نمایش نسخه قابل چاپ
سلام من 14 سالمه ...با یه پسر دوست و خیلی همو دوست داریم ولی سطح طبقاتی زندگی عشقم پایینه شما بگید چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- - - Updated - - -
میشه سریع تر جوابمو بدید؟؟؟؟؟؟؟
- - - Updated - - -
به نظرتون به این پسر میرسم با مخالفت خانواده ها در آینده چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟:72:
- - - Updated - - -
به نظرتون به این پسر میرسم با مخالفت خانواده ها در آینده چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟:72:
دخترم، جزء عروسکهاته این پسر یا واقعی یه؟
به فکر درست باش این کارا چیه خواهر من.بشین درستو بخون الان خیلی زوده برا این حرفا
دوست عزیز،
به خاطر سنتون که خیلی از من کمتر هست و همینطور نوجوان بودنتون من اصلا نمی دونم چطور می شه شما را راهنمایی کرد
و چطوری باید باهاتون صحبت کنم که متوجه بشید راهی که می رید اشتباه است.
14 سالگی برای فکر کردن به ازدواج و روابط دوستی و اشنایی خیلی زود هست.
امیدوارم زود متوجه اشتباهت بشی. زمانی که دیر نشده باشه.
نمی تونی با پدر مادرت یا یکی از نزدیکانت راجع به این موضوع صحبت کنی؟
با یک نفر از افراد خانواده که باهاش راحت هستی صحبت کن.
چون دوستات همسن خودت هستند و راه حلهایی که به فکرشون می رسه در حد همون راه حلهایی هست که خودت هم بلدی.
اما یک بزرگتر از خانواده می تونه با تجربه تر باشه و بهتر کمکت کنه.
سلام
اون آقا پسر چند سالشه؟
کی به سلامتی میخوان بیان خواستگاری؟
17 سالشه خانواده ی اون در جریانن و کاملا منو دوست دارن:43:
- - - Updated - - -
داداشم خبر داره که باهش دوستم
با سلام
به نظرم دختر زیرک و فهیمده ای می رسید که از این سن با دوراندیشی و مشاوره کارهایت را مدیریت می کنید. مطمئن باش اگر قبل از هر اقدامی همین مشورتها را داشته باشید قطعا در زندگی موفق خواهید بود. و طعم شکست را نخواهید چشید.
لطفا صبور باش و با دقت گامهای بعدی را بردار تا آنچه که مناسب شما هست فراهم شود.
با خانواده خود مشورت کنید. و مثل آن آقا پسر خانواده را در جریان قرار دهید.
همچنین اگر تصور می کنید شرایط ازدواج را دارید به خانواده بگویید که تمایل به ازدواج دارید.
برای اینکه آماده برای ازدواج باشید لطفا در فرصتی که دارید با دقت مطالب و مقالات ما را در انجمن مقالات ازدواج مطالعه کنید و تمرین کنید. وارد این لینک بشوید.
مثلا این مطالب را:
http://www.hamdardi.net/thread-13554.html
http://www.hamdardi.net/thread-12878.html
مدتی در تالار تاپیک هایی که موضوعش در مورد دوستتی های دختر و پسر و راهکارهای مشکلاتشان هست را به دقت مطالعه فرمایید.
موفق باشید
نظر داداشت در این مورد چیه؟
داداشم نظر خااااااصی نداره فقط سطح مالی ما بالاتره که از این موضوع میترسم
عزیزم خوب فکراتو کردی؟
کی میخوای باهاش ازدواج کنی؟! الان؟
پس درست چی میشه؟ ممکنه حتی مدرسه رو دوست نداشته باشی اما به اینم به خاطر سنته. حداقل باید دیپلمت رو بگیری وگرنه تو این جامعه ای که لیسانسه هاشم کار مهمی نکردن بهت می گن بیسواد. اصلا مردم هیچی، بهتر نیست بچه هات یه مامان تحصیل کرده داشته باشن. حتی اگر بخوای بعد از ازدواج هم بری مدرسه بازم مشکل به قوت خودش باقیه. درس و زندگی همزمان حتی دانشجوها که تا همیشه سرکلاس نمیرن و برنامه ریزی بهتری دارن خیلی سخته و از اون گذشته دیگه نمیتونی بری مدرسه معمولی باید بری مدارس بزرگسالان که معمولا افرادی با مشکلات خیلی زیاد اونجا درس میخونن و فکر نمی کنم مناسب تو باشه.
