خودخواهی و بی منطق بودن همسرم .میخام خونه نباشه

مرداد جان واقعا نمی دونم چه کار کنی. تاپیکتو گذاشتم توی نیازمند به کارشناسان امیدوارم راهنماییت کنن
کاش اشتراک ازاد یه ماهه می گرفتی یه مشورتی می کردی

- چه ویژگی هایی یا چه محدودیت هایی یا چه خوبی هایی هست که باعث میشه تو پیش شوهرت بمونی و ادامه بدی زندگی کردن باهاش رو؟

- چه ویژکی هایی هست که زندگی کنار اونو برات سخت کرده و ازار دهنده؟

- خودت از نظر مالی مشکلی نداری؟ کار می تونی بکنی مهارت کافی برای کار داری؟ خونوادت تا چه حد پشتیبانت هستن؟

- چی باعث میشه که شوهرت نخواد با هم برین مشاوره حضوری؟ یا نخواد واقعا با هم حرف بزنین؟ شوهرت برای چی از این حد و فرم زندگی مشترک که می نویسی (دعوا تحقیر کتک تهمت و ... ) خوشش میاد و چرا نمی خواد مشکلاتتونو اصولی و به کمک مشاور حل کنین؟
چرا اینطوری زندگی کردن رو می خواد؟

- یادم نیست اصلا شوهرت کسی رو داره یا تنهاست و هیچ قوم و خویشی نداره؟

- اوایل که دوستت داشت از چه ویزگی های تو خوشش می یومد؟ خودت از چی اون خوشت میومد؟

- برای سامان دادن به افکارت چه کاری می کنی؟
مشاوره تخصصی بهار زندگی با آقای sci (مسئله : ذهن سطحی و منتقد درونی )
مدیتیشن؟ یا هر کاری که بهت ارامش بده می کنی؟

- کلا یه روزتو تا شب چطور می گذورنی؟
می گی تو خونه زندونی هستی اما دسترسی داری به نت. می تونی بگی علایقت چی هست؟ شاید با همین اینترنت بتونی اون چیزایی که دوست داری رو یاد بگیری. اموزش انلاین هست. شاید بتونی با همین اینترنت کاری بکنی.

- شوهرت بیماری جسمی یا روحی خاصی نداره که باعث بدخلقیش بشه؟

امیدوارم مشکلاتت به خیر و سلامتی حل شه.
موفق باشی.


http://www.hamdardi.net/thread-33787.html

سلام مرداد جان
تاپیکتو کامل خوندم. شما در خصوص رفتارهای همسرتون زیاد صحبت کردین ولی در مورد خودتون اطلاعات بسیار کمی دادین.
واکنشتون در برابر فحش و بددهنی همسرتون؟
نحوه بیان کردن تقاضاهاتون؟
میزان تحصیلاتتون؟
و اینکه آیا در صورت جدایی امکان ایجاد زندگی در آرامش و تامین مالی براتون وجود داره؟
خشونت فیزیکی همسرتون قابل کنترله و یک سری مهارتهایی هست که باید کسب کنین. در این تالار خودم و مواردی بسیار بدتر از شما بوده که مشکلاتی ازین قبیل داشتن و حل شده به خدا توکل کنین.
در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کنین خیلی کمک میکنه به استراحت ذهن و مثبت اندیشی.
به شخصه با انسان خسیس مراوده نزدیکی نداشتم و همی دونم چه راهکارهای عملی برای حل این مسئله وجود داره.

سلام مردادجان آیاتابحال باخانواده ات درمورداذیتهای همسرت صحبت کردی؟نظرآنهاچیست؟آیامی شودبااجراگذاشتن مهریه ات کمی تنبیهش کنی؟البته اول باهاش کلامی صحبت کنی بعداگرزدزیرقولش برایت دعامی کنم برایم دعاکن:323:

تا حالا در مورد جدایی باهاش صحبت کردی؟
توی دعوا منظورم نیست. وقتی آرومه.

