به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 بهمن 90 [ 21:37]
    تاریخ عضویت
    1390-11-24
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    835
    سطح
    15
    Points: 835, Level: 15
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 27 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل من و خانمم با مادرم

    با سلام
    لطفا من رو راهنمایی کنید که چه رفتاری را در مقابل مادر و همسرم باید در پیش بگیرم .
    من بر خلاف نظر خانواده ام با با دختری ازدواج کردم(مادرم دختر خاله ام رو برام در نظر داشت و علت مخالفتشون همین بود) که از هم دانشگاهی هایم بود و از ازدواج با او بسیار خرسند بودم .
    چون همسرم زنی وفادار ،با اخلاق و زیباست و با هم تفاهم داریم .
    ولی مادرم از ابتدا ساز مخالف زد و دلیلی که مطرح می کرد برای مخالفت با این دختر ،این بود که اختلاف قدی ما زیاد است و من 30 سانت از همسرم بلندترم و از قدش ایراد می گرفت و چندبار هم در حضور من غیر مستقیم این را عنوان کرده است.
    الان کمتر از یک سال از ازدواج ما میگذره و من و همسرم مشکلی با هم نداریم ولی هر زمان که به منزل مادرم می ریم بعد از آن دچار مشکل می شیم .
    مادرم به طرق مختلف زخم زبان به همسرم می زند واین کار را همیشه نمی کند و خیلی وقت ها محبت میکند ولی به دلیل چند باری که زخم زبان زده همسرم به او بدبین است و حتی محبت های اورا نمی پذیرد.دختر منطقی و با فهم و کمالی هست ولی در مقابل مادرم گارد گرفته.
    یک مثال می زنم لطفا بگید من در این شرایط چه باید کنم؟
    اخرین باری که به منزل مادرم رفتیم 22 بهمن بود.سر میز شام مادرم گفت دوغ یاد رفت
    و همسرم گفت مادر شما بشینید من می ارم
    مادر با خنده گفت دوغ کیسه ای است و باید در پارچ بریزم و پارچ در کابینت بالاست و قد تو نمی رسد.
    خودم باید بیارم.
    همسرم همان جا ناراحت شد و من از حالت صورتش فهمیدم .
    و وقتی به خانه اومدیم به من گفت مادر تو مخصوصا اون حرف رو زد که من رو تو جمع ضایع کنه و من دیگه هرگز به خانه شما نمی ام.
    من هم سعی کردم بگم مادر منظوری نداشت که از من هم ناراحت شد و واکنشی نشون داد که تا حال ندیده بودم و مانند افراد عصبی و دیوانه داد کشید و هرچه گفتم همسایه ها می شنوند آرام نشد و بعد هم سوییچ رو برداشت و رفت بیرون از خانه.بعد از یک ساعت برگشت ولی جواب سلام منم نداد. . دو روز قهره .فقط گفت در صورتی آشتی میکنم که قسم بخوری من رو دیگه به خونه مادرت نمی بری و هر وقت خود خواستی برو.
    من نمی تونم این رو قبول کنم ،چون نمی خوام رابطه به هم بخورد و می خوام رابطه مادر و همسرم خوب باشد.

  2. 2 کاربر از پست مفید aria_31 تشکرکرده اند .

    aria_31 (دوشنبه 24 بهمن 90)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 91 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1389-1-16
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,555
    سطح
    43
    Points: 4,555, Level: 43
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 195
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    850

    تشکرشده 839 در 390 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من و خانمم با مادرم

    سلام جناب آریا
    الهی مشکل همه اعضای این سایت به زودی حل بشه
    من خودم اینقدر غرق در مشکلات هستم که شاید نوشتنم برای شما خنده دار باشه
    ولی چیزی که به محظ خوندن مطلبتون به ذهنم رسید اینه که بهتره با مادرتون صحبت کنین و دقیقا بگین همسرتون ناراحت شده ، و بگین با هم دچار مشکل شدین (البته از رفتار همسرتون چیزی نگین،؛ خیلی سربسته بگین دلخوری ایجاد شده)
    از مادرتون بخواین این رازو نگه داره و بهش بگین کسی رو بهتر از اون ندارین تا برای شما آرزوی خوشبختی کنه و در راه رسیدن به خوشبختی یاریتون کنه
    به مادرتون بگین اگر منو دوست دارین هوای خانممو داشته باشین چون ناراحتی اون یعنی ایجاد ناراحتی در زندگی پسرتون و بگین مطمئنین که ایشون نمیخوان زندگی پسرشون همراه با ناراحتی باشه
    کمتر مادری وقتی متوجه بشه با ناراحت کردن عروسش در حقیقت پسر خودشو ناراحت کرده و زندگی رو به کام پسرش تلخ کرده به تیکه انداختن عروسش ادامه میده
    امیدوارم تونسته باشم کمکی کنم

