آیا من با اون خوشبخت میشم؟

سلام دوستان
ببخشید که دوباره مزاحمتون شدم.خواستم کمی باهاتون دردودل کنم.
چندروز پیش که بعداز مدتها به بهانه ای رفتم بیرون که شاید حالو هوام عوض بشه.ولی متاسفانه ازینکه بیرون بودم احساس بدی داشتم اینکه الان اون رو ندارم و اینکه احساس میکردم اونو تو خیابون الان میبینم.قبلنا احساس خوبی داشتم...
ازینکه توی جمع و توی مردم باشم خوشم نمیاد دوس ندارم به هیچکی اعتماد کنم.خیلی زودرنجم حتی طاقت شنیدن برخوردی که مخالف منه رو ندارم.
همچنین هیچ انگیزه ای.
در حال حاضرهم هیچ خواستگاری نیومده که کمی بخوام از فکر اون بیام بیرون.
میدونیدچیه؟چون چیزی به اون زمانیکه گفت میتونم بیام خواستگاری نمونده،به همین خاطر هی وسوسه میشم میگم با خودم که شاید بشه بازم امید داشت اینکه شاید درست شه.
حالا دارم به این فکر میکنم که اگه 3 ماه دیگه بیادوبگه من به قولم وفاکردم میخوام مادرمو بفرستم خواستگاریت.
همش دارم فکروخیال میکنم.
درضمن دوست دارم بدونم این دوستانی که اومدند مشکلاتشون رو مطرح کردند این رابطه های دختر پسری.آیا بیشترشون روابط...هم داشتن یا دارن؟آیا برای خیلی از دخترا این مسئله حل شدست؟!چون شاید داشتن ولی دراینمورد بحثوباز نمیکنن و از مسئله ی دیگه ای حرف میزنن.
:72:

سلام خانوم گل

عزیزم من خوب احساسات پاکت را درک می کنم اما چاره چیست؟...ببین فکر و خیال کردن و

فراموشی یک خاطره تلخ بسیار سخت است اما با گذشت زمان همه چیز حل می شود و تو

به مرور زمان روحت التیام می یابد!

گیرم که او به خواستگاری تو بیاید که امکانش محال است چون اگر می خواست تا حالا آمده

بود اما به فرض محال اگر هم بیاید تو حاضری به چنین مردی که به زنان به چشم یک ابزار

جنسی نگاه می کند بله بگویی؟؟؟

صحبت یک روز و 2 روز نیست...صحبت دنیا و آخرت توست! ازدواج انقدر زندگی تو را تحت تاثیر

قرار می دهد که تصورش غیر ممکن است!

عزیز دلم می دانم دنیایی زیبا در ذهنت ساخته ای و شایسته بهترین هایی اما فاصله واقعیات
تا رویاها بسیار زیاد است!...این مرد ، مرد رویاهای تو نیست!

کمی صبور باش و در کارگاه تکنولوژی فکر که از یک شنبه در سایت برگزار می کنم شرکت کن

تا بتوانی بهتر شرایط را تحمل کنی و از نو خودت را بازسازی کنی!

ضمنا به دختران دیگر جامعه هم کاری نداشته باش!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خسته دل1

درضمن دوست دارم بدونم این دوستانی که اومدند مشکلاتشون رو مطرح کردند این رابطه های دختر پسری.آیا بیشترشون روابط...هم داشتن یا دارن؟آیا برای خیلی از دخترا این مسئله حل شدست؟!چون شاید داشتن ولی دراینمورد بحثوباز نمیکنن و از مسئله ی دیگه ای حرف میزنن.
:72:

---

حتی اگر همه عالم اشتباه بکنند تو باید سالم زندگی کنی ولی این را بدان که حال که

پشیمانی و توبه کرده ای باید خودت را ببخشی تا ذهنت با این مسئله و با گذشت زمان کنار

بیاید...اگر بشر خطا نمی کرد که همه چون فرشته ها زندگی می کردیم و روی زمین یک

لشگر فرشته بود!...خدا بنده اش را می بخشد و همواره دوستش دارد گل من...این فکرها و

وسوسه ها را هم دور کن از خودت که وسوسه های شیطان است و خودت را به خداوند

بسپار و وقتی ناراحتی سراغت می آید با خواندن قرآن یا نماز و یا رفتن به عبادت گاه ها خود

را آرام کن...

منتظر این کارگاه باش

:72:

عزيزم اين حال و احوالاتت طبيعيه !! آدم تا يه مدت همينجوريه
من خودم تا يه مدت هر دختر و پسري كه ميديدم با هم كه توي خيابونن حالم بد ميشد .... هم اينكه ياد خودمون ميوفتادم و غصه ميخوردم هم اينكه از اينكه من اينهمه غم دارم ولي همه مردم خوشحالن و عين خيالشون نيست دل آزرده ميشدم
ولي عزيزم يه مدت بگذره درست ميشه اين حالات طبيعيه

