-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
سلام
design گرامي
منو ببخش با اينكه مي دونم چه جوابي را دوست داري و چي دلت مي خواد و منتظر شنيدن چه جوابي هستي، اما من ناچارم از روي علم و تجربه و تخصص به شما جواب صحيح را بدهم.(اگرچه شما نشنويد يا دوست نداشته باشيد يا نخواهيد به كار گيريد.)
من و ساير اعضاء به اندازه كافي چراغ بر سر مسير شما مشخص كرديم، كه سقوط نكني. اين ديگه شما هستيد كه از تجارب سايرين عبرت بگيريد يا بخواهيد عبرت ديگران شويد.
در ضمن بنده به عنوان مشاور به سادگي مي توانم پستي بزنم كه شما خوشتان بيايد و ازم تشكر كنيد. ولي من هرگز كاري نمي كنم كه صرفا خوشت بيايد. بلكه آن چيزي را مي گويم كه بتواني سكان زندگيت را بهتر در دست بگيري.
اگر دوستان بر سر راهت با صداي بلند فرياد مي زنند خطر خطر، چون يا اين راه رفته اند و نتيجه اش را ديده اند ، يا ناظر بر مشكلات و خطراتش بودند و به شما هشدار مي دهند. صداي بلند آنها براي جسارت به شما يا خفه كردن شما نيست. براي حيات دادن به شماست.
اينكه پس از 40 پست حرف اول خودت را مي زني و به نظرم اصلا گوشت هيچ هشداري را نشنيد و جدي نگرفت، نشان از وابستگي پيشرفته شماست. اما خود سرنوشت زندگي شما را فقط با دست خودت رقم مي زند، تا با دست ما.
پس ما سهم خود را به عنوان دوست و مشاور و .... با تو گفتيم. ديگر نوبت توست كه باز حرف اول خود را به زبان ديگر تكرار كني يا بخواهي حرفهاي ما را جدي بگيري.
در ضمن وقتي برگشتي، ديگر اين تاپيك قفل هست. اينجا بخش پرسشهاست.
انجمن تجربه ها، جاي ديگر است.
در ذيل براي بار چندم جوابي را كه هرگز عمقش را نخواستي بشنوي مي آورم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط design
ممنون راهنمایی خیلی خوبی کردین،الان به نظرم دوراه حل وجود داره :305:
1.سعی کنم احساسم و وابستگیمو کنار بذارم که به مرور زمان <strike>قطعأ شدنیه</strike> (ويرايش مدير همدردي : قطعا نشدنيه )و واقعا همون ارتباطی که اون با من داره رو ،من باهاش داشته باشم،یعنی دید خاص بهش نداشته باشم وبرادرانه باهاش دوست باشم.
2.به قول شما اعلام پایان رابطه کنم،ولی بگم واسه چی دارم تمومش میکنم؟ (بگم چون داشتم وابستت میشدم!! آخه نمیخوام اینو بدونه) ؛ضمن اینکه چندروز پیش که ازدستش ناراحت بودم ویه جورایی ناراضی بهش گفتم کاش میتونستم این رابطه مسخره رو تموم کنم،جواب داد :مجبور به ادامه نیستی اگه میتونی از خیلی چیزا چشم پوشی کنی،بعدشم یه جمله قشنگی گفت که حاکی از حس احترام صمیمانه بود.من که منظورشو نفهمیدم اگه کسی فهمید به منم بگه!!! :325:
ممنون :72:
با سلام
مراجع گرامي اين 2 راه كه به نظرتون مي رسه كاملا اشتباه هست و نشون مي ده كه شما در دام وابسگي از هم اكنون افتاديد.
اشتباه راه اول اينه كه به اشتباه تصور مي كنيد كه بدون وابستگي خواهيد توانست به اين رابطه ادامه دهيد.
اشتباه راه دوم اينه كه بياييد دليل قطع رابطه را براي او توضيح دهيد. در حاليكه به گفته شما براي او مهم نيست. و اهميتش براي شما از ناخوداگاهتان نشات مي گيرد كه وابسته هستيد.
راه صحيح: قطع يكباره ارتباط و تحمل آن.
اين هم دليل من بر اينكه شما از هم اكنون
علائم وابستگي را نشان مي دهيد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط design
واما مشکل من:
---نه میتونم از ذهنم خارجش کنم(چون بعدمدتها یه ادمی رو دیدم که به میزان زیادی اعتقاد دارم آدمه)
---نه میتونم همینطوری ادامه بدم(چون دارم اذیت میشم که دوسش دارم ولی بی هدف-اونم که زیاد تحویل نمیگیره واین موضوع بیشتر دقم میده).
موندم چیکار کنم-خوشحال میشم نظر دوستانو بدونم :72:
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
ببینین مسلمأ زدن این تاپیک ، نصیحتای دوستان و ارائه راهکاراشون واسم بی تأثیر نبوده –جمعه که این تاپیکو زدم اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم-گیج بودم
-ولی الان تو تصمیمم مصمم-چه نتیجه ای بهتر از این میشد گرفت؟!!
-ذکر میکنم به کدومشون عمل میکنم تا بحث یه نتیجه گیری هم داشته باشه،واسه کسی که در اینده میاد میخونش.
راهکارهای پیشنهاد شده توسط دوستان برای حل مشکل وابستگی به جنس مخالف(رابطه بی هدف)
1.بستن و یا کم کردن راههای ارتباطی
2.عدم احساساتی شدن
3.عاقلانه با موضوع برخورد کردن
4.متمایز ندیدن شخص مقابل وشخصیتش
5.شناخت بیشتر
6.عدم خیالپردازی
7.عدم وابستگی
8.رها کردن ارتباط
9. پیشگیری از آسیب های روحی و عاطفی ناشی از ادامه رابطه
همه ایناقبول وعمل میکنم بهشون غیر از مورد 8،علت:
طی این چند روز خیلی از تاپیک ها روخوندم،راهکارای دوستانم خوندم،ولی یه چیزی توی اکثرشون مشترک بود:قطع رابطه ،خیلی از دوستان راهنمایی کننده-خیلی راحت به شخصی که یه نفرو دوست داره و باهاش ازتباط داشته میگن تمومش کن،حالا به درستی ونادرستیش کار ندارم،که به احتمال زیاد درست وبوده وشخص در رابطه اشتباه قرار داشته وباید تمومش میکرده،ولی واقعا به همین راحتی میشه به یه نفر گفت رابطتتو تموم کن؟!! –انگار پیشنهادی رو به شخص میدیم ولی اصلا درک نمیکنیم که میتونه این کارو بکنه واون شخص چطور باید با این موضوع کنار بیاد،چطوری تمومش کنه،این دیگه به تجربه خود شخص برمیگرده
واسه منم همینطوره-وقتی اکثریت نظربه تموم کردن ارتباط دارن-اگه شخص بیاد با خودش بگه-خدایا چیکار کنم-چطوری دل بکنم وهمش غصه بخوره-مطمعنأ نمیتونه-واسش سخت ترم میشه-چه عذابی هم باید بکشه-در صورتی که خودمن در زمینه فراموش کردن یه تجربه دارم-واون اینه که دائم به این فکر نکنیم که وای دیگه باهاش ارتباط ندارم-غصه بخورم-بلکه موضوعو رها کنیم-بیخیالش شیم-بذاریم زمان خودش حل کنه-فقط همه رفتارمون حول این محور باشه که باید تموم شه-همین-انگار این دستورو به ناخوداگاهمون دادیم-اون خودش کارشو میکنه-
حالا در مورد من چون تصمیم دارم رابطه به حداقل برسه-الان که هفته ای یه بار شده-کم کم میشه دوهفته ای یه بار-بعد ماهی یه بار-وبعد اگه شرایط همینطوری موند میذارم هروقت کارش داشتم-یعنی اینکه من واون باهم یه دوست میمونیم-توی ذهنمون هست که یه دوستی با این مشخصات وجود داره-ولی کار،احساس،رابطه خاص وجود نداره
اگه قول بدم کارایی که گفتم انجام بدم-بازم ادامه دادنم اشتباهه؟
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط design
اگه قول بدم کارایی که گفتم انجام بدم-بازم ادامه دادنم اشتباهه؟
سلامی دوباره..خوب هست که شما بسیار عالی پیگیری می کنید
اما چه لوزومی داره به ما قول بدهی؟؟(مگر برای توجیه رابطه با آن آقا)
و اما چه تضمینی دارد سر قولت بمانی؟؟
و چه کسانی که روی همین قول دادن ها شکست نخوردند؟
ببینید وقتی یک نفر نیاز به عمل فوری دارد و وضعیتش اورژانسیت... دکتر نمی گوید اول صبر کنید به هوش بیاید...بعد به او دارو دهید...بعد از او اجازه بگیرید ببینید مایل است عملش کنیم ... و بعد انشالله خوب می شود
نه عزیز بیمار دیگه مرده.
