هروقت پیاماتونو میخونم شما آنلاین حضورندارید. :D
ای خانوممممممییییییی!!! ما فقیر بیچاره ها که اجازه نداریم وارد اون بخش خوشکلا بشیم!
فرشته مهربون عزیز، از ونجایی که من رابطه رو تموم کردم با خودِ آقاپسر، نمیتونم بهش بگم که به مادرش بگه من حاضر به ادامه رابطه نبودم!!! اما دیشب از صحبت هاش مشخص بود که قصد داره اینو عنوان کنه. ظهر هم که حرفای آخرمو زدم اونم تو حرفای آخرش گفت به مامانش میگه و شماره منو هم میده...
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
در این صورت شما آماده باش که اگر مادرش تماس گرفت خوب بتوانی مدیریت کنی . با حفظ عزت نفس و قطعیت و در عین حال ادب واحترام و درک متقابل . و روند را برای مادرش خوب جا بیاندازی . بخصوص اینکه چرا خواسته پسرش مبنی بر داشتن رابطه به مدت یک سال را نپذیرفتی .
.
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
و راستی! فرشته مهربان عزیز!
آیا به نظر شما باید به مادرش بگه که این یک ماه با هم ارتباط داشتیم؟
آیا به نظر شما اشکالی نداره توی سایت بهش پیام خصوصی بدم و اینا رو توش بنویسم:
نقل قول:
ایشون میتونه مشخصات شما را بدهد به مادرشون و ... بخواهد که مادرش شما را مورد شناخت قرار بدهد و معیارهای خودش را به مادرش بگوید و حتی عنوان کند که این دختر حاضر نیست و اجازه نمی دهد که با هم در ارتباط باشیم تا همدیگر را بشناسیم و دلایل شما را مطرح کند و لذا به مادرش بگوید می خواهم شما به مدت یک سال این دختر و خانواده اش را برایم بشناسی و ببینی آیا معیارهای مرا دارد یا خیر و شما خودت هم او را ه عنوان عروس می پسندی و خانواده اش را برای فامیل شدن مناسب می بینی .
براش مینویسم لازم دیدم قبل از اینکه این مسئله رو با مامان مطرح کنی یه چیزایی رو بهت گوشزد کنم. و بعد اونا رو مینویسم!
لطفا فقط بهم بگید رابطه داشتنمون رو مطرح کنه یا نه تا توی همون پیام بهش بگم و باهم هماهنگ باشیم
برای دلیلِ ردِ رابطه، دلایل شما رو بیارم که در ابتدا گفتید؟ یعنی بگم به خاطر وجود احساسات و عدم صلاحیت رابطه از نظر شرعی و از طرفی عدم تعهد هیچکدم از ما به همدیگه؟
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
میشه بگه که آشنا شدم با کسی که مناسب دیدمش . اما شما نیاز نیست بخواهی از ایشون که چی به مادرش بگه ، گفتم که پیشقدم نشید . به خدا بسپارید و توکل کنید و ببینید چی پیش می آید . اگر مادرش با شما وارد صحبت شد ، همان روندی که گفتم را پیش بگیرید ( همینکه شما قاطعانه رابطه را قطع کردی یعنی ارزشمندی و عزت نفس شما . اگر اینها برای این پسر ارزش داشته باشد ، مطمئن باشید که برای ازدواج جدی تر شده و خودش خانواده را وارد می کند ).
موفق باشید .
پاورقی
=====
یکی از مزایای پرهیز از روابط دوستی با پسرها از طرف دخترها این است که پسرها را در امر ازدواج جدی تر کرده و همین هم باعث این می شود که زودتر رشد کنند و به بلوغ اقتصادی و عاطفی و اجتماعی و سازگاری برسند . و متأسفانه امروزه روابط آزاد در این مسیر اختلال ایجاد کرده تا جایی که سن کودکی طولانی تر شده ( یعنی فرد به سنین نوجوانی و جوانی از نظر تقویمی رسیده اما رفتارش کودکانه است ( احساساتی و بدور از عقلانیت و قدرت و .... ) که پسرها را گریزان از ازدواج و پذیرفتن مسئولیت می کند .
من قاطعانه به دخترها می گویم ، راحت وارد این رابطه ها شوید اما بفهمید که دودش به چشم کی می رود . و دیگه از نبود خواستگار مناسب و بالارفت سن ازدواج ننالید . از ماست که برماست .
.