عزيزم ميدونم اين آقا موقعيت خوبي داشته از همه مهم تر خونه و بعد ماشين و موقعيت مالي اش خوب بوده ولي گلم بيخيالش شو
خوب آدم تا يه مدت به دلايل خودش همش دوست داره طرفش برگرده و چون اميد داره كه طرفش برميگرده يه جورايي انگار دوست نداره بدي هاي طرفش رو ببينه و من به نظرم مياد كه شما تا اون موعد خواستگاري كه قرار گذاشته بودين نرسه و از ايشون كاملا نا اميد نشين نميتونين درست راجع به بدي هاي ايشون فكر كنين شايدم فكر ميكنين اگه رابطه تون رو ادامه ميدادين ايشون سر موعد خواستگاري ميومد خواستگاريتون ( ولي اين خيالتون باطله ) .
چون اميد به برگشتش دارين و يه جورايي ميترسين كه اگه واقعا ازش متنفر بشين و ايشون برگرده بياد خواستگاريتون ديگه نخواينش و از اونطرف شايد دلتون ميسوزه چون ايشون با ايشون شرايطشون خيلي خوب بوده و همه جوره از نظر مالي و ظاهري و سن و سال بهتون ميخورده و حيفتون مياد از دستش بدين.
شما دارين به اين فكر ميكنين كه اگه بياد خواستگاريتون توي دودلي گير ميكنين چون ميفهمين كه ايشون به وعده شون عمل كرده و معلوم ميشه واقعا دوستتون داشته كه اومد خواستگاريتون ولي متاسفانه توي اين مدت جدايي چند ماهتون كلي زجر كشيدين و كلي به بدي هاش پي بردين و ازش متنفر شدين ( فكر كنم اين مشكل اصليتوتنه كه در يك كلام ميترسين بياد ولي شما نخواينش!!!)
عزيز من چشماتو باز كن !! اون عشقش به تو واقعي نيست و مطمئن باش خواستگاري نمياد، احتمالش يك در ميليونه كه بياد !!! پس همه اين افكار باطلن

عزيزم اگه جواب سوالت رو ميخواي كه آمار دقيقي در دسترس نيست كه بشه نظر داد كه دختراي ديگه رابطه شون چطور بوده و به مسائل جنسي ( خواسته يا ناخواسته ) كشيده يا نه ؟ ولي ولي تعدادشون كم نيست....
توي اين تاپيك ميتوني چندتاشونو ببيني
http://www.hamdardi.net/thread-17296.html

يه مشكل ديگه رو هم بايد بسنجي عزيزم . اين كسي كه حالا اينقدر راحت تنها به بر آوردن نياز هاي شخصي خودش فكر ميكنه امكان داره بعد ازدواج هم به همين سستي و بي ارادگي باشه و به قصد برآوردن مثلا ً نياز خودش سراغ ديگري بره و بگه من نياز داشتم؟
اگه تنها خط اتصال بين تو و اين آدم يك نياز باشه بعد بر آورده شدن نيازش و پيدا كردن يه هم نياز!!! ديگه بعيده كه ترو حفظ و نگهداري كنه عزيز دلم!:72:

سلام عزیز دلم
فکر کنم خودت جواب و موقعیتت بهتر میدونی
بیشتر امدی درددل کنی همون که عقلت میگه انجام بده
امیدوارم مورد خوب و پسندیده پیدا کنی
حس میکنم خودت میدونی تو چه برهوتی هستی
به امید موفقیتت

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ویدا@

حس میکنم خودت میدونی تو چه برهوتی هستی

---

((اینو که میگید بیشتر میترسم...از گذشته ام از آینده ی نا معلومم
اعتماد به نفسم که داره هر روز کمتر میشه.))

اتفاقا دیروز اون پسر اس داد که :دلم تنگ شده برات امروز میای بیرون ببینمت؟ خواهشا بیا.

و من هم هیچ جوابی به اس اون ندادم. آخه دیگه چی میگفتم؟

بعدش بهم تک زنگ زد که مثلا جوابشو بدم. من چی باید بهش بگم؟واقعا اون پیش خودش

چه فکری میکنه؟یعنی میخوادبگه که هنوز منو دوست داره؟

برفرض که راه حلی برای ادامه این رابطه باشه آیا من باید چگونه برخورد کنم؟

:72:

سلام خسته دل گلم::72:

از یه طرف میشه گفت اون هنوز شما رو دوست داره ولی چون این دوست داشتن رو یه جورایی با هوس و نیاز هاش همزمان و مخلوط کرده به همین دلیل شده یه عشق هوس آلود!.

واقعا سخته تو این دوره زمونه یه دختر که تمام احساسو جونشو واسه یه رابطه میزاره و آبروشو به خطر میندازه بفهمه که یه پسر واقعا در وهله ی اول اون رو برای خود خودشه که میخوادش یا نه برای صرفاَ برای ارضای نیازهاشه که....

و انقدر صریح از نیازاش صحبت نکنه مگر در زمان خودش.که متاسفانه خیلی از پسرا همینکه وارد یه رابطه میشن مخصوصا به قصد ازدواج انگار که دیکه اونرو خریدن! بدون هیچ تعهد و مسئولیتی،دختر رو دیگه مال خودشون میدونند توقع دارند هرکاری که دوس دارن ،طرف،براشون انجام بده وگرنه اون عاشق نیست و دیگه تمومه!.

آقا پسر ها غافلند از اینکه دختر خانمها با اون احساسات پاک و صادقانشون در خور احترام و ستایشند.:46: :72:

کو گوش شنوا....

:72:

عزيزم به نظر مياد كه دوستش داري و جاي تعجب هم نيست.
حتي اگر وجود اين رابطه برات مهمه و دوست داري تبديل به ازدواج بشه( اين كه نظر من چيه بماند)بايد حريم ها رو به مخاطبت ياد بدي.ادامه دادن رابطه به صورت عادي وقتي مخاطب رفتار ناپسندي كرده يا پا رو از حريم خودش فراتر گذاشته نادرسته. اين كار تشويق و امتياز مثبت دادن به اون رفتار غلطه باعث تكرار رفتار غلط ميشه. نترس از اين كه كسي رو كه براش زمان گذاشتي از دست بدي. از اين بترس كه زمانو براي كسي از دست بدي كه ارزش تو رو نداشت.اجازه بده اون ياد بگيره با احترام و به شكل صحيح به حريم تو نزديك بشه و بهت قول هاي واهي نده و در قبالت مسئول و متعهد باشه.چون بودن اما بي تعهد بودن اون براي زندگي تو عزيزم مثل نبودنه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ملاحت1