همین طور این مدارس هزینه دارن. فکر کردی از کجا میخواین هزینه هاشو جور کنین؟ اون که نه کار داره، نه سربازی رفته، نه درسش تموم شده... اینکه بخوای بخاطر عشق از همه چی بگذری خیلی رویاییه.
اگرچه تو دختر باهوشی به نظر میای(همین که اومدی تو این سایت مشکلت رو طرح کردی اینو نشون میده) اما بعضی چیزا هستن که برای فهمیدنشون هوش کافی نیست. تو هنوز خیلی سنت کمه و زندگی، اونم زندگی مشترک خیلی پیچیده تر از اونه که فکرش رو بکنی.
اگر میخوای چند سال دیگه ازدواج کنی خب چرا از الان فکرت رو درگیرش کنی؟ نمی گم کلا فراموشش کن ها. برعکس، خوبه که آدم تو زندگیش دلبستگی هایی داشته باشه. اما نه اینکه دلبستگیهات تبدیل بشن به نگرانی مداوم و یه بخش مهمی از ذهنت رو اشغال کنن و مانع فکر کردنت به بقیه چیزای مهم زندگی بشن. مخالفت خونوادت به خاطر وضع مالی، چیزی نیست که تو بخوای نگرانش باشی. اگه واقعا تو رو دوست داشته باشه انگیزش چندبرابر میشه تا سریعتر توی زندگیش پیشرفت کنه و به جایی برسه که خونوادت دلیلی برای مخالفت نبینن.
اگه بدونه تو همین طوری هم هواشو داری و نگرانشی و پیشش میمونی دیگه واسه چی تلاش کنه؟
اونم سنی نداره و همین طور که می دونی عقل دخترا چند سال جلوتر از پسرا رشد میکنه. اونم الان تحت تاثیر احساساتشه. اما تو منطقی باش و ازش بخواه که خودشو آماده کنه و و هروقت حس کرد به حد ایده آل رسیده بیاد و با خونوادت صحبت کنه.
عزیزم احساست خیلی خوبه چون لحظه های قشنگی میسازه اما عقله که روزها و ماهها و سالهای خوبی میسازه.
بابام دکتره و قطعا دوس داره دخترش هم مثل خودش بااشه داداشم هم داره برا کنکور میخونه عشقمم هم داره رشتش عمرانه درسام خوبه و اصلا حاضر به ترک تحصیل نیستم به این زودیا هم قصد ازدواج ندارم تا سن مثلا حداقل 24 یا 25 سالگی ولی خوب از لا به لایه حرفایه بابا و مامانم فهمیدم یه داماد میخوان که هم سطر خانواده خودشون باشه و باید مرفه باشه ولی مامان و بابایه پسر رو خیلی دوس دارم و اوناهم پشتمن!!!!!!
ولی واقعا نمیدونم چیکار کنم!!!!!!:54::54::54::54:
- - - Updated - - -
بابام دکتره و دوس داره دخترش هم مثل خودش باشه منم عاشق درسمم و حاضر به ترک تحصیل نیستم و فعلا هم قصد ازدواج ندارم تا 23 یا 24 ...
اونم رشتش عمرانه ولی از بین حرفایه مامان و باباباام فهمیدم یه داماد میخوان که از خانواده مرفه باشه ولی مادر و پدر اون خیلی خوبن و منو هم خیلی دوست ارن ولی از رفتار مامان و بابام میترسم چون قطعا حاضر به پذیزش همچین پسری نیستند داداشمم میگه حتما مامان و بابا مخالفن داداشم 20 سالشه :54::54:
- - - Updated - - -
بابام دکتره و دوس داره دخترش هم مثل خودش باشه منم عاشق درسمم و حاضر به ترک تحصیل نیستم و فعلا هم قصد ازدواج ندارم تا 23 یا 24 ...