بنابراین شما اگر کم کم رابطه را قطع کنید دیگر وابسته شدید...
و یک چیز دیگر عطش و نیاز روحی تمام شدنی نیست...بیاد داشته باش
.
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط design
اگه قول بدم کارایی که گفتم انجام بدم-بازم ادامه دادنم اشتباهه؟
سلام
بله اشتباهه
مشكل در كلمه اگه هست.
چون ايناگه با توضيحاتي كه از اين رابطه و خودتون ذكر كرديد و همچنين سابقه اي كه تلويحا از خودتون اشاره كرديد، محقق نمي شود.
من هم اگه چند صد ميليارد داشتم ، باز ديد كنندگاه تالار همدردي رابه تعداد بازديدكنندگان گوگل مي رساندم:311: :316:
=====
مثل اينكه پست من و نقاب همزمان شد.
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
دونستن این که چه کار باید بکنی،کافی نیست.ببین،آدم هر کاری که می کنه یا نمی کنه،اول برای فرار از ناراحتیه بعد
رسیدن به خوشی.وقتی که تصمیم به انجام کاری داریم میایم یه ارتباط بین انجام عمل با ناراحتی هایی که ایجاد می کنه
ایجاد می کنین.انجام اون کار برامون مشکل می شه.مشکل شمام همینه بین قطع رابطه و ایجاد ناراحتی ارتباط ایجاد
کردی،برای همین هزاریم که بهت بگیم خودت بدونی باید قطع کنی،مغزت فوری ناراحتی رو به یادت میاره.باید بین قطع نکردن
و ناراحتی یه اربتاطی ایجاد کنی،بگی من اگر این رابطه رو قطع نکنم این ناراحتیا رو باید تحمل کنم و یه ارتباطی هم
بین خوشی هایی که از قطع کردن به دست میاد ایجاد کنی.برای ایجاد این ارتباطات می تونی از یه روانشناس کمک
بگیری.
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط 'مدیرهمدردی'
مشكل در كلمه اگه هست.
چون ايناگه با توضيحاتي كه از اين رابطه و خودتون ذكر كرديد و همچنين سابقه اي كه تلويحا از خودتون اشاره كرديد، محقق نمي شود.
من هم اگه چند صد ميليارد داشتم ، باز ديد كنندگاه تالار همدردي رابه تعداد بازديدكنندگان گوگل مي رساندم:311: :316:
غلط کردم گفتم اگه :311: - :D
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
مشکل شمام همینه بین قطع رابطه و ایجاد ناراحتی ارتباط ایجاد کردی،برای همین هزاریم که بهت بگیم خودت بدونی باید قطع کنی،مغزت فوری ناراحتی رو به یادت میاره.باید بین قطع نکردن و ناراحتی یه اربتاطی ایجاد کنی،بگی من اگر این رابطه رو قطع نکنم این ناراحتیا رو باید تحمل کنم و یه ارتباطی هم بین خوشی هایی که از قطع کردن به دست میاد ایجاد کنی.برای ایجاد این ارتباطات می تونی از یه روانشناس کمک بگیری.
به نکته مهمی اشاره کردین،احتمالا صدسال در مورد این موضوع فکر میکردم به همچین استدلالی نمیرسیدم.
یه شخص واسه ازبین بردن وابستگیش یا فراموش کردن کسی که دوسش داره -قطع رابطه یا قطع وابستگی رو نه تنها نباید ناراحت کننده بدونه بلکه باید آرامش بخش بدونه.:310:
یاد یه جمله از آنتونی رابینز نویسنده کتاب به سوی کامیابی افتادم:
«اگر رنج شدیدی را با هر نوع الگوی رفتاری یا عاطفی همراه سازیم،به هیچ قیمتی به سوی ان نخواهیم رفت»
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
منم اون استدلالو از رابینز یاد گرفتم.
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
همین در خدمت بودن ایشان من رو نگران شما می کنه. (درست عین کلماتی که به من گفته میشد!!!)
در همین تالار اگر نگاه کنی، اغلب آقایون ،
که نگران خانم و احساسش هستن ،وقتی وابستگی اون خانم رو می بینن برای ضربه نخوردنش فوراً رابطه رو قطع می کنن نه این که ادامه بدن! دلیل اینکه ایشون ارتباط رو با شما قطع نمی کنه اینه که می خواد شما به آمادگی لازم برسی و با پای خودت وارد فاز احساسی بشی!!! چون خیلی ببخشید شما هنوز به ایشون "پا نمی دی" ، هنوز رام نشدی و داری مقاومت می کنی!
روش هوشمندانه ایه ! اگر کاری به کارتون نداره این بخشی از روشه برای کشوندن شما و درست هم زده به هدف. به خودت و اعمالت یه نگاه بکن . می خوای بری سمتش به هر بهانه ای (دوستی معمولی ، رابطه کاری و...) و اصلاً نمی خوای رابطه رو قطع کنی.
گویا کتاب رابینز رو خوندی ، یه سبکی هست برای آموزش پرش به دلفین ها. از روش جایزه دادن استفاده می شه . وقتی دلفین پرید بهش یک یا گاهی چند ماهی جایزه میدن و اون به این کار شرطی می شه. پس دفعه بعد سعی می کنه بلندتر بپره تا بلکه ماهی بیشتری بگیره . اگر ارتباطت ادامه پیدا کنه ، ایشون هم با هر بار که شما طرفشون می ری بهتون جایزه می دن با راه انداختن کارتون! پس شما جلب می شی که بیشتر جلو بری تا بالاخره به جایی که لازمه و ایشون می خواد برسی! به علاوه سابقاً هم اعتماد شما رو جلب کرده. با گفتن این که ما باید منطقی پیش بریم و نباید احساسی بود . (وقتی دشمن در لباس دوست وارد جبهه شما می شه شناختنش به مراتب سخت تره)
یه دوست معمولی اگه بهش بگی دیگه نمی خوام باهات دوست باشم زیاد اصرار نمی کنه به ادامه یا مجاب کردن، پس اگر خواستی با کسی قطع کنی و نذاشت و اونقدر سر راهت قرار گرفت یا راه رو برای برگشتنت باز گذاشت (نوعی روش وسوسه منفعلانه) تا بیشتر وسوست کنه بدون ارتباطش باهات سالم نیست!
یادت نره ، من اگر ارتباط دوستی معمولی رو طرح کردم شرطی براش قائل شدم : "برای شروع و ادامه نباید احساس داشته باشی" >>>>>>>>>> در حالی که شما داری!!!