عزيزم به نظر مياد كه دوستش داري و جاي تعجب هم نيست.
حتي اگر وجود اين رابطه برات مهمه و دوست داري تبديل به ازدواج بشه( اين كه نظر من چيه بماند)بايد حريم ها رو به مخاطبت ياد بدي.ادامه دادن رابطه به صورت عادي وقتي مخاطب رفتار ناپسندي كرده يا پا رو از حريم خودش فراتر گذاشته نادرسته. اين كار تشويق و امتياز مثبت دادن به اون رفتار غلطه باعث تكرار رفتار غلط ميشه. نترس از اين كه كسي رو كه براش زمان گذاشتي از دست بدي. از اين بترس كه زمانو براي كسي از دست بدي كه ارزش تو رو نداشت.اجازه بده اون ياد بگيره با احترام و به شكل صحيح به حريم تو نزديك بشه و بهت قول هاي واهي نده و در قبالت مسئول و متعهد باشه.چون بودن اما بي تعهد بودن اون براي زندگي تو عزيزم مثل نبودنه!

---

شما نظرتون اینه که من هیچ جوابی به پیام هاش در حال حاضر ندم؟ یا اگر بدم چی بگم؟
فکر میکنین امیدی هست به اینکه اون یاد بگیره که چطور به حریم من نزدیک بشه؟
اگر چنانچه چندماه دیگه خواست اقدامی بکنه من چه واکنشی نشون بدم؟
من فقط نمیدونم میتونم با این اتفاقات کنار بیام یا نه.اینکه از خطاهاش بگذرم ،البته اون همیشه منو مقصر میدونسته و میگفت که تو همش از همون اول در حال قهر و آشتی بودی و نزاشتی ما یه روز با هم خوش باشیم .
:323:

عزيزم
اگه رفتار حريم شكنانه ايشون نبود تو باز هم به قول خودش قهر و آشتي ميكردي؟
پيگيري از جانب ايشون يعني قرار بذاره با خانواده اش بيان. اول : تا محتواي پيام ها چي باشه؟ اگه همون لحن لوس و سبكسرانه با توقعات نابجاست اصلا! اصلا جواب نده.
دوم اگه از قرار گذاشتن براي آمدن به خانواده اش گفت خيلي سر سنگين و زمان دار بهش وقت بده.
ببين فرض كن ايشون خداي نكرده نامزدت ميشد باز همون حريم هاي نامزدي رو رعايت نميكرد بعد هم جا ميزد .. بعد چي ميشد؟
در مورد يادگيري.. بله عزيزكم اگر عشق فرمان بده محال سر تسليم فرودمياره.. اگه ايشون واقعا تو رو بخواد ميره ياد ميگيره..
اگر چند ماه ديگه خواست اقدامي بكنه بسته به نوع اقدامه.. بازم خود سرانه يا همراه با خانواده اش.. آيا طلبكارانه يا به طور صححيح و منطقي؟ اينا همه مهمه!

ملاحت عزیز ممنون که پاسخ دادی.
ولی من میخوام بدونم که نظر شما چیه چون گفته بودین:اینکه نظرمن چیه بماند...

همانطور که گفتم اس ام اسی که اخیرا داد اینبودکه دلم برات تنگ شده خواهشا بیا.من چیزی نگفتم.
البته میخاستم بگم توکه میگی منو ببینی تحریک میشی!بازم میگی بیا؟!ولی توی ذهن خودم گفتم فقط

من احساس میکنم اون از همون سن بلوغ یا شایدم بچگی دچار فشار روانی جنسی بوده که اینطوری منو تحت فشار قرار میداد.آیا این میتونه درست باشه؟حالا جالب اینجاس که خانواده ی مذهبی هم داره با این درخواست هاش!

من وقتی برای چندمین بار رابطمو باهاش شروع کردم گفت بشرطیکه بیای خونه من گفتم نه. اون گفت : من تحت فشارم ...پس چاره ای جز جدایی نیست.منم گفتم:خیلی نامرد و پستی.تو یه آدم هوسبازی. اونم اس داد که دیگه به من اس نمیدی وگرنه هرچی از دهنم بیرون بیاد بهت میگم.
بعدش باید میرفتم به یه سفر دو هفته ای که البته اونهم خبر داشت ازین سفر(قرار بود برم به خانه ی خدا).ولی با اینحال قبل رفتنم تموم کرد.
نمیدونید چه حال بدی داستم چه قبل سفر چه توی سفر.از طرفی هم پیش خدای خودم شرمنده بودم نمیدونم که چرا منو لایق این سفر دونست توو اینشرایط که من از خودم بدم میومد و احساس گناه داشت دیوونم میکرد.
اونجا پیش خدا خیلی گریه کردم و خواستم که منو ببخشه.
ولی بازم سبکبال برنگشتم از پیشش.هنوزم اون احساسات و فکروخیال ولم نمیکنه.

تو اینمدت گوشیم خاموش بود نمیدونم زنگی یا تکی بهم زده بود یا نه ولی بعدازینکه برگشتم به گوشیم یه تک زنگ زد فقط!هیچوقت اهل زنگ زدن به من نبود شایدم خسیس بود یا عقلش نمیکشید!
(من با خودم میگفتم اگر براش مهم باشم و برای اینکه من اونجاناراحت نباشم میره پیش خواهرم(محل کارخواهرمو میدونست)و ازون خواهش میکنه که شماره جدیدمنو بگیره و بگه یه کار فوری دارم باید بهش مثلا اس بدم یا زنگ بزنم...اینا تصورات من بود وولی هیچ کدوم ازین اتفاقا توی اون 2 هفته نیفتاد.)
بعد فرداش یه اس داد که سلام زیارتت قبول باشه. منم هیچ جوابی ندادم. و بعد هم همونطورکه توی پست اولم گفتم گفت باشه نیا خونه فقط تو ماشین آرومم کن...چند بار هم گفت منو ببخش اشتباه کردم من دوست دارم.
که گفتم من نمیخوام با آدم دمدمی مزاجی مثل تو که ثبات شخصیت نداره باشم...