اونم رشتش عمرانه ولی از بین حرفایه مامان و باباباام فهمیدم یه داماد میخوان که از خانواده مرفه باشه ولی مادر و پدر اون خیلی خوبن و منو هم خیلی دوست ارن ولی از رفتار مامان و بابام میترسم چون قطعا حاضر به پذیزش همچین پسری نیستند داداشمم میگه حتما مامان و بابا مخالفن داداشم 20 سالشه :54::54:
با مامانت در موردش صحبت کن. حتما کمکت می کنه.
اگر صحبت کردی و به نتیجه نرسیدی، بیا اینجا بگو چی شد تا دوستان کمکت کنند.
الان یه ساعت کاری که شیدا جون گفت رو دارم انجام میدم مامانم پسره رو قبلا دیده گفت پسر خوبیه ولی به خانواده ما نمیخوره:47:
دیگه نمیدونم چیکار کنم مامانم امشب گفت این پسره وصله خانواده ما نیست داماد ما باید کمش از یه خانواده ی سرشناس و مرفه باشه ولی من خیلی دوسش دارم تازه به خودشم که میگم میگه من بدون تو میمیرم اگه تو نباشی منم نیستم و هرکاری میکنم تا به دستت بیارم !!!!!!
دیگه خستم برا همین اومدم تا شما بگید چیکار کنم
اگه حالشو داری تا آخر بخونا خانوم خانوما
ببین دختر خوب،اگه فقط میخوای دوستت باشه و باهاش بگی و بخندی که هیچی ولی اصن به فکر عروسی و این حرف نباش که صد در صد چنین اتفاقی نمی افته مگه اینکه تو 18 سالگی عروسی کنی و آخرش به قول خودت عشقت یکی خیلی خوشکل تر وجذاب تر از تو پیدا میکنه و میره سراغش
ببین شما دخترا هر چی بیشتر با یه پسر باشید بهش وابسته تر میشید و بیشتر بهش علاقه مند میشید ولی ما پسرا برعکسیم یه مدت که با یکی باشیم و صد البته تو این سن شما بیشتر جذابیتش برا ما کمتر میشه البته بجز عشق هایی که واقعا واقعی باشن و وقتی با عقل و منطق بهش برسن که اونم تو سنای خیلی بالاتر از شماهاس قطعا(نگو که برا ماهم همینه که حتما نیس)
خب ببین الان هرچیم ماها حرف بزنیم تو میگی که من عشقم پاکه یا اینجور چیزا ولی چند سال دیگه خودتم به حرفای خودت میخندی
دختر بزا بیای تو دانشگاه اینقد پسر هستن که میان طرفت اون وقته که دیگه باید انتخاب کنی نه الان تو این سن و سال
(حالا نمیدونم شما اینجوری هستی یا نه ولی دیدم بعضیا (چه پسر چه دختر)که هر دیقه به هم اس میدن یا دختره هی میگه زنگ بزن بهم یا برام شارژ بگیرو اینا)اینجور کارا مطمئن باش طرف بهت به عنوان یه کالا نگاه میکنه که چون داره برات اینجوری خرج میکنه حتما میخواد که یه فایده ای هم ازت ببره و کلا هر چی میگه دیگه عشق نیس بلکه راهکاریه برای رسیدن به هدف خودش که استفاده کردن ازت به نفع خودشه(ببخشید که میگما ولی حالا چه یه بوس باشه یا چیزای دیگه!!)
به نظرم کلا بی خیال این موضوع و پسره بشو(اصن من موندم تو این سن تو چطوری دوس پسر پیدا کردی اخه!!!)
خب البته اگه میخوای فقط باهاش بازی کنیو شاد باشی بدون دل دادنو کارایی که خودتم میدونی که چند سال بعد پشیمون میشی باهاش ارتباط داشته باش
وگرنه عمرا به فکر ازدواج نباش که اگه یکی بهتر از تو پیدا کنه میره سراغش و تو میمونیو یه دل شکسته و بیزار بودن از پسرا و وارد دنیای شکست خوردگان عشقی میشی
بی خیال بابا اینهمه فیلم و سریال هست بشین ببین سرگرم شو دیگه پسر میخوای چیکار اخه فقط مایه ی عذابه!!
