-
سلام بزرگوار.
دوستانه میگم: منم یک بار سابقه ی خودکشی داشتم که خدارو شکر ناموفق بود. واقعا خدارو صد هزار مرتبه شکر! چون بعدش به لطف خدا و البته تغییر نگرش و تغییر سبک زندگیم مستحق یه زندگی خوب و آروم شدم. میگم مستحق چون آرامش حق یک انسانه. وراثتی و شانسی نیست. بلکه به دست آوردنیه، یا بهتره بگم محقق شدنی.
بعدش مجددا روزهای سختی به خاطر انتخاب های نادرستم از راه رسیدن که این نعمت یعنی آرامش از من گرفته شد و دوست داشتم تمام میشدم، ولی اینبار چون میدونستم من مسئول آرامشم هستم (نه محیط، نه شرایط، نه تقدیر) شروع کردم به تدبیر راهی برای حل بحران زندگیم و البته همینجا تو همدردی چقدر راه حل های خوبی بهم پیشنهاد شد و با عملگرایی به مفیدترینشون چقدر شرایطم عوض شد.
روزهایی هم بودن که بی دلیل حالم خوب نبود و به فکر خودکشی میوفتادم، که بعد با حل یکسری مشکل هرمونی و اصلاح تغذیه و خواب و جبران کمبود آهن و ویتامین و ... موفق به کنترل شدم.
و البته بازم روزهای سخت بودن، و روزهای سخت خواهند بود.... انسان با این روزهای سخت شرافتمند و ارزشمند شده. این انتخاب توست که بهره ببری یا بازی بخوری. اینکه صبور باشی یا بیتابی کنی. خوب و بد چرخه ای هست که ادامه داره. مفهوم زندگی روی زمین انسانها همینه. روزهای خوب هم بودن ، هستند و خواهند بود.
من سهم سرنوشت و انتخاب هایی که منجر به پیش آمد روزهای خوب و روزهای سخت (نمیگم بد) میشه رو نمیدونم، اما حال خوب و بد شاید تا 80% انتخاب ماست.
دو نفر میان ازدحامی تو صف نانوایی هستند، یکی کلافه و عصبی هست که نیم ساعته تو صف هست و کلافه تر میشه خانوم جلویی که با بچه هاش اومده بچه ها ش خیلی سر و صدا و اذیت میکنند، یکی همان نیم ساعت تو صفه و از شیطنت ها و حرفای بامزه ی اون دوتا ناقلا لذت میبره.
دوتا معلم داشتیم، یکیشون میگفت من هربار که از کلاس شما میرم خونه ، بس خندیدم و روحیه ام خوبه، خانواده بهم میگن واقعا از سر کار میای یا از مهمونی؟ دیگری میگفت من هر بار از کلاس شما میرم خونه سه تا قرص سردرد میخورم :311:
شیطنت های ما همیشگی بود. تبعیضی قائل نبودیم. این انتخاب اونا بود که از این همه نشاط و هیجان ما لذت ببرند یا خودشون رو آزار بدن.
میخوام بگم ما میتونیم به جای خودکشی زندگی کردن رو امتحان کنیم. فکر نکنید شما تازه قصد دارید خودکشی کنید، شما پیشتر از این خودکشی کردید، چون تسلیم حوادث شدید. تسلیم تنبلی نفستون شدید، شما برعکس، حالا باید اقدامی برای زنده شدن انجام بدید.
چون آرامش نداشتید رفتید سربازی، رفتید سراغ مواد، کارتون رو عوض کردید، منتظر دوست و رفیق موندید.... همش عوامل خارجی، هیچکدوم عوامل داخلی نیستند. چیزی درون شما تغییر نکرده که انتظار جواب داشته باشید. این انتظار بیهوده ای هست. حتی تغییر شرایط دادن شما نمیتونه تغییر خوبی باشه. چون تصمیمی نیست که در آرامش اتخاذ شده باشه. یه کار عجولانه برای فرار از منجلاب.
مثل اینکه یه ژیان فرسوده رو بخوای با تغییر بدنه تبدیل به بنز کنی. بعد بگی اه، حالا که شده بنز هم تک استارت روشن نمیشه، باید هولش داد! این مشکلش از درونه. موتور فرسوده ی ژیان و بدنه ی بنز! کدوم زورشون میچربه؟ اصلا اون موتور میتونه بدنه ی بنز رو تحمل کنه؟ "خانه از پای بست ویران است"
اگر دنبال آرامش هستید، تغییرات باید در شما اتفاق بیوفته نه در شرایطتتون. شما تغییر کن، اونوقت شرایط خود به خود عوض میشن.