باز تا چند وقت بعدش که اینجریانات تموم شدودوباره باهم حرف زدیم و یه بار دیگه همو دیدیم که باز خواست تو ماشین آرومش کنم چون شب قبلش منو دیده بود به قول خودش تحریک شده بود!
آیا واقعا همینطوره ؟پسرای دیگه هم چنین مشکلی داشتن که انقد حرف از تحریک شدن بزنن؟بنظر شما اینموردی که من باهاش مواجه بودم یه چیز رایجه چون من واقعا بیخبر از همه جاهستم!
دوست دارم تمامی دوستانی که از تاپیک من بازدید میکنن حداقل یه نظر بدن.اینجوری آرومتر میشم.

ممنونم:72:

دوست داری چه نظری بشنوی که تا حالا بهت گفته نشده؟
دوست داری بهت بگن این مشکل همه پسر هاست، بسوز و بساز؟
دوست داری بهت دلداری بدیم که برو در آغوش این مرد هوس باز (مردی که حتی خودش رو در برابر حرف زدن تو نمی تونه کنترل کنه)؟
دوست داری بهت بگیم این آقا مقصود بدی نداره و حتی به توهم دوست داشته شدنت دامن بزنیم؟


نه عزیزم! اینجا از این خبر ها نیست!:300:

تو نمی خوای قبول کنی مدت ها ازت سوء استفاده کرده.
تو نمی پذیری مدت ها دل معصوم تو رو با حرف های قشنگش لرزونده تا کام دل بگیره و بره پی کارش تا وقتی دوباره فشار خونش بزنه بالا ...

آخ! چرا این همه ضعیفی؟
مگر تو چه کم داری که در یک سطل آشغال، دنبال ارزش وجودی ات می گردی؟
چرا بیدار نمی شی دختر؟! ...

بله نازنین!بله! تو گول خوردی و بازی خوردی ... این واقعیت تلخیه...

اما دیگر بس است. تا همین جا کافیست. رها کن این مرد و دنیای تنی اش را ...
دنیای تو بزرگ تر از این حرفهاست دختر... بزرگ تر از این آدم ها ... خیلی خیلی بزرگتر...

:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خسته دل1

آیا واقعا همینطوره ؟پسرای دیگه هم چنین مشکلی داشتن که انقد حرف از تحریک شدن بزنن؟بنظر شما اینموردی که من باهاش مواجه بودم یه چیز رایجه چون من واقعا بیخبر از همه جاهستم!

---

حتی اگه همه پسرها اینجور باشن که قطعا اینطور نیست باز هم ما هستیم که باید روابطمون رو مدیریت کنیم و حد و مرز برایش تعیین کنیم

ببینین من قبول کرده ام. نمیخوام بگم شما اشتباه میگین ولی میخوام بدونم با همه این اوصاف میشه در چنین رابطه ای به ازدواج فکرکرد؟
بقیه ی دوستان هم اگر موافق نظر بقیه هستند میتونن نظرشون رو بگن.

عزیز دلم

شنیده ای که می گویند : "من آنچه شرح بلاغ است با تو می گویم ، خواه پند گیر خواه ملال" ؟؟؟

همه دوستان به شما گفتند آنچه باید می گفتند!

ضمن تایید نظرات دوستان باید چند کلامی من به شما بگویم. پرسیده ای :

"میخوام بدونم با همه این اوصاف میشه در چنین رابطه ای به ازدواج فکرکرد؟"

پاسخ :

جواب شما هم بله است هم خیر!

بله ، اگر شما بسیار آدم خوش خیالی باشی! و به فرض اگر از شما درخواست ازدواج هم بکند

هیچ تضمینی نیست که شما را در دوران نامزدی یا عقد تنها نگذارد!!!! ضمن اینکه هیچ آینده

روشنی را نمیتوان با چنین مرد بوالهوسی ترسیم نمود و وقتی نیازهای جنسی اش برطرف شود

قطعا با شما به گونه دیگری رفتار خواهد نمود!!!!...آیا از این آینده نمی ترسی و پای تمام

مخاطرات آن می ایستی؟ ... عقل سلیم که همچنین خطری را نمی پذیرد!

خیر ، اگر دیگر خودت را فریب ندهی و عنان عقلت را به دست دل خوش خیالت نسپاری چون

ازدواج با چنین مردی یعنی تباهی و نابودی کامل!!!...ضمنا او اصلا به فکر ازدواج با تو نیست به

هیچ قیمتی زیرا با خود می پندارد که دختری که به راحتی با من به خانه آمد حتما در گذشته

یا آینده نیز می تواند این کار را تکرار کند پس فرضیه ازدواج کاملا Cancle است!

نمی خواهی کمی بهتر فکر کنی؟

هنوز هم قبول نداری که با تو بازی شده و پذیرشش برایت سخت است اما این را بپذیر تا راحت

شوی و بعد توبه کن و خودت را ببخش و سیم کارتت را هم در اولین فرصت از بین ببر!

باور کن خدا همیشه به ما فرصت نمی دهد ها!!!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خسته دل1

ببینین من قبول کرده ام. نمیخوام بگم شما اشتباه میگین ولی میخوام بدونم با همه این اوصاف میشه در چنین رابطه ای به ازدواج فکرکرد؟
بقیه ی دوستان هم اگر موافق نظر بقیه هستند میتونن نظرشون رو بگن.

---

خسته دل عزيز من !خانم پ يكي از دوستان فضاي مجازيه يه دختر هنرمند گرافيست بدون پشتوانه خانوادگي از سه سال ازدواج با همسرش ( شايدم دوسال)اقلا سه بار با سه خانم مختلف كه همسر شبه محترم ايشون باهاشون دوست شده بود صحبت كرد و...الانم جدا از اون همسر زندگي ميكنه.اونم به لطف يه دوست وكيل كه تازه تونست امكان جدايي ايشونو فراهم كنه وگرنه..
بهار غمگين به شما گفتن.. بهار 66 هم و باقي هم..
پيشگويي آينده يه زندگي ممكن نيست. اما پيشگويي آينده بعضي رفتار ها چندان سخت نيست.
عدم نظارت و كنترل بر خواستهاي خود .. چه جنسي چه .. چه ..يه ضعف بزرگه.. كسي رو فرض كن كه تا گشنه ميشه دستشو به سمت هر غذايي سالم و ناسلم.. حلال و حرام دراز ميكنه و توجيه اش هم اينه گشنمه..
تو چنين آدمي رو به تنها و مهم ترين ميوه زندگي خودت امين و قابل اعتماد مي دوني؟اونم براي تمام عمر؟
من اينو تو يه كلاس درس برا دختراي دبيرستاني خودم گفتم كه اگه يه ساندويچ تو كيفم باشه و بدونم تا شب تا فردا تا.. گرسنه ميمونم اونو با بهترين دوستم ميخورم ..تمثيل ناقصي يه .. چون ما مي تونيم يه ساندويچو دور بندازيم.. اما نمي تونيم از مغازه اي روح بخريم.. دل بخريم.. نجابت بخريم.. پاكي و سلامت اعصاب و عشق بخريم و باهاش زندگي مونو ادامه بديم..
اين آقا هر قدر خوب .. نميدونم خوبي به چي مي گن.. جذاب .. و.. و.. و..حتي اگر قصدش با تو ازدواج باشه .. كه به نظر من!!! هنوز ياد نگرفته براي كسي كه ادعاي دوست داشنشو ميكنه ارزش قايل بشه.امكان اين كه اين اين بي ارزشي در امور ديگه هم در زندگي ديده بشه هست.. شما چقدر مطمئني ازش؟
فرزندم..صبر كن تا اون اول برا ازدواج اقدام كنه و تازه اون موقع هم بايد بسيار موردش تحقيق كني... براي بسياري آدمها در زمانه ازدواج داشتن يك نفر به طور رسمي در كنار موارد غير رسمي و غير شرعيه..
حتي اگر برا ازدواج پا پيش بذاره بايد ببيني تعريفش از ازدواج از عشق ..از .. چيه..تازه اون وقت اين سوال ها رو از ما بپرسي.. نه حالا كه ايشون به جاي فكر كردن به آبرو احساس.. نگراني و عواقب براي تو همش به فكر به اصطلاح نياز خودشه..
تا اين آدم اين قدر بنده نياز خودشه..لياقت داره بهش گفت عاشق؟:72:

سلام . تو این سایت اکثراً خانمها فعال هستند و کمتر آقایون مطلبی می نویسن. بحر حال من از دید اون پسر می تونم یه نیم نگاهی به موضوع شما داشته باشم و چند تا نکته بگم:
1- اولاً همونطور که همه ی دخترا مثل هم نیستن همه ی پسرا هم مثل هم نیستن. خیلی ممکنه متفاوت باشن
2- مورد شما 31 سالشه و به نظر من اگه اراده کنه ازدواج کنه حتماً می تونه ولی اگه نمی کنه تنها دلیلش اینه که حتماً نمی خواد..
3-اشاره کردید چند بار به مدت یک ماه و بیشتر در ارتباط نبودین. از خودتون پرسیدین کسی که به قول خودش این همه نیاز داره و زود نسبت به همه چی عکس العمل نشون میده تو این مدتهای دوری چطور تحریک نمی شده؟ یا چطور آروم میشده؟ اون کسی که با حرف زدن با یک خانوم تحریک میشه و حتی به آرامش (سرشار از استرس ) تو ماشین راضیه چطور این همه محرک اطراف خودشو هضم می کنه؟؟ میشه فکر کنیم اون فقط به شما عکس العمل نشون میده و وقتی شما نیستید اون هم آرومه که بعید بنظر میاد. ولی به احتمال قوی میشه گفت ایشون چندتا دیگه زیر سر داره و هر وقت اونا موقعیتشو ندارن یا قهرن یا وقتی دلش تنوع می خواد فیلش یاد هندستون می کنه!! در هر صورت این که این فرد با این سن و سال بچه نیست شکی نیست و انتظار داشتن از افراد تو این سن که احساساتشونو کنترل کنن انتظار بیجایی نیست . پس دوست خوبم با تمامی تلخی و سختی که تو جدایی هست بعضی مواقع (مثل این مورد ) از عسل شیرین تره.
جداشو تا بفهمی زندگی یعنی چی! تا بفهمی اون تنها مرد تو زندگیه تو نیست و اتفاقاً نالایق ترین مرد تو زندگیته.

کافیه فکر کنی. آدمهای دورو برتو ببین. از این آدمها اطراف ما زیادن. ببین کدومشون نسبت به کارهاشون جوابکو هستن یا به روابطشون پایبندن؟؟ هیچکدوم. اون فرد چه با تو چه با هر کس دیگه ای به قول خودش آروم میشه.
اما تو بیش از این حرفها ارزش داری که همچین فردی رو آروم کنی.
( ببخشید که رک و بی پرده حرف زدم. امیدوارم حرفهای تلخم آخرین تلخی زندگیت باشه و بعد از این شیرینیها بیان سراغت)