با سلام ممنون از نظر های خوبتون مرسی از رضا ولی خوب شما بگید چه جوری مطمین شم عشقش نسبت بهم واقیعه؟
چون چیزی واقعا به ذهنم نمیرسه این کسی که من دوسش دارم اگه من نباشم خودکشی میکنه من حاضرم سرش شرط میلیاردی ببندم!!!!
الانم کلافم خوب مثلا میگیم این دوستی ما از روی هوسه ولی من خیلی دوسش دارم یه دقیقه نبودش هم منو آزار میده برم بهش چی بگم ؟بگم ما به درد هم نمیخوریم شما بگید چیکار کنم!
چه جوری بدونم عشقش نسبت به من واقیعه!
تازه بدونید اون هیچ وقت تا حالا از من درخواست نکرده !!!
شماها که میگید از رو هوس بگید آیا یکی که از رو هوس با کسی دوست شده باشه حاضره به خاطرش رگشو بزنه!!!1
- - - Updated - - -
شاید من حاضر باشم باهش رابطه جنسی داشته باشم ولی اون حاضر نیست میگه تو پاکی !!!این پسر باهمه ی پسرا فرق داره!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دنیا زیبا
خواهر خوبم هیچ آدم عاقلی این کارو نمیکنه. میکنه؟ چرا اونایی که بزرگترند و ذهنشون و عقلشون کامل شده از این کارا نمیکنن؟ پس همین یه گزینه خودش خیلی چیزا رو مشخص میکنه. اینکه هنوز شما به اون بلوغ فکری نرسیدید که عاقلانه تصمیم بگیرید. کسی که به خاطر کسی رگشو میزنه معلومه عشقش هم نمیتونه بادوام باشه.
عزیزم میدونم شاید الان به خاطر این علاقه و عشق زود گذر نفهمی من چی میگم. ولی فقط همینو میتونم بگم که فکرت و رفتارت اشتباهه. این دوست داشتن ها گذراست. باور کن. چون تو الان 14 سالته و فقط با یه مغز 14 ساله به قضیه نگاه میکنی و مطمئنا تو 24 سالگی که مغزت و شخصیتت رشد کرد کلا خیلی از نظراتت و علایقت عوض میشه که با الانت زمین تا آسمون فرق میکنه.
به چند سال قبلت برگرد. زمانی که کودک بودی و تازه میخواستی بری ابتدایی. چقدر کارای اشتباه داشتی؟ خیلی زیاد. ولی الان می بینی چقدر رفتارای الانت با اون سالها فرق کرده. شاید الان به خیلی از اشتباهات اون موقع ات بخندی و چون بگی که الان دیگه بزرگ شدم دیگه اون اشتباهات و رفتارا و نکنی.
مطمئن باش چند سال بعد هم همینطوره. الان که حرف از عشق میزنی ممکنه چند سال دیگه به همین عشق آتشین خودت بخندی و شاید هم حسرت اینکه چرا اون موقع به خاطر یه اشتباه کسی نبود آگاهت کنه و از درسات عقب بیفتی.
شرایط زندگی و خانوادگی تو خیلی خوبه. مطمئن باش بزرگتر که شدی اون موقع تازه چشمت که باز شد به دنیا ، میفهمی چه خانواده و پدر و مادری داری که خیلی خوب میتونی از تجربیاتشون استفاده کنی و خودتو بکشی بالا و پیشرفت کنی.
اینو بدون بین پسرا استثنا وجود نداره و همه تو این مسائل مثل همن. میدونی چرا؟ چون میل جنسی یه حس غریزیه که خدای مهربون تو وجود همه انسانها چه زن و چه مرد قرار داده و تو این سن و سال بترس از اون روزی که دیر یا زود گرفتار میل جنسی ات بشی.نقل قول:
نوشته اصلی توسط دنیا زیبا
مند میدونم همه ی مردا غریزه دارند ولی کسی که بتونه این حس سرکوب کنه حتما عاشق طرف هست در عشق تفسیرش رو نمیدونم خوندین یا ولی یکی از تفاسیرش اینه که بدونه عشقت زنده نمی مونی حالا شما قضاوت کنین
دوست خوبم تصمیمت رو بگیر. با مادرت حرف بزن و بهش بگو که میخوام با اون پسره تموم کنم ولی نمیدونم چیکار کنم . ازشون کمک بخواه . از راهنماییهاشون استفاده کن. حتما کمکت میکنن. به حرفشون خوب گوش بده.