تصمیم با خودته ، پس بیشتر فکر کن و درست تصمیم بگیر
:72: :72: :72:
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط *nadia*'
اغلب آقایون ،که نگران خانم و احساسش هستن ،وقتی وابستگی اون خانم رو می بینن برای ضربه نخوردنش فوراً رابطه رو قطع می کنن نه این که ادامه بدن!دلیل اینکه ایشون ارتباط رو با شما قطع نمی کنه اینه که می خواد شما به آمادگی لازم برسی و با پای خودت وارد فاز احساسی بشی!!! چون خیلی ببخشید شما هنوز به ایشون "پا نمی دی" ، هنوز رام نشدی و داری مقاومت می کنی!
روش هوشمندانه ایه ! اگر کاری به کارتون نداره این بخشی از روشه برای کشوندن شما و درست هم زده به هدف. به خودت و اعمالت یه نگاه بکن . می خوای بری سمتش به هر بهانه ای (دوستی معمولی ، رابطه کاری و...) و اصلاً نمی خوای رابطه رو قطع کنی.
از این جهت که درست میگی،همش سعی میکنه منو به سمت خودش بکشونه،یعنی یه جوری رفتار میکنه من برم سمتش،من کارش داشته باشم،من چیزی بخوام،من شروع کنم.نمیدونم این چه عقده ایه که بعضیا دارن
-یا از غرور و از خود مچکر بودنشه
- یا دور وبرش دختر زیاده و احتیاجی به امثال من نداره
-یا عقده داره که وقتی کسی رو جذب کرد،پس میکشه تا طرف دنبالش بدود
-یا هم بدبخت قصدی نداره ومن اینقدر جریان به هم میبافم
حالا در کل که هنوز نتونستم این ادمو بشناسم :163:
وهنوز سرقولم هستم و ارتباطی برقرار نکردم-تا ببینیم اوضاع چی پیش میاره
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
سلام دوست خوبم:
قبل از هرچیز...
:104::104::104:
این ها برای نادیا گرامی هست چون من به واقع از راهنمایی دلسوزانه ایشون در کنار سایرین لذت می برم و پر واضح هست به خاطر تجربه خود مشتاقانه و دلسوزانه و تاثیرگذار به شما راهنمایی می دهند..
کاش دوست خوبم بسیار با دقت تر به پست دوستان دقت کنید..
بعد از 50 پست اظهار نظر اینجانب شاید جز تکرار مکررات نباشد ولی وظیفه خودم دونستم که منم به شما اشاراتی بکنم..
دوست عزیز همان طور که خودتان بیان کردید شما دختر مقاومی هستید که به آقایان و خواسته هایشان وقعی نمی نهید پس من از شما سوالی دارم ..الان شما را چه شده؟
ببین دوست من ..من هم می خوام از تجربه تلخی از یکی از دوستانم برات بگم که با قضیه شما به ولله مو نمی زد و من آنقدر از خواندن متن شما هراسناک شدم که تجربه این دوستم را رایگان در اختیار شما می گذارم باشد که گوش دهید..
از همین جا شروع شده بود..دوست منم دختر با وقار و متینی بود که هیچ کاری به پسر جماعت نداشت و خیلی از اونها رو هم شان خودش نمی دید تا اینکه به همین طریق شما با آقایی آشنا شد به همین منوال شما..
از ایشان و دختر اذعان خواهر و برادری و تنها درد دل و شناخت جنس مخالف و کمک گرفتن از هم در مشکلات و خواستگارها..گاهی اس ام اس شد و در نهایت گاهی تلفن ..آقا هم به همین منوال با دست پس می زد با پا پیش می کشید و دوست ماهم انگار نه انگار که این دنیا کثیف اینترنت است و دل به مردی داده بود پشت مانیتور که جانماز آب می کشید و برای ایشان حرف های زیبا می گفت ..آنقدر رفت و آمد و دختر نهایتا وابسته شد ..تا جایی که شما هستید پسر می دانست که دوست ا از اون خوشش اومده و با این حرکاتش و به اصطلاح گاهی رفلکس های خوب و گاهی احساساتی دختر وابسته اون شد..نمی گم این دوست ما تا کجاها رفت..خوشبختانه هم پسر هم دختر دیدیند که کار غلطی است و در جا رابطه بعد وابستگی زیادو فشار روحی زیاد در جا قطع کردند..دوست من آثار ضربه آن برای وابستگی پیش آمده هولناک بود و می دونی چی از همه مهمتر بود..آرزوی دوست ما که کاش هیچ وقت این لکه حتی تو خاطراتش نبود..
اگر شما خواهان ارتباط با جنس مخالف و شناخت آنان و هر چیز دیگر هستید این راهش نیست دوست من..
منم از شما خواهش می کنم اونو رها کن و این راه ارتباطی را قطع کن و هرگز خواهان امتحان اون نباش چون ممکنه جاش تا مدت ها درد بکنه و آدم عاقل هم می دونه که آزموده را آزمودن خطاست.....
من دیدم شما گفتید اینجا همه توصیه به قطع ارتباط می کنند...نه اینگونه نیست ..تاپیک ورودی منو بخونید..اسمش پر از ابهام از رفتار یک مرد ...هیچ کس قطع ارتباط کامل نگفت و الان اون شخص همسر مه و ما خوشبختیم..اینجا همه به شواهد و قراین و سود و زیان اون برای شما نگاه می کنند و گرنه شاید شکست و پیروزی اونها هیچ نفعی برای ما نداره ولی وقتی می تونیم راهی که رفته رو نشونت بدیم چرا می خوای باز اون راهو بری..
راهی که آخرش هیچه...من حاضرم بهت قول بدم ..هیچ هیچ
این نه تنها راه شناخت نیست که تنها راه دلزدگی ست ..شک نکن....
من بهت چند اثر بدشو می گم:خوب بهشون فکر کن...
آخر این ارتباط این نتایج توست.....
- مردها شیاد هستندو از سادگی من سو استفاده شد..
-من نیت بدی نداشتم پس چرا الان این طور زمین خوردم...
-کو اون شخصیتی که من از قبل داشتم..خدایا چرا به این روز افتادم ..من گم شدم..من خود قبلیمو می خوام..خودی که سرشو بالا می گرفت و به هیچکس محل نمی داد...
-عدم اعتماد به نفس و ضربه شدید به عزت نفستون..
- احساس زرنگ نبودن ..
- خرد شدن شما پیش خودتون و خدای خودتون..
می دونی چرا؟چون هیچ چیز بدتر از این نیست که ما خودمون به خاطر عدم احتیاط خودمون خرد بشیم و پیش خودمون احساس حقارت کنیم..
و.........
دوست عزیز اینا تازه احساس های ساده بعد این اشتباه هست و وای به رخدادهای بدتر اگر جلوتر برید...
آیا هیچ جیز از خود ما مهمتر هست؟
چرا شما می خواید جلو اون کم نیارید و وادارش کنید اونم وابسته بشه ( که هست)و اذعان کنه دوستتون داره؟می خواید بگید شما قادری هرکس عاشق خودت کنی؟که چی بشه آخه؟
هیچ چیز عایدتون نمیشه که اگر بشه هم ارزش نخواهد داشت..
ببخش اگر رک صحبت مب کنم ولی دوست من شناخت..دوست داشتن..عشق ..ازدواج پروسه مهمیه که شما داری راهو بر عکس میری..
حذر کن..
تمامش کن.....