واسه همین میگم خلیی از ما دچار تنبلی نفس هستیم. چون حوصله نداریم تغییر کنیم و مدتی کوتاه رنج تغییرات رو به جون بخریم. حوصله نداریم خودمون رو ارتقاء بدیم واسه همین تو فکر ارتقاء شرایط و محیط اطرافمون هستیم. با همون ورژنی که به دنیا اومدیم و اندک دستکاری هایی که روزگار و شرایط سرمون آورده با همون ورژن هم از دنیا میریم. اگه 5 سالگی دروغ میگفتیم 15 سالگی هم دروغ میگیم، 35 سالگی هم میگیم، 85 سالگی هم میگیم. اما از خودمون نمیپرسیم چرا من دروغ میگم؟ چه باید کرد؟
اکثر ما حبه قندی رو که افتاده روی میز همچنان با فوت ضد عفونی میکنیم، چون وقتی 6 سالگی آب نباتمون میوفتاد زمین مادرمون با فوت ضد عفونی میکرد! واقعا فایده اش چیه جز اینکه با فوت دی اکسید کربن رو هم بهش افزون میکنیم؟ گرد و خاک از روش بلند میشه یا میکرب ها جابه جا میشن؟ شاید چندتا گرد قابل رویت رو دور کنیم. ولی گاهی بی هیچ دلیلی حتی نگاه هم نمیکنیم، فقط فوت میکنیم. تنها فایده اش اینه که خیال خودمون رو راحت کنیم و بندازیم دهنمون! حتی گاهی سالی یک عادت رو هم تغییر نمیدیم.
همه ی اینها رو گفتم که بگم اگر تو این تالار منتظر نتیجه ای هستید و نمیخواین مثل چهار سال پیش دست خالی اینجا رو ترک کنید، به سوالات جناب مدیر به دقت فکر کرده و پاسخ بدین، و پاسخشون رو به کار بگیرد تا تازه زنده بشین. اون تن بیگناه رو آزار ندین. هرچه گفتید فرمان برده. این که نابودش کنید مشکلی رو حل نمیکنه. چون این مشکلاتت رو اون دنیا هم حل نشده با خودتون دارید و تازه ماجرا شروع میشه! اونجا پایان نیست، آغازه. همانقدر که اینجا تلاش نکردید، حتما اونجا ملزم به تلاش هستید. شاید رنج ما اون دنیا همین باشه.
مگر نه اینکه بچه ای که در رحم مادر به تکامل نرسیده وقتی با مرگ از بطن مادر (ناقص الخلقه) خارج میشه این دنیا عذاب میشه؟ آیا در سنت خداوند دگرگونی هست؟:305:
از روی جهل به خودتون ظلم نکنید و در پی تغییر خویشتن باشید.:18:
دکتر شریعتی میفرمایند:
"چه خوب است آفریدگار خویش بودن، اما آسان نیست":72:
-
از همه دوستان به خصوص "عشق آفرین" ممنونم.:72:
سالها سعی کردم خودمو درونمو عوض کنم. با خودم کلنجار میرفتم. با افکار درونم میجنگیدم. سعی کردم نقص و عیب هامو نادیده بگیرم. سعی کردم نگاه های آزار دهنده آدم ها رو نادیده بگیرم. اعتماد به نفسمو بازسازی کنم. واسه خودم زندگی کنم. موفق هم شدم... ولی... نمیشه ازش فرار کرد. نمیتونم خودمو گول بزنم. آدم های دیگه رو زندگی ما چه خوشمون بیاد چه نیاد تاثیر میذارن. به خدا منم آدمم. منم احساس دارم. میگید سختی و رنج به انسان ارزش میده ولی منو به ذلت و حقارت کشونده. همه انرژیمو گرفته. نتیجش اینه که برادرام فوق لیسانشونو گرفتن رفتن سر یه کار خوب. زن گرفتن دارن زندگیشونو میکنن ولی من یه ترک تحصیل کرده بدبخت تنهام با یه شغل مضخرف. ای کاش فقط همین بود.
هر جور به این زندگی نگاه میکنم نمیتونم امیدی توش ببینم. من همینی هستم که هستم.
آب از سر من گذشته. مطالب شما خیلی خوب و مفیده ولی کمکی به من نمیکنه. اگه از اول عمرم با این قیافه بدنیا میامدم خیلی تحملش راحت تر بود تا تو 17سالگی اینجوری بشه. و از سن 17 سالگی شروع کنم به جنگیدن و تحمل کردن. دیگه توانی ندارم تا یه باره دیگه بلند شم. میگید اگه خودکشی کنی خدا میندازتت تو آتیش جهنم. ولی من به همچین خدایی اعتقاد ندارم.
اگرچه خودمو مستحق عذاب جهنم میدونم ولی خدایی که من بهش اعتقاد دارم انقدر مهربونه که مطمئنم منو میبخشه.
فقط موندم مامان بابامو چیکار کنم. چیکار کنم با مرگ من راحت تر کنار بیان؟؟
-
کسی پیدا نمیشه به من کمک کنه؟ یه روش خودکشی که معلوم نشه خودکشی بوده؟ تا مامان بابام با مرگ من راحت تر کنار بیان. تا آبروشون نره.
دیگه هم مطلبی غیر از چیزی که خواستم نذارید. چون هیچ کمکی نمیکنه. تصمیمو گرفتم. یه روش تمیز و بی درد میدونم ولی یه روشی میخوام که معلوم نشه خودکشی بوده. فقط به خاطر پدر و مادرم. کمکم کنید تا اونا با مرگ من کمتر ضریه بخورن. آبروشون تو فامیل نره.
-
کل ناصر خسرو گشتم قرص یا یه چیز بدرد بخور واسه یه مرگ سریع و مطمئن ندارن. فقط بیمارستان ها دارن. بیخیال این روش شدم.
چند روزی هم هر روز میرفتم مرکز خریدهای بلند تهران رو هی بالا پایین میکردم ولی یه جایه خوب پیدا نکردم واسه پریدن. از اونایی که وسطشون بازه. کسی تو تهران جایه مناسبی سراغ نداره؟ حداقل ده طبقه به بالا. همشونو انگار طوری ساختن که نشه توشون خودکشی کرد.
کل سایت های فارسی و انگلیسی رو گشتم به این نتیجه رسیدم با این شرایط نمیتونم جوری خودکشی کنم که طبیعی به نظر برسه.
میخوام از روشی که از همون اول پبدا کرده بودم خودکشی کنم. روش مطمئن و سریعیه و البته بدون درد ولی معلوم میشه خودکشی بوده. نمیخواستم آبرویه مادر پدرم بره. خیلی دنبال یه روشی که معلوم نشه خودکشی بوده گشتم ولی نتونستم چیزی پیدا کنم.
الان تو مرحله بخشیدن وسایلم به دوستام هستم. قطعا اعضایه خانواده دوست ندارن وسایلمو بردارن گفتم ببخشمشون به دوستام. حواسم هست تابلو بازی درنیارم. اندک پس اندازمم روزایه آخر میریزم به حساب موسسات خیریه. به نظرتون دیگه چیکار کنم این روزایه آخر؟ خیلی خوشحال میشم نظرتون رو بگید ولی خواهشا دوباره نگید خودکشی نکن چون دیگه دیر شده تصمیم 100% شده.
-
میدونی چقد پدر ومادرت غصه میخورن؟میدونی ممکنه نتونن تحمل کنن؟میدونی چند سال پیرتر میشن؟حداقل به اونا فکر کن
ممن یکبار عکسی دیدم که مرده پا نداشت ولی ازدواج کرده بود وکنار زن وبچش بود و جالبه خیلی ها داشتن نگاشون میکردن ولی براشون مهم نبود.
فکر میکنی خودکشی کنی چه اتفاقی میفته؟همون آدمایی که از نگاشون فرار میکنی چی میگن؟
به فکر آبروی کسی هم نباش وقتی تصمیم به این بدی گرفتی پد و مادرت آخه چه گناهی کردن؟
به نظر من قبل ار این کهر یکسر به بهزیستی بزن و اونجا آدمایی میبینی که دارن با این وضعیتشون خداروشکر میکنن.شاد هستن و امید به آینده دارن
-
سلام
دارم سعی می کنم خودم را بزارم جای شما
بزاز ببینم می تون راهی برای خودم پیدا کنم !
فعلا ناصر خسرو نرو و پیگیری نکن !
..........................
برای اشک آسمون تنگ دلامون !
برای یار مهربون ، تنگ دلامون!
دل تو تنگ نیست !
:72:
-
جناب معلومه انسان با اراده وسختکوشی هستی آفرین به شما.
ممکنه کمی جزئیات بیشتری راجع به نقص صورتت بدی من مطمئنم هرمشکلی هم داشته باشی بخاطر پیشرفت علم زیبایی میشه چهر ه شمارو بازسازی کرد .