اینم بدون شاید وضع مالی اون آقا پسر خوب نشه و شاید وضع شما از این هم خوبتر بشه. اون وقت چی؟ بازم فکر میکنی خانواده ات راضی به این ازدواج میشن؟ حتما که نه. پس هر چقدر این رابطه رو تموم کنی هم به نفع توئه هم اون آقا پسر.
اگر هم گفت می میرم و زنده نمیمونم اهمیت نده. چون هیچ کس تا حالا به خاطر این چیزا نمرده. تا حالا دیدی روی اعلامیه یکی بنویسند مرگ به خاطر جدا شدن عشق:311:.نقل قول:
نوشته اصلی توسط دنیا زیبا
اگر هم خانواده اون آقا پسر راضین چون شرایط تو رو از هر لحاظ برای پسرشون مناسب می بینن. ولی تو چی؟ آیا تو هم شرایط اون آقا رو برای خودت مناسب می بینی؟؟؟؟؟
اگه یه بلایی بعد از اینکه باهش بهم زدم سر خودش اورد چیکار کنم؟
فقط میگم کاری نکن که احساساتت به زندگی آیندت لطمه ای بزنن. خیلی ناراحت شدم که گفتی شاید حاضر باشم باهاش رابطه جنسی داشته باشم. این موضوعی نیست که بهش اینقدر راحت بهش نگاه کنی. نه تو جامعه ما که همه جای دنیا. کاری نکن که نشه جبرانش کرد چون پشیمونی به بار میاره.
دوست داشتن خوبه، دوستی هم حتی خوبه، اما از الان برنامه ریزی کردن برای ده سال آینده و بر اساس اتفاقی که شاید اون موقع بیفته شاید هم نه و عمل کردن بر اساس رویاها خوب نیست.
گفتی میخوای بفهمی عشقش واقعیه یا نه؟! کاری نداره. تشویقش کن زودتر به زندگیش سر و سامون بده تا آماده خواستگاری بشه. ببین چیکار می کنه؟! اگه هی بهت زندگ زد و دنبالت بود و... بدون دوست داشتنش واقعی نیست. اما اگه به حرفت گوش کرد و دیدی داره سعی می کنه خودشو بالا بکشه میفهمی که اونقدر دوستت داره که حاضر باشه برات کاری بکنه. حرف و گریه و خودکشی و... از همه برمیاد.
آدم برای کسی که دوستش داره نمیمیره، براش زندگی می کنه.