سارا:72:
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
ببینید مورد من با کاربر نادیا خیلی تفاوت داره - ایشون یه جورایی در مورد طرف مقابلشون توهم زده بودن وفکرایی میکردن تو دلشون - پس مقایسه اشتباست - پس نتیجه یکسان گرفتن در موردش اشتباهه - اگه طرف ایشون ادم کلاشی بوده -نباید به خاطر شباهت رفتاراش با مخاطب من نتیجه گرفت اونم همینطوره
در این مورد من اصلا توهم نزدم که بگم منومیخواد-یا واسه ازدواج میخواد-یا همچین چیزی-اصلا کار جالبی نیست که دوستان نتیجه بگیرن ایشون هدف جالبی نداره و در موردش بدبین باشن
قبلآ هم گفتم - اگه مشکلی هم باشه از منه - از احساساتمه -نه اون (البته اینم به این معنی نیست که اون اد ایده آلیه- ایشونم در مورد من اشتباهاتی کرده که در صدد جبرانشه)
این تاپیکو زدم واسه بیان علت اصلی پافشاریم
فایده خوب بودن در این اوضاع بد جامعه چیه؟
http://www.hamdardi.net/thread-12707.html
حالا هی دوستان میان میگن،این ارتباطتو قطع کن،آخه واسه چی،به خاطر چی،بابا بذارین منم اشتباه کنم،شکست بخورم-همرنگ جماعت بشم
اینهمه عاقل بودم-اخرش چی شد
-جز اینکه هیچ تجربه ای کسب نکردم
-جز اینکه الکی الکی از یه ارتباط نتی وابسته شدم
-جز اینکه جنس مخالفو نشناختم
-جز اینکه از فرصتها استفاده نکردم
شاید در جواب بگین باید از تجربه های دیگران استفاده کردواز این چیزا ولی خیلی چیزا رو ادم باید خودش تجربه کنه-سرش به سنگ بخوره-وگرنه نمیفهمه-به عمق مطلب پی نمیبره
خلاصه اینکه دچار تناقض شدم-کمک!!!
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط design
ببینید مورد من با کاربر نادیا خیلی تفاوت داره - ایشون یه جورایی در مورد طرف مقابلشون توهم زده بودن وفکرایی میکردن تو دلشون - پس مقایسه اشتباست - پس نتیجه یکسان گرفتن در موردش اشتباهه - اگه طرف ایشون ادم کلاشی بوده -نباید به خاطر شباهت رفتاراش با مخاطب من نتیجه گرفت اونم همینطوره
نمی دونم شما توهم به چی می گید، ولی اگر کسی تقریباً هر روز سر راهتون قرار بگیره ، به بهانه خرید بیاد سر کارتون، حتی جلوی مادرتون از شما تعریف و تمجید کنه تا حدی که مادرتون هم فکر کنه طرف چیزی تو فکرشه ، شما به این می گید توهم؟!
هر کس دیگه جای من بود فکر می کرد طرف عاشقه در حالی که من فکر نمی کردم عاشقه چون هر چند رفتار عاشقانه داشت ولی اعمالش مثل اعمال یه فرد بی تفاوت بود!!!
دلیل ادامه من این بود که بفهمم منظورش از این حرکات چی بود که بعد از اتمام و گذشت چند ماه فهمیدم.
ارتباط من به جایی نرسید که کلاشی کنن، ایشون اس ام اسی دادن و من دیگه جوابی ندادم . اگر آدم بدی می دونمش به دلیل همین بازی هایی بود که کردن و الان داره با شما می شه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط design
خلاصه اینکه دچار تناقض شدم-کمک!!!
نگران بودم که به اینجا نرسی که رسیدی ، به تناقض . به اینکه چرا تا حالا خوب بودی، چرا درست زندگی کردی ، چرا مثل اونا یا آدمای دیگه دغل و دو رو نباشی ، چرا سهمت این شد در حالی که در حق کسی بدی نکردی؟
چرا بعضی اونایی که پسر بازی کردن الان ازدواج کردن و خوشبختن ولی تو حتی جنس مخالفتو نمی شناسی که هیچ ، تنها موندی !!!
می دونی چرا به اینجا رسیدی ؟ چون به عدالت خدا شک کردی ، داری روی محکمترین عقایدت پا می گذاری و به تردید در مورد تمام باورهات می رسی! (یه جور خود تخریب کردن)
من هم به این حالات رسیدم.
تو هم الان تجربه کردی ، حالا راه حلش رو خودت پیدا کن .
من متوجه شدم مشکل از سست بودن یا سست شدن باورها و ارزش هام بود، از شک کردن به خودم.
یا ارزش های من اونقدر پایه های محکمی نداشتن که من به تناقض رسیدم یا خودم رو در شرایطی قرار دادم که باعث شدم مغزم شستشو داده بشه و به باورهام شک کنم.
درسی که گرفتم این بود :
باید باورها و ارزش هامو تقویت کنم و با دلایل قوی پایه های این باورها رو محکم کنم .
نمی دونم تو به چه نتیجه ای برسی؟ راهتو با فکر انتخاب کن
:72: :72: :72:
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط design
این تاپیکو زدم واسه بیان علت اصلی پافشاریم
فایده خوب بودن در این اوضاع بد جامعه چیه؟
http://www.hamdardi.net/thread-12707.html
حالا هی دوستان میان میگن،این ارتباطتو قطع کن،آخه واسه چی،به خاطر چی،بابا بذارین منم اشتباه کنم،شکست بخورم-همرنگ جماعت بشم
عواقب کسانی که مثل شما همین حرفها را روزی می زدند ، دیدی امثالشون رو ؟؟ من دیدم ، یعضی ها بودن خودم نهیشون از کاری کردم گوش ندادن ، بعد شکست خورده و سرخورده و رنجور بازگشتند ، اگر میشد مطمئن بود که گاه ضررهای جبران ناپذیر پیش نمیاد می گفتیم دیزاین عزیز برو هر کاری دلت میخواد بکن و ما هم می رفتیم پی کار خود و وقت خود را در تاپیک شما صرف نمی کردیم
اینهمه عاقل بودم-اخرش چی شد
چی می خواهی و چی می خواستی که فکر می کنی عقلانیتت مانع به دست آوردنش بوده ؟؟ آنچه که عقلت تاییدش نمی کرده کدومه و آیا سلامتی ، آرامش و تامین آینده ای بی مخاطره را برایت به همراه داشته که عقلت محرومت کرده ؟؟
-جز اینکه هیچ تجربه ای کسب نکردم
دنبال چه تجربه ای هستی ؟ برای چه هدفی ؟
-جز اینکه الکی الکی از یه ارتباط نتی وابسته شدم
علت وابستگیت بهره گیری از عقل بوده یا احساس ؟؟؟؟
-جز اینکه جنس مخالفو نشناختم
جنس مخالف رو حتماً با یه ارتباط با غریبه هاش میشه شناخت ؟؟ تو خانواده شما جنس مخالف محرم نیست ؟ و ایضاً غیر محرمها فامیل که تعاملی خانوادگی با هم دارید ؟؟ نمیشه از این راه مشاهده روحیات و خصوصیات کلی رو داشت ؟؟ و بعد هم از راه مطالعه ؟؟
اونچه شما باید بشناسی از جنس مخالف که به درد زندگی آیندت بخوره از این راه ها ممکنه ، از راه دوستی با یه پسر در پی این بودن فقط توجیهی برای قانع کردن خود و دیگران است چون حاشیه های رابطه نه تنها اجازه شناخت درست نمیده بلکه باعث میشه اشتباه شناختی هم پیش بیاد . عزیزم نشنیدی میگن می خوای یه چیزی رو خوب بشناسی از بیرون بهش توجه کن ، یعنی ازش فاصله بگیر و بررسیش کن نه بهش نزدیک و در اون غرق بشی . بیرون گود ملاحظه کن ، سرگذشتها را بررسی کن که منجر به شناختی میشه که از نزدیک نمی تونی به این وضوح به دست بیاری
-جز اینکه از فرصتها استفاده نکردم
چه استفاده ای ؟
شاید در جواب بگین باید از تجربه های دیگران استفاده کردواز این چیزا ولی خیلی چیزا رو ادم باید خودش تجربه کنه-سرش به سنگ بخوره-وگرنه نمیفهمه-به عمق مطلب پی نمیبره
یک روز یکی رو نصیحت می کردم همین حرف شما رو زد ، گفت حرفهات کاملاً درسته ولی من میخوام خودم تجربه کنم ، و سرم به سنگ بخوره تا بفهمم . گفتم : اگر یه وقت این سر طوری به سنگ خورد که متلاشی شد چی ؟
آیا فکر می کنی همیشه این تجربه ها بی مخاطره هست ؟؟
چرا سری به تالار نمیزنی و نمی بینی اوضاع تجربه کرده ها را .