[align=justify]خسته دل عزیز، خواهر گلم
هر قدیسی یک گذشته ای داره و هر گناهکاری یک آینده ای
حداقل تو همین دنیایی که ما داریم زندگی میکنیم، هیچ انسان بالغی نیست که تو زندگیش مرتکب هیچ اشتباهی نشده باشه.
تو هم اشتباهاتی کردی، تو برای بدست آوردن محبت اون پسر مرتکب این اشتباهات شدی (البته راهی که رفتی غلط بوده در این شکی نیست) اما هدف تو لذت یا گناه نبوده فقط دنبال جلب محبت این پسر بودی کما اینکه از این روابط لذتی هم نبردی و اگرم کاری کردی از روی سادگی بوده و سادگی امروز کوچکترین خطای دنیاست.
میدونی خدا به کسانیکه از روی نا آگاهی و یا بدون متوجه بودن، گفته :
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا (نسا/17) توبه نزد خداوند تنها براى كسانى است كه از روى نادانى مرتكب گناه میشوند سپس به زودى توبه میكنند اينانند كه خدا توبه‏شان را میپذيرد و خداوند داناى حكيم است.
امــــــــــــا، از حالا به بعد دیگه نمیتونی بگی نمیدونستم و متوجه نبودم، چون الان دیگه اون بیداری و آگاهی لازم نسبت به رفتار خودتو پیدا کردی. الان دیگه مطمئنی که قبول کردن خواسته های این پسر اشتباهه.
من نمیدونم چرا میخوای با این پسر ازدواج کنی و اینکه این ازدواج چقدر درسته خودت باید بسنجی. اما اگر بخاطر اشتباهات گذشته میخوای اینکارو بکنی بهرحال اونا اتفاقاتی بوده که در گذشته افتاده و اگه حتی الان هم ازدواج کنین یا صورت شرعی به رابطتون بدین در مورد اونچه که قبلا اتفاق افتاده تفاوتی نمیکنه و اگه این ازدواج یه ازدواج اشتباه باشه و انجام بشه اونوقت اشتباهات گذشته با یه اشتباه دیگه نه تنها پاک نمیشه، بلکه بدترم میشه.
از چی میترسی؟ خدا که راه برگشتو باز گذاشته، گفته که گذشتتونو هم میبخشم، خوب چرا استفاده نمیکنی تا دیر نشده؟
تاحالا به این فکرکردی که چطور تونستی بعد از این رابطه، نمیگم راحت اما تقریبا خوب و با اراده تونستی جواب تلفن هاشو ندی و ازش دور باشی؟ (برخلاف خیلی از دخترا که وقتی تو چنین موقعیتی قرار میگیرن مدام بی قراری میکنن و مدام به فکر برگشتن) چون احتمالا به این حقیقت رسیدی که راه درست همینه و درنبود این آدم آرامش بیشتری داری درحالیکه وجود این آدم اون آرامش را ازت میگیره علتش هم کارها و حرفاشه. آدمی که نتونسته حتی برای تو یه دوست خوب باشه، آیا میتونه همسر خوبی باشه؟
اون پسر که کنترلی روی خودش نداره، نمیدونم آیا شما رفتار جرات مندانــــه را در مقابل ایشون یاد گرفتی یا هنوزم اگر این موقعیت پیش بیاد باز کوتاه میایی و اون کارها رو تکرار میکنی اما حداقل تا وقتیکه از جانب خودت مطمئن نشدی ادامه دادن این ارتباط کار اشتباهیه.
نمیدونم چقدر به این پسر و حرفاش اطمینان داری و از کجا این اطمینان را بدست آوردی؟ چیزایی که درباره خانوادش میگه، یا درباره احساسش. گاهی وقتا آدما دروغ نمیگن اما حقیقتم نمیگن! یعنی همه واقعیتو نمیگن، یه چیزایی رو حذف میکنن و این باعث میشه چیزایی ناگفته بمونه که مهمه. مثلا ایشون میگه شمارو دوست داره، شاید راست میگه اما چه جور دوست داشتنی؟ میدونی که گربه هم خیلی موش دوست داره! اما برای چی؟ چون ازاون منافعی بهش میرسه! خیلیا حتی سنشونم دروغ میگن!
نمیدونم چرا ما آدما و اکثرا ما دخترا حتما باید یکی بهمون بگه دوستمون داره تا باورکنیم دوست داشتنی هستیم! حاضریم یه نفر بیاد تو زندگیمون، هزار و یک سوء استفاده هم ازمون بکنه بعد در ازای همه اینا یه دوستت دارم تحویلمون بده تا ذوق کنیم! نه چیز تازه ایی گفته، نه کشف جدیدی کرده همه میزان خوبی و بدی خودشونو میدونن. میدونی مثه چی میمونه؟ مثه رمال ها و غیب گوها که بعضیا میرن پیششون، 99% این رمالها هیچ چیز جدیدی از زندگی طرف نمیگن، فقط میگن چی داری چی نداری، چیزایی که ما خودمون همشو میدونیم احتیاجی نیست کس دیگه یی بهمون بگه اما اگه مثلا از زبون یه رمال بشنویم ما دو تا خواهر داریم اونقدر ذوق زده میشیم که انگار خودمون نمیدونستیم چندتا خواهر داریم!!
این پسر آگاهانه یا نا آگاهانه داره اشتباه میره، ایشون نه تنها برای کرامت شما بلکه حتی برای کرامت و انسانیت خودشم اونقدر ارزش قائل نیست که برای رفع همین نیازهاش یه ارتباط سالم برقرار کنه، گیریم که خانوادش با ازدواجش فعلا مخالفن امــــــا وقتی خودش میبینه که داره به راه کج میره چرا یه تصمیم درست نمیگیره!؟
نمیخوام بگم ازدواج برای برطرف کردن نیازهای جنسیه یا با این مقصود تصمیم به ازدواج بگیره، اما ایشون اگر واقعا تمایل داشته باشه نیازهاش تو یه شرایط سالم مطرح بشه برای ازدواج خانوادشو متقاعد میکنه، اگر تا الان اینکارو نکرده پس یا قدرت تصمیم گیری درست نداره، یا اینکه خودشم از این وضعیت راضیه!
یا مثلا اون جملش که گفته خیلی از دخترا حاضرن اینکارا رو بکنن. بله ایشون راست میگه اما این خیلی از دخترها چه کسانی هستن؟ اینا دو دسته میشن، یه دسته دخترای خیابونی که تکلیفشون مشخصه و برای نیاز مالیشون دارن اینکارو میکنن پس هیچکدوم بقول خودشون رفاقتی یا از سر دلخوشی نمیان به چنین آقایونی سرویس بدن، دسته دوم دخترایی هستن که خودشون اهل اینجور برنامه ها هستن اما حتی همین دخترا هم حاضر نیستن الکی به کسی خدماتی بدن، هر کاری برای طرفشون انجام بدن قبلش حسابی تیغش میزنن بعد وارد رابطه ایی میشن و بقول خودشون نیازهای خودشونم برطرف میکنن!
میمونه فقط دخترای ساده و فریب خورده که برای این مردها طعمه خوب و بی دردسری هستن. وقتی ایشون در جواب شما چنین حرفی میزنه یعنی رابطه با شمارو هم یه رابطه ای تصور کرده موازی با همون روابط، تهمت نمیزنم ولی کسیکه اینقدر روی خودش کنترل نداره، مطمئن نباش که تا حالا رفتار پر خطری با یکی از همین دخترا نداشته!!!
خیلی از دخترها شاید همین مشکل شما براشون بوجود اومده. من میخوام چشمتو روی یه جنبه قضیه که شاید تا الان بهش توجه نکردی بازکنم و بگم اینجارو هم ببین.
شما کاملا نا آگاهانه مرتکب اشتباهی شدی (این جای برگشت و بخشش داره) و شاید بدون اینکه متوجه باشی ناخواسته توی رابطه ای که بوجود اومده اگرچه که درخواستش از سمت شما نبوده اما با قبول کردنش اون پسر هم بواسطه این رابطه دچار گناهی شده.(نمیخوام بگم اون پسر بی گناهی بوده یا اینکه چقدر توی زندگیش مرتکب گناه یا اشتباه شده کاری ندارم، اونا به خودش و رفتار خودش مربوط میشه به شما ارتباطی نداشته) میخوام بگم از این به بعد سعی کن توی روابطت مخصوصا با جنس مخالف اونقدر با دقت و هشیار پیش بری که هم خودت کمتر مرتکب اشتباهی بشی و یا ترجیحا اصلا نشی و هم اینکه ناخواسته کاری نکنی که کسی بواسطه تو مرتکب اشتباه بشه. :72:
از این به بعد هم اگر باز خواست ارتباط برقرار کنه اونو با خانوادت روبرو کن. یعنی اگر زنگ زد تلفن را بده به پدرت جواب بده یا برادر بزرگ اگه داری و بگو مزاحمم میشه، اینجوری هدفش از این ارتباط حداقل برای خودت مشخص میشه و معلوم میشه چند مرده حلاجه. یا اگه قراری باهات گذاشت با برادرت برو سر قرار اون وقت حتما از شدت تحریک برات ویبــــــره میره!!!! [/align]

