RE: از دست بهانه گیری های زنم خسته شدم
به نظر من جدي باهاش برخورد كنين
بد اخلاقي نكنين ولي يه جوري برخورد كنين ك متوجه بشه اين طرز برخوردش نمي تونه تحت هيچ شرايطي نظر شما رو نسبت به خانواده عوض كنه
باز هم ميگم من به عنوان كسي كه مشاور نيست ميگم كه بايد متوجه بشه كه وقتي اين كار رو ميكنه به نفعش نيست و داره كار رو خراب تر ميكنه
بعضي ها مستقيم ميگن كه اين اطمينان رو بهت ميدم كه هر چه درباره خانوادم بگي من احترام و علاقم بهشون كم نميشه
بعضي ها رفتارشون رو با همسرشون عوض مي كنن
مثلا وقتي داره ميگه اخم ميكنن يا بعدش بهش با اخم جواب مبدن
بعضي ها هم با همسرشون سرد ميشن و همسر غير مستقيم متوجه ميشه كه اين كارا فقط اثر بدش توي زندگي خودشه
چون شما همون احترام و علاقه رو براي خانواده قائلي
من متوجه نشدم
خانواده شما ايرانن و شما خارج ؟
اين حساسيت همسرتون پس چه دليلي داره ؟
شما كه زود به زود هم رو نمي بينن!!!!
RE: از دست بهانه گیری های زنم خسته شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط khaste-az-zendegi
دوستان میشه لطف کنید و راهکارهایی رو پیشنهاد بدید که من بتونم این حساسیت رو کمترش کنم. و دوم اینکه من باید چه تغییر رفتاری یا برخوردی با همسرم بکنم که بفهمه داره اشتباه فکر میکنه و رفتارش رو تغییر بده(محبتمو کمتر کنم؟ یا اینکه جدی تر باشم؟)
با سلام.ازدواجتون رو تبريك ميگم.
راه حل مشكل شما بيش از همه به نحوه ي پاسخگوييتون به احساسات همسرتون بستگي داره.بايد با همسرتون همدلي و همدردي كنيد.و در راستاي احساسات ايشون اعتبار سازي كنيد.وقتي همسرتون شروع ميكنه به گلايه(صرف نظر از اين كه موضوع مورد گلايه درست هست يا نه) بايد با جملات خاصي نشون بديد كه احساس ايشون رو متوجه ميشيد (و اين الزاما به اين مفهوم نيست كه حرف ايشون درسته بلكه شما فقط با احساس ايشون همدلي كرديد).در اين شرايط به هيچ وجه نبايد از خانواده تون دفاع كنيد(هر چند كه حق با شما باشه) و يا سعي كنيد نشون بديد كه اين رفتارها از سر منظور خاصي نبوده چون براي شخص آزرده همه ي اينها به مفهوم بي اعتبار سازي و رد احساسيه.
پس در گام اول:همدلي
در گام دوم اعتبار سازي
اينها همه بخشي از رفتار جرات مندانه است .
به هيچ وجه مشكل شما با كم محبتي يا رفتار جدي حل نميشه،بلكه به شيوه اي كه در بالا گفتم اگر رفتار كنيد نتايج طلاييشو خيلي سريع ميبينيد.
لينكي در پايين در مورد رفتار جرات مندانه هست كه بهتون پيشنهاد ميكنم تمامشو بخونيد مسلما خيلي براتون مفيده: (علي الخصوص قسمتهاي مربوط به اعتبار سازي رو)
http://www.hamdardi.net/thread-19883.html
موفق باشيد
RE: از دست بهانه گیری های زنم خسته شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط khaste-az-zendegi
دوستان میشه لطف کنید و راهکارهایی رو پیشنهاد بدید که من بتونم این حساسیت رو کمترش کنم. و دوم اینکه من باید چه تغییر رفتاری یا برخوردی با همسرم بکنم که بفهمه داره اشتباه فکر میکنه و رفتارش رو تغییر بده(محبتمو کمتر کنم؟ یا اینکه جدی تر باشم؟)
با سلام.ازدواجتون رو تبريك ميگم.
راه حل مشكل شما بيش از همه به نحوه ي پاسخگوييتون به احساسات همسرتون بستگي داره.بايد با همسرتون همدلي و همدردي كنيد.و در راستاي احساسات ايشون اعتبار سازي كنيد.وقتي همسرتون شروع ميكنه به گلايه(صرف نظر از اين كه موضوع مورد گلايه درست هست يا نه) بايد با جملات خاصي نشون بديد كه احساس ايشون رو متوجه ميشيد (و اين الزاما به اين مفهوم نيست كه حرف ايشون درسته بلكه شما فقط با احساس ايشون همدلي كرديد).در اين شرايط ب
ه هيچ وجه نبايد از خانواده تون دفاع كنيد(هر چند كه حق با شما باشه) و يا
سعي كنيد نشون بديد كه اين رفتارها از سر منظور خاصي نبوده چون براي شخص آزرده همه ي اينها به مفهوم بي اعتبار سازي و رد احساسيه.
پس در گام اول:همدلي
در گام دوم اعتبار سازي
اينها همه بخشي از رفتار جرات مندانه است .
