-
سلام . امیدوارم که حالت خوب باشه :72:
شما از هیچکس نباید خجالت بکشی . دوستم وقتی تو کلاس اون حرفو شنید ؛ گفت: من هیچی تو زندگیم کم ندارم؛ راست میگفت واقعا هم دختر شادی بود . اگه بخوای بخاطره حرف مردم زندگی کنی، بدون باختی! من خودم آدمی ام که همیشه دنبال تایید شدن از طرف دیگرانم، اما تازه فهمیدم اشتباه میکنم هر کاری کنی این مردم پشت سرت پچ پچ میکنند.
همه مشکل دارند منم یه بابای عصبی دارم البته تا حالا دست رومون بلند نکرده اما با داد و فریاد وکنایه و توهین خیلی دلم رو شکسته که من شاید خیلی نازک نارنجی باشم که بهم بر میخوره و بدتر ازین هم میتونست باشه ! همه ی خونواده هایی که کنار هم دارند زندگی میکنند زندگیشون گل و بلبل نیست.
این که بابات دست بزن داشته، مامانت بهت توهین میکرده ؛ ازت چی میساخت ؟! به این فکر کن که توی همون تنهایی و آرامش ، با کمک خدا، درستو خوندی داری کار میکنی این خیلی نعمته بزرگیه اینکه رو پای خودت وایستادی ؛ با اینکه مادرت رهات کرده بازم به فکرش بودی و دوستش داشتی خیلی مردی ! البته من که نمیدونم مادرت هم شاید بهت محبتی کرده هر چی باشه مادره . همه که یکجور فکر نمیکنن الان دیگه دید آدما به طلاق بدنیست مثل گذشته . خسته نشو کم نیار! تنهایی واسه خیلیها هست هرچقدر هم تنها باشی بازم خدارو داری :72:
- - - Updated - - -
سلام . امیدوارم که حالت خوب باشه :72:
شما از هیچکس نباید خجالت بکشی . دوستم وقتی تو کلاس اون حرفو شنید ؛ گفت: من هیچی تو زندگیم کم ندارم؛ راست میگفت واقعا هم دختر شادی بود . اگه بخوای بخاطره حرف مردم زندگی کنی، بدون باختی! من خودم آدمی ام که همیشه دنبال تایید شدن از طرف دیگرانم، اما تازه فهمیدم اشتباه میکنم هر کاری کنی این مردم پشت سرت پچ پچ میکنند.
همه مشکل دارند منم یه بابای عصبی دارم البته تا حالا دست رومون بلند نکرده اما با داد و فریاد وکنایه و توهین خیلی دلم رو شکسته که من شاید خیلی نازک نارنجی باشم که بهم بر میخوره و بدتر ازین هم میتونست باشه ! همه ی خونواده هایی که کنار هم دارند زندگی میکنند زندگیشون گل و بلبل نیست.
این که بابات دست بزن داشته، مامانت بهت توهین میکرده ؛ ازت چی میساخت ؟! به این فکر کن که توی همون تنهایی و آرامش ، با کمک خدا، درستو خوندی داری کار میکنی این خیلی نعمته بزرگیه اینکه رو پای خودت وایستادی ؛ با اینکه مادرت رهات کرده بازم به فکرش بودی و دوستش داشتی خیلی مردی ! البته من که نمیدونم مادرت هم شاید بهت محبتی کرده هر چی باشه مادره . همه که یکجور فکر نمیکنن الان دیگه دید آدما به طلاق بدنیست مثل گذشته . خسته نشو کم نیار! تنهایی واسه خیلیها هست هرچقدر هم تنها باشی بازم خدارو داری :72:
-
عزیزم باید به خودت ببالی که انقدر خوب زندگیتو تا حالا اداره کردی :72:
می دونم قلبت بارها و بارها شکسته. اما مهم اینه که تونستی همه ی زندگیتو خوب اداره کنی و الان چیزی کم نداری. فقط باید اون حستو اون نگاهتو به زندگی شیرین و زیبا کنی تا بتونی از خودت از همه ی خوبی هات شاد بشی.