سلام دوستان من شخصیت آرومی دارم اما اون صبح تا شب انقدر گیر میده تا دعوای درس شه منو بینهایت عصبی کرده من که جوابشو میدم وقتی فحش ناموسی میده منو میزنه دیشب به قصد.کشت زد.کلا ادم بدقلقی هس تا الان نتونستم همراهش.کنم با خودم.جایی نمیزاره برم مگر با اصرار و درنهایت ناراحتی که اونم از دماغم درمیاره.هرکی باهاش برخوردی داره میگه خدا بهت صبر بده حیف شدی!چون خیلی خیلی لجبازه فقط تو دنیا خودشو قبول داره راضی به مشاوره نیس اصلا فقط حرف خودش.خانوادم پشتیبان من هستن کلا هرکی برخورد داشته باهاش گفته جداشی به نغعته.من اصرار داشتم به ساختن زندگی اما اونچیزیه تا وقتی نرماله که کلا مطیع باشی.با خانواده خودش سر مسائل مالی قهرها منم دوس نداره با خانواده ام رفت و امد.کنم نمیزاره مهمون دعوت کنم؟24ساعت با این آدم چیکار کنم؟؟! هیچ تفریح و انگیزه ای ندارم در مورد طلاق تو ناراحتی میگه میرم چندتا دیگه میارم چرا طلاق بدم توهم کلفتیشونو.کن چندبار خاستم برم درارو قفل کرده اگر برم جایی اون راضی نباشه سریع اس میده داری....که نمیای؟!خاهرتو..مادرتو...جلو چشمت فلان میکنم ازین خرفا کلش خرابه یکجورایی از تهدیداش هم میترسم.من هم تحصیلات دارم هم خانواده پشتیبان االبته پدر ندارم..چجوری از طریق بانک اشتراک بگیرم؟ فقط از من توقع داره موقع من که میشه زن باید فقط خونه دار باشهو حرف گوش کن احساس میکنم باید بیشتر تلاش کنم هرچند دلم خیلی شکسته من به.ورزش خیلی علاقه دارم رفت و امد کلا خوش گذرونی اون فقط خونه رو دوس داره.سرگرمی من تنها اینترنت و مطالعس.اوایل چونمن بشتر به حرف میکردم البته اون اصلا مثل الان نبود خیلی بهتر بود اما روز به روز بدتر میشه اویل واقعا. مطیعش بودم چون خاستهاش تا حدودی منطقی بود خودش همهجا همرایم میکرد الان نه میزاره برم نه خودش میاد کلا از وقتی اومدیم خونه خودمون بدترین رفتارارو باهم داشته میشه یکنفر به آدم فحش بده بعد محبت بخاد؟کتک بزنه رابطه بخاد؟!من نمیتونم دست خودم نیس دارم اراز احساسات منفی منفجر.میشم من دوس ندارم با.مثلا مهریه تحت فشار بزارمش چون. اونجوری از نٍظرم دیگه واقعا ارزش ادامه نداره

باز هم حرفاتو تکرار کردی
لطفا سوالات مینوش و منو جواب بده تا بتونیم دید کلی نسبت به مشکلت پیدا کنیم.

من جواب همه ی سوالات را در حرفام گفتم من حسابداری خوندم از لحاظ مالی و خانوادگی هیچ مشکلی ندارم همه پشت من هستن.همسرم کلا قبل از شنیدن هرچیز نه میگه اول با خاهش و دوستانه تفاضا میکنم اون قبول نمیکنه گاهی هم با دعوا ناراحتی مشکل اصلی من با همسرم عدم اعتماد و احترام در جواب بی احترامیها من اویل سکوت میکردم الانم یکی در میون بدون اینکه دست خودم باشه جواب میدم که اوضاع خرابتر میشه چون بینهایت عصبی شدم 24ساعت خونس و من اختیار بیرون تفریح دوست رو ندارم اون میخاد من همهی اوامرشو اجرا کنم بدون اینکه کوچکترین توجهی به خاستهای من دداشته باشه همسرم وسواس داره خسیسه و اصلا اصلا رفت و امد دوی نداره برعکس من.صبح تا شب من تو خونس فقط سرگرمی موبایله و اینترنت.اویل چون بیشتر ملاحظه میکردم بیشتر دوستم داشت اما الان دست خودم نیس بی احترامی کنه بعضیهاشو جواب میدم. من نمیتونم خصوصیات خوبی درش پیدا کنم جز اینکه اهل رفیق نیس وتا حالا خیانتی ازش ندیدم و گرنه واقعا زندگیی برام سخت کرده بی اندازه خودرای هست و همیشه خودشو در نظر میگیره تا وقتی خاستهاش اجرا بشه خوبه نشه هرچی فحش بلده نثارم میکنه شایدم. اگر میتونستم تحمل وو محبت ببیشتری داشته باشم زندگیم درس میشد منم خیلی کم یافت شدم ته دلم دوسش دارم و.امید برای تلاش بیشتر منو کنارش نگه داشته من باید خیلی صبورتر و حرف گوش کن تر بشم نیرو لازم دارم