خواهر گلم مطمئن باش اون هیچ بلایی سر خودش نمیاره و اگه بیاره مطمئن باش که تعادل روانی نداره و اصلا مناسب ازدواج نیست و اینده ات رو باهاش خراب نکن ولی اگه اونم مثل تو ادم منطقی بود و قبول کرد که فعلا شرایط شما برای ازدواج جور نیست و عوضش صبر پیشه کرد و تمام تلاشش رو به کار گرفت تا خودشو بالا بکشه و همسطح خانواده شما بکنه از راههای درست و منطقی مثل درس خواندن اونوقت بدون که ادم قابل اعتمادیه ودر اینده میتونی روش حساب کنی . مثلا اگه اون به جای زدن رگش درس بخونه و یه پزشک بشه ایا پدر و مادر شما بازم مخالفت میکنن؟ با همچین ادمی؟ خلاصه اگه همدیگه رو دوست دارین باید فاصله تونو زیاد کنید و روی خودتون و درساتون متمرکز بشید و الا هرچه قدر که به هم نزدیکتر بشید بیشتر اینده تونو خراب میکنید . و روزی میرسه که دیگه همدیگه رو نمیخواهید . اینو بدون پسرا یه دختر در دسترس رو دوس ندارن و زود ازش دلزده میشن . دوران بچگی یادته عروسکی که همیشه دم دستت بود بعده یه مدت دیگه ارزشی برات نداشت
چه جوری ازش دل بکنم؟////////////////
سلام اول تتکلیفتو باهاش روشن کن بعدشم گوشیتو خاموش کن و به نظرم اصلا از خیر موبایل بگذر چون وسوست میکمه بهشم بگو من تابع نظر خانوادمم تا از چشم تو نبینه تو این رابطه جدی و قاطع برخورد کن اصلا به نفعت نیست واقعا نگرانتم
ولی من دوسش دارم قبول کنین دل کندن ازش موجب افتادن از درسام میشم
خانوم دنیا زیبا
نمیدونم چرا این جوری میکنی با خودت
ببین اگه تو خونتون ماهواره داری این سریالای جمو اینارو نگاه میکنی که همه توش دوست پسر دارن یا اینکه فیلم و سریالای آمریکایی رو میبینی که بازم همین چیزا هست توش
اولا این سریالا اصن برای سن شما نیس که ببینی بعدم اگه دیدی که متوجه شدی اخرش طرف چه بلاهایی سرش میاد باردار میشه یا خب حداقل یه کارایی با هم میکنن(ببخشید رک میگما)
اونجا براشون فرقی نداره یه مدت با هم میمونن همه کارم با هم میکنن وقتی هم ببینن که از هم خوششون نمیاد از هم جدا میشن میرن با یکی دیگه
ولی اگهتو ایران چنین کارایی بکنی نه تنها از خونوادت طرد میشی بلکه دیگه هیچ پسریم سراغت نمیاد چون همه پسرا دنبال دخترای پاکن خودت دیدی که دوستت بهت گفت من باهات کاری نمیکنم چون تو پاکی
ولی اگه اگه یکم باهاش ارتباطت بیشتر بشه کم کم همه چی شروع میشه و کار به جاهای که گفتم میکشه شک نکن
نه تو نه اون اصن تو سنی نیستید که بتونید بگید میخوایم ازدواج کنیم(میدونی فقط مساله سن نیس که باید هزار تا چیز دیگه فراهم باشه از شغل و .....)
اگه میگی دوسش داری فقط برا اینه که بهش وابسته شدی
اگه میخوای باهاش ادامه بدی بدون که فقط داری برای یه مدت کوتاه باهاش خوش میگذرونی نه اینکه فک کنی این پسر قراره آیندتو بسازه
اگه فک میکنی که میتونی باهاش بدون فکر به ازدوج ادامه بدی خب بفرما ولی اینم بدون که ما پسرا اگه بفهمیم دختر مورد علاقمون قبلنا سرو گوشش میجنبیده 100 درصد رهاش میکنیم
پس اگه میخوای آیندتو بی خیال بشیو همه زندگیتو رو این پسر شرط ببندی خب دیگه کاری از دست کسی بر نمیاد با زور که نمیشه کسیو وادار به کاری کرد
من اگه دختر بودم و جای شما حتما تو این سن دنبال دوست پسر نمیرفتم و اگرم یه جوری همچین دوستی پیدا میکردم بهش به عنوان شوهر ایندم نگاه نمیکردم
اینم در نظر بگیر که با این پسر رابطه داشتیو کم کم اون ازت سیر شد بعدش که رها کردید همو چن سالی گذشت و یه پسری واقعا از تو خوشش اومد و به قصد واقعی ازدواج :خب اون موقع هم اگه پسر جز پسرای خیلی خوب باشه اگه از گذشتت با خبر بشه حتما ولت میکنه تازه اگرم ازدواج کنین(با اون آدم چدید) ممکنه این پسری که تو گذشتت میخواست خودشو برات بکشه
دوباره هوای تو به سرش بزنه و دوباره بیاد سراغتو یا گذشتتو برای شوهرت تعریف کنه یا یه جوری تهدیدت کنه که در هر دو صورتش زندگی ایندتم خراب میشه
بازم میگن من اگه جای تو بودم تو این سن (چون تو اروپا و امریکا نیستم و تو ایران و با فرهنگ مردم این کشور دارم زندگی می کنم)هرگز دنبال دوست پسر نمیرفتم خب حالا سنین بالاتر قضیش فرق داره ولی تو سن تو من پیشنهاد میکنم که ولش کنی چون سنت کمه خیلی زود چیزای دیگه میتونه جاشو پر کنه خودتو اذیت نکن الکی 1 ماه سختی کشیدن بهتر از یه عمر پشیمونیه دختر خوب
سلام :72:
دنیای زیبای گرامی...
به نظر من شما اول بشین با خودت فکر کن که می خوای این ارتباط از چه نوعی باشه....فکر میکنم سه حالت می تونه داشته باشه....گزینه اولتون اینه که می خواین دوست پسر-دوست دختر باشین( که اقای reza معایبشو واستون گفتن ،تو قسمت مقاله ها هم می تونی سرچ کنی)..... گزینه دو اینه که میخواین تو همین سن باهاش ازدواج کنی ( برای اینکار باید اول معیارای ازدواج رو واسه خودتون تعیین کنین ، از اون پسر هم در مورد معیارهاش سوال کنین،لازمش اینه که مطالعه کنین در موردش که این خودش زمانبره -که فکر میکنم این گزینه کنسل هست چون هم خودتون گفتین نمی خواید تو این سن ازدواج کنین ،هم اون پسر شرایطشو نداره )....گزینه دیگه هم اینه که صبر کنین تا شما بیست و چند ساله بشی ( ولی از خودتون سوال کردین تا این حداقل 7-8. سال بگذره شما دو تا نسبتتون با هم چی هست...دوستین?که باز بر میگردیم به گزینه اول.....نامزدین?ا بازم اول معیارای ازدواجتونو تعیین کنین همراه با مطالعه، خونواده ها باید رسما در جریان قرار بگیرن و این ارتباط رسمی بشه )
گر چه که من فکر نمی کنم هیچ مشاوری نظر مثبتی در مورد دوران نامزدی 7-8 ساله داشته باشه...
یادتون باشه تا 23-24 سالگی زمانیه که شخصیت ادما در حال شکل گیری هست، تازه تو اون سن شخصیت ادم به یه ثباتی میرسه که بر مبنای اون همسرتو انتخاب کنی ،و تا بخوای به این ثبات برسی بارها وبارها دیدگاهت در مورد زندگی عوض میشه، این عوض شدن ها رابطتون رو فرسایشی میکنه .....
نمیدونم شما راهنمایی کنید 4 ماهه باهمیم اینقدر ماهه هزار تا کادو برام گرفته خیلیم دوسم داره خانوادش هم خیلی خوبن و منو دوس دارن پسری که بی هیچ چشمی داشتی عشق نثارم میکنه رو چطور ول کنم و عین خیالمم نباشه؟
دنیا خانم گل سلام
با خودت داری چیکار میکنی؟اول بذار یه چیزیو بهت بگم هیچ کس از نبود هیچکسی نمیمیره اینجوری بود سنگ روی سنگ بند نمیشد،جواب سوالت هم بذار بدم گفتی اگه بلایی سر خودش آورد چی؟؟؟؟؟ دختر خوب آدمی که به جسم خودش رحم نمیکنه قابل اعتماد نیست اینو آویزه ی گوشت کن از الان،شما هم مسئول نیستی،زمانی که خانواده ات مخالف هستن بی چون و چرا بپذیر چون تجربه ت زیر صفره،نهایتش یک هفته گریه میکنی قول میدم ،بعد زندگیت روند درستش رو میگیره،این موضوع رو هم برای خودت یه درس عبرت بدون که تا زمان مناسب وارد هیچ رابطه ی احساسی نشی،گلم اون پاش برسه دانشگاه و محیط کار و ... قیافه ی تورو هم یادش نمیاد،خودت هم همینطور،بعد که بزرگتر شدی و دانشجو بودی این اتفاق برای خنده تعریف میکنی و میگی 14 سالگی توهم عاشقی داشتم :311: ،البته همه ما این سنت رو گذروندیم که الان میگم بعدا میشه سوژه ی خنده ت،موقعیت های خوب زندگیت رو به هیچ وجه از دست نده که بعدها حسرت بخوری،کسی رو میشناختم 17 سالگی ازدواج کرد توی سن 30 سالگی به خاطر اشتباهش و حسرت عمر و زندگی و درسی که میتونست بخونه رو میخورد،اونم عاشق شد ولی اینقدر درگیر زندگی بد و اشتباهش شد نتونست دیپلمش هم بگیره حرف از دانشگاه میشد ناخودآگاه اشک میریخت،میگفت چرا پدر من منو کتک نزد،چرا وقتی گفتم عاشقشم توی دهنم نزد تا عاشقی از سرم بپره آیندمو تباه نکنم،البته شوهرش اون زمان 27 ساله بوده ،نمیشه گفت زندگی همه مثل هم میشه ولی سن شما سن انتخاب نیست وبعیده انتخاب درستی باشه
موفق باشی عزیزم
خانوم خانوما دنیا زیبا
ببین کسی که خودشو میزنه به خواب نمیشه بیدارش کرد به نظرم تو هم الان تو همچین موقعیتی هستی پس بیدار شو
من سوال دارم باید اینجا بگم؟:302:
سلام خانم یا آقای عزیز. اگه سئوالی داری باید برای خودت تاپیک جدا باز کنی.نقل قول:
نوشته اصلی توسط binam92
بالای صفحه نوشته انجمن روش کلیک کن. بعد مشکلت مربوط به هر موضوعی که هست مثلا
خواستگاری یا اختلاف خانواده (موضوعات آبی رنگ نوشته شدند) روش کلیک کن . کلی تاپیک راجع
به اون موضوع میاره. بالای اون موضوعات نوشته ارسال موضوع جدید.
از اونجا میتونی تاپیکتو بذاری.
فقط عنوان تاپیکتو واضح و با ربط با مشکلت بذار که دوستان زودتر بهت کمک کنند.
- - - Updated - - -
عزیزم لطفا ایت تاپیک رو با دقت بخون. مخصوصا پست هایی رو که صبوری جان برای ستیلا خانم گل گذاشتن.نقل قول:
نوشته اصلی توسط دنیا زیبا
مطمئنا به درد تو هم میخوره.
http://www.hamdardi.net/thread30754-18.html
چه جوری بهش بگم نمیخوامش؟
- - - Updated - - -
چه جوری بهش بگم نمیخوامش؟
عزیزم پست ها رو درست و دقیق نمیخونی ها؟ اصلا میخوای کمکت کنیم یا نه؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط دنیا زیبا
اولا بگو ببینم میخوای رابطه اتو تموم کنی یا نه؟
اگه میخوای این دوران خوب نوجوانیت رو بیهوده هدر ندی و با دوست پسر بازی وقتتو تلف نکنی بهت کمک کنیم.
میدونی که اول باید خودت بخوای.
اره میخوام تموم کنم
پس بگو ببینم دختر خوب از چه راههایی با هم در تماسید؟ تلفنی؟ قرار ملاقات؟ چت؟
یه سئوال دیگه چند وقت به چند وقت همدیگرو می بینید یا حرف میزنید؟
4 یا پنج ماه ...همه جور هم چت میکنیم همه تلفنی هم ملاقات هفته ای 5 بار میبینمش
عزیزم اگه بگم از الان تصمیم قاطع بگیر برای جدایی قبول میکنی؟
مثلا چیکارا میکنی؟
- - - Updated - - -
پس اگه جوابت مثبته لطفا اول این تاپیکی رو که برات میذارم (قبلا هم گذاشته بودم) با دقت از صفحه سوم از پست شماره 21 به بعد بخون تا بعد . راستی به درست هم برسی ها؟ فصل امتحاناته.
http://www.hamdardi.net/thread30754-3.html
اره تصمیم جدایی اون تاپیک خوندم ولی با کارای ما جور در نمیاد و فکر میکنم منو برا ازدواج نمیخواد
چه جوری رابطمو قطع کنم ؟ اگه قطع کنم آبرومو میبره