خلاصه اینکه دچار تناقض شدم-کمک!!!
حق داری ، اما بهت تبریک می گم ، چون نمی خواهی بی گدار به آب بزنی ، چون برهان قوی میخواهی تا نیفتی و در مقابل کسانی که همین توجیحات رو میارن برای عقلانیتت دلیل محکم داشته باشی . اگر این نبود هرگز تصمیم به باز کردن تاپیک دومت نمی گرفتی . :104::104:
ازت میخوام چالشهای ذهنیت را همینطور با شهامت بیان کنی و بخواه که دوستان قانعت کنن یا اگر روند مد نظرت رو درست میدونی دوستان را با دلیل عقلانی قانع کن .:305:
این لینکها را هم مطالعه کن :
کاش من هم زیبایی شما را داشتم .......
** مسئولیت <<< انتخاب <<< اختیار ***
.
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
خبر خوب برای تمام اونایی که هی گفتن بیخیالشو،ارتباطتتو قطع من.الان دقیقأ دوهفتس هیچ ارتباطی برقرار نکردم.دلم خیلی ... .
خدایا چرا من اینقدر بی جنبم-چرا نمیتونم مثل ادم با یکی دوست باشم-چرا اون میتونه ومن نمیتونم-چرااا -نمیدونین از داشتن این احساسات چقدر خودمو سرزنش میکنم وخودمو به احمق بودن وبچه بودن متهم میکنم-واقعأ این رفتارم ازیه دختری که داره 25 سالش میشه بعیده.تمام مشکلات وفکر وخیالای من ازین بیکاریه-تازمانی که درسی بود دانشگاهی بود-سرم گرم بود-یه مدت کوتاهم که سرم گرم کار بود بازم چرندکاری نمیکردم-تواین چندماهی که بیکارم چقدر وقتمو سرامثال این موضوعات وکندوکاو کردن در مورد این مسائل هدر کردم-خدا لعنت کنه این بیکاریو رو-آی ملت دعا کنین یه کاری گیرم بیاد تا مثل گذشتم سربه راه بشم و غرورم بیش ازین زیر پای پسرای سرکاربذار له نشه-آمین یا رب العالمین !
:305:یه سوالی برام پیش اومده :چی باعث میشه بعضی پسرا اینقدر چشم و دلشون از دخترا سیرباشه؟:325:
چی باعث میشه بتونن اینقدر عادی باشن در برخورداشون(منظورم بی احساس بودن نیست،منظورم عاقلانه رفتار کردنه)یعنی وقتی بخوامش هست وکاملأ پایه هست –ولی خودش پاپیش نمیذاره
چندتادلیل که احتمالشو میدم:
-قبلا (دوران دبیرستان ویک کم هم دانشگاه)چندین دوست دختر داشته،دیگه زده شده.
-الان یکیو دوست داره ،میخواد بهش وفادار باشه ولی چون هنوز حس تنوع طلبیش در دوستان دختر ازبین نرفته با بقیه دخترا دوستی معمولی داره.
-به قول خودش واقیعشو ترجیح میده تا مجازی (منم که هنوز در دنیای واقعی ندیمش).
-نمیخوام توهم زده باشم وبگم دوستم داره،نه،ولی حداقلش اینه که قبولم داره-میخواد باشم(ولی کاری به کارم نداره!)
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط design
یه سوالی برام پیش اومده :چی باعث میشه بعضی پسرا اینقدر چشم و دلشون از دخترا سیرباشه؟:325:
چند دوست دختر هم زمان دارن و اغلب دختر بازهای حرفه ای هستن و
چون هیج کدوم از روابط جدی نیست پس احساسشون دخیل نمی شه و عادی
برخورد می کنن.
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
سلام عزيز
خوبي؟ من چند روزه دو تا تاپيكتو دارم مي خونم چقدر سرنوشت و فكرامون مشتركه
فكر كننم 80 درصد مشتركيم
من يه ذره نا خالصي دارم اول اينكه پسرم دوم اينكه بد دل هم شدم سوم اينكه درسته تو دلم مثل تو هست ولي بي خيال ثابت كردن قوي بودنم به اينو اون شدم چهارم اينكه منم وابسته بودم زماني يعني طرف از دلم بيرون نمي رفت ولي خودش ابراز علاقه كرده بود
و مي خواست عاشقم بشه(خودش كه اينجوري ميگفت) ولي چون من اولا روراست بودم و وقتي ابراز احساس كرد بهش گفتم برو بعدرفت و من تنها شدم چون بچگيم مثل تو بود خونوادم مثل تو بود و گذشتمم مثل تو بود با اين تفاوت كه من اوايل با هيشكي تو رابطه نبودم
مثل تو دوست داشتم همسرم از آسمون بياد چون معتقد بودم كه آدم بايد پاك بمونه تا آدم پاك بياد سراغش........به ارزش هاي اخلاقي پايبند بودم
يك اتفاقي افتاد تو زندگيم كه ارزش هاي اخلاقي كه به اونها معتقد بودم مثل تو تو نظرم شكست مثل تو احساس كردم بچم احساس كردم طرف مقابلم بهم و به بچگيم مي خنده
دچار تعارض شدم تنها شدم دوستام تركم كردن احساسم اين بود كه من خيلي بچم كه ديگه كسي تحويلم نمي گيره و من حتي جنس مخلفمم نميشناسم دست به كار شدم ديگه دختراي دانشگاهم رو ميشناختم به اسم و ......
كه با اون دختره دوست شدم.فكر كنم مثل من باشي تو هم كه به اين خاطر دوست شدم كه ثابت كنم منم مي تونم وابسته كنم (اين فكر تو كلم بود) و همچنين تعارض پيدا كرده بودم چون اولا قبل از اين رابطه يه دختري غرورمو له كرده بود و.......... دوما احساس كردم پاك بمونم واسه كي و چي؟
چرا دوستام همه كاري كردن و موفق شدن ولي من از پس يه دختر هم بر نيومدم( از طرفي چون فوق العاده ساده بودم و نپخته اصلا اصولي كه اين پسر مقابل تو انجام ميده رو بلد نبودم و صاف و ساده به طرفم سفره دلمو واسش مي ريختم بيرون( يعني هيچي نشده اول از همه بهش مي گفتم قصدم ازدواج نيستو ولي بمون و وقتي مي رفت ناراحت ميشدم)ابراز احساسات شديد مي كردم(به قولي اصلا بلد نبودم شگرد هاي اين كارارو) و مثل تو از كاه كوه ميساختم
اوضاع خوب پيش مي رفت ولي وقتي بهش گفتم احساسم واقعي نيستو رفت
خيلي تنها شدم (كه تاپيكش هست) رفتم سراغش گفت دو بار اومدم خراب كردي و ......... برو و خلاصه بد جوري تحقير شدم(يعني حس كردم شدم) با اينكه خودم ردش كرده بودم ولي وابستش شدم
خلاصه منظورم اين بود كه عزيز چون ما ها از خونواده هايي هستيم كه به ما روباه بودنو ياد ندادن( بره مونديم) تو اين رابطه ها كم مياريم همين پسر هم مطمئن باش زماني بدتر از منو تو و امثال من بودن ولي با تمرين به اينجا رسيدن(تمرين وابسته سازي و ......)