ببین شنیدی که می گن باید ببخشیم و رها کنیم؟ من خودم خیلی کمتر از تو مشکل داشتم اما داشتم. 6 سال نبخشیدم. نبخشیدم. یه لحظه دیدم می تونم ببخشم گفتم شاید دوباره اون لحظه نیاد همون لحظه سعیمو کردم ببخشم. نبخشیدن و بخشیدن هیچ فرقی به حال کسی نداره جز ما. معنیش هم اینه که ارتباط احساسی مونو با گذشته قطع می کنیم. جلوی رنجو می گیریم. من که تا 6 سال پیش همش با عذاب گذروندم زندگیمو ولی دلم پاک بود صاف بود کینه نداشتم عذابم بیرونی بود. اما این 6 سال عذابم درونی شد. توی تاریکی موندم و گمراه. همشم به خاطر این بود که نمی تونستم قبول کنم اون چیزایی که برام اتفاق افتاده بود.
به نظرم تو کینه نداری اما دل شکسته ای. این دل شکستگی تو می تونی با بخشش والدینت بخشش همون بچه هایی که بچه بودن و نمی فهمیدن رفتاراشون مناسب نبوده بخشش همون معلما و کسایی که بدون اینکه بفهمن هر بار مجبورت می کردن از چیزایی بگی که نمی خوای و بخشش هر کس دیگه ای التیام بدی.
خودتو از گذشته ات رها کن. چون گذشته مرده. گذشته مرگه. الان و این لحظه است که زندگیه. وقتی که من نمی تونستم خودمو از گذشته ام رها کنم چون نمی تونستم بگذرم از ادمایی که عذابم دادن و در اصل از خودم که نتونستم مراقبت کنم از خودم نمی تونستم بگذرم اینطوری نیروی زندگیمو صرف مرگ می کردم. نیروی این لحظه امو که تو دستم بود صرف گذشته ای می کردم که مرده بود. واسه همینم سنگین بودم. سنگین و پر از رنج. سخت حرکت می کردم. روزای زیاد و سال های زیادی رو از دست دادم.
تمام اون چیزایی که رنجت دادنو دونه دونه بنویس یا به یاد بیار بعد سنگاتو با خودت وا بکن. همه چی رو همه کسو و از همه مهم تر خودتو درک کن ببخش و رها کن. خودتو از همه رنجا ازاد کن.
ببین من دارم تفسیرای حافظ و مولانا رو می خونم. می گن سرشت انسان هستی انسان شادیه. ما باید شاد باشیم و حقمونه. و این شادی هم به هیچ چیز و هیچ کسی که بیرون از ما باشه مرتبط نیست. کسی نمی تونه شادی ما رو بگیره. چون در درونمونه. ما در درونمون همون نیروی هستی رو داریم یا همونی که می گن خدا از روح خودش به ما داده. اصلمون ارامش و شادیه. شادی اش هم از جنس ارامشه. پس وقتی از اصلمون دور شیم ازار می بینیم. می شه رنج.
http://www.hamdardi.net/thread-26620.html
این تاپیکو بخون برای ارام کردن فکرت خوبه.
واسه من تفسیرای اشعار مولوی خوب هستن و دارن نگرشمو به دنیا ترمیم می کنن.
ما همه امون از جنس زندگی هستیم. زندگی هم حق ماست. هر لحظه هم می تونیم زندگی کنیم. در این لحظه زندگی جاریه. وقتی رنج داریم و غصه می خوریم در اصل داریم از این نیروی زندگیمون هزینه می کنیم. از این نیرو برای چیزی هزینه می کنیم که بی فایده است. کل هیجانات و احساسات این مدلی مثله رنج خشم حسرت و ... که داریم نباید زیاد طول بکشن. دو دقیقه یا حداکثر یه روز. باید سریع برگردیم به ذات اصلیمون که ارامش و شادیه و ثبات داره. اونوقت مثلا من 6 سال توی خشم و بغض و ... بودم!
نمی دونم اینایی که نوشتم بهت کمک بکنه یا نه. اگه طور دیگه ای دوست داری بنویسم یا از چیز دیگه ای بگم یا به شکل دیگه ای برات بهتر و ملموس تر و کمک کننده تره بگو.
حافظ
رواق منظر چشم من آشیانه توست، کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد، که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست
بازم می گم تو خیلی خوبی. فقط حستو و نگاهتو تغییر بدی می بینی چقدر خوبی.
:72::72: