RE: مشکل من و خانمم با مادرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط aria_31
ممنون از عزیزانی که من را راهنمایی کردند
خانم گلنوش به ایشون تا حدی حق می دم ناراحت باشد ولی نه تا این حد که این چنین از کوره در بره
و نمی تونم در مورد مادرم با او همراه شوم
چون می ترسم مادرم پیش همسرم خراب شود
من سعی کردم بگم ایشون حساس بوده و مادرم حرف بدی نزده
تا دلخوری برای همسرم بی ارزش تر شود.
ببينيد اصلا اين طور نميشه. اون قسمتي كه پررنگ كردم رو ميگم.
ببين حالا نه مادرت هر وقت هر كسي زنت رو ناراحت كرد و خانمت حرفش رو زد پيشتون شما فقط گوش كن. اگر بگي نه اشتباه ميكني منظور نداشته و ........ به قول آقاي sci كبريت زدي به خانمت كه غرق بنزينه.
شما سري قبل اين كارو كردي و ديدي كه واقعا خانمت منفجر شد.
پس حالا بيا به حرف ما گوش بده و يه بار امتحان كن بهش بگو بهش حق ميدي ناراحت باشه و دركش ميكني....
باور كن نتيجه ميگيري امتحانش مجانيه
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
آریای گرامی
الان کسی که بیشترین ناراحتی و مشغولیت فکری و ذهنی را دارد شما و همسرتون هستید
پس الویت این میشه که رابطه خودت و همسرت رو بهبود ببخشی و ترمیم کنی
بعد از اینکه رابطه و تو و همسرت عاشقانه شد ( که صد در صد هم میشه - اگر درست مدیریت کنید و توصیه ها را بکار ببندید )
برای رفع این مشکل و عدم به وجود آمدن این مشکل در آینده راهکارهای زیادی پیش رو دارید
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
سلام کاملا خانمتون رو درک میکنم واسه من هم چندین بار پیش اومده ولی چیزی که باعث آرامشم شد فقط و فقط حرفهای همسرم بود.دلداریش...اینکه تا ناراحتی منو میدید میومد کنارم و با حالتی که خودشم ناراحت بود میگفت عزیزم میدونم ناراحت شدی میدونم حرف مادرم اشتباه بود و منم اگه جای شما بودم دلخور میشدم..اما مهم منو شماییم ..من خودم برات جبران میکنم..عزیزم درکت میکنم ..اگه گریت میاد توی بغلم گریه کن تا آروم بشی
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
آريا،
بسيار ممنونم از اينكه جواب داديد... مي خوام براتون چيزي بنويسم و مشكل شما رو كمي ريشه يابي كنيم!
تقريبا جواب تمام سوالاتي كه پرسيدم رو از ابتدا كه نوشته هاي شما رو ديدم مي دونستم! اما نگفتم كه يه وقت نگيد پيشگويي مي كنه...
ببينيد مادر شما اصلا نه با همسر شما مشكل داره، نه از اينكه دختر خاله تون رو نگرفتيد ناراحته ( چه شانس آورديد انصافا كه با ايشون ازدواج نكرديد) نه با قد و بالاي همسر شما، نه اصلا با زندگي شما، ايشون فقط با شما مشكل داره!
فقط و فقط باشما... براي همينه كه پاي همسرتون وسطه چون تقريبا رقيب برنده مادر شما به حساب مي آد!
آريا، شما تنها مرد مادرتون هستيد.. و احتمالا تنها كسي كه نيازهاي عاطفي و كلامي ايشون رو تامين مي كرده و مي كنه... خواهرها و دامادها سياهه لشكر هستند! اصل قضيه براي ايشون شما هستيد كه حالا هم، از نظر ايشون مال خانومتون هستيد! نه مال اون! فرقي نمي كنه زن شما كي باشه... بلند باشه... كوتاه باشه... (هرچند كه همسر شما هم بنده خدا كوتاه نيست و از قد متوسط و خوبي برخورداره) مي دونيد ايشون با كسي كه همسر شماست مشكل خواهد داشت چون احساس مي كنه شما توجه بيشتري به او خواهيد كرد و نيازهاي عاطفي رو از شما نخواهد گرفت! پس هر كاري خواهد كرد... اما چون مادره! به هيچ وجه حاضر نيست شما برنجيد و يا جدا بشيد... پس كارهاشون اونقدر ها هم خصمانه نيست! اما به دليل نوع تربيت، عدم برخورداري از ابرازات كلامي، عدم حضور پدر شما، كمپلكسها و خلاهايي در ايشون شكل گرفته كه بسيار ساده با بازي قهرمان توسط شما، تبديل به مشكل مي شه... پس توجه كنيد شما قهرمان همسرتون هستيد! نه مادرتون!
چه بايد بكنيد... خيلي ساده است! به عشقتون برسيد و در مقابل مادرتون رفتاري جرات مندانه داشته باشيد
ايشون بعد از مدت سه هفته عادت خواهند كرد و مسلما ابتدا ناراحت خواهند شد!
اما شما مسئول ابرازات عاطفي و تامين محبت ايشون نيستيد...
