-
سلام عزیزم
من کارشناس حرفه ای نیستم اما امیدوارم حرفام کمکت کنه
بهت پیشنهاد میکنم حرفای خانم دنیا توی تاپیک
http://www.hamdardi.net/thread-30418.html رو بخون و انجام بده چون خیلی ظرافت های زنونه رو یاد میگیری.
از متنی که خوندم فکر میکنم هم تو و هم همسرت تمایل به ادامه دادن زندگیتون دارید.هرچند قبلا خط قرمزهایی رو ندیده گرفتین (مثل ربا خواری) و یا بچگی کردین (مثل قضیه ماشین ) اما الان دیگه همه چی تموم شده و باید به فکر ساختن زندگیتون باشین.بخصوص که بچه شما تو این سن اینده اش شکل میگیره . از همین برخوردای شما روابطش تو آینده ،شخصیتش و .. ساخته میشه و همه رو مثل یه ضبط صوت ضبط میکنه.
اولا که باید مشکلاتت رو طبقه بندی کنی مثلا اول جدا نشدن و حفظ زندگیت بعد خوب کردن اخلاق شوهرت با خودت اصلاح بشه بعد برای نماز خون کردنش فکری بکنی.
پوئن های مثبتی که هست اینه که همسرت الان وضع مالیش گفتی خیلی خوب شده و تو محل کارش موفقه و اعتبار کسب کرده (و با طلاق وجهه اجتماعیش خراب میشه). دخترتونو دوست داره و اهل خیانت و کارهای غیر اخلاقی نیست و حتا اینکه ملاک مذهبی بودن تو برای انتخاب همسر مد نظرش بوده یعنی ته مایه های مذهبی بودنو داره.
الان همه چی دست توه و تو باید مدیریت کنی.
تو این برهه حاد که به یه نخی بند هستید نباید حرف طلاق و ... رو پیش بکشی. نباید تو روش وایسی و جواب بدی .
ارامش تو این زمان از همه چی مهم تره.
باید یه جوری آرومش کنی تا به طرف تو جذب شه مثلا با اس ام اس (البته در عین حفظ شان خودت) ،تلفن ،محبت ،حمایت ،گفتن از خاطرات خوبتون و اینکه دلت نمیخواد ازش جداشی و اون مرد زندگی توئه ،دادن حس اقتدار بهش و ....
بعد از این طوفان حاد، وقتی که (طبق گفته خودت) برای رابطه جنسی پیشت میاد باهاش با محبت رفتار کنی ،نیازهاشو تامین کنی، خودت ازش بخوای ،براش زبون بریزی (که مثلا من و دخترمون به تو نیاز داریم... چقد دوستت دارم ...دوست دارم تو تکیه گاهم باشی....) تا شبها بیاد کنار تو بخوابه و این خودش کلی صمیمیت تونو زیاد میکنه.
یا مثلا بعدا تر ، برای تایم های ازادتون برنامه ریزی کنی که نره با دوستاش.اوایل کمتر ...بعدا بیشترش کن. مثلا با دخترتون برین اطراف شهر پیک نیک و شیرینی زندگی تونو،شیرینی دختر نازتو بهش بچشون.باید سعی کنی حرفهای مشترک پیدا کنی برای زدن. ببین به چه زمینه هایی علاقه داره یا مستعده (مثلا علم.هنر.فنی.ورزشی...)
یه مساله دیگه اینه که ایشون روی خرج کردنو روی پول حساسه.بنظرم حالا که وضعش خوب شده شما دیگه نرو سر کار تا پولی و در واقع عاملی برای دعوای شما نباشه و شمام روزها به ترمیم روحیه اتون بپردازی دخترتونو تربیت کنی محیط خونه رو گرم نگه داری تا مثلا تشویق شه زود بیاد خونه و بیفتین روی سیکل مثبت....
و دوباره با همون "ظرافت های زنانه" ازش بخوای واسه خونه فلان چیزو لازم داریم ، با هم برین دکتر یا خرید لباس و ... که بدونه باید خودش پرداخت کنه.
زندگی آدم که خوب باشه و ادم رضایت عمقی داشته باشه (و طرف رو خوب تربیت کنی و بدونب اهل شده ) دیگه چه فرقی داره پول چی شد چون برای خوشبخت تر شدن ما دو نفر بود.
سعی کن خاطرات قدیمی درز نکنن بیرون به زمان حال (چون گفتی کینه ای اند)
و خودت کینه ای نباش ببخشش (و اگر دیدی رو به اصلاحه) حرفای قبلیشو نادیده بگیر..... (البته مثل کبک هم نباش حواست باشه اما بروز نده و چیزی ندیدی فراموش کن)
و در عین حال سعی کن همه ی این کارها رو برای رضایت خدا ،برای نجات یک زندگی و چند انسان ، انجام بدی تا ایشالا ثمرشو بچشی.