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
وای خدا!!! بچه ها تو رو خدا یکیتون به دادم برسه دارم خفه میشــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ممممم!!!! آتیش داره زیر پوستم راه میره...وای خدایا! دلم براش تنگ شده :302::302::302: من هر روز حداقل یک دقیقه صداشو میشنیدم... شبا تا بش اس.ام.اس نمی دادم خوابم نمی گرف.... تو رو خدا به دادم برسید... کمکم کنین :302::302::302:
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
دختر جان،برو تو قسمت ارتباط دختر پسر عشق تاپیک هاشو بخون.
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
من نمیتونم روی هیچ چیزی تمرکز کنم اصلا عقلم نابود شده عیییین معتادا که مواد بهشون نمیرسه تو فیلما دیدین؟ دارم دیوونه میشمممممممم
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
عزیزم
باید صبور بشی و تحمل کنی تا این دوره بگذره ، خودت رو مشغول کن و به او اصلاً فکر نکن .
حال و احوالت طبیعیه ، آثار وابستگیه ، وابستگی حتی در زندگی مشترک هم خوب نیست .
نگران نباش و تا میتونی از توقف فکر در به خاطر آوردنش کمک بگیر .
.
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
بچه ها...کمکم کنین... من چطوری باید آروم باشم؟ با خدا حرف میزنم...گریهم میگیره...اونقد گریه میکنم که بی حال میشم... دیگه نمتونم حتی چشامو باز نگه دارم... هروقت به فکرش میفتم، به فکر اینکه الان داره چیکار میکنه، حالش خوبه؟به من فک میکنه؟! اینا همه عذابم میده...هیچوقت انقد خودمو مقابل خدا حقیر ندیده بودم...هیچوقت! هیچوقت اینطوری به درگاهش گریه نکرده بودم با خواری و با التماس...وقتی راجع بهش با خدا حرف میزنم نابود میشم...فقط به خدا التماس میکنم...گریه میکنم! اونقد میگم "ای خدایی که..." تا نفسم میره...!!! بعدشم از بس دیگه نا ندارم فقط دراز میکشم و چشامو میبندم...دارم تلف میشم...یکی کمکم کنه....
من حتی شمارهشو هم تو گوشیم دارم اما ببینید چقد دارم خودمو کنترل میکنم... فقط خوندن اس.ام.اس های آخرش که بهم دلداری داده بود و گفته بود دوسم داره و همه چی درست میشه آرومم میکنه.... من باید چیکار کنم ای خدا....من دارم به معنی واقعی میفهمم که مقابل خدا هیچی نیستم! هیچی! دارم در برابرش نابود میشم...خدایا میخواستی بفهمم هیچ رقمی نیستم؟؟؟!!!!!!!!! ای خدا! فهمیدم! من هیچی نیستم! هیچی نیستم! من که دستم به آسمونت نمیرسه!تو که دستت به زمین میرسه...دستمو بگیر.......خدایا من عشقمو میخواممممم:54::54::54:
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
از صمیم قلب امیدوارم اگه این آقا لیاقت محبت شما رو داره ، مشکلاتش هر چه زودتر برطرف بشه و ایام نوروز ، روزهای شاد عروسی شما باشه.
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
عشق پرواز!
میدونی مشکل کجاست؟
اینکه دائم بهش فکر می کنی!
از سیستم توقف فکر استفاده کن خانومی!
دیدی اینایی که میخوان ترک اعتیاد کنن تا یک هفته درد می کشن؟
ترک وابستگی هم مثل همونه...درد داره! فقط باید طاقت بیاری!
اصلا تا میاد تو فکرت لطفا به ذهنت بگو STOP....و با یک کاری خودتو مشغول کن!
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
نمیتونم نمیشه نمیشه بهش فک نکنم! آخه اگه فک کنم دیگه نمیاد و دیگه نمیبینمش که بدتر داغون میشم... باورتون نمیشه دیگه انقد گریه کردم که چشامو نمیتونم ببندم و اگه ببندم میسوزه و اشک میاد.... حتی فکرشم عذابم میده که فک کنم دیگه نمیاد...
-------
آقا مجید..ممنونم از دعایی که به حال من کردی اما شما نمیدونی مگه این آقا کارش تا بهمن درست نمیشه؟! تا بهمن سال دیگه........................ :54:
بچه ها خواهش میکنم فقط برام دعا کنین...فقط دعا کنین...سال دیگه این موقه باید خیلی حالم بهتر از اینا باشه...فقط دعا کنین....
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
عزیزم منم تقریبا وضعیت تورو دارم 5ماه پیش اشناشدم،از اولشم واسه ازدواج بود وخیلی جدی بود دراین امر،اون حتی درمورد محل زندکیمون که کجای شهرباشه نظرموپرسیده بود،درمورد دوران عقد،ماه عسل ؛همه این صحبتارو خودش پیش کشیده بود،میگفت ازتنهایی خسته شده ،همه چی ok ok بود.