من چون تمرين نداشتم كم آوردم(طوري كه ايني كه اومده بود وقتي گفت تموم حرفاش دروغ بوده ولي با اين كه مي دونستم دروغ ميگه اعتماد بنفسمو از دست دادم) چون بلد نبودم غير مستقيم حرف بزنم(البته همه اون كسايي كه اومده بودن به طور غير مستقيم خاستگاري مي كردنا ولي من چون ناشي بودم رد مي دادم ولي وابسته هم ميشدم يعني قشنگ با سياست مي اومدن حرفشونو غير مستقيم ميزدن و راه فرار واسه خودشون باز نگه ميداشتن
ببين عزيزم من بعلت نداشتن زرنگي تو اين كار جوري سوتي دادم كه رسوا شدم تو دانشگاه
دختر يكه ازم خوشش مي اومد وقتي نه مي گفتم با استفاده از نقطه ضعفم تحقيرم كرد
تو وقتشو داري فوت و فن اين كارو ياد بگيري؟ به نظرت ارزششو داره؟ مخصوصا كه تو دختر هم هستي
من دختر باز ترين پسري رو ميشناختم كه خودش اعتراف مي كرد زماني بچه ترين آدم بود و نمي تونست حتي با دختر حرف بزنه ولي حالا................(پس فكر نكن كه اون از شكم مادر زرنگ بيرون اومده و تو بره)
.توصيه من اينه كه فكر اين كه بخواي وابستش كني بعد ولش كني رو از سرت بيرون كن چون اگه اينكاره بودي كه وابستش نمي شدي الان(قصدم توهين نيست ولي ارزشي هم نداره اين كار زورتو نگهدار واسه جاهاي پر ارزش تر تا خودتو ثابت كني)
اون الان فقط داره تو رو واسه خودش مي پزه
يعني كنترلت مي كنه وقتي زياد احساسي ميشي مي كشه كنار تا آروم بشي
وقتي ميبينه رفتي گرمت مي كنه تا برگردي
درست مثل دزديه كه وجودتو دزديده ولي هيچ رد و اثر انگشتي از خودش به جا نذاشته و نخواهد گذاشت
و تو نمي توني هيچ جا شكايتتو ببري
درست مثل من
دختري كه مي اومد و به من پبشنهاد ازدواج ميداد راه فرار واسه خودش ميذاشت ولي من نمي فهميدم و با اين كه رد دادم ولي تو تله افتادم و كلي احساساتي شدم اوني كه هي به من مي گفت تو پاكيو پسر پاك پيدا نميشه و .........آخرش رابطه رو طوري جلوه داد كه انگار من به اون پيشنهاد دادم و البته كارام باعث شده بود كه تو ظاهر هم چنين بشه
و خراب شدنش واسه من موندو وابستگي و دنبالش رفتن
خلاصه اين جزو زندگي منه و منم مثل تو ذهنم پر ازاين جور مسائله
البته اگه اينجا مطرحش نمي كزدم خيانت به خودم بود(چون دنبال درمان ميگشتم) منم مثل تو بعضي وقتا فكر مي كنم كه همه دوستام رفتن پي پيشرفتشون و من موندم با بيكاري و اين جور فكرا
به نظرم اين جور فكر نكن كه چرا اون مي تونه و تو نمي توني
اين جور بودن واسه اون يه موهبت مقطعيه بعد از سه چهار سال به كارش نمياد به دردشم نمي خوره فكر نكنم با دختر باز بودن و وابسته ساز بودن كسي استخدام شه يا ........... فكر كن اگه زنش ميشدي چه بلاهايي كه سرت نمي آورد
ولي تو پاكي داري و يه فرصت خوب
و يه فكري كه مي خواد به تو زرنگ بودنو پخته بودن رو ياد بده( كه فردا بتوني زندگيتو مديريت كني و نقطه ضعفاتو بژوشوني)
هر چند كه منم اعتماد بنفسم پايين مياد بعضي مواقع احساس مي كنم بي عرضم و .......
البته من و تو با هم فرق مي كنيم شايد تو اعتماد بنفست قوي تر باشه
ولي توصيه فرشته رو عمل كن كه ميگه از دور ببين و بشناس
من زياد جنبه از نزديك ديدنو ندارم چون ناشي هستم و رو راست و حساس و كم اعتماد بنفس
طوري كه با اينكه طرف ميد ابراز احساس مي كنه و من ميگم نه وقتي ميره ميشكنم ووقتي دست پيش ميگيره كه پس نيفته باور مي كنمو ميگم حتما دوسم نداشته ها..........واسه من بد بود ولي تو هم اگه يكم از ويگي هامو داشتي وارد اين رابطه ها و ثابت كردن خودت نباش
كه همه اين چيزا گذشتنيه
خودتو بكش بالا
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
سلام به دوستان گلم :72:
اومدم یه کم تعریف کنم و درد دل کنم وبگم که حرفاتون و نظراتون بی تاثیر نبوده و کم کم دارم راهمو پیدا میکنم.
طبق فرمایشات دوستان واسه کم کردن و ازبین بردن وابستگیم به اون شخص،ارتباطمو کم وکمتر کردم،به نتیجه جالبی رسیدم که حاصل تجربه خودمه ویه مطلب تئوری نیست که فقط بخونمش وزیاد نتونم درکش کنم.
وقتی وابستگی ادم به مخاطبش کم میشه ،بیشتر ایراداشو میبینه،بیشتر حواسش جمع میشه،طرفو بیشتر میشناسه.
مخاطب من اون آدم همه چی تموم و کاردرستی نیست که فکرشو میکردم (البته ایرادو همه دارن)،ولی ایرادای اون اصلا با من جور در نمیومد-واسه همین تو این مدت بیشتر به ایراداش فکر کردم تا بفهمم نه تنها باهاش جور هم درنمیام-بلکه به دردم نمیخوره-بزرگترین ایرادشم که تو ذهنم بزرگش کردم،اشتباهای گذشتشه(دختربازیهاش)هرچند میگه پشیمونه-ولی دیگه شخصیت اون همینطور شکل گرفته-پشیمونم باشه نمیتونه تغییرش بده-حس تنوع طلبی-اینو تو بقیه کاراشم حس کردم-توعلائقش-تو درسش-توکارش-و توی دوست داشتناش.
منم یه ایراد بزرگی دارم به محض اینکه اطمینان پیدا کنم از یه ایراد مهم مخاطبمم-دیگه نمیتونم مثل قبل دوسش داشته باشم.
کلأ اینکه گرچه این ارتباط به نظرم مفید میومد ولی الان دارم میبینم که بیخودی چندماه تلف شد سرهیچ وپوچ-شاید تجربش مفید باشه-که واسه منی که زود وابسته میشم،:324: ارتباط زیاد وصمیمی شدن ممنوع.
:325:
حالا یه سوال:واسه این نوع شخصیتم که اگه وابسته بشم-وابستگیم شدیده،دیگه هر ارتباطی قدغن میشه؟
اگه اینطوره یعنی حتی نمیتونم در اینده حتی رابطه اشنایی واسه ازدواج هم داشته باشم؟
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
دیزاین عزیز
به شهامت و صداقتت در بیان حقیقت آفرین میگم .:104::72:
عزیزم اتفاقی که با عدم ارتباط شما افتاده اینه که از متن دور شدی و از بیرون بهش نگاه کردی و درست تر دیدی ، تا وقتی نزدیک بودی و در متن ، غرق بودی و حرف دیگران هم که از بیرون گود واقعیتها را می دیدند و بهت می گفتند را هم نمی پذیرفتی .
اگر همه مثل شما در عین این که نظر چالشی خود را بیان می کنند توصیه های راهنماها را عمل کنند ، فرصتها را از دست نمی دهند و کمتر ضرر می کنند
تبریک به شما که در پی فهم بیشتر و عمل کردن و ساخته شدن هستی :104:
اما پاسخ به سئوالت :
شما نیاز داری روی شخصیتت و احساسی بودنت که وابستگی میاره کار کنی ، و مهارتهای ارتباطی و کلاً مهارتهای زندگی را بیاموزی و به کار بگیری و فعلاً در رابطه بانزدیکانت عملیاتی کنی .
دیدگاه ها و نگرشت به مسائل مختلف زندگی و بخصوص نسبت به روابط را پالایش کنی و هرجا لازم بود اصلاحات شناختی ایجاد کنی .