خدارو فراموش نکن و برای حفظ زندگیت نذر کن .(مثلا صلوات و ...)
امیدوارم زودتر روابطتون بهتر شه عزیزم
:72:
-
البته شما نگفتید در تمام اون شرایط که مجبور بودید چه انتخابهایی جز مجبور بودن فکر می کنید می تونستید داشته باشید. من کاملا شما رو درک می کنم و خودم تا چند سال پیش همین روند شما رو داشتم و البته زندگی من در بعضی مسائل حادتر بود. می خوام بگم می تونید زندگیتون رو به سمت آرامش پیش ببرید و اینکه مدیریت زندگیتون رو در دستتون بگیرید به شرطی که رفتارتون رو تغییر بدید. برای شروع اول این تاپیک رو بخونید: http://www.hamdardi.net/thread-19883.html فکر می کنم اول باید بدونید که چطور میشه منفعل نبود. و بعد یک سری کمک های اورژانسی نیاز دارید . میشه لطفا خصوصیات مثبت و منفی خودتون رو هم لیست کنید و دوم اینکه اگر ممکنه بگید آیا ا به حال به مشاور مراجعه کردید؟
-
سلام دوست عزیز.
من اونقدر با تجربه و صاحب نظر نیستم که در مورد بقیه مشکلات شما نظر یا راهکاری بدم اما در مورد بحث حقوق و.... چیزی به نظرم اومد که شاید به درد شما هم بخوره.در واقع یکی از مشکلات من با شوهرم همینه و نظر یک مشاور رو که رفتم بهتون میگم.
اون خانم مشاور به من گفت:"هر مردی که زنش درامدی داره مطمئنا در انتخابش مد نظر بوده و مطمئنا از زنش توقع داره.این مساله برای خانمها بسیار سنگینه چون زنها ذاتا برای تامین مسائل مالی برنامه ریزی نشدن و اینکار بر خلاف روحیه اونها هست.و در واقع وقتی پولی از درامد خودشون خرج میکنن احساس زیان میکنن." حالا بماند اگه ما زنها مستقیما درامدمون رو به شوهرمون ندیم باز هم نهایتا توی خونمون خرج میکنیم یا پس انداز میشه برای اینده بچه ها.
منم چون از اول درامد داشتم و خودم خرج خودمو میدادم شوهرم بد عادت شده و منم دقیقا فقط خرج خوراکو نمیدم!!!!!
توصیه خانم مشاور به من 2 مورد بود:
1-کلا بیخیال کار بشم و یه مدت بشینم تو خونه تا شوهرم کم کم یاد بگیره که مسئول تامین نیازهای زنشه.
2-همیشه یه مقدار از حقوقمو با خرید طلا یا سرمایه گذاری توی یه سری طرحهای مشارکتی یا هر روش دیگه پس انداز کنم وبقیرو هم یه طوری که به چشم بیاد برای زندگی خرج کنم.
البته من نتونستم هیچ کدوم رو انجام بدم که البته مشکل از خودم بود:81:
امیدوارم که برای شما مفید باشه.
اینم بگم که با این خرجهای گرون همراه نبودن با مرد در تامین نیازهای مالی یه خورده بی انصافیه اما باید با حساب و کتاب باشه و وظیفه تلقی نشه و تهش یه پس اندازی برات بمونه (که اونم در نهایت به نفع زندگیتون میشه نه نفع شخصی)
- - - Updated - - -
سلام دوست عزیز.
من اونقدر با تجربه و صاحب نظر نیستم که در مورد بقیه مشکلات شما نظر یا راهکاری بدم اما در مورد بحث حقوق و.... چیزی به نظرم اومد که شاید به درد شما هم بخوره.در واقع یکی از مشکلات من با شوهرم همینه و نظر یک مشاور رو که رفتم بهتون میگم.
اون خانم مشاور به من گفت:"هر مردی که زنش درامدی داره مطمئنا در انتخابش مد نظر بوده و مطمئنا از زنش توقع داره.این مساله برای خانمها بسیار سنگینه چون زنها ذاتا برای تامین مسائل مالی برنامه ریزی نشدن و اینکار بر خلاف روحیه اونها هست.و در واقع وقتی پولی از درامد خودشون خرج میکنن احساس زیان میکنن." حالا بماند اگه ما زنها مستقیما درامدمون رو به شوهرمون ندیم باز هم نهایتا توی خونمون خرج میکنیم یا پس انداز میشه برای اینده بچه ها.
منم چون از اول درامد داشتم و خودم خرج خودمو میدادم شوهرم بد عادت شده و منم دقیقا فقط خرج خوراکو نمیدم!!!!!