  4. 6 کاربر از پست مفید shamim_bahari2 تشکرکرده اند .

    shamim_bahari2 (دوشنبه 24 بهمن 90)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: مشکل من و خانمم با مادرم

    من فکر می کنم که مسائل قد و زیبایی و زشتی و مسائل ایچنینی ( ظاهری) خدادادی هستند و نمی توان کاری کرد و اصلا هم کار خوبی نیست که کسی را به خاطر این مسائل مورد تمسخر قرار دهیم
    پس بهتره که بین مادر و همسرتان مدیریت مناسب رو انجام دهید که هیچکدام ناراحت نشوند و اگر می توانید با مادرتان قضیه را خصوصی بیان کنید و از ایشون خواهش کنید که حرفهایی رو که موجب ناراحتی میشه را بیان نکنند چون به هرحال هر کسی ضعف هایی داره که نباید از اونها سوءاستفاده نمود ..
    شاید مادرشما اطلاعی از ناراحتی شما ندارد و ناخواسته بیان می کند اگر به ایشان بگویید به خاطر خوشبختیه شما هم شده این حرفها رو تکرار نمی کنه..

    در ضمن شما هم این افکار مخالفت ازدواج را از ذهنتان بیرون کنید چون این افکارخود به تنهایی مشکلات منفی را ببار می آورد

  6. 3 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    چشمک (سه شنبه 25 بهمن 90)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: مشکل من و خانمم با مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط aria_31

    و وقتی به خانه اومدیم به من گفت مادر تو مخصوصا اون حرف رو زد که من رو تو جمع ضایع کنه و من دیگه هرگز به خانه شما نمی ام.
    من هم سعی کردم بگم مادر منظوری نداشت که از من هم ناراحت شد و واکنشی نشون داد که تا حال ندیده بودم و مانند افراد عصبی و دیوانه داد ......

    دقيقا اشتباهتون همين جاست. چه اين شرايط چه هر زمان ديگري كه همسرتون ناراحته و براي شما ناراحتيشو بيان ميكنه سعي نكنيد كار طرف مقابل كه باعث ناراحتيش شده رو توجيه كنيد فقط با دقت گوش كنيد و بگيد ناراحتيشو درك ميكنيد.


    در ضمن شما كه خوب ميدونيد مادرتون منظور داره و قبلا هم كنايه زده چرا تا همسرتون ناراحت شد فوري از مادرتون دفاع كردين. من نميگم خداي نكرده تو روي مادرتون وايسين ولي وقتي خوب ميدونيد حق با خانمتون بوده پس لطفا حق رو به ايشون بديد


  8. 14 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    گلنوش67 (سه شنبه 25 بهمن 90)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 بهمن 90 [ 21:37]
    تاریخ عضویت
    1390-11-24
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    835
    سطح
    15
    Points: 835, Level: 15
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 27 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من و خانمم با مادرم

    ممنون از شما
    بازهم سعی می کنم
    قبلا گفتم ولی می گه من مخصوصا نمیگم ولی مخصوصا می گه

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: مشکل من و خانمم با مادرم

    به نظر من هرگز به طور مستقیم به مادرتان نگویید که همسرم از این رفتار شما ناراحت شده. این گفتگو قضیه را فقط پیچیده تر می کند.