خسته دل عزیز، برای چی گوش هات رو محکم گرفتی و چشمات رو هم بستی؟!

باز کن چشماتو!!!:324:

تا دیر نشده بازشون کن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط haaj.amir

1- اولاً همونطور که همه ی دخترا مثل هم نیستن همه ی پسرا هم مثل هم نیستن. خیلی ممکنه متفاوت باشن
2- مورد شما 31 سالشه و به نظر من اگه اراده کنه ازدواج کنه حتماً می تونه ولی اگه نمی کنه تنها دلیلش اینه که حتماً نمی خواد..
3-اشاره کردید چند بار به مدت یک ماه و بیشتر در ارتباط نبودین. از خودتون پرسیدین کسی که به قول خودش این همه نیاز داره و زود نسبت به همه چی عکس العمل نشون میده تو این مدتهای دوری چطور تحریک نمی شده؟ یا چطور آروم میشده؟ اون کسی که با حرف زدن با یک خانوم تحریک میشه و حتی به آرامش (سرشار از استرس ) تو ماشین راضیه چطور این همه محرک اطراف خودشو هضم می کنه؟؟

---

ممنون از نظراتتون دوستان گرامی

در جواب آقای haaj.amir باید بگم که بنظرمن شاید 100% پسرا فقط به اینجور مسائل فکرنکنن ولی با تجربیاتی که از اطرافیانم و در همین سایت دیدم که 80% شون به اینمورد فکرمیکنن و درصدد انجامش حالا به هرنحوی هستند.حتی همون بغل کردنوبوسیدنواین حرفا...

خود شما چرا خواستین تووی رابطه ای که هنوز هیچیش معلوم نیس و تعهدی درش نیس،رابطه ی جنسی در حد زن و شوهری داشته باشین؟ شما هم اشتباه میکردی و میکنی که در حال حاضر با هم سکس دارین ی اشتباه خیلی بزرگــــــــــــ.شما هم نباید وارد رابطه میشدین.
اصلا چطور راضی شد راحت قبول کرد ؟
موقع اومدن با شما به خونه داشت میمرد از ترس یا نه ریلکس راحت اومد؟
آیا شمایی که یه زمانی باهاش اینهمه روابط داشتی بعدا یا همین الان برات سوال پیش نمیاد که ایندختر که با من اومد خونه از کجا معلوم قبلا با کس دیگه اینکارو نکرده یا در آینده به من خیانت نکنه؟
این حرفیه که به کرات در همین سایت و در خیلی جاهای دیگه مطرح شده،حرف من تنها نیست.خواستم بدونم نظرتونو؟
شما و دخترخانوم چند سالتونه تحصیلاتتون چیه؟
با تشکر از شما