زمانی هم که موردی برای ازدواج پیش اومد با اطلاع خانواده و راهنمایی و هماهنگی با اونها ( هر دو طرف ) و حتی الامکان با راهنمایی یک مشاور یا شخص آگاه و توانمند و سالم در این زمینه مراحل شناخت رو با مهار احساسات و میدان ندادن به آن طی کنی . به این شکلش کسی شما را منع از شناخت برای ازدواج نمی کنه ، اما لازمه اول یه دوره خود سازی برای رفع روحیه وابسته بودن و احساس محوری را طی کنی .
.
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
سلام خانم دیزاین
اینجا همینطوره،بازدید کننده زیاده ولی اونایی که کمکت می کنن کم،به نظر من باید بیخیالش شی،از این چیزهایی که شما تعریف کردین تا الان به عنوان یک پسر میگم که شما نمی تونید با این آقا زندگی کنید.دلیلشم توی روابط اجتماعی متفاوتی که دارین،اگر آدم عاطفی هستین پیشنهاد می کنم کلا از برقراری تماس باهاش خودداری کنین،چون در نهایت شما آسیب می بینی
-
RE: درخواست راهنمایی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط flag
مثل همین دوستمون design که به نظر میرسه در ارتباطی قرار داره که جنبه دوطرف یکسان نبوده ویکی به طرفش احساسات خاص پیدا کرده ولی طرف مقابلش همون حس معمولی رو داره.(شاید این مشکله همین نوع ارتباطات باشه)
چه جالب. اتفاقا صحبت شما بايد زير نمونه عملي مي آمد تا با مثال برايتان روشن شود.
در اينجا قرباني وابستگي disign هست، در حاليكه هميشه معادله احساسي دو بخش دارد:
الف: قرباني يا وابسته
ب)قرباني كننده يا وابسته ساز.
در واقع مخاطب disign همانطور كه در متن سئوال هم آمده است قبلا هم چنين مهارتهايي در وابسته ساختن دختران داشته هست.
1
يعني فاعلانه در مسائل احساسي موجب انفعال احساسي شخص وابسته مي شوند.
البته گاهي اين تعاملها به صورت دو طرفه انجام مي گيرد. ولي اكثر مواقع يك طرف وابسته كننده و يك طرف وابسته شونده هست.
============
خلاصه:
شدت نيازهاي عاطفي و جنسي و عدم آگاهي،عدم مهارت و عدم قدرت خودكنترلي درجوانان جامعه ما موجب مي شود كه ما از اشاعه ذهني نظراتمان در مورد ارتباط دختر و پسر دست بكشيم.
حالا اگر يك مورد چنين مهارتها،آگاهي ها و خودكنترلي هايي را داشت كه به راحتي بتواند رابطه را كنترل كند و وابسته نشود و وابسته نكند و مسائل احساسي مبتني بر بعد جنسيتي را وارد رابطه نكند مورد استثناء هست .
================================================== ===========
پاورقي:
1
نقل قول:
نوشته اصلی توسط design
-ضمن اینکه داشتن دوست دختر بارابطه خاص(قصد ازدواجی-بارعایت حدود)رو انکار نمیکنه.دختربازم نیست ومیگه شاید قبلا بوده ولی ترک کرده (یه چیزتومایه های توبه!)
با سلام و خسته نباشید خدمت مدیر محترم :
1 سوال داشتم در رابطه با مطلب که عرض کردید ؛ وقتی کسی 6 سال از مهمترین سالهای زندگیش را در خارج زندگی کرده و تقریبا فرهنگ اونجا را گرفته و از نظرش اینجور روابط کاملا عادیه و علاقه ای هم که ایجاد میشه باز عادیه و در هر رابطه ای علاقه هست و نباید وابستگی درش ایجاد بشه چون ناپختگیه......از نظره شما ارتباط با چنین شخصی نتیجه بخش هست ؟؟ اصلا میشه براش توضیح داد این فرهنگ در ایران اصلا قابل قبول نیست ؟؟؟اگر میشه چطوری ؟؟
با تشکر
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shirin shahini
با سلام و خسته نباشید خدمت مدیر محترم :
1 سوال داشتم در رابطه با مطلب که عرض کردید ؛ وقتی کسی 6 سال از مهمترین سالهای زندگیش را در خارج زندگی کرده و تقریبا فرهنگ اونجا را گرفته و از نظرش اینجور روابط کاملا عادیه و علاقه ای هم که ایجاد میشه باز عادیه و در هر رابطه ای علاقه هست و نباید وابستگی درش ایجاد بشه چون ناپختگیه......از نظره شما ارتباط با چنین شخصی نتیجه بخش هست ؟؟ اصلا میشه براش توضیح داد این فرهنگ در ایران اصلا قابل قبول نیست ؟؟؟اگر میشه چطوری ؟؟
با تشکر
با سلام
در موردهاي اين چنيني مسئله خيلي مهم تر از اين هست كه شما طرح كرديد. در واقع شما تنها يكي از موارد تفاوت معيار را مورد اشاره قرار داديد. (مسئله ارتباط با جنس مخالف)
اما بايد بدانيد كه ممكن است در خيلي مسائل اجتماعي، فرهنگي، اعتقادي و ... هم تفاوت معيار داشته باشيد كه بعدها هر كدام يك مجموعه خصوصياتي را باعث مي شود كه ممكن است سازگاري براي زوجين در مورد آنها بسيار مشكل زا باشد.
لذا به جاي ارتباط غير رسمي و بررسي تنها علاقه طرفين، به صورت آشكار حداقل از طريق جلسات مشاوره خانواده يا خواستگاري همه معيارهاي اساسي هم را (علاوه بر ارتباط و علاقمندي) مورد ارزيابي قرار دهند.
==============
پاورقي:
لطفا سئوالات خود را در تاپيك جداگانه مطرح كنيد. اين تاپيك مروبط به designگرامي هست.
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
سلام
تمام حرفاتون را خوندم راجب این موضوع که بتونیم یک رابطه در حد اعتدال با جنس مخالف داشته باشیم من کاملا مخالفم چون مطمئن باشین بالاخراه یه جایی سر یه موضوعی احساستون در گیر میشه من که نتونستم ...
و راجب این که گفته بودین چه اشکالی داره خوب تو مسال دیگه یا حتی شناخت و کمک توی انتخاب خواستگار ازش کمک بگیرین مطمئن باشین چون اون بیرون ماجرا است نمی تونه کمکی کنه و فقط حس خودش را میگه و بعد ها هم که ازدواج کردین خودتون را اینجوری توجیه می کنین که باز هم میتونم یه هم چین رابطه ای در حد اعتدال داشته باشم مثلا اگه توی زندگی مشترکتون یه اختلاف سلیقه یا مشکلی پیش بیاد و شما یه جنس مخالف را برای شنیدن درد دلتون انتخاب کرده باشین مطمئن باشین نه تنها کمکتون نمی کنه بلکه احتمال داره زندگیتون را سر هیچ چی از دست بدین البته اون فرد حتی می تونه بی غرض این کار را کنه کافیه احساس کنین اون بیشتر از همسرتون درکتون می کنه و اون لحظه که نیاز داشتین همسرتون حرفاتون را بشنو و اون آرومتون کنه اون فرد (همون دوستی که تا الان رابطه ی احساسی نداشتین) این کار را کنه فقط به این دلیل که همسرتون اون لحظه شرایطش را نداشته و عصبانی بوده یا حتی می تونه این موضوع که گفتم برعکس باشه و در مورد یک آقا باشه ...و از این جا به بعد که مقایسه کردن این دو نفر تو ذهنتون درست می شه و ....