    باید توجه داشته باشید که همسر شما وقتی از مادرتان ناراحت شده پس شما باید با ایشان همدردی کنید. اگر همسر شما همدردی شما را ببیند و مطمئن شود که حرفهای مادرتان روی شما هیچ تاثیری ندارد در طی زمان حساسیتش روی حرف دیگران خیلی کم می شود. شما مثلا در چنین موادری بهتر است بگویید. بله بهتر بود مادرم اینگونه با شما سخن نمی گفت. و من که خیلی از هیکل شما خوشم میایید و یکمی بعدش برایش زبان بریزید.

    وقتی می گویید مادرم که حرفی نزد برداشت همسرتان این می شود که حق با مادرم بود. و برای همین همسرتان خشمگین شده است.

    فعلا هم سعی کنید با همدلی کردن از دل همسرتان دربیاورید ولی قولی مستقیم مبنی با قطع رابطه ندهید. سعی کنید از همسرتان به اندازه کافی تعریف کنید.

  11. 7 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (دوشنبه 24 بهمن 90)

  12. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشکل من و خانمم با مادرم

    سلام و به تالار همدردی خوش آمدید

    ( برگزیده از راهنمای هایی مدیر تالار)


    در هنگام مشاجره زن و شوهری بر سر شخص دیگر ، ابدا سعی نکنید که رفتار شخص ثالث را توجیه کنید ، نقد کنید و ...

    پس کاری که در این زمینه شما می توانید بکنید نه بحث کردن ، جدل کردن ، درگیری و نه توجیه و پنهانکاری و .... بلکه باید توانا بودن خود را در حل مشکل و مسائل نشان دهی. و آن هم از در هم حسی و مدیریت صحیح حل مشکل

    همانطور كه لمس ساده يك قسمت از بدن نبايد فرياد كسي را در بياورد، بايد متوجه شد وقتي فردي فرياد زد و عصباني شد آن قسمت از بدنش يا شكسته يا در زير پوست درد شديدي از قبل داشته است.
    همين مسئله در مورد بخشهاي رواني همسر ما نيز صادق است. اگر او نسبت به يك مسئله جزئي بسيار عصباني يا ناراحت مي شود ، يقين بدانيد كه در درون رنج زيادي برايش پيش آمده است.


    سعي نكنيد كه از خود و یا مادرتان دفاع كنيد.

    در هنگام مشاجره بيشتر متمركز بر احساسات وي باشيد. و نشان دهيد كه او را درك مي كنيد(‌اين به معناي آن نيست كه حق با اوست و اين فقط يعني اينكه شما او را مي فهميد) البته كار ساده اي نيست و زمانبر است ولي در نهايت سبكي از رفتار است كه به شما جواب مي دهد.


    مرتب روي نقاط قوت او متمركز شويد
    و آنها را به او گوشزد كنيد
    و از او تشكر و تعريف كنيد.
    در جمع ميهماني ، خانواده ات ، خانواده اش و حتي نزد خودش به او و رفتار مثبتش ( كه البته دارد) افتخار كنيد.
    در بحث تو حامي كساني نشو كه همسرت در حال ناراحتي از آنهاست.
    همسر تو بايد هميشه حس كند در يك تيم هستيد و تو قصد نداري با تيم حريف همكاري كنيد.


    اکنون هم با نرمش و محبت به سمت همسرتون بروید
    اگر امکانش هست برایش یک دسته گل بخرید و با حرف های عاشقانه یکبار دیگه همسرتون رو نسبت به عشق و علاقه خودتون مطمئن کنید
    همسرتون الان آزرده هست و احساس می کنه که نقصی دارد
    و در نظر شما هم مقبول نیست
    و شما نیز هرچه بگویید مادرم منظور خاصی نداشته ، در حقیقت همسرتون رو به سمت ناراحتی بیشتری سوق می دهید
    همسرتون رو در آغوش بگرید و بهش بگید که او را همین جوری که هست ، دیده اید ، پسندیده اید و خیلی دوستش دارید ،
    بهش بگویید که هیچکس نمی تواند جای او را برای شما بگیرد
    اگر از مادرتان و حرف های ایشان گله کرد
    فقط گوش کنید و بهش حق بدهید که دلخور باشد
    ابدا درصدد رفع مشکل و از بین بردن سوءتفاهم بین همسرتون و مادرتون نباشید
    ابتدا سعی کنید رابطه خود و همسرتون به شکل اولیه اش ( عاشقانه) بازگردد