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خسته دل1

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط haaj.amir

1- اولاً همونطور که همه ی دخترا مثل هم نیستن همه ی پسرا هم مثل هم نیستن. خیلی ممکنه متفاوت باشن
2- مورد شما 31 سالشه و به نظر من اگه اراده کنه ازدواج کنه حتماً می تونه ولی اگه نمی کنه تنها دلیلش اینه که حتماً نمی خواد..
3-اشاره کردید چند بار به مدت یک ماه و بیشتر در ارتباط نبودین. از خودتون پرسیدین کسی که به قول خودش این همه نیاز داره و زود نسبت به همه چی عکس العمل نشون میده تو این مدتهای دوری چطور تحریک نمی شده؟ یا چطور آروم میشده؟ اون کسی که با حرف زدن با یک خانوم تحریک میشه و حتی به آرامش (سرشار از استرس ) تو ماشین راضیه چطور این همه محرک اطراف خودشو هضم می کنه؟؟

---

ممنون از نظراتتون دوستان گرامی

در جواب آقای haaj.amir باید بگم که بنظرمن شاید 100% پسرا فقط به اینجور مسائل فکرنکنن ولی با تجربیاتی که از اطرافیانم و در همین سایت دیدم که 80% شون به اینمورد فکرمیکنن و درصدد انجامش حالا به هرنحوی هستند.حتی همون بغل کردنوبوسیدنواین حرفا...

خود شما چرا خواستین تووی رابطه ای که هنوز هیچیش معلوم نیس و تعهدی درش نیس،رابطه ی جنسی در حد زن و شوهری داشته باشین؟ شما هم اشتباه میکردی و میکنی که در حال حاضر با هم سکس دارین ی اشتباه خیلی بزرگــــــــــــ.شما هم نباید وارد رابطه میشدین.
اصلا چطور راضی شد راحت قبول کرد ؟
موقع اومدن با شما به خونه داشت میمرد از ترس یا نه ریلکس راحت اومد؟
آیا شمایی که یه زمانی باهاش اینهمه روابط داشتی بعدا یا همین الان برات سوال پیش نمیاد که ایندختر که با من اومد خونه از کجا معلوم قبلا با کس دیگه اینکارو نکرده یا در آینده به من خیانت نکنه؟
این حرفیه که به کرات در همین سایت و در خیلی جاهای دیگه مطرح شده،حرف من تنها نیست.خواستم بدونم نظرتونو؟
شما و دخترخانوم چند سالتونه تحصیلاتتون چیه؟
با تشکر از شما

---

lمن خواستم کمکتون کنم. مطالب من رو هم تو تاپیک خودم دنبال کنید

سلام دوست خسته دل:
باید بگم هیچ خوبختی در این ازدواج برای شما نخواهد بود
بنظر من هم اون از اول برای سوئ استفاده شما رو میخاسته وقصد ازدواج نداشته این رابطه به هیچ جا نخواهد رسید و اگر ازداج هم بکنید فایده ای ندارد چون بعد از مدت کوتاهی او باخودش خواهد گفت این که به سادگی با من ارتباط برقرار کرده از کجا معلوم با شخص دیگری نکند واین با کوچکترین اختلاف شما محقق خواهد شد ، سعی کن گذشته رو فراموش کنی و ازش درس عبرت بگیری و دیگه به هیچ کس چنین اجازه ای ندی بهترین کار اینه که صبر کنی خداوند هیچ کی را بدون جفت نمیگذارد امیدوارم به زودی همسر خوبی نصیب شما شود. فقط ارتباطت رو با این شخص کاملا قطع کن و حتی اگر باز سراغی ازت گرفت به هیچ عنوان اجازه نده دوباره برگردی سر خونه اولت هر جند ممکن است اون به این سادگی دست بردار نباشد وهمچین لقمه چربی رو ازدست ندهد ولی شما باید مقاومت کنید موفق باشید بامید خوشبختی تمامی جوانان ایران زمین والسلام:72:

با توجه به مطلب پست اول یکجورایی هر دو دنبال عشق و علاقه نبودید بلکه این غرایضتون بود که اول اون و بعد شما رو به هم مرتبط میکرد حتی بعد از گذشت ماه‌ها.
این روابط با پسر، متاسفانه دختر رو بیشتر وابسته میکنه بخصوص اگر که اون اتفاق بد برای یک دختر بیافته و دیگه
جبرانش براش سخت بشه، و همیشه وابستگی از روی ترس و عذاب وجدان اونو وابسته خواهد کرد.
خواهرم سن شما کم نیست، من هم تجربیاتی مانند شما داشتم ولی از جنس یک پسر گرفتن دست یک پسر
شروع خیلی اتفاقات دیگه خواهد بود که از کنترل شما خارجه، مگر اینکه خیلی قوی و به خود ایمان داشته باشید
ولی یادتان باشد در این روابط خجالت و رودربایستی کار خود را خواهد کرد و غرایض یکه تاز این ماجرا خواهد بود.
به خدا اعتقاد و اعتماد داشته باشید تا مسیر زندگیتان را عوض کند پاک و صادق جلو بروید نا پاکی و پلشتی
خود پا به فرار خواهد گذاشت این قانون طبیعت و زندگیست.
خدای مهربان یاورتان باشد :72:

************************************************** ******************************
نماز جعفر طیار/ و استغفار روزانه به شرط گناه نکردن (مسیر زندگیتان را چنان عوض میکنند که مبهوت خواهید شد)

با سلام،

این تاپیک به علت طولانی بودن قفل می شود.

همچنین از اعضای جدید تقاضا می شود قبل از پست زدن در تاپیکها به تاریخ تاپیک دقت کنند که قدیمی تر از 2 هفته نباشد.

با تشکر.