مشکل ما اینه که اگه به چیزی عادت کنیم سخت می تونیم ازش دل بکنیم و توی عادتمون تغییر ایجاد کنیم من نظرم خلاف نظر بقیه است به نظر من شما به این آقا وابسته نیستین لکه به ایشون عادت کردین چون من وابستگی را یک طور دیگه برای خودم معنی می کنم ...در صورتی که اگه ایشونم قبل ازدواج براشون این مسائل عادی باشه خوب شما هم اینجوری ایشون را قبول کردین و به نظرم ما آدما این حق را نداریم طرف مقابلمون را هر طور که باب میلمون تغییر بدیم... گفتین که شما هم دوست ندارین اگر احیانا با ایشون ازدواج کردین همچین روابطی را با کسی نداشته باشن ...
امیدوارم موفق باشین می دونم یکدفعه سخت خود منم مشکلم همینه حتی هنوز چیزی نگفتم ناخودآگاه اشکم در میاد و حوصله هیچ کس را ندارم حتی نمی خوام باور کنم .....
اما باید اونقدر احساست برات ارزش داشته باشه که نخوای بازیچه کسی باشه :72:
اگه دوست داشتین مشکل منم ببینین شاید این طوری از خیلی دغدغه هاتون با دیدن مشکلای بقیه کم کنه ....http://www.hamdardi.net/thread-12910-page-3.html
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
دوستانم سلام
من برگشتم بعداز 4 ماه،که نتیجه این تاپیک رو اعلام کنم تا بذاریدش توی تاپیک به نتیجه رسیده ها.:shy:
توصیه دوستان قطع رابطه ناگهانی بود
ولی من نتونستم رابطمو با اون اقا به صورت یهویی قطع کنم واین کارو به مرور زمان انجام دادم.
تقریبادو،سه ماه پیش ازین وضعیت سردرگمی خیلی کلافه بودم:162: وتصمیم خودمو گرفتم که به نتیجه ثابت وعملی برسم،واسه همین رفتم زیارتگاه و از خدا واون معصوم خواستم که راه درستو پیش پام بذارن و خدا اونقدر مهربونه که یه به طریقی همه چیو واسم روشن کرد طوریکه تو تصمیمم مردد نباشم.
همون هفته به طرز عجیبی :exclamation:متوجه شدم
این اقای مخاطب من عاشق یکی دیگه بوده وهست،وبه اصطلاح یکی ازدوستان که در همین تاپیک این نظرو داده بودن منو تو ابنمک خوابونده بوده
خلاصه اینکه من متوجه این موضوع شدم وواسه همیشه از زندگیش رفتم بیرون،ویه بهانه ای واسش اوردم وخداحافظ-جالب اینجا بود که وقتی بهش گفتم میدونم عاشق فلانی شدی انکارمیکرد.
حالا به هرحال مهم نیست،مهم اینه که از ارزش اون شخص هیچی واسم کم که نشد بیشترهم شد-چون درجریانم که چقدر واسه رسیدن به اون دختر داره تلاش میکنه وچقدرصبوری کرد و ازخودگذشتگی تا دلشو به دست بیاره.(ایشالا که اگه باهم خوشبخت میشن ،به هم برسن :203: )
واسه اینکه دوستانی که این پست میخونن فکر نکنن که باوجود اینکه یه پسر اینطوری ولم کرد بازم قبولش دارم بگم که ایشون هیچ بدی درحق من نکرد،
ورابطمم یه دوستی معمولی بود،فقط اشکال کار این بود که اون یکی دیگه رو دوست داشت و نمیگفت،کاش خیلی زودتر از دوماه پیش اینو فهمیده بودم،تا زودتر ازش میکندم.البته تقصیر منم بود که بهش پا ندادم که بیاد طرفم،یعنی من چوب غرورم رو خوردم ولی مهم نیست،چون درسته پسربسیار خوب،باشخصیت،متین،ادم و محترمی بود،ولی بچه بود.
درپایان واقعا از خدا جونم ممنونم :72: که زمانی که بسیار ازین رابطه درمونده بودم به طرزعجیبی همه چیزو واسم روشن کرد طوریکه خودم تو کفِش موندم.
وبعد ازون همینطور خدا داره لطفهاشو نثار من میکنه :43:(حکمت این یکیو نفهمیدم هنوز:D).
پایان
ضمنأ به این نتیجه که عملأ و خیلی سخت بهش رسیدم هم اعتراف میکنم :
دوستی معمولی با جنس مخالف امکان پذیر نیست
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
ضمن تبریک به خاطر این که راهتون را پیدا کردید!
و تشکر از اینکه اینقد احساس مسئولیت کردید که به دوستان تالار خبر دادید و همینطور منبعی برای مراجعه کنندگان این تاپیک ایجاد کردید که یک مشکل را تا نتیجه ی نهایی بتونند پی گیری کنند و درس لازم را ازش بگیرند!
نوشتید که
من نتونستم رابطمو با اون اقا به صورت یهویی قطع کنم واین کارو به مرور زمان انجام دادم.
خلاصه اینکه من متوجه این موضوع شدم وواسه همیشه از زندگیش رفتم بیرون،ویه بهانه ای واسش اوردم وخداحافظ
فکر کنم ناگهانی قطع کردید، نه کم کم؟؟
جالب اینجا بود که وقتی بهش گفتم میدونم عاشق فلانی شدی انکارمیکرد.
به اصطلاح یکی ازدوستان که در همین تاپیک این نظرو داده بودن منو تو ابنمک خوابونده بوده
از ارزش اون شخص هیچی واسم کم که نشد بیشترهم شد
به نظر من آدم خیانتکار و دروغگو هیچ ارزشی نداره.
التبه قضیه تمام شده است و لزومی به این حرفها شاید نباشد. ولی دروغ سرمنشا اکثر قریب به اتفاق مشکلات زندگیه!
موفق باشی :72:
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهشت
و تشکر از اینکه اینقد احساس مسئولیت کردید که به دوستان تالار خبر دادید و همینطور منبعی برای مراجعه کنندگان این تاپیک ایجاد کردید که یک مشکل را تا نتیجه ی نهایی بتونند پی گیری کنند و درس لازم را ازش بگیرند!
دقیقأ واسه همین اومدم که تجربه خودمو دراختیار دیگران قرار بدم.
واسه اینکه بهتر انتقال تجربه کنم اینها رو نشانه های ورود یه نفر دیگه به ذهن یه پسر میدونم:
1.سردشدن در عملکرد و رفتار سابقش
2.دیر به دیر رابطه برقرار کردن
3.دیرجواب دادن به sms
4.بهانه اوردنهای غیرمنتطقی واسه رفتارش (مثلا میگفت مشغله کاریش زیاده)
5.کم محلی وبی محلی
6.وقتی باهاش صحبت میکنی عملا حواسش یه جادیگست.
7.مهمترینشم تغییر رفتار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهشت
فکر کنم ناگهانی قطع کردید، نه کم کم؟؟
درسته,عملأ قطع رابطه یکباره انجام شد.
ولی توذهن خوم تدریجأ اینکارو انجام دادم،چون ازقبلش پی برده بودم این رابطه نتیجه نداره ولی نمیتونستم تمومش کنم که مطلع شدن ازموضوع به صورت یکباره تصمیمم عملی شد.
حالا که دوماه ازون موضوع میگذره ولی واقعا ضربه روحی که به ادم وارد میشه واقعا تو ایندش و ذهنیتش وخاطرش تاثیر میذاره والبته تاثیر منفی.
فقط موندم چرا به من نگفت عاشق شده،چرا منو دنبال خودش میکشوند،چرا میخواد دخترا همینطور دنبالش باشن
با تمام احترامی که واسش قائلم =>ولی این چه عقده اییه آخه؟!!!!
-
RE: مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)
دیزاین جان
ممنون از اینکه اومدی و اعلام کردی گلم
خوشحالم که نتیجه گرفتی و برای عموم هم به عنوان یه درس عنوان کردی
و اینگونه این تاپیک نیز به نتیجه رسید .