آقای مهدی،
می دونم که برای توجیه خودتون و کم کردن بار عذاب وجدانتون
حرف من را رد خواهید کرد. اما قبول کنید که مقصر بودید.
الان هم در
جملات مبهم و دو پهلویی می گید که من بهش گفتم نمی خوام. من به زور وارد رابطه شدم و ....
داستان آشنایی و اس ام اس های اولی
ه شما با هیچ رابطه همکلاسی جور در نمی آد!!
البته من کلا با سیستم فکری و منطق آقایون در این زمینه مشکل دارم.
اون یکی دوستمون اومده تاپیک زده که من برای دختر خانم انتخاب رشته کردم که توی کلاس خودمون باشه و من بالا سرش باشم برای کمک !!
قصدم هم هیچی نیست جز رضای حق و قربه الی الله !!!!!!!
اگر واقعا نمی خواستید که تعارف نداشتید، همون اولین روزها باید به ایشون واضح و مستقیم موضوع را می گفتید و رابطه را تمام می کردید.
البته مقصر بودن شما چیزی از سهم اشتباه اون دختر کم نمی کنه.
الان هم تا دیر نشده یک جلسه ای بگذارید و همه چیز را واضح بهشون بگید و ماجرا را تمام کنید.
خواهی نخواهی ایشون گریه می کنه. ناراحت می شه. دلش می شکنه و ...
اما هر روزی که ادامه بدید، دردش برای ایشون بیشتر می شه. پس اگر می خوای کمتر درد بکشه، فردا بهتر از پس فرداست !
این حرف را از یک خانم که بهتر ایشون را درک می کنه، جدی بگیرید و قبل از این که بیشتر از این دیر بشه، حقیقت را بهش بگید.
امضای یکی از اعضای همدردی این بود، الان نتونستم پیداش کنم. فکر کنم امضاش را عوض کرده.