ای باباااااااا........کسی نیست؟؟:47:
نمایش نسخه قابل چاپ
ای باباااااااا........کسی نیست؟؟:47:
درود بانو
ببخشید اول من یکم بخندم بخاطر این جملت ته دلم مونده خدایی :311::58:
بلللللللللللللللللللللللل ه شما هم اگه مرد میشدید دقیقا همینجوری بودید :311: چیکار کنیم دیگه از بس ما آقایون مقتدریم و آقاییم :227:نقل قول:
دوس دارم این پسررو خفه کنم...اخه ادم چقد میتونه بی درک باشه...خودش دیده تا پامون رسید اونجا چون خونوادم فصل کارشونه من یسره داشتم کار خونه میکردو دیشب فقط 2 ساعت خابیدمو شب قبلشم 7 پاشدم عرقمون خشک نشده رفتم کمکش محل کارش که غر نزنه بخاطر تو کارامو نرسیدم..11 گفتم من میرم خونه ناهار درست کنم و خستم..میگه ز بزنم بریم خونه مامانم اینا..منم عصبی شدم گفتم کی حوصله داره بره اونجا..میگه حوصله داشتی 4 صبح حرکت کنی ولی ....خا خا نمیخاد بریم...هر چی زحمت میکشم اجازه نمیده که...انگار 1 هفتست ندیدتشون دلتنگی داره تا اومدیم همون روز باید بریم اونجا...من بیچاره 3 هفته 3 هفته یروز میرم اونجا میگه چه خبر هست........اووووف اخرشم های تیکه انداخت اره اره میدونم...منم هیچی نگفتم بش اومدم...اخه نه میزاره برسم خونه لباس درارم...حموم کنم.....هیچی...اه اه...یعنی منم مرد میشدم با خونوادم اینقدر زنمو زجر میدادم
توی پست قبلیت وقتی باهاش نرم حرف زدی مهربان حرف زدی بقول معروف نازشو کشیدی ببین چقدر پسر خوب و حرف گوش کنی شد خوب خدا خیرت بده چرا نیمگیری تو اخه(آخ که من یکی آخرش دقمرگ میشم از دست شما بانوان متاهل):102: خوب این خودش نشان میده نقطه ضعف شوهرت چیه؟احساساتش خوب تحریکش کن ازش تعریف کن خودتو بزن مظلوم نمایی کردن بزار یه حرکت باحال بهت یاد بدم ایندفعه رفتی خونه مادر شوهرت خوب به حرکاتش و حرفاش دقت کن ببین چیکار میکنه خیلی چیزها ازش میتوانی یاد بگیری قلقل شوهرت دست مادرشه :227:
مقالات زیر را خوب و کامل مطالعه کن و بکار بگیر مشکلات حاد نیست خیلی راحت میتوانی با کمی کسب مهارت و داشتن سیاست زنانه حلشون کنی و اینم بگم اکثر مردها اینجوری هستند دقیقا مثل شوهر شما
http://www.hamdardi.net/thread33259-4.html#post330546
http://www.hamdardi.net/thread-23387.html
متمرکز شدن روي نقاط مثبت به جاي نقاط منفي
دادن شخصيت به همسر
( اگر همسرمان بايد نقاط ضعفش را حل کند، بايد هزينه آن را از بخش مثبت شخصيتش تامين کند)
پس نبايد از اول شروع کنيم به ويران کردن همه شخصيت و اعتماد به نفس همسرمان.
يعني شما هر چه نقاط مثبت همسرتان را بيشتر شناسايي کنيد به اين معناست
که مصالح و مواد بيشتري جهت بازسازي ضعفهاي او در اختيار داريد.
.استفاده از ظرافت هاي زنانه و خلاء هاي احساسي ما آقايون ما مردا عاشق اينيم بهمون محبت کنن
بهمون اعتماد بنفس بدن مثل بادکنک بادمون کنن سعي کن جلوش خيلي از خانوادت تعريف نکني
هميشه جوري رفتار کن که فکر کنه اولويت اول زندگي شماست و تکيه گاه اصلي شما
حتي براي خريد يك نان هم از شوهرتان تشكر كنيد.
نقل قول:
راستش خيلي چيزها ياد گرفتم.خيلي تغيير کردم اگه بخوام موردي بگم خيلي طولاني ميشه.
مهمترينش صبوربودنه!!ديگه ازاون تصميمهاي احساسي توي موقع هاي سخت خبري نيست
.ياد گرفتم الويت اول زندگيم همسرم باشه.هرچند که اخلاقش رو نپسندم.
يادگرفتم زندگيم رو مديريت کنم البته هنوز خيلي راه مونده.
ياد گرفتم که بايد درمورد خانواده همسرم هم خوب فکرکنم ودنبال گرفتن امتيازهاي منفي ازشون نباشم.
"خوش رو باش، مهربون باش ....
توقع هيچي ازش نداشته باش. به خصوص توقع محبت."
راجع به خانواده اش هيچ حرفي نزنم، اظهارنظري نکنم.
تحت هر شرايطي کوچکترين گلايه اي نکنم. کمتر حرف بزنم، فقط باهاش همراهي کنم
فعلا این موارد را مطالعه کن و بکار بگیر اگه صبور باشی و ناامید نباشی و تلاش کنی خیلی زود میتوانی شوهرت را نصیب خودت بکنی و رامت بشه فقط یادت نره احساسی وارد شو
دیگه بحث منطقی نکن
بحث را کش نده
غر نزن
گیر نده
فقط احساسی وارد شو حتی اگه غیرمنطقی هم حرف میزنه تو بازم از طریق احساسات وارد شو بحث و جدل ممنوع:81:
ماهک جان بایدهم به خودت وهم به شوهرت زمان بدی...
واسه قدم اول خیلی خوب بود...غصه نخوروفکرنکن که داره بهت ظلم میشه..این همه گرفتاری هایی کهواسمون پیش میادبه خاطرنداشتن مهارت هایی بوده که اگه ازاول میدونستیم اینجوری نمیشد
شوهرت اعتبارواعتمادازطرف تومیخواد...فک کنم خودتم متوجه شدی که کجاهاکوتاهی کردی...
همین روش روادامه بده...آستانه تحملت روببربالا...تاچندوقت دیگه اوضاع خیلی بهترمیشه...
البته ماهک جان فکرنکن همه چی اونی میشه که تومیخوای...نه..یه اصل مهم هست توی زندگی بین زن وشوهروهمه آدمها باهم...که سازشه...
پس قرارنیستهمه اون چیزی که دلت میخوادروتغییربدی...گاهی بایدخودت وتوقعاتت روهم تغییربدی...
ماهک جان محبت روفراموش نکن...زندگیت روگرم وبانشاط نگه دار:72:
خاله قزی و پاییزه عزیز ممنون...خیلی دارم خودمو کنترل میکنمو سعی میکنم ...کارگاهایی که گفتینو خوندم خیلی چیزا دستم اومد...پاییزه جونم گفته بودی بقیه مطالب خانوم دنیا رو از تو تاپیکت بخونم...کدوم تاپیک میشه؟؟؟
امیدوارم خدا به همه مون صبر بدههههههه..............:311:
ماهک جان تاپیک اولمو به بخش خصوصی منتقل کردم اماتاپیک دومم
دورشدن وجدایی ازخانواده ام به خاطرشوهرم.واسم خیلی سخته
سرچ کن.حتماببخونش
موفق باشی