پس به ايشون محبت كنيد بسيار متعادل،
اگر از اين موضوع ناراحت مي شويد، بگيد كه مادر، با همه احترامي كه براي شما قائل هستم، اما احساس خوبي ندارم كه اينگونه در رابطه با همسر من صحبت مي كنيد! (مطمئن باشيد اتفاق بدي نخواهد افتاد)
در جمع از همسرتون پشتياني كنيد و ايشون رو حمايت كنيد
هميشه اولويت اول شما، ايشون باشه
شاهد و ناظر نباشيد، وارد بازي شويد ( مثلا وقتي مادرتون مي گه كه قدت نمي رسه برش داري.. نشينيد و نگاه كنيد! فورا بگيد من كمكش مي كنم... نه اينكه بشينيد و ببينيد و حرص بخوريد)
هرگز نگذاريد قد ايشون موجب عدم اعتماد به نفس ايشون باشه... چون واقعا نبايد باشه!
از ايشون تعريف كنيد... در جمع و در تنهايي
وقتي كفش پاشنه بلندي مي پوشند، حتما بگيد كه فوق العاده شده اند و چقدر به ايشون اين كفش مي آد!
همدلي رو فراموش نكنيد...
مراقب باشيد همسر شما قرباني علاقه مادرتون به شما، نشه...
سوالي بود بپرسيد
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
کاش همسر من اینجا بود و حرفای شما و sci عزیز رو می خوند:302::302::302::302:
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
از شما دوستان و کارشناسان محترم بی نهایت سپاس گذارم
این دو سه روز به هیچ وجه ارامش نداشتم و فکرمی کردم همسرم رو نشناختم و ایشون دختری که من فکر می کردم نیست
و بقیه راست می گویند که زندگی متاهلی فق چند ماه اول خوبه و بعد مشکلات شروع میشه
از اینکه انقدر عصبی می دیدمش مضطرب شده بودم .
از اینکه با راهنمایی خوبتون آرامش رو به من برگردوندین ممنونم
با خوندن حرفای شما متوجه شدم شیوه درستی در برخورد با مشکلات پیش اومده در پیش نگرفته بودم
امروز به توصیه شما کارشناسان و دوستان عزیز عمل کردم و سعی کردم فکرم رو در حال حاضر فقط رو رابطه خودم و همسرم متمرکز کنم وبا او همدلی کنم
در حالیکه قبلا فقط سعی داشتم رفتار مادرم رو توجیه کنم و به همسرم بگم اجازه نداری خونه اون نیای و باید احترام مادرم رو نگه داری ،مادر حرف بدی نزده !!
امروز بهش پیام زدم و گفتم که درک می کنم ناراحتیش رو و بهش حق می دم و چیزها دیگه ای که سانسور می کنم
و خوشبحتانه جواب پیامم رو داد ولی طی دو روز گذشته هیچ جوابی نمی داد.
گفت تو این دنیای بزرگ من بعد از خدا تورو دارم
با شناختی که ازش دارم این حرفش یعنی حله!
براش هدیه ای هم گرفتم و رفتم منزل تقدیم می کنم
حرفای شما کاملا صحیح هست،تا حال از این نقطه نظر به حرفای مادرم فکر نکرده بودم،همون طور که حدس زدید مادر من وابستگی زیادی به من داره و تا قبل ازدواج تقریبا همه کارهاش با من بوده مثل دکتر رفتن و خرید خونه،
مادرم نسبتا جوان هست و 52 سال داره ولی وابستگی زیادی به من داره.
لطفا در مورد رفتار جرات مندانه در مقابل مادرم و همچنین در مورد همدلی اگر امکان داره بیشتر توضیح بدید. sci
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
خواستم بگم آفرین بر شما !:72:
آقایون گه گاهی اینورا پیداشون میشه، اما واسه ازدواج مجدد و خیانت و ... یا سوال در مورد شرایط طلاق و مهریه.
از اینکه به فکر مادرت و همسرت و زندگیت هستی خوشم اومد و خوش حال شدم که هنوز تو این زمونه ...
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط aria_31
لطفا در مورد رفتار جرات مندانه در مقابل مادرم و همچنین در مورد همدلی اگر امکان داره بیشتر توضیح بدید. sci
:104::104::104:
خيلي خوشحالم ديدين بهتون گفتم امتحانش مجانيه.....
فقط لطفا اين شيوه رو فراموش نكنين هر وقت خانمتون عصباني بوده از هر كسي
و با شما صحبت كردن بدونين فقط دنبال يه گوش هست كه حرفاشو بشنوه و تاييدش كنه.فقط
همين اونوقته كه اين آتشفشان تبديل به درياي آرام ميشه.
خيلي خوبه كه دنبال مشاوره اومدين معمولا آقايون خوششون نمياد از مشاوره.
در مورد رفتار جراتمندانه هم كليك كنيد:
كليك
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
راستي اين لينك هم شايد بتونه كمكت كنه:
چگونه عشق همسران نسبت به هم...
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
ااااااا واسه چي مامانت اين حرف رو بش زد تابلو كه منظور داره همونجا قبل از اينكه مامانت چيزي بگه وقتي خانمت گفت مادر جون من ميريم ميارم تو هم جلوي جمع مي گفتي زن مهربون من شما هم بشينيد من ميارم اينطوري عشق رو تو جمع به زنت ثابت مي كردي مادرت ديگه حرفي نمي زد همسرت هم دوباره به مادرت محبت ميكرد.