بعد اومدم اینجا مشورت کردم
دوستان گفتندقطع ارتباط کن،تاروز خواستگاری،قبول کردگفت هرجور توبخوای-
دیگه ازون روز باهم حرف نزدیم :302:(2ماهه،خیلی خیلی برام سخته،اخه مادخترا باصدا عاشق میشیم،خیلی صداشو دوست داشتم،ارومم میکرد،حتی یک دقیقه هم برام کافی بود،وقتی اس شب بخیر به هم میدادیم اروم میشدم وتموم شب اروم میخوابیدم،مثل توکه تعریف کردی)
اون چون خیلی امیدوارم کرده بود،اوایل روز شماری میکردم که بیاد،منم گاهی رفتارم مثل تو میشد،اونقدرگریه میکردم که سردرد شدید میشدم وفکر میکردم دنیا به اخر رسیده،قلبم از شدت فشار عصبی درد میکرد --کم کم سرد شدم ،یه وقتایی شک میکردم نکنه منو نمیخواد،نکنه سرکاری بودم،نکنه دوستم نداره،نکنه پای یکی دیگه درمیونه
====>ولی الان بی تفاوت شدم (درمورد انتظارکشیدن که بیاد) ؛دیگه منتظرش نیستم ،همه چیو سپردم به خدا ؛مطمعنم اونی که پیش میاد به صلاحمه :316:
الان منتظرم،منتظرم کاراش ومشکلاش حل شه وبیاد
ولی نه اون انتظاری که دائم بهش فکر کنم یاروزشماری کنم یا بشینم فکر کنم،تصمیم گرفتم قوی باشم،اروم باشم:310:،برم واسه خودم زندگی کنم،کلاس میرم،درس میخونم،پیاده روی،با دوستام قرار میذارم،کتابخونه میرم،استخرمیرم واینجا میام وسرگذشت ملتو میخونم تا چشمم بازتر شه :303:
ایناروگفتم که بگم هم دردیم،غصه نخور رفتارت و گریه هات طبیعیه - همه این روزها میگذره
وقتی یه مدت فاصله بگیری از رابطتت تازه چشمت بازتر میشه،ایرادای رابطتت به چشمت میاد-هنوز اول جوونی هستی واوج هیجان، باید حالاحالا تجربه کسب کنی(ایشالاتجارب مثبت) واشتباهاتو تکرار نکنی.
:324:
یکی از بزرگترین نتایجی که به بدبختی وهزاران دردسر وسختی بدست اوردم: رابطه دوستی با جنس مخالف اشتباست،هرچند که باهاش دوست نبودم،اشنایی کاملا قصد ازدواجی وبرمبنای اصول ومحدود بود،ولی چون احساسی شده بودیم ادامه درست نبود.
:305::305::305:دخترم سعی کن همه چیوخودت تجربه نکنی،از تجربیات دیگران استفاده کنی
-
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
Flag ِ عزیز...
خوبه که تو با خوندن سرگذشت بقیه آروم میشی اما من بیشتر ناراحت میشم و غصه ی اونا رو هم میخورم.......
خیلی خوبه که تونستی آروم باشی! منم دقیقا فکرای تو رو دارم! نکه...نکنه...نکنه...
جالب اینجاس که من میدونم دقیقا اون کی استخدام میشه ولی انقد بی تابی میکنم!
فقط امیدوارم خدا خودش بهم کمک کنه...
ایشالا از هفته دیگه کلاسای بدنسازی و شنای من هم شروع میشه(از 8 دی تموم شده بود دوره ی قبلی) و امیدوارم با رفتن به اون کلاس ها کمی مشغول بشم و بتونم آروم باشم! فکرنمیکنم هم اشکالی توی رابطه مون وجود داشته بوده باشه بجز خودِ ماهیتِ رابطه! از روزی که باهاش خدافظی کردم دقیقا مثل تو سردرد دارم هر روز!روزا قند خون و فشارخونم پایینه، چشام سیاهی میره و همهش یخ میکنم... اما شبا برعکس! از شدت ناراحتی گریهم میگیره، فشار خونم میره بالا خودمو میبینم تو آینه قرمز قرمزهم! داغیِ صورتمو حس میکنم! کلا گرمم میشه این دو شب همهش بخاطر گرما از خواب میپریدم و همهش هم دارم خواب بد میبینم! وقتی بیدار میشم خیسِ عرقم اما از تو میلرزم... من خیلی منطقی و همیشه با استدلال وارد کارها میشم و احساسم به سختی حریک میشه اما وای به روزی که احساساتی بشم...