کسی که به قیافه شما میخنده ارزش توجه وناراحتی شمارو نداره البته قابل درک هست مطمئن باشید همه ما احساسات انسانی داریم وعمق درد ورنجی که از تمسخر چهره وظاهر انسان بهش دست میده رو میفهمیم هرچند در شرایط شما نباشیم.
ببینید من هیچ مشکلی ندارم نه ظاهری نه غیره اما از نظر روحی متاسفانه قابل مقایسه با دوست معلولم نیستم تو زندگی منم چیزهای زیادی بوده که منو به اینجا واین روحیه رسونده اما آیا اون دوست معلولم بیشتر مستحق افسردگیست یا من؟
ببینید متاسفانه یا خوشبختانه ما یه راه پایان به رنجهایمان را داریم که همان از بین بردن خودمان است چه الان چه 30 سال دیگه در هرموقعیت وشرایطی شما میتوانید از این گزینه استفاده کنید اما بهتر نیست راه های دیگری رو برای ادامه امتحان کنید.
چطور کسی دلش میاید به شما روش خودکشی نشان بدهد اما اگر بیشتر از جزئیات روحیه ، ناراحتی وزندگیت اینجا بنویسی میتوانیم بیشتر با هم همفکری کنیم وراهی پیدا کنیم ...خواهش میکنم به خودت یه فرصت دیگه بده قبل ازهرتصمیمی:72::72::72::72:
-
مرد حسابی 30 سال سن داری.
فکر خودکشی از سرت بیرون کن و به زندگی عادیت ادامه بده.
----------------------------
بذار خیالت راحت کنم. قیافه یک آدم هیچ ارزش و اهمیتی نداره.
با قیافه خوب بهت نه شغل میدن، نه مدرک تحصیلی میدن ، نه بهت زن میدن(اقتصاد حرف اول رو تو زن گرفتن میزنه و بعد معیار های دیگه)، حتی یک نان مجانی هم بهت نمیدن.
زندگی نامه مردان بزرگ و موفق تاریخ رو نگاه کنی، متوجه میشی که هیچ کس از قیافه شون حرف نمی زنه بلکه از تاثیر زیادی که روی زندگی بقیه و جهان گذاشتن حرف زده میشه.
ضمنا به نگاه و حرف دیگران کاری نداشته باش. مطمئن باش هر جوری که باشی مردم یک ایرادی ازت پیدا می کنن.
من و بقیه هم اگر می خواستیم مثل شما به حرف دیگران اهمیت بدیم، زندگی مون رو برای خودمون جهنم می کردیم و احتمالا مثل شما به فکر خودکشی می افتادیم. یعنی می خوام بهت بگم که این نگاه ها و حرف های عجیب مردم برای همه ما ها هست نه فقط جناب عالی.
تا الان هم اگر دوستی نداشتی، تا حدودی به نفعت بوده. چون امکان داره دوستان به طور مستقیم یا غیر مستقیم مانع پیشرفتت بشن.
برو دنبال ادامه تحصیلات یا یک مهارت شغلی یاد بگیر که دوباره بری سرکار.
خلاصه سر خودت را با یک چیز مفید و سالم گرم کن که فکر خودکشی از روی بیکاری به سرت نزنه.(به هیچ عنوان دوباره طرف مواد نرو!!!!)
-
اقا خودکشی نکن
خودکشی کنی که چی بشه هرکاری دوست داری انجام بده کسی ناراحتت کرد با خودت بگو فوقش خودکشی میکنم
راه اخر فکر خودکشی باشه ولی خودکشی نکن چون کسانی هستند که دوستت دارند
گفتی شغلت مزخرفه میتونی بگی شغلت چیه کنجکاو شدم (:
- - - Updated - - -
راستی یک کتاب بهت معرفی میکنم ماجرای کسی است که خودکشی کرده اونجا پر است از روش های خودکشی مختلف کامل بخونش بعد اگه خواستی خودکشی کن باشه؟
ذهنی که خود را بازیافت
-
یازده سال همه راه ها و روش ها رو امتحان کردم... من همینی هستم که هستم.
بعد سی سال زندگی انقدر میفهمم که الان کجایه زندگیم هستم. فکر میکنم سال های آینده وضعم بازم بدتر میشه. شاید چند سال دیگه با وجود زن و بچه خودکشی کنم. شاید کارم درست باشه اگه آینده هم بخواد مثل گذشته باشه. شاید دارم واقعا خودمو از آینده تیره و تارم نجات میدم. مگه شما از آینده من بهتر از خودم خبر دارید؟!
همین الانشم مادر پدرم از دستم خسته شدن. آرزو میکنن ای کاش همچین بچه ای نداشتن.