چگونه همسر دلخواهم را بیابم؟
شاید برات مفید باشه
لازم نیست حرف گوش کن باشی. نیازه راهی پیدا کنی که خودش با روی خوش کارایی که می خوایو بکنه. یه جور تفاهم شیرین. مرد می دونه اما خودش دلش می خواد که همون کاری رو بکنه که زنش می خواد. شاید این وبلاگ برات مفید باشه.

http://www.hamdardi.net/thread33548-3.html
پست 22 راجع به اشتراک ازاد نوشتم
اما کاش شوهرت بشه بیاد با هم برین مشاوره

نمی فهمم چطوریه وضع شما دو نفر. هر دوتون ابراز نارضایتی خیلی خیلی زیاد دارین و در رنجین از اینکه کنار هم هستین. در عین حال می خواین همچنان با هم بمونین. یه چیزایی هست که شما رو به هم پیوند می ده. اینا رو بتونی پیدا کنی و روی مثبت هاش کار کنی شاید اوضاعت بهتر شه. واقعا نمی دونم.
موفق باشی.

مرداد جان،

جواب سوال من را ندادی.
اگر در حالت آرامش و جدی از ایشون درخواست جدایی کنی، چی می گه؟

دوست داره با هم زندگی کنید یا مایل به جدایی هست؟

من سعی کردم جواب همه سوالات را در صحبتها بدم اما شیدای عزیز باهاش بارها صحبت کردم ایشون فقط میگن که من شمارو تربیت میکنم!!!یا موقع ناراحتی اینکه میگه اینهمه خرجت کردم و برات وقت گذاشتم باید درس بشی و.بعضی وقتا هم میگه من طلاق نمیدم میرم یکی دیگه هم میگیرم هرجوری باهاش صحبت کردم جز این حرفا چیزی نشنیدم.الان که کمی به رفتارام دقت میکنم میبینم منم واقعا احساس مرد بودنشونو به خطر انداختم بعضی وقتا البته به خاطر محدودیت های بوده که برام گذاشته میخام ایندفعه از راه محبت بیشتری وارد شم همسرم میگه اگر من سر موضوع تجاوز به حرفات شک میداشتم ادامه نمیدادم اما تو با رفتارات منو عصبی میکنی یاد اون.موضوع میندازی منظورش اینه که مثلا من میرم خونه مادرمینا کلا دوس داره همش کنار هم باشیم تا اعتمادش بیشتر شه!اون اینو.میخاد اما من از این همه محدودیت خسته ام!تصمیم دارم فرصتی بدست اومد سریع برم بانک روزی که خونه نباشه تا بتونم عضو شم.مینوش عزیزم ممنونم بابت مطلبی که معرفی کردی خیلی کمک.کردم.کمکم کنید تا بتونم قویتر عمل کنم.شیدا جان من خودم هم فکر میکنم اگر دوستم نداشت راحت میتونس ترکم کنه چون موقعیت خوبی هم داره ته دل اون و.من دوس داشتنه منتها غرق در غرور و خودخاهی شدیم البته مطمئنم بیشتر اون چون.واقعا آدم خودرای هستش میدونم.که اگر جدا شم دلم.میسوزه که چرا همه تلاشمو نکردم این ی دلیله که نمیخام جدا شم فقط ید نیرو بگیرم اونم یکم ازم فاصله نمیگیره تا نیرومو بدست بیارم یکجورایی خسته ام.خیلی. احتیاج به تنهایی دارم اما درک نمیکنه از نظر اون وقتی من دوسش دارم که همش.دورش باشم همه تفریح و.کل زندگی اون باشه هیچ ارزشی برای خلوت من قایل نیس حتی اگر مهمونی دعوت باشم دوس نداره برم همش میخاد کنارش باشم