چون متوجه ی مفاهیم هستی خیلی مختصر بهت می گم ..........خودت در تاپیکها و کتاب دنبال کن و کامل بخون
هر دو مشغول بازی جنسی هستید . آنتی تز بزن . تاپیک بازی ها رو بخون .
نمایش نسخه قابل چاپ
چون متوجه ی مفاهیم هستی خیلی مختصر بهت می گم ..........خودت در تاپیکها و کتاب دنبال کن و کامل بخون
هر دو مشغول بازی جنسی هستید . آنتی تز بزن . تاپیک بازی ها رو بخون .
ممنون ارش جان.
بله رفتارش بده و گمون نکنم از روی شوخی باشه..فکر میکنم میخواد ذره ذره جلو بیاد..
اما راستش میترسم کارمو رها کنم..چی بگم؟؟به خونوادم بگم چرا کارمو ول کردم؟؟دفه چندمه اخه؟؟
به نظرتون تنها راه حل رها کردن کار هست یا ممکنه کم کم بی خیال بشه؟؟؟
کلی برنامه ریزی کردم.
...................................
انی جون.ممنونم
میشه بیشتر توضیح بدی..یادمه چند نوع بازی بود.کدومشه؟و چرا؟
موفق باشی
سلام بهار خانم
من تاپیک قبلی شما رو خونده بودم درسته شما مراقب رفتارهاتون هستید و تغییر کردید اما از تعریفهای شما یاد یه اصطلاح افتادم...... نخ دادن( با کمال پوزش .اصطلاح جالبی نیست )اما رفتار ایشون این رو میرسونه
حالا به هر دلیلی این کار رو انجام میدن به خودشون مربوطه.
شما میتونید تا حدی با رفتارهای جدیتون جلوی پیشروی ایشون رو بگیرید اما صد در صد نه. چون ایشون به عنوان یک فرد بالغ مسئول رفتار خوش هست
اما شما هم در جایگاه یک کارمند و نوع شخصییتتون باید ببینید میتونید این محیط با این نوع برخورد رو تحمل کنید یا نه.
انتخاب با شماست .
اما چیزی که پر واضح هست اینه شما نمیتونید تو محیط کارتون مدام انرژی صرف مبارزه با کارفرما کنید
موفق باشید:72:
سلام،
خانم بهار زندگی، از نگارشتون کاملاً پیداست بابت حرفهایی که کارفرمایتان به شما زدند و نیز رفتارهایی که در قبال شما اتخاذ کردند اصلاً خوشحال نیستید. زیاد نیستند کسانی که شرافت و پاکدامنی را به ابتذال ترجیح میدهند، به خود افتخار کنید! :-)
بعنوان برادر کوچکتر نظرم رو میدم: به نظر من هم شما، و هم |سایه| خانم شرایط 'نسبتاً' یکسانی دارید. اگر یکی (نه فقط کارفرمای شما) چیزی بگوید/کاری کند که موجب معذب شدن شما شود، نظرتان با پاسخی چون "خواهش میکنم دیگر اینطور نگویید، راحت نیستم!" یا "خواهش میکنم این کار را تکرار نکنید" چیه؟ روراست باشید، آیا از واکنش او بابت اینگونه پاسخها هراس دارید؟
sea جان ممنونم.
سیمکو جان سپاس.
من خیلی ناراحتم..ازیه بابت یه کمی ارومم چون با خودم میگم همینکه علنا چیزی نمیگه باعث میشه من بتونم خودمو به تجاهل بزنم.
سیمکو جان اگه تاپیک قبلی رو بخونید احتمالا مسائل واضحتر میشن.
من یه بار اینکارو کردم..یعنی با رفتار و جوک زننده اون اقا کلا تو ادامه کارم دودل شدم..تا حد زیادی هم تصمیم گرفتم نرم.باهاش صحبت کردم و سربسته یه چیزایی گفتم.گفتم من خونوادم فلانن و ما اینطوری هستیم و شما جای پدر منی و محیطی که که میخوام کار کنم باید ازهر نظرامن باشه و ...
اون میپرسید اتفاقی افتاده که اینا رو میگی؟من نمیخواستم روش تو روم بازبشه..برای همین گفتم من کلا میگم.من هرجایی که سر کار میرم یه توضیحی درباره اخلاق خودم میدم چون شما که منو نمیشناسی.
ازاون به بعد رفتارش180 درجه تغییر کرد و خیلی خوب شد..الانم یه جورایی داره زیرزیرکی میاد..
به نظرتون اگه مستقیم بهش بگم بدتر نیست؟؟احتمالا اون میخواد منو متوجه منظور خودش بکنه تا بتونه بهم نزدیک بشه.پس همین که خیال کنه من متوجه منظورش نمیشم بهتر نیست؟؟؟
sea جان..ایا من باید فرار کنم؟؟؟بعد 25سال بازم باید فرار کنم؟؟؟
ایا راه حلش اینه؟؟؟
بعدش چیکار کنم؟؟؟محیط کاربعدی؟؟؟چطور برنامه هامو جلو ببرم؟؟چطور مستقل بشم؟؟؟چطور به خونوادم بگم؟؟؟بگم چی شده؟؟؟
حسابی گیجم.:(
انی نمیخوای بگی کدوم بازی؟؟جوراب؟؟؟
این انتی تز؟؟
ممنونمنقل قول:
آنتي تز : بي محلي بدون حساسيت از سوي زن و شوهر نسبت به بازي مردانه و يا زنانه .
موفق باشید
بله . دقیقا .