توصیه خانم مشاور به من 2 مورد بود:
1-کلا بیخیال کار بشم و یه مدت بشینم تو خونه تا شوهرم کم کم یاد بگیره که مسئول تامین نیازهای زنشه.
2-همیشه یه مقدار از حقوقمو با خرید طلا یا سرمایه گذاری توی یه سری طرحهای مشارکتی یا هر روش دیگه پس انداز کنم وبقیرو هم یه طوری که به چشم بیاد برای زندگی خرج کنم.
البته من نتونستم هیچ کدوم رو انجام بدم که البته مشکل از خودم بود:81:
امیدوارم که برای شما مفید باشه.
اینم بگم که با این خرجهای گرون همراه نبودن با مرد در تامین نیازهای مالی یه خورده بی انصافیه اما باید با حساب و کتاب باشه و وظیفه تلقی نشه و تهش یه پس اندازی برات بمونه (که اونم در نهایت به نفع زندگیتون میشه نه نفع شخصی)
-
چرا من هرچي مينويسم ارسال نميشه
- - - Updated - - -
:203:
- - - Updated - - -
دلجو جان 10بارجواب سوالهات و نوشتم نميدونم چرا اراسل نميشن
ججملات كوتاهم ارسال ميشه
- - - Updated - - -
چرا هيچ كدوم از كارشناسها به دادم نميرسننننننننننننننن:54:
-
من تو عمرم به مشاور خوب دسترسي نداشتم
خصوصيات خوبم :با گذشت .مهربان .وفادار.پايبند به اصول اخلاقي و ديني .دست پختم عاليه .به گفته شوهرم خيلي قابل اعتمادم
خصوصيات بدم :كمي شلخته -زودرنج -بي دقت -هميشه ميگه شيرين زبون نيستي - زياد اهل رفت و آمد و مهموني نيستم و شوهرم كاملا برعكس منه
-
-
چرا پستهاي من نمياددددددددددددد:325:
-
واقعامتاسفم
چرا هيچ كس نمياد كمكم كنه
نه پستهام مياد و نه ....
- - - Updated - - -
من نياز به راهنمايي دارم
تو زندگيم كيش و مات شدم
كمك ميخوامممم
-
سلام عزيزم
به نظر من اين فاصله اي كه بينتون افتاده نياز به زمان داره تا درست بشه و البته كمي تلاش.
طبق تجربه اي كه دارم اولا سعي كن كه همسرت رو آروم كني حالا هر طوري كه شناخت ازش داري،مثلا با اين دمنوشا كه براي اعصاب خوبن،بادرنجبويه و يا ...(از غطاريا ميتوني بپرسي)سعي كن تو خونه زياد غر نزني ،مردا اگه ازشون انتقاد بشه و يا به قولي بهشون بگي بالا چششون ابرو هست ناراحت ميشن(متاسفانه!!!!!!!!)اينا رو بايد يواش يواش و با سياست بهشون گفت.سعي كن محيط خونه رو شاد كني و آرروم .شايد همسرت تو خونه احساس آزامش نميكنه كه با دوستاش ترجيح ميده بره بيرون.خودت رو با دخترت سرگرم كن و باهاش شاد باش، طوري كه همسرت دوست داشته باشه خودشو تو جمع شما دوتا كنه .
بعضي از مردا هم از هيجان خوششون مياد،اگه همسر شما هم از اين مدلا باشه سعي كن زتدگيتونو از يكنواختي خارج كني ،به خودت روحيه بده و اين انري رم هم تو خونت بيار
موفق باشي عزيزم
-
تاپیک چگونه منفعل نباشیم رو خوندید؟ الان اوضاع در خانه چطوره؟ آیا بهتر شده؟
من در مورد چند روش اورژانسی حرف زدم.
1- یکی از این روش ها اینه که فانتزی ها یی رو وارد روابط زناشوییتون کنید و شما نقش فعال رو داشته باشید (نقش مدیریت رابطه) که می تونه مثل تزئئن سفره غذا عمل کنه. یعنی کسی که نسبت به زندگی مشترکش بی میل شده رو دوباره سر اشتها بیاره و بعد می تونید این تزئئنات و دسر ها رو کم کنید تا به اصل قضیه بپردازید.
2- دومین روش اینه که که می تونید (در حال خواندن تاپیک ذکر شده) دکوراسیون منزل را طوری تغییر دهید که خانه نورگیر تر ، آرام بخش تر ، و جذاب تر و رومانتیک تر به نظر برسد. (با استفاده از رنگهای آرام و روشن و شمعهای خوشبو و .....)
3- تنوع در غذاها یی که طبخ می کنید و نحوه سرو انها
در آخر اینکه با یک مرد مرد سالار بهتره مثل یک زن سنتی رفتار کنید . به هر حال باز هم تاکید می کنم مشکل اصلی شما انفعال بیش از حدتون بوده که باید به طور اساسی روی اون کار کنید.