  13. 17 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (دوشنبه 24 بهمن 90)

  14. #8
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: مشکل من و خانمم با مادرم

    سلام،
    چند فرزند در خانواده هستيد؟ چند دختر و چند پسر؟
    پدر شما در قيد حيات هستند؟ مادر و پدر محترمتان چند سال دارند؟ چقدر سر و حال هستند؟
    شما و همسرتون چند سال داريد؟
    راستي قد بلنديد ها! چقدر براتون مهمه كه قدتون باهم سي سانت اختلاف داره؟ اين موضوع اذيتتون مي كنه؟
    اما غير از سوالات بالا، ببينيد برادر من، وقتي همسرت مي گه من از مادرت ناراحت شدم! هيچوقت نگو اون منظوري نداشت! مي فهمم چي مي گي! اما دلش پاكه! اين يعني آتش زدن يك نفر.... مي دوني كار شما يعني چي؟ يعني اينكه مادرت بنزين رو ريخته رو ايشون... شما براي اينكه بنزين رو پاك كني، كبريت زدي!!
    پس هميشه وقتي شخصي آزرده است،‌احساساتش رو در جا انكار نكن! به احساساتش هم پر و بال نده! فقط همدلي كن! همدردي نه ها! چون شما كه قدت بلنده و به شما هم كسي چيزي نگفته! پس همدردي نمي توني بكني... ولي همدلي مي توني بكني! ببين همدلي به معني تاييد ناراحتي ايشون نيست... همدلي به مانند آبي مي مونه روي اون بنزينه و مي شوره كدورت رو... هميشه اول همدلي/ چند روز بعد كه حالش بهتر شد،‌ يه راه حل اساسي مساله مدار و سازگار مي تونه مشكل رو حل كنه...
    اگر نمي دوني همدلي چيه بگو تا باز هم بگم...
    نوشته هاي بالهاي صداقت رو سه چهار دفعه بخون! پست 7


  15. 17 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (سه شنبه 20 تیر 91)

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: مشکل من و خانمم با مادرم

    آرياي عزيز سلام
    نمي دونين وقتي نوشته هاتون را در مورد مادرتون و همسرتون خوندم چقدر ياد خودم افتادم و اشك توي چشمام حلقه زد . البته شايد شدت مشكلات و زخم زبان هاي مادرشوهر من از 100 برابر هم بيشتر بود. ولي در هر حال شديدا خانومتون را درك كردم.

    حالا هم از تجربه و دل خودم مي گم كه شايد همون حرف دل خانمتون باشه. من اگه وقتي مادر شوهرم با حرفاش آتيشم مي زد فقط همسرم بهم مي گفت كه فهميدم كه مادرم ناراحتت كرد و دركت كردم به خاطر من مادرم را ببخش و به خاطر من گذشت كن. من حتما گذشت مي كردم.

    ولي اون هيچوقت اين را به من نگفت. فقط به من مي گفت تو اشتباه مي كني، كدوم دوست بهتر از پدر و مادر، اونا خوبن تو بدي، تو مي خواي من را از پدر و مادرم جدا كني و .................................................. ...................
    اينقدر گفت و گفت تا رشته بين من و پدر و مادرش را قطع كرد.

    از طرفي من از شوهرم توقع داشتم وقتي من نيستم با خانوادش صحبت كنه و بگه اگه به خانومم احترام نذارين يعني به من احترام نذاشتين و من جايي كه بهمون احترام نذارند پام را هم نمي ذارم. و به اين صورت رفتار خانوادش را كمي تعديل مي كرد. ولي اون اين كار را نكرد و روز به روز با عدم اعتراضش به رفتار پدر و مادرش آن ها را جريح تر و بي ادب تر كرد.


    شما اشتباه همسر من را تكرار نكنيد چون اگه اين كار را بكنيد عاقبتتون مي شه مثل عاقبت ما.

  17. 8 کاربر از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده اند .

    ليلا موفق (یکشنبه 30 بهمن 90)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 بهمن 90 [ 21:37]
    تاریخ عضویت
    1390-11-24
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    835
    سطح
    15
    Points: 835, Level: 15
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 27 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من و خانمم با مادرم

    ممنون از عزیزانی که من را راهنمایی کردند
    خانم گلنوش به ایشون تا حدی حق می دم ناراحت باشد ولی نه تا این حد که این چنین از کوره در بره
    و نمی تونم در مورد مادرم با او همراه شوم
    چون می ترسم مادرم پیش همسرم خراب شود
    من سعی کردم بگم ایشون حساس بوده و مادرم حرف بدی نزده
    تا دلخوری برای همسرم بی ارزش تر شود.

    بالهای صداقت عزیز از مطلب مفیدی که برام ارسال کردید سپاس گذارم ،روندی که در مقابل دلخوری همسرم نشون دادم دقیقا عکس مطالب بالا بود.
    من گفتم شلوغش نکن،مادرم چیزی نگفت،حرف بدی نزد،خواست تو اذیت نشی و گفت خودم می ارم
    تو اعتماد به نفس نداری هر حرفی رو به خودت می گیری .با این حرفایی که زدم اوضاع بدتر شد.


    sci عزیز
    من دو خواهر دارم ،هر دو متاهل هستن و خواهر کوچکم ایران نیست
    پدرم در قید حیاط نیست
    خواهر دوم ساکن شهرستان هست به علت شغل همسرش و دیر به دیر و در تعطیلات به منزل مادرم می اید
    و این هفته هم انجا بود.
    دو فرزند دارد که یک پسر 15 ساله و یک دختر 13 ساله
    مادرم ظاهرا کاملا سر حال هستن ،اهل ورزش هستن و سه روز در هفته استخر می رن
    ولی فشار خون دارد،این مسائل را با جزئیات گفتم که اگر اهمیتی دارد چیزی از قلم نیفتاده باشد.
    انقدرها هم بلند نیستم من حدود 186 هستم.
    من 31 سال دارم همسرم 28 سال،هر دو شاغل هستیم
    در مورد اینکه پرسید چه قدر اهمیت داره اختلاف قدمون برای من!
    تقریبا در ابتدا من بیش از اخلاق و شخصیت همسرم جذب ظاهرش شدم و این موضوع هرگز برام اذیت کننده نبود،و موجب جذابیت بیشتر بود
    حتی قبل از اینکه ایشون رو ببینم از ابتدای دوره نوجوانی تصور من از همسرم چنین دختری بود با این مشخصات فیزیکی نه اینکه دقیقا به مساله قد توجه داشته باشم ولی دوست داشتم به اصطلاح یک سر گردن اختلاف قد داشته باشم با همسرم

    الان هم با اینکه چند بار از مادرم شنیدم که مثلا فلان کس گفته ،پسرت حیف شد یک دختر قد بلند براش می گرفتی ..یا حرفای این چنینی!
    بازهم رو نظر من اثری ندارد . ولی بر خلاف صحبت هایی که بالهای صداقت گفت ،من به هسرم نگفتم که همه چیزش را همان طور که هست دوست دارم این جمله رو گفتم بهش که مطمئن نیستم این جمله خوبی بوده یا نه؟
    هر وقت این بحث پیش آمده گفتم مهم نیست مادرم چی می گه ،مهم من هستم که با تو ام و تو را با زیباترین و بهترین زن ها عوض نخواهم کرد.

    لیلا موفق عزیز
    از اینکه تجربه خودتون رو در اختیار من گذاشتید سپاس گذارم .امید وارم بتونم هرچه سریع تر کدورت پیش امده را حل کنم ولی همسر من با من همکاری نمی کند،و از موضع خودش پایین نمی اید و همچنان می گه قسم خوردم دیگه منزل شما نیام و در این مورد با من بحثی نکن.

    با مادرم هم حرف بزنم می گه زنت دنبال بهانه می گرده و خودش را برای ما می گیرد و این با ما قاطی نمیشه و بحث های بی نتیجه آغاز می کند .
    برا همین نمی خوام دلخوری هسرم رو انتقال بدم
    چون می دونم مادرم گریه می کند و می گوید من حرف بدی نزدم !

  19. 8 کاربر از پست مفید aria_31 تشکرکرده اند .

    aria_31 (یکشنبه 30 بهمن 90), she (یکشنبه 16 تیر 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.