یکی از بازی ها این است . بقیه بازی ها رو با توجه به روحیه ی خودت استخراج کن . تو داری نوازش می گیری هم مثبت و هم منفی . قاعده ی بازی رو به هم بریز .
در ضمن نمی دونی چقدر خوشحال کننده است که آدم مجبور نیست زیاد حرف بزنه و وقتش گرفته بشه .........سر نخ رو بدی ......گرفتی . :46:
سلام.نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
Ani خانم کجا میتوان بازیها را مطالعه کرد؟ آیا در بخشی خاص هست که کاربران عادی به آن دسترسی ندارند؟ متاسفانه جستجوی "بازی" در این انجمن به نتیجه ای نرسید، بالای صد صفحه نتیجه جستجو داشت.
امروز به پیشنهاد دوستم با Transactional analysis (تئوری اریک برن) آشنا شدم و کتابش را دانلود، حدود 30 (از 81 صفحه) را مطالعه کردم. آیا بازی که شما ذکر فرمودید مربوط به همین تئوری هست؟
ویرایش: خانم بهار زندگی، حق با شماست نباید عجله میکردم، باید اول ترد قبلی شما را مطالعه میکردم. فردا بعد از ظهر در اولین فرصت این کار را میکنم بلکه از شرایط شما چیزی مثبت یاد بگیرم.
از وقتی تاپیک بازیها رو خوندم بهم ریختم..کلی گریه کردم..کلی خودمو قضاوت کردم..محاکمه کردم..رای صادر کردم...بخشیدم.
خلاصه حالم خیلی بد شد:(
قرار من با خودم این نبود که از این کارا کنم.قرار نبود از این نوازشا بگیرم..قرار نبود منم یه سر بازی جنسی بشم..قرارم با خودم این نبود:(
.................................................. ........................
من وارد یه بازی دیگه شدم..
دیروز اشتباه کردم و وارد بازی شدم.شدم منفعل پرخاشگر..حرص خوردم و تو خودم ریختم و داد زدم.
وقتی سعی میکنه با کلماتش باعث واکنش من بشه حرص میخورم..دیروز از اول تا اخر حرصم داد.
مدام میگفت فلان کارو کردی خیلی بچه مثبتی..اینو گفتی باید روت کار کنم تغییر کنی...چرا دروغ نمیگی؟؟.وقتی یه چی میگه و میخنده دلم میخواد عین سوسک زیر پام لهش کنم:(
یا فلان کلمه رو بگو...خیلی قشنگ میگی بعضی کلمات رو...
دیروز وارد بازیش شدم:(
حاضر جوابی کردم.
باش لج کردم.یه چیزی که باید بهش میگفتم رو نگفتم..هر چی با شوخی و خنده اصرار کرد که بهش بگم گفتم نمیگم..هر چی گفت گفتم نمیگم...
اخرشم با خنده گفت الان لج کردی.
قرار بود به ته کفشم هم نگیرمش..اما گرفتم و واکنش نشون دادم.:(
باید چیکار کنم؟؟وقتی از هر راهی سعی میکنه به اعصاب من سوک بزنه چیکار کنم که عادی باشم و واکنش نشون ندم؟؟
موفق باشید
وای بچه ها تو رو خدا بیایید کمک...وای.
الان از پیش مدیر عامل میام..امروز ظهر بهم گفت یه سوال میپرسم ازت رک جواب بده..ایا از اینکه من باهات شوخی میکنم بدت میاد؟؟
منم مثلا میخواستم جرات مندانه جواب بدم..گفتم اره..
گفت خوب باشه.
باز الان منو صدا کرد اتاقش گفت میخوام بات حرف بزنم...
وای عین سیب زمینی شده بودم..هر چی خواس گفت:(
گفت من از این رفتار ناراحتم..چرا اینطوری هستی؟؟من ازت خیلی خوشم میاد..تو خیلی پارامترها رو داری..کارت خوبه..باهوشی..خوشگلی...قابل اطمینانی..دیسیپلین داری..رفتارت با بقیه خوبه..دختر جلفی نیستی که مرتب نگرانش باشم اما...
من فرق دارم..استرس کارم زیاده..نیاز دارم اروم بشم.
من از دیدنت حض میبرم..از حرف زدن باهات حض میبرم:163:
وای یعنی دلم میخواس اب بشم برم تو زمین.
خلاصه گفت..گفت..گفت.
اخرش گفت من اینجوری اذیتم..منم گفتم منم همینم..اخلاقم همینه باز شما مختاری هر تصمیمی بخواین بگیرین..
گفت اگه یه نفر دیگه جای تو بود تا الان بیرونش کرده بودم..اما تو رو نمیتونم..دلم نمیاد..دوسِت دارم:302:
گفتم به هر صورت من اخلاقم اینه و به نظر من این مسائل حاشیه ای انقد پررنگ نیست که هروز راجبش با من بحث میکنید..من میتونم بگم شما فقط طبق بندهای قرارداد باید از من توقع داشته باشین اما چون برام مهمه محل کارم مناسب باشه میگم اگه با این شرایط من نمیتونید من برم...
گفت چرا اینطوری میکنی؟؟منو تو بدمخمصه ای میندازی..
اینجوری ضرر میکنی..
گفتم اشکال نداره..اونی که از دید شما ضرره برای من منفعته..
گفت تو حیفی بخدا.باشه.برو سرکارت.
دیگه اخراش نزدیک بود گریم بیفته.چقد استرس!!
حالابه نظرتون چیکار کنم؟؟؟
ممنونم.
موفق باشید