با سلام و تشکر از همه دوستانی که لطف کردن و جواب دادن
درمورد اینکه پرسیدین مشکلی با ایشون دارم اگه منظورتون اینه که ایشون معتاده بیکاره زن بازه دزده............. نخیر ایشون هیچکدام نیست بسیار آدم با ایمان و موقری هم هست ولی من با ایشون تفاهم ندارم یعنی حرف همو نمیفهمیم چه مشکلی ازین بالاتر؟؟
خواهشا نگین بهش محبت کن باهاش صحبت کن یا برین مشاور ..... درست نمیشه که نمیشه چون تربیت خانوادگی و فرهنگ ایشون خیلی با من فرق داره نمیخوام بگم من خوب و ایشون بد ولی تفاوت داریم ایشون از یه خانواده روستایی و یه سری سنتهای مسخره که من بدم میاد.
خواهشا نگین باید روز اوول چشاتو باز میکردی اگه همه انسانها روز اول خواستگاریشون یا دوران نامزدیشون طرفشونو میشناختن که دیگه اینهمه دعوا و مرافعه و دادگاه و قاضی ... معنی نداشت ماشالا آقایان محترم انقد سیاه کاریشون قویه که یه زن 50 ساله هم گول رفتار و کردارشونو میخوره
در مورد مهریه بنده با تفاوتهایی که من با ایشون داشتم و اینکه خانواده خیلی بهتری دارم ایشون اگه اون موقع 2000 تا هم میگفتم قبول میکرد جون به هیچ وجه حاضر نبود منو از دست بده. نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی بخدا راست میگم توی فامیل اونا 1نفر هم درس نخونده بنده فوق لیسانسم و دانشگاه درس میدم و یه جای دولتی هم مشغولم. حتی خودشم روزی هزار بار بلند بلند خدا رو شکر میکرد چون به فامیلا و دوستاش نگاه میکرد که چطور ازدواج کردن و اینکه خودش چقدر خوشبخت شده. تو این دوسال طوری مدیریت کردم که دوتایی تونستیم خونه و ماشین بخریم در حالی که روز اول ایشون هییییییچییییییی نداشتن. من اول فکر کردم ایشون به خاطر عشق و علاقه ش مهریه و چیزهای دیگه رو قبول کرده ولی با توجه به اینکه کم کم رفتار ایشون عوض شده و الان هر روز با هم دعوا میکنیم و اون آدم مهربون و صبور و منطقی سابق نیست الان میفهمم گول خوردم و ایشون فقط به خاطر اینکه لقمه گیر آورده بود و نمیخواس از دست بده همه اینا رو قبول کرد چون بسیاااااااااااااااااار انسان بلندپروازیه و میخواد تو فامیلشون تک باشه و نمیخواسته مثل برادرش و بقیه فامیلاشون باشه. خودشم بارها مستقیم و غیر مستقیم به زبون آورده.واسه همین میخوام حق طلاق رو بگیرم که اگه بعدها تحملم تموم شده ازش راحت جدا شم با توجه به اینکه خونه و ماشین هم به نام منه مهریه اجرا گذاشتن فایده نداره چون ایشون چیزی نداره که بخواد بده
در مورد این که فرمودین بهم بدبین و سرد میشه اصلا خوتونو نگران نکنین دوستان ایشون به اندازه کافی سرد شدن چون دیگه خرشون از پل گذشته و دیگه لازم نیست مثل روزای نامزدیمون نقش یه مرد رویایی رو بازی کن دیگه ازون پیامهای عاشقانه و گل خریدنها و.... خبری نیست و فقط دعوا و اعصاب خوردی واسه هم داریم.
در مورد اینکه گفتین مطرح کردنش صلاح نیست متاسفانه بنده چون بسیار احمق و بی سیاست هستم تا الان خوب رفتار نکردم چندبار موقع دعوا عصبانی شدم و گفتم یه روز ترکت میکنم یه روز جدا میشم میذارم میرم.......... واسه همین میترسم به هیچ عنوان حق طلاق رو بمن نده
همه گفته بودین باید موقع عقد میگرفتم بنده عرض کرده بودم که میخواستم بگیرم ولی خانواده محترمم به جای اینکه پشت من در بیان فرمودن زشته این کارا....
آقای میلاد بنده هیچ ریگی به کفشم نیست اتفاقا مشغول تدارکات عروسی هستیم ولی نه با عنوان روزهای خوش بلکه با عنوان روزهای سیاه چون همین اختلاف فرهنگی و عقاید باعث شده بنده روزی 1فصل خون گریه کنم
توجیه عزیز بنده روشنفکر نیستم و ادعا هم نمیکنم این همسرم بودن که روز اول ادعای روشنفکری فرمودن و بنده فکر کردم چون ایشون دانشگاه تشریف بردن با بقیه خانواده شون فرق میکنن ولی بعدها فهمیدم نخیر
عاقبت گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود
ایشون همین خوی و خصلت روستایی، امی و سنتی را همچنان دارا هستند و بنده این دوسال وقت، انرژی، پول، احساس, اعصاب، آبرو............ کرور کرور گذاشتم که ایشون تغیر کنه
نشد
که
نشد
من از دوستان راهکار خواستم چطور نیتونم ایشون رو رام کنم که حق طلاق رو بمن بده همونطور که ایشون روز اول منو رام کردن؟؟؟