به هيچ وجه مشكل شما با كم محبتي يا رفتار جدي حل نميشه،بلكه به شيوه اي كه در بالا گفتم اگر رفتار كنيد نتايج طلاييشو خيلي سريع ميبينيد.
لينكي در پايين در مورد رفتار جرات مندانه هست كه بهتون پيشنهاد ميكنم تمامشو بخونيد مسلما خيلي براتون مفيده: (علي الخصوص قسمتهاي مربوط به اعتبار سازي رو)
http://www.hamdardi.net/thread-19883.html
موفق باشيد
ببخشيد كه اين رو ميگم
ولي چرا اين چيزايي كه ميگين توي زندگي واقعي جواب نميده ؟
حداقل كسايي كه من ميشناسم و بخاطر اينكه عقيده خانوادشون هم همين بوده كه شما با هم خوب باشين ما اصلا برامون مهم نيست و به توهين و رفتارش با ما كار نداشته باش؟
واقعا جواب نداده
چون همسرش عادت كرد و همچنان به كارش ادامه ميده
و
گاها كه شوهرش حف نمي زنه اعتراض داره كه چرا هيچي نميگي وقتي حق با منه
واقعا جواب نداده
برعكس يكي رو مي شناسم كه يه بار گفت هر كاري كني من علاقم به خانوادم كم كه نميشه بيشتر هم ميشه
وقتي اين خانوم مي ديد كه بعد از اين غرغراش شوهرش سرد ميشه يا تحويلش نميگيره
يواش يواش ديد آسيب اين كارا رو فقط خودش ميبينه و كوتاه اومد
واقعا برام سواله
RE: از دست بهانه گیری های زنم خسته شدم
دوست عزيز چيزهايي كه در بالا گفتم حرف من نيست بلكه يك مبحث مهم در مشاوره و روانشناسي و صد البته در روابط زوجينه.مسلما تصور شما از همدلي و اعتبار سازي با چيزي كه در اين مورد مد نظر ماست متفاوته.پيشنهاد ميكنم كه شما هم لينكي رو كه در بالا دادم كامل بخونيد.
ضمن اين كه اگر قرار باشه روش انتخابي ايشون برخورد جدي باشه با توجه به اين كه براي اون خانم اين موضوع يك بحث مهم هست ممكنه كه در كوتاه مدت جواب بده اما به مرور ميتونه باعث دلسردي اون خانم بشه و اين ناراحتي در جاهاي ديگه سر باز كنه.بنابر اين هدف بر اين هست كه به نحوي اين موضوع مديريت بشه نه سركوب.به مرور با ادامه ي روند جرات مندانه و اعتبار سازي توسط ايشون و القاي اين حس به همسرشون اين احساس در همسرشون فرو كش ميكنه.
پيشنهاد ميكنم اگر بازهم در اين مورد سوالي داشتيد براي اين كه ظرفيت تاپيك ايشون هم پر نشه در همون لينكي كه
گفتم عنوان كنيد تا هم من و هم عزيزاني كه در اين مورد بسيار واردتر و با اطلاعات تر هستد پاسخگو باشن.
موفق باشيد
RE: از دست بهانه گیری های زنم خسته شدم
ضمن تایید صحبتهای یک زن امیدوار عزیز دو نکته رو همیشه در نظر بگیرید:
1- خانم شما به واسطه رفتار و اعمال شما خانواده شما رو خواهد شناخت.
2- شکایت و یا حتی تهدید همسرتون از هر چیزی به شما حتی خانواده شما یک نوع تقاضا برای توجه کردن شما به اوست.
خوب برای اینکه این حساسیتها رو کم کنید نه باید محبتتون رو کم کنید و نه جدیتر با او برخورد کنید چون در این صورت بر انچه او فکر می کرده صحه می گذارید. بلکه باید با او همدلی کنید و احساسش را درک کنید . سپس او را مطمئن بسازید که هیچ مساله ای خللی در محبت شما به او وارد نمی کند. لازم نیست تهدیداتش را به صورتی که عنوان می کند جدی بگیرید. طوری با همسر خود رفتار کنید که نشان دهنده این باشد که شما در خانواده ای با رفتار و اخلاق پسندیده بزرگ شده اید.
RE: از دست بهانه گیری های زنم خسته شدم
این تاپیک رو بخوونین لطفا، ماجراش با شما فرق داره ولی توجه کنید که اخر تاپیک ایشون چطوری تونستن از بهانه گیری های خانمشون کم کنن
مشکل من و خانمم با مادرم
RE: از دست بهانه گیری های زنم خسته شدم
سلام بهانه گیری ندیدین که به اینا میگین بهانه گیری :Dراستشو بخواین همچین بلای هم پدر شوهر من سر ما اورد و من هم الان دو ساله ازدواج کردم هنوز یادمه و گاهی اوقات به شوهر یاد اوری میکنم :324:بالاخره خانمان دیگه تا ابد همه جیز یادشون میمونه ولی شما بی تفاوت باش و فقط شنونده باش کمکم غر زدناش کم میشه جز این کار دیگه نکن باید زمان همه چیز رو کم رنگ کنه:305: