-
هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
سلام .من 30 سالمه 4ساله که عقد کردم و 2سال که با همسرم زندگیمونو شروع کردیم..همسرم 28 سالشه.و مهندس مکانیکه .خودم کارشناسی ارشدم اما بیکارم.تو این مدت هیچ وقت نتونستم مسائلمو.ناراحتیها و دلخوریهامو باهاش درمیون بذارم جوری که ناراحت نشه و کار به دعوا کشیده نشه.هر جور هم که میشد امتحان کردم.اون یه شخص فوق العاده عصبیه و زود از کوره در میره. به هیچ وجه حاضر نیست راجع به مسائل زندگی مشترکمون باهم حرف بزنیم.مدتیه که دچار افسردگی شدم.همش میخوابم و تقریبا هیچ کاری نمیتونم انجام بدم.مدرک ارشدم رو گرفتم اما عین یه زن بیسواد می مونم نه کاری.نه هدفی.خیلی دلم میخواد بدونم چجوری باید با یه ادم عصبی و پرخاشگر برخورد کرد؟تو این مدت خیلی آسیب دیدم.انقد تحقیر شدم از طرف شوهرم که دیگه اعتماد به نفس ندارم.تو رو خدا کمکم کنید.ممنون
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
سلام گلاره
خوش اومدی به همدردی
میتونی یه مثال برامون بیاری؟ چی میشه که عصبانی میشه؟
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
سلام ممنونم که پیامم رو خوندین.ببینید همسر من فشار کاری فوق العاده زیادی داره چون صاحب یک آموزشگاه کنکوره و کلا کار پرمشغله ای داره .گاهی اوقات بی دلیل عصبانیه.یعنی بهتر بگم اگه مسئله ای سر کارش پیش بیاد.برنامه هاش اونطور که میخواد پیش نره.اوضاع کار و پولیش دقیقا مطابق میلش نباشه بی دلیل عصبانی وارد خونه میشه.منم از صبح تا شب تو خونه تنهام.اما چون ملاحظه اش رو میکنم .هیچی نمیگم و به قول خودم چون میخوام به خلوتش احترام بذارم تنهاش میذارم.(تو کتابها خوندم که مردها احتیاج دارن این طور مواقع تنها باشن)اینطوریه که هر دو مون تنهاییم.چند بار تصمیم گرفتم برم محل کارش و کمکش کنم.اما سر مسائل جزئی جلوی بقیه منشیهاش طوری باهام رفتار کرد که ترجیح دادم تو خونه بشینم و از افسردگی همش بخوابم تا جلوی اونها تحقیر شم.تقریبا اکثر مواقع از دست هرکس یا هرچیز ناراحت باشه سر من خالی میکنه.خواهش میکنم بهم بگید این مواقع چیکار کنم.وقتی عصبانی میشه و بهم بد و بیراه میگه من فقط سکوت میکنم.بعد از دست خودم ناراحت میشم که چرا اجازه میدم باهام اینطوری رفتار بشه.
به ادامه مطالبم باید اضافه کنم که اگه گاهی ازش بخوام باهم در مورد مسئله ای صحبت کنیم در جواب میگه بازم شروع کردی دوباره میخوای بری رو مغزم.من دو دقیقه آسایش میخوام .منم مجبورم سکوت کنم.راستش یه جاهایی هم خودم مقصرم بدون اینکه صد در صد مطمئن باشم بهش شک کردم.گوشیش رو چک کردم و به شماره هایی که بهشون مشکوک بودم زنگ زدم . چون خانم گوشی رو برداشت دعوا راه انداختم.همسرم اوایل سعی میکرد قانعم کنه که رابطه کاریه اما الان میگه "دیگه برام مهم نیس راجع بهم چه فکری میکنی چون حرف منو باور نمکنی"مدت هفت هشت ماهی هم میشه که رختخوابش رو سوا کرده.نمیدونم راجع به این موضوع بی تفاوت باشم و غرورم رو حفظ کنم بهتره؟خودم باید ازش بخوام که تنهام نذاره؟اصلا نمیدونم انقد مسائل کوچک و بی اهمیت زندگیم بهم گره خوردن که خودمم نمیدونم از کجا و از کدومشون باید شروع کنم.یه مدت هم کلا سکوت کردم تا خودش راجع به مسائلمون بیاد جلو و حرف بزنه اما هیچ اقدامی نکرد.من باید بی تفاوت باشم یا خودم برای برداشتن فاصله بینمون اقدام کنم.کمکم کنید.ممنون
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
این کنار هم نخوابیدن ها رو هر چه سریعتر تعطیل کنید حتی اگه شده خودت ازش خواهش کنی که کنار هم باشین.
در مورد اینکه اصلا نمی تونین با هم صحبت کنین بهتره اینجا رو ببینی.
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
ممنونم.اما میترسم اندک غروری رو هم که دارم از دست بدم.چند بار به ذهنم رسید که ازش بخوام.اما هر بار منصرف شدم.البته بگم که همسرم در ظاهر از خستگی جلو تلویزیون خوابش میبره و وانمود میکنه عمدی نیستش.اما به نظر من خنده داره که یه ادم مدت به این طولانی این کارو بکنه احساس میکنم داره آزمایشم میکنه
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
درود
زندگی با لج و لجبازی به جایی نمیرسه با اینکارا باید فاتحه اون زندگی رو خوند.فشار کاری زیاده بله خیلی هم زیاده واقعا داره بیشترم میشه ولی بعنوان یه مرد میگم این درست نیست مسائل و مشکلات زندگی رو بیاریم توی خونه هرجایی رفتار مخصوص به خودش رو میطلبه.
شما هم بسیار کار ناپسندی کردی اینکارو انجام دادی چک کردی گوشیش رو.
با حرف بانو گلنوش موافقم زودتر تمومش کنین.اگه با بخشیدن میوخاستیم کوچیک بشیم خدا اینقدری بزرگ نبود.
غرور چیه؟ببخشیدا ولی مثلا تحصیلکرده هستین بقول خودتون والله یه بیسواد مطلق یا یه فردی که نهضت سواد آموزی میره تا 5 دبستان بیشتر نخونده هم مثل شماها این رفتار رو انجام نمیده.زندگی مشترک میدونین چیه؟عشق دوست داشتن علاقه حس باهم بودن در آغوش گرفتن همسر نوازش کردن بوسیدن همسر و........... ایکاش توی اون دانشگاههای لعنتی به جای چرندیاتی که بهتون آموزش میدن یکم مهارت بهتون یاد میدادن اینجوری گیر نکنین.
شما ببنی اول خودت مهارت خوب گوش دادن یا مهارت خوب حرف زدن رو داری بعد از دیگران ایراد بگیر.فعلا که به شوهرتون دسترسی نداریم پس خواهشا خودتون برین اون مطالب رو بخونین و تا جایی که میتونین عمل کنین عجله نکنین خواهشا طول میکشه خیلی تا به نتیجه برسه شاید چند ماه شایدم حتی یک یا دو سال.
خوب برو خودتو مشغول کن.من بشخصه حاضر نیستم به هیچ عنوان همسرم توی خونهب یکار بشینه اصلا خوب خواهر من برو بیرون یه کار واسه خودت جور کن که هم در شان شخصیت و تحصیلت باشه هم درآمدی داشته باشه. نمیشه برین باشگاه برین یه کلاس هنری یا ورزشی یا آشپزی.برین تیو این NGO ها واسه کمک کردن به دیگران فکر کنم خیلی از مشکلاتتون واسه همین بیکاری و توی خونه نشستنه.
در مورد کار رفتین پیش همسرتون: خوب فشار کاری خیلی زیاد شده خداشاهده جیدی میگم خیلی بدتر از قبل شده واقعا مردای ایرونی کمرشون داره زیر بار این همه فشار میشکنه من بشخصه از طرف همشون بخاطر ناراحتی هایی که واسه شما بانوان عزیز درست میکنن پوزش میخوام.ولی خواهشا یکمقدار تیو این ضمینه مهارت هاتون رو بیشتر کنین و محیط خونه رو براشون آرام تر کنین میدونم سخته خیلی سخت ولی شدنیه یعنی قدرتش رو دارین:72:
ببخشید زیاد حرف زدم ولی خواهشا این بچه بازی ها رو بزارین کنار غرور چیه؟!!!!!
بشخصه میگم.هیچ لذتی توی دنیا بهتر و بالاتر از در آغوش گرفتن همسر نیست مهم نیست قهر باشه یا آشتی. گرمای تنش به بند بند وجود انسان حس بودن,حس زندگی میده پس بزار کنار این غرور لعنتی رو :72:
بدرود
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
سلام gelareh جان :328:
خانومی منظور شما این هست که بود و نبود شما براش فرقی نمکینه؟ از هر کی عصبانی میشه سر شما خالی میکنه؟ و شما سکوت میکنی بعدا در درون عذاب میبنی! خوب برای اینکه شما منفعل عمل میکنی و عکس العمل بجا و به موقع نداری
در جواب بد و بیراه گفتنش چند بار سکوت کردن کافیه وقتی براش مثل یک عادت دراومده شما محترمانه و البته قاطع برخورد کن بذار بفهمه برای خودت شخصیتی داری و نمیتونه تمام گرفتاریهای خارج از خونه رو سر شما تلافی کنه!
وقتی مشکوک شدی و گوشی رو چک کردی بهتر بود از همون خانم مودبانه بپرسی چه نسبت کاری داره و در چه مورد کاری با شوهر شما مراوده داره و وقتی جواب رو شنیدی اصلا به روی شوهرت نمی آوردی و عادی رفتار میکردی
نمیخوام بدبینت کنم ولی صاحب آموزشگاه کنکور بودن و رفت و آمد دخترهای 17 و 18 ساله! بهتره بیشتر مواظب زندگیت باشی و روی رابطه خوب با شوهرت بیشتر کار کنی البته نه در نقش یک زن مظلوم بلکه در نقش یک زن مهربون و صد البته قاطع . حرفهای دلت رو با جرات بزن و از همین حالا از شوهرت بخواه بسترش رو از شما جدا نکنه
بگو این زندگی خشک و بی روح و قهر آلود شایسته هیچ کدام از شما دو نفر نیست ازدواج کردید که با هم باشید نه اینکه بدتر از دوران مجردی سوا از هم زندگی کنید و احساس تنهایی داشته باشید.
دلسرد نشو خانومی
شما و شوهرت میتونید زندگی خوبی داشته باشید فقط نباید بیشتر از این مظلوم باشی یا اینکه عکس العمل خیلی تندی داشته باشی
به زندگیت روح ببخش و جراتمندانه رفتار کن
:72:
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
دوستای خوبم.از همتون ممنونم.مرسی که وقتتون برام گذاشتین.باور کنید دلم میخواد اما اصلا نمیدونم از کجا شروع کنم با آدمی که تا به من میرسه خسته اس و حوصله حرف زدن نداره چیکار باید کرد؟فرصت تعطیلیش فقط جمعه هاس که اونم با دوستای خانوادگیمون میگذره(البته باید اضافه کنم شوهر من آدمیه که عاشق جمعهای شلوغه و به همین دلیل میگه روز جمعه تنها روز تعطیلمه و حاضر نیست با من تنها باشه تا من فرصتی برای صحبت ایجاد کنم)من واقعا دوست دارم زندگیمو نجات بدم اما نمیدونم چطوری باید این فاصله ها رو بردارم؟خودم احساس میکنم هردومون شرطی شدیم تا همدیگه رو میبینیم ساکت و بی حرفیم بارها شده تو همون وضعیت خستگیش کسی باهاش تماس گرفته و شوهرم شروع به بگو و بخند کرده و انگار نه انگار که همون ادم قبله.نامه نوشتن جواب میده؟بکبار اینکارو کردم.براش نامه نوشتمو تو داشبورد ماشینش قایم کردم.اصلا به روی خودش نیاورد یکماه بعد تو وسایلش جواب نامم رو پیدا کردم(البته هیچ وقت اون نامه رو بهم نداد.خودم پیداش کردم)ازم عذرخواهی کرده بود.گفته بود شرایط سختی داره و اضافه کرده بود مثل همیشه حق با توئه....اما هیچ وقت این حرفها ر بهم نگفته.بنظرتون دوباره نامه نوشتنم راه خوبیه؟بازم ممنونم.خدا خیرتون بده.امیدوارم همیشه شاد باشید
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
گلاره جون: شوهرت دوست داره اما دوتاتون دچار غرور شدید.... به نظرم یواش یواش خودتو بهش نزدیک کن مثلا وقتی پای تلویزیون نشسته یه میوه یا چایی ببر بشین کنارش باهم بخورید یه جورایی خودتو بهش نزدیک کن و از ظرافتهای زنونگیت استفاده کن به خودت برس و کاری کن که خودش پیش قدم شه.....
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
گلچهره جون باور کن من همیشه به خودم میرسم مدام سعی میکنم تغییری تو چهره ام بدم .همیشه مرتب باشم..لباسهای ... بپوشم.اما اون حتی نگاهمم نمیکنه مثلا یبار کل موهامو از رنگ مشکی به بلوند تغییر دادم اما شوهرم حتی یک کلمه هم نگفت.همین چند روز پیش موهای بلندم را کوتاه کوتاه کردم.اما انگار نه انگار.......دلم نمیخواد عشقو گدایی کنم.اما انقد داغونم که دیگه فرق گدایی و در خواست و غرور و تواضع و... رو نمیتونم تشخیص بدم.انقد نازک نارنجی شدم که با کوچکترین بی مهریش خرد میشم.نمیدونم چجوری خودمو قوی کنم یا بهتر بگم خودمو دوست داشته باشم.دیگه عقلم کار نمیکنه
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
سلام گلاره
مشکل شما حل خواهد شد ولی به شرط اینکه واقعا بخواهید که حل بشه و توصیه ها رو جدی بگیرید
اول چند سوال
- چطور با هم اشنا شدید و چرا ازدواج کردید؟
- نکات مثبت همسرتون چی بود؟ ایا شناختی از ایشون داشتید؟
- نکات مثبت شما از دید همسرتون چیست؟
- چه انتظاراتی همسرتون از شما داره؟
- شما چه هدفی رو در زندگی با ایشون دنبال می کنید؟
- استقلال مالی شما و همسرتون در چه حدی است؟
- ایا از همه نظر ( ظاهری، باطنی، شان اجتماعی و ...)از خودتون راضی هستید و خودتون رو قبول دارید؟ من احساس می کنم کمی از خودتون عصبانی هستید. چرا؟
- می خواهید به همسرتون چی بگید؟
- اخرین رابطه زناشویی شما چه زمانی بوده و ایا از کیفیت و کمیت اون راضی بوده اید؟
- اخرین ازمایش بالینی و کنترل هورمونال شما مربوط به چه زمانی بوده و نتایج اون چی بوده؟
- چرا دوره عقد شما طولانی شد؟
نگران نباشید
مشکلات برای همه انسانها وجود دارند و کسی نیست که مشکل نداشته باشه
کمی صبوری و درایت همه مشکلات رو حل خواهد کرد
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
gelare عزیز به نظرم به همسرت نشون بده که برات ارزشمند هست
مثلا وقتی میخواهی موهات رو تغییر بدی مثلا رنگ جدید یا کوتاهی قبلش با همسرت مشورت کن ، عزیزم شما چه رنگی
دوست داری ؟ ببین حرفش چیه. شاید طوری رفتار کردی که داری برای دل خودت این کار ها رو میکنی بدون اینکه
نظر همسرت رو بخوای .برای همین اونم نظری نمیده .
مثلا وقتی میخوای لباس خوشکل بپوشی بهش بگو چشمات رو ببند وقتی گفتم باز کن .بعد لباست رو که پوشیدی نشون بده تا متوجه بشه که تو همه این کارها رو داری برای همسرت انجام میدی .
لازم نیست عشق رو گدایی کنی .
لازن نیست نامه بنویسی .به نظرم بهتره که وارد عمل بشی .بهش نزدیک شو و کاری کن در کنار با تو بودن بهش خوش بگذره ، هرچند خیلی کوچیک باشه .
وقتی میخوای غذا درست کنی ازش بپرس عزیزم چی دوست داری بپزم؟
در هیچ صورتی رختخوابت رو از همسرت جدا نکن .اگر اون جلوی تلوزیون میخوابه تو هم یک پتو بردار برو کنارش جلوی تلوزیون بخواب .عادتش بده که در هر وضعیتی کنار هم بخوابید .
اگر از کارش گفت که زیاده و سخته و ... بهش بگو که درکش میکنی .بگو میدونم سخته .انشالا یک روز همه سختی ها تموم میشه .
گاهی اوقات کلمات واقعا تاثیر به سزایی دارند .با صحبت کردن و سوال پرسیدن و محبت کردن ...بهش نشون بده که براش ارزش قائل هستی و دوستش داری .:72:
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
بازم سلام
sciعزیز در جواب سوالاتتون باید بگم
1-من عضو یه گروه کوهنوردی شدم که همسرم مدیرش بود .من یه روز به طور کاملا اتفاقی وارد دفترشون شدم تا عضو گروهشون بشم اما گویا از ماهها قبل همسرم منو تو پارکی که توش پیاده روی میکردم دیده بوده و منتظر فرصتی بود تا بیاد باهام آشنا بشه.(من ناخواسته افتادم تو تله اش و با پای خودم رفتم دفترش) اون موقع اگرچه سنش خیلی کم بوده اما به تنهایی تمام مدیریت گروه برعهدش بود خیلی هم خوب از پسش برمی اومد.
2-منم وقتی دیدم پشتکار فوق العاده ای داره بهش جواب مثبت دادم.اونروزها جز یه خط موبایل هیچی نداشت وباور کنید من چیزهایی که برا خیلی از دخترها مطرح بود رو بی اهمیت میدونستم.خونه...ماشین..پول و.. (لبته همسرم در عرض دو سال همه اونها رو بدست آورد )بدون حمایت کسی با تلاش خودش .خیلی کار کرد.الان خونه داره ماشین داره وضعش بد نیست فقط احساس میکنم منو نمیخواد.
3-فکر میکنم از دید اون من نکته مثبت ندارم...
4-در مورد انتظاراتش باید بگم دلش میخواد منم کار کنم پول در بیارم.بعضی اوقات تو دعوا بهم میگه هیچ جای این زندگی نیستی وقتی نمیتونی پول در بیاری ازم انتظار توجه نداشته باش به اندازه کافی بیرون خسته ام.زندگی خرج داره و شوخی نیست.(البته بگم خودش توقع بالایی از زندگی داره...هر سال مدل ماشینشو عوض کنه.به سرمایش اضافه کنه.منم در جوابش میگم مگه من ازت خواستم؟اونم مثل همه مردها ناراحت میشه و فکر میکنه زحماتش برام بی ارزشه)
5-راستش من از خودم زیاد راضی نیستم.افسرده ام.همش خوابم.الان 6 ماهه فلوکستین میخورم.قبلا خیلی فعال بودم الان نه.همش خونه ام.واسه همین از خودم عصبانیم
6-دلم میخواد به همسرم بگم دوست دارم مثل قدیمها بهم توجه کنی.میخوام ازش بپرسم چرا دیگه براش جذاب نیستم.چرا براش مهم نیس که رابطمون خراب شدهو....البته مطمئنم شروع به حرف زدن کنم دعوا میشه.شوهرم اصلا منطقی نیست.اصلا نمیذاره حرف بزنم.جمله اول به دوم نرسیده دادو بیداد میکنه
7-آخرین رابطمون چند ماه پیش بود وقتی سر قضیه یه اس ام اس دعوامون شد همسرم تا دیر وقت در حال اس ام اس دادن بود.منم معمولا اینجور وقتها نمیتونم خودمو نگه دارم بهش طعنه و کنایه زدمو بدجوری دعوامون شد.قهر کردیم.همسرم صبح اومد پیشم خوابید و بغلم کرد....ازون موقع به بعد(5ماه پیش)تا حالا رابطه ای نداشتیم
8-ازمایش خاصی انجام ندادم.(البته هیچ کدوممون سرد مزاج نیستیم)
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
خانم گلاره،
چند نکته که اگر موافق بودید ادامه خواهیم داد
- حتما به پزشک زنان جهت چک اپ کامل مراجعه کنید و طی ازمایشاتی وضعیت هورمونال شما رو بررسی کنند و نتیجه را بگویید
- اینه اخرین ارتباط زناشویی شما مربوط به ماهها پش است اصلا خوب نیست اما توصیه به تعجیل فعلا نمی کنم
- نکات مثبتی که دارید رو بنویسید
- باید با رعایت توصیه هایی حتما طی ماههای اینده از خودتون راضی باشید یکی از مشکلاتی که شما دارید داشتن این استعداد است که می توانید در یک لحظه با یک حرف، یا یک عکس العمل تمام داشته های خود رو فراموش کنید و اعتماد به نفستون رو کلا از دست بدهید و دچار حملات پر تنش و اضطراب بشوید
- به نظرم باید تغییرات سریعی رو در زندگی بصورت تدریجی شروع کنید
- به نظر شما اگر همسرتون مثل شما بود، تمایلی داشتید به حرفهاش گوش کنید ؟
- فعلا برای صحبت کردن با ایشون عجله نکنید
- برنامیک روز معمولیتون رو بنویسید
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
sciعزیز یه دنیا ممنونم.وقتی جوابم رو میدید کلی آرومتر میشم.کمکم کنید منم تمام تلاشم رو میکنم که فرمایشاتتونو عمل کنم.در مورد نکات مثبتم باید بگم خیلی وقته دیگه خودمم نمیدونم چه نکته مثبتی دارم .انقد الان بی حس و حالم که اصلا در خودم نکته قابل ملاحظه ای نمبینم.البته میدونم خودم مقصرم اما باور کنم انقد از طرف شوهرم گاه و بیگاه تحقیر شدم که دیگه هیچ اعتماد به نفسی ندارم.در مورد برنامه یکروز کاریم باید بگم کمی به کارهای خونم رسیدگی میکنم.بعدش اگه خریدی چیزی داشته باشم بیرون میرم .کتابی میخونم در غیر اینصورت متاسفانه علافم.همین موضوع بیشتر از همه چیز عذابم میده از خودم توقع خیلی زیادی داشتم همین الان از گفتن این حرفها برا شما شرمم میاد باورم نمیشه که انقد زندگیم بیخود شده .قدیمها یه کتاب 200 صفحه ای رو تو دو روز میخوندم مطالعه برام لذت بخش ترین کار دنیا بود اما الان......
چطوری میتونم اعتماد به نفسمو دوباره به دست بیارم.شوهرم چون آدم فوق العاده فعالیه مسلما از دیدن من تو این وضعیت بیشتر ازم دور میشه .میتونست کمکم کنه اما....البته میدونم که خودم مسئولم و خودم باید به خودم کمک کنم.در مورد دکتر هم حتما امرتونو اجرا میکنم.فقط دقیقا بهم میگین منظورتون از آزمایش برا چی بوده؟
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
گلاره عزیز
خودت رو چند لحظه جای همسرت بذار....اون همش در حال کار و فعالیت و چالش....و شما در حال (به قول خودتون) علافی و خواب و نهایتش کار خونه....خب عزیزم اگه شوهر شما اینو می خواست که می رفت یه دختر با تحصیلات پنجم دبستان می گرفت.:163:
پاشوووو :305:
ببین شاید مشکل جسمی و یا روحی داری (اگه هست حلش کن).....برو یه کار پیدا کن...تمام تلاشتو بکن که یه حقوقی هر چند ناچیز داشته باشی....زیاد توصیه نمی کنم با شوهرت همکار شی ولی باید خودتو بهش ثابت کنی تا توی کاراش دخالتت بده....اونوقت هم شما دغدغه ها و دلایل ناراحتیشو می فهمی و هم اون روی شما یه حساب دیگه باز می کنه.
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
sunlife عزیزم ممنونم که برام وقت گذاشتی.میدونم خیلی وقتها اون حق داره.اما این تنهایی داره منو دیوونه میکنه .یه دفتر بزرگ دارم که توش پره برنامه ریزی من موقع عمل که میرسه مشکل دارم.با یه عالمه انگیزه شروع میکنم اما فوقش یروز طبق برنامم عملل میکنم.برای تقویت اراده ام نمیدونم باید چیکار کنم؟؟؟
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
هیچ آدمی دوست نداره عصبانی شه . تو دوست داری؟ پس مطمئن باش همسرتم همین طوره .
پس کمکش کن آرومش کن توقع نداشته باش اون بیاد سمتت.
خیلی معذرت می خوام ولی خرش کن از قدرت زنانگیت استفاده کن . شب همین که بغلش بخوابی بهش آرامش می دی پس سریع برو بغلش کن و بهش بگو که با تمام وجودت دیگه تحمل دوریشو نداری . تو رابطه بین زن و شوهر غرور بی معنیه .
تا کی آخه؟
تو میتونی به نیمه بدنت بگی به خاطر غرورم ازت مواظبت نمی کنم یا به خاطر غرورم بهت بی محلی می کنم و بهت غذا نمیدم نه چون تو با نیمه بدنت کاملا یکی هستی ؟
تو وشوهرتم الان مثل یه بدن هستید نمی تونید از هم جدا باشید . من حتی اگه با شوهرم قهر هم باشم بازم من خودم میرم تو بغلش خودمو جا می کنم و می خوابم .
و اما گفتار ....
اینا رو از توی همین سایت پیدا کردم بد نیست یه نگاهی بهش بندازی و ازش استفاده کنی البته واسه حفظ زندگیت باید از خود گذشتگی کنی و غرورتو بذاری زیر پات فقط به خاطر هر دوتون و اگه دوست داری عشق برگرده به زندگیتون.
آقا : با تو كسي ازدواج نمي كرد ! فقط من بودم كه با تو ازدواج كردم !
خانم : پس من بايد خيلي از تو ممنون باشم !
2) آقا : دوستت ندارم !
خانم : عوضش من به تو افتخار مي كنم !
3) آقا : خانم فلاني از تو بهتره !
خانم : اما تو از همه براي من بهتري !
4) آقا : من زير دست تو نيستم !
خانم : همين طوره ! تو آقاي مني ! اقتدار و غرورت برام زيباست !
5) آقا : اين قيافست كه من دارم ؟ !
خانم : زيبايي شخصيت و عقلت فوق العاده است !
6) آقا : خيلي اسراف مي كني !
خانم : از توجهت متشكرم !
7) آقا : براي من ناز نكن !
خانم : ناز نكنم چكار كنم !
8) آقا : ثروت باباتو به رخم نكش !
خانم : پول و ثروت چرك دسته !
9) آقا : تو متكبري!
خانم :منو ببخش ! شايد زيادي ناز كردم ؟!
10) آقا : برام دلبري ، فريباي و طناري كن !
خانم : اي به چشم !
11) آقا : تو خيلي احساساتي هستي !
خانم :براي همين عاشق توام !
12) آقا : توخيلي با خودت ورمي ري !
خانم : براي اين كه عاشقم بشي !
13) آقا : لجبازي نكن كه از چشمم مي افتي !
خانم :خدا اون روز رو نياره !
14) آقا : تمكين كن تا سرور من باشي !
خانم :حتماً
15) آقا : اين قدر هوس باز نباش !
خانم :مي تونم زيبادوست باشم ؟!
16) آقا : تو آشپزي بلد نيستي !
خانم :اميدوارم با راهنمايي هاي شما ياد بگيرم !
17) آقا : نمي خوام رانندگي ياد بگيري !
خانم : مهم نيست ! عوضش سازندگي رو ياد مي گيرم !
18) آقا : چرا آرايش نكردي ؟!
خانم :منو ببخش ! الان خودمو برات خوشگل مي كنم !
19) آقا : دهنت بو مي ده !
خانم : الان مسواك مي كنم تا خوشبو بشه !
20) آقا : بدنت بوي عرق مي ده !
خانم : الان دوش مي گيرم و ادكلن مي زنم !
21 ) ) آقا : لباست بوي غذا مي ده !
خانم :كدوم لباسم رو برات بپوشم !
22) ) آقا : چقدر توي خواب خورو پف مي كني !
خانم :كاش بيدار مي كردي !منو ببخش !
23) آقا:موها تو كوتاه نكن ! دوست ندارم !
خانم :هر جور تو بخواي !
24) آقا: چرا اخم مي كني ، طلب باباتو داري ؟!
خانم :معلومه لبخند منو خيلي دوست داري ؟! ديگه اخم نمي كنم !
25) آقا:چرا ناراحتي ، كشتي هات غرق شدن ؟!
خانم :عشق تورنجورم كرده ؟!
26) آقا:حوصله توروندارم !
خانم :منم غير از توكسي روندارم !
27) آقا: از خانوادت خوشم نيماد!
خانم :عوضش من خانواده تو رو دوست دارم !
28) آقا:از دست تو خيلي عصبانيم !
خانم :منو ببخش كه عصبانيت كردم !
29) آقا:تو مادر منو دوست نداري!
خانم :خدا سايه بزرگ نرها رو برسرما نگه داره!
30) آقا:مي خواي به من دستور بدي!
خانم :مي خوام خواهش كنم !
31) آقا:اين قدر كارم سخت ، سنگينه !
خانم :خسته نباشي !خدا بهت قوت بده كه به خاطر من خود تو خسته مي كني !
32) آقا:تو آبروي منو مي بري !
خانم :خدا اون روز نياره ! انشاالله تو دنيا و آخرت روسفيد باشه !
33) آقا:كاري نداري ؟! من رفتم !
خانم :فدات بشم ! چشم براهت مي مونم ! خدا نگهدارت باشه !
34) آقا:تو بي عرضه اي !
خانم :عوضش مربي فهميده اي مثل تو دارم !
35) آقا:چرا اين لباس من اتو نداره ؟!
خانم :شرمنده صبر و حوصله توام ! الان مثل برق برات اتو مي كنم !
36) آقا:چقدر شلي ؟!
خانم :عشقت من از پا انداخته !
37) آقا:دبر به هم بجنبي ، رفتم !
خانم :فدات بشم ! آقاييكن ! يك كم مهلت بهده !
38) آقا:چقدر حرف مي زني ؟! سرم رفت !
خانم :شنونده خوبي مثل تو آدمو به ذوق مياره !
39) آقا:خيال كردي كي هستي ؟!
خانم :عاشق و معشوق تو !
40) آقا:مي خوام طلاقت بدم !
خانم :دل مهربونت نمي ذاره !
فقط واسه رام کردن مردا یه کم باید چشماتو رو خودتو خیلی چیزا ببندی اما وقتی رامت بشن دیگه مامان جونشونم نمی تونه جلوی عشقش به تو رو ازشون بگیره . من امتحان کردم جواب داد االبته باید صبر و حوصله داشته باشی شاید خیلی طول بکشه
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
مهسای عزیزم.ممنونم یه دنیا ممنونم.نمیدونید کمکتون چقدر آرومم می کنه.مرسی
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
خوشبختی رو باید ساخت جوونیتو هدر نده بسازش تا حسرت خوشبختی دیگرانو نخوری اونا هم خوشبختی رو با تلاش زیاد ساختند
موفق باشی گلم
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
گلاره جان
کاری که من برای تقویت اراده انجام میدم و تا حالا جواب هم گرفتم اینه:
خودمو مجبور می کنم یه کاری رو تو یه تایمی انجام بدم و برای خودم هم یه تنبیه و یه پاداش در نظر می گیرم.
مثلا به خودم می گیم:305: امروز تا ظهر باید این پروژه رو تموم کنم اگه این کارو کردم که اجازه دارم بعد از ظهرو استراحت کنم در غیر اینصورت ظهر کارای خونه رو می کنم تموم هم که شد می رم خونه مامانم اینا به اونها کمک می کنم:302: (به خودم خیلی جدی و قاطع می گم تا دیگه یادم بمونه که استراحت رو در ازای کار به آدم می دن:300:)
از سیستم تشویق و تنبیه واسه خودت استفاده کن رو من که خیلی جواب می ده.:300:
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gelareh
sciعزیز یه دنیا ممنونم.وقتی جوابم رو میدید کلی آرومتر میشم.کمکم کنید منم تمام تلاشم رو میکنم که فرمایشاتتونو عمل کنم.در مورد نکات مثبتم باید بگم خیلی وقته دیگه خودمم نمیدونم چه نکته مثبتی دارم .انقد الان بی حس و حالم که اصلا در خودم نکته قابل ملاحظه ای نمبینم.البته میدونم خودم مقصرم اما باور کنم انقد از طرف شوهرم گاه و بیگاه تحقیر شدم که دیگه هیچ اعتماد به نفسی ندارم.در مورد برنامه یکروز کاریم باید بگم کمی به کارهای خونم رسیدگی میکنم.بعدش اگه خریدی چیزی داشته باشم بیرون میرم .کتابی میخونم در غیر اینصورت متاسفانه علافم.همین موضوع بیشتر از همه چیز عذابم میده از خودم توقع خیلی زیادی داشتم همین الان از گفتن این حرفها برا شما شرمم میاد باورم نمیشه که انقد زندگیم بیخود شده .قدیمها یه کتاب 200 صفحه ای رو تو دو روز میخوندم مطالعه برام لذت بخش ترین کار دنیا بود اما الان......
چطوری میتونم اعتماد به نفسمو دوباره به دست بیارم.شوهرم چون آدم فوق العاده فعالیه مسلما از دیدن من تو این وضعیت بیشتر ازم دور میشه .میتونست کمکم کنه اما....البته میدونم که خودم مسئولم و خودم باید به خودم کمک کنم.در مورد دکتر هم حتما امرتونو اجرا میکنم.فقط دقیقا بهم میگین منظورتون از آزمایش برا چی بوده؟
گلاره،
ببينيد من كاري ندارم شوهر شما چگونه مي تواند باشد چگونه نمي تواند باشد... اما در حال حاضر مي توانم به شما بگويم كه هر كسي ديگر هم شوهر شما بود، وضعيت طور ديگري نبود!
چرا كه يك طرف زندگي كه شما هستيد نتوانسته ايد براي خودتون جذاب باشيد
بدونيد مهمترين بخش همين نكته است كه اول براي خودتون جذاب باشيد!
اين هدف بسيار خوبي است و در توانمندي شما هم هست. پس قابل وصول است... فقط مي مونه صبوري و پشتكار كه بايد از اين دو (صبر و پشتكار) كمك بگيريد و طي تلاشي خستگي ناپذير طي سه ماه آينده خودتون رو به حد ايده ال برسونيد.
لطفا از شوهرتون دو انتظار رو نداشته باشيد و ديگه روي ايشون در اين دو مقوله حساب نكنيد:
1. به شما كمك كنه كه اعتماد به نفستون رو بدست بياريد
2. شرايطي رو ايجاد كنه كه اعتماد به نفس شما حفظ بشه
هر كاري كه لازمه انجام بدهيد رو بايد فقط و فقط خودتون انجام بديد... مثل زماني كه مجرد هستيد!
در گام اول من اصلا از شما انتظار ندارم با مطالعه آروم بشويد... زماني اين اتفاق مي افتاده! الان الزاما مطالعه شما رو آروم نمي كنه... توجه داشته باشيد كه خيلي از ما اين اشتباه رو مي كنيم كه اگر مدتها پيش از فعاليتي آروم مي شديم و احساس رضايت از خودمون داشتيم... امروز هم با انجام همون فعاليتها بايد همون احساس رو تجربه كنيم! خب اصلا اينطور نيست! امروز شايد شما از انجام فعاليتهاي ديگه اي به همون احساس برسيد و فردا به صورت ديگر...
پس مي خواهم در اين مقطع شما بنوبسيد: (زندگي رو كاملا تنها و مستقل در نظر بگيريد و فقط تعامل و تاهل با شوهرتون رو حفظ كنيد)
1. چه فعاليتها و كارهايي رو دوست داريد انجام دهيد؟
2. دوست داريد چگونه باشيد؟
3. با انجام چه كارهايي آرام مي شويد؟
4. آيا شبها به سادگي به خواب مي رويد؟ چه ساعتي؟
در مورد مراجعه به پزشك متخصص، يك موضوع لازم و ضروري براي هر خانمي مراجعه به متخصص زنان و انجام آزمونهاي دوره اي است. شما به متخصص زنان مراجعه كنيد براي معاينه و چك آپ.. همين كفايت مي كنه.
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
sci گرامی.نمیتونم بگم چقدر ازتون ممنونم.یه عالمه تشکر که برام وقت میذارید.در مورد ساعت خوابم بایدبگم تقریبا اکثر شبها تا ساعت 5 یا 6 صبح بیدارم.خوابم از ساعت 5 تا 11 صبحه.در مورد آدمی که دوست دارم باشم باید بگم من دوست دارم درسمو ادامه بدم.منضبط باشم از لحاظ مالی مستقل باشم(این برام از هر چیزی مهمتره)دلم میخواد هر روز به برنامه های درسیم برسم اما چند ماهه لای کتابهامو باز نکردم.بیشتر واسه همین اعصابم خورده.من آدمی نبودم که انقد بی برنامه باشم.الانم رو اجرا ضعف دارم.شایدهم به هم خوردن خوابم تاثیر قرص ضد افسردگی فلوکستینه(این قرص رو دکتر یکسال پیش برام تجویز کرد.بعد سه ماه گذاشته بودمش کنار الان 6 ماهه که مرتب میخورم اما تاثیر نداره)اگه بذارمش کنار ضرر داره؟راستی بهم کتاب معرفی میکنید برا اعتماد به نفس؟؟ممنونتون میشم....بازم مرسی
sunlife عزیزم ممنونم عزیز دلم.مرسی.امیوارم به کمک شما دوستهای خوبم و اجرای فرمایشاتون بتونم زندگیمو نجات بدم.مرسی
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
گلاره جان
کتاب "اعتماد به نفس در 10 روز"( از دکتر حورایی )به نظرم جالبه ضمنا کوتاه هم هست حوصلت سر نمیره از خوندنش
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
[align=justify]گلاره جان به سوالاتی که آقای sci می پرسن فی البداهه جواب نده...
می تونی بعد از یکی دو روز تعمق و بررسی جواب بدی. هر سوال رو از زاویه های مختلف بررسی کن و بعد مفصل جواب بده.
اجازه بده تاپیکت آروم و مطمئن پیش بره.
یادت باشه کلید ها در پست های تو پیدا می شن، نه در پست های سایر دوستان.
پس حالا که تصمیم قطعی گرفتی این وضعیت رو تغییر بدی، وسعت و عمق نگاهت رو بیشتر و بیشتر کن. و به دنبال هر کشفی که می کنی، فورا وارد عمل شو. بذار این تاپیک کند پیش بره، اما همگام با خودت پیش بره. یعنی دوتاییتون با هم حرکت کنید...
این تاپیک، و همراهی دوستانی که اینجا داری، می تونه انرژی و انگیزه حرکتت باشه.
:72::72::72:[/align]
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
خانم گلاره
تغييرات در شما بصورت تدريجي اتفاق خواهد افتاد. همانطور كه قبلا هم گفتم سعي كنيد فعلا محيط خانه را آرام نگاه داريد و از جر و بحث به شدت پرهيز كنيد.
دارو رو با نظر روانپزشك قطع كنيد و قطع ناگهاني فلوكستين رو توصيه نمي كنم
فعلا به مدت دو هفته روي خودتون تنها كار خواهيم كرد و سپس آرام به زندگي خواهيم پرداخت. در حال حاضر شما بايد مثل يك ورزشكار كه براي مسابقه اي آماده مي شود... براي زندگي آماده شويد! و اگر بپرسيد كه الان آمادگي شما رو در چه حدي ارزيابي مي كنم بايد عرض كنم : صفر!
از همين امشب تصميم بگيريد ساعت خواب خود رو تنظيم كنيد. پس بين ساعت 12 تا 1 بامداد بخوابيد و پس از هشت ساعت بيدار شويد. لطفا قبل از ساعت 9 بيدار شويد!
در ساعت اوليه روز بعد از بيدار شدن، اولين كار شما يك دوش با آب ولرم باشد و سپس تهيه و صرف صبحانه
حتما زمانيكه شوهرتون منزل رو ترك مي كنند بيدار باشيد.
قبل از ظهر يا در ساعات بعد از ظهر 30 دقيقه پياده روي سريع انجام دهيد
گوش دادن به موسيقي بي كلام هنگام انجام كارهاي روتين از الزامات زندگي شماست. مثل آشپزي، اتو كردن لباسها، و پياده روي و حتي زمان حمام
هر روز يك فيلم سينمايي قبل از ظهر ببينيد
هر روز صبح بعد از دوش صبحگاهي حتما به مدت 5 تا 10 دقيقه مقابل آينه باشيد و به پوست خودتون رسيدگي كنيد يا اين زمان رو صرف زيبايي چهره خودتون كنيد. (لطفا از 10 دقيقه بيشتر نشه)
يك استخر شنا مطمئن رو شناسايي كنيد و سعي كنيد با يكي از هفته اي دو روز قرار بگذاريد براي استخر
هر روز با يكي از دوستانتون تلفني يا حضوري در رابطه با مسائل روز ، مد، و مسائلي از اين قبيل غير از زندگي زناشويي صحبت كنيد ( درد دل شنيدن و گفتن ممنوع)
فعلا سراغ مطالب درسي نرويد و طي دو هفته آينده براي هر كاري كه دوست داريد برنامه ريزي كنيد
ضمنا قرار شد فهرست كارهايي كه دوست داريد انجام بديد رو بنويسيد!
خيلي دوست دارم اين پست رو بخونيد
http://www.hamdardi.net/thread-21867-post-201522.html#pid201522
و توصيه اي كه به ايشون شده در اين تاپيك رو عملي كنيد. براي جلوگيري از تكرار اين رو ننوشتم
اعتماد به نفس و عزت نفس شما به سرعت باز خواهد گشت. مشروط به عمل كردن به توصيه ها
هيچ تاپيكي رو در اين سايت غير از تاپيك خودتون و تاپيكي كه توصيه كردم مطالعه نكنيد تا اطلاع ثانوي!
حتما گزارش كارهايي رو كه كرده ايد و وقتي دفترچه رو تهيه كرديد اينجا بنويسيد
سوالي بود بپرسيد
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
ممنونم sci گرامی.سعی میکنم همشو اجرا کنم فکر کنم دو هفته آینده قراره خیلی بهم خوش بگذره:311: حتما گزارش کارهامو براتون مینویسم.بای تا فردا
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
sci عزیز سلام من فرمایشاتتون رو انجام دادم.امروز تقریبا روز پرکاری داشتم.فقط یه سوال ؟طی این دو هفته تو برنامه روزانه ام تا چه حد کارهای روزمرمو (مثل کارهای مختلف منزل)بگنجونم؟از فرمایشاتتون اینطور برداشت کردم که بیشتر از قبل به خودم برسم اما تو تاپیکی که بهم معرفی کردید به اون خانم توصیه هایی در مورد کارهای روزمره فرمودید.مثلا امروز به عنوان مثال کارهای زیر رو انجام دادم:
1-صبح ساعت 8.5 بیدار شدم.دوش گرفتم صبحانه حاضر کردم.به خودم رسیدم.بعدش نهار درست کردمو بعد با خواهرم رفتم بیرون.موقع برگشت نیم ساعت تنهایی پیاده روی کردم.
2-بعدازظهر:تمام خونه رو مرتب کردم.کابینتهامو که چند وقت بود به هم ریخته بود سرو سامون دادم.کمد لباس خودم و شوهرم رو مرتب کردم و.........(اگه همشو بگم طولانی میشه)
3- چند تا کار کوچک رو وقت نکردم انجام بدم مثلا میخواستم به دوستم تلفن کنم .کتابهای کتابخونه پیشم امانت بود نشد ببرم تحویل بدم(البته واقعا وقت نکردم.)طبق فرمایشتون تو ستون سوم مشخص کردم که کی این کارها رو انجام بدم.الان خیلی خسته ام.راستی یه فیلم هم خریدم که تازه میخوام ببینمش
رویهمرفته روز مفیدی داشتم.فقط یه خواهش:لطفا همراهیم کنید تا به نتیجه برسم.میدونم توقعم زیاده اما باور کم واقعا به کمکتون محتاجم.بازم ممنون
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
خانم گلاره
لطفا پستهایی که برای شما گذاشتم رو با دقت زیاد بخونید
بله، کارهای روزمره را هم در حد متعارف و معمول بگنجانید اما اولویت، طی دو هفته ابتدایی با کارهای خود شماست
ضمن حفظ تعامل و تاهل و احترام با شوهرتون
برای روز نخست بسیار خوب بوده
مطمئنم بزودی نتایج مطلوبی خواهید گرفت. نتایج ارام و با صبوری شما پدیدار خواهد شد
سوالی بود بپرسید
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
خانوم شما قبلا روابطتون با همسرتون چطور بود اینجور مسائل خیلی تکراری هستن معمولا برمیگرده به ضعف روحی و فرهنگی شوهرتون
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
glare جان حرفای آقای SCI به من آرامش دادش.. فکر میکنم اگه بهشون عمل کنی حتما موفق میشی و خیلی زود اعتماد بنفست برمیگرده.. و فکر میکنم اگه خودت خودتو قبول کنی شوهرت هم حتما مثل قبل میشه واست.
ببخشید میشه یه سوال بیربط بپرسم!آقای Sci شما واقعا روانشناس هستین! آخه حرفاتون یه آرامش خاصی به آدم میده.. نمیدونم چرا اینجوری حس میکنم..
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
گلاره جون سلام
ببین اگه بهت اجازه حرف زدن در مورد مکشکلاتتون رو نمیده براش بنویس.اونم با مهربونی.با زبون برو جلو.حتی اگر فکر میکنی به غرورت توهین میشه.از یک شام خوشمزه وقتی از سر کار میاد شروع کن.اصلا سعی نکن باهاش راجع به مشکلاتتون حرف بزنی.بشین کنارش.واسه خوابم جاشو بیار جای خودت یا اینکه تو برو کنارش.مهربونیات بی جواب نمیمونه.به خدا یک جا خودش از این همه صبر و مهربئنیت خجل زده میشه
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
s-h و مرجان عزیزم
خیلی ممنونم.وقتی میام و حرفهای قشنگتونو میخونم آرامش خاصی به دست میارم.همین که احساس میکنم دیگه تنها نیستم برام یه دنیا می ارزه
sci گرامی من روز دوم هم به برنامه هام عمل کردم(البته به جز چند تا) کارهای زیر رو انجام دادم.
پیاده روی-رسیدگی به خودم-تماس با دوستم-رفتن به کتابخونه-تماشای فیلم ... منتها چون روز اول برا خودم برنامه فشرده ای گذاشته بودم و به تمام کارهای منزل رسیده بودم روز دوم به غیر از رسیدن به خودم دیگه کاری نمونده بود واسه همین چند ساعتی در روز بیکار بودم که نمیدونستم چطور پرش کنم.با تلویزیون گذروندمش.رویهمرفته خوب بود اما دلم میخواست اون دو سه ساعت هم مفید باشه.واسه همین تصمیم گرفتم از فردا با یه سری کارهای هنری سرم رو گرم کنم.به نظرتون خوبه؟فقط میترسم بعد گذروندن این دوره برام سخت باشه برم سراغ درسهام(شما فرمودید تو این دو هفته سراغ درس نرم) .راستی اوضاع ساعت خوابیم هم داره بهتر میشه...ممنون از لطفتون.به نظرتون برا شوهرم نامه بنویسم؟یا صبر کنم بعدها باهاش رو در رو صحبت کنم؟
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
گلاره بسیار خوبه
دوباره تاکید می کنم پستهای قبلی رو با دقت بخونید و توجه کنید که هر توصیه ای که به شما شده برای سرگرم شدن شما نبوده و هر کدام قسمتی از زندگی شما رو تنظیم خواهد کرد و دلیل مشخصی داره. پس با دقت بخونید و تامل کنید
ساعت خواب شما باید تنظیم بشه و خیلی الزامیه. توجه داشته باشد که صبح بعد از بیدار شدن قبل از دوش و صبحانه و در ساعات اولیه اینترنت نروید. تلفنتون رو نگاه نکنید و ایمیل چک نکنید و در مجموع کارهای ذهنی در ساعات اولیه صبح انجام ندهید شما رو مضطرب میکند
فعلا عجله نکنید برای گفتگو با همسرتون و بدونید حواسم هست چه زمانی صحبت کنید هر زمان امادگیش رو داشتید به شما خواهم گفت پس فعلا وارد تعارضات نشوید و سعی کنید محیط خانه ارام باشد ( قبلا گفتم به شما) نامه نوشتن لازم نیست
بنویسید احساساتتون رو و فهرست کارهایی که دوست دارید
ضمناً فعلا نگران خوندن درس نباشید
نگران کارهای اینده نباشید و مطمئن باشید گر توصیه ها رو عملی کنید موفق خواهید شد
اما
اگر فکر کنید که خب حالا هر روز لازم نیست برم دوش بگیرم، یا حالا موسیقی رو که گفته لازمم نیست...یا مواردی شبیه این، بی شک نتیجه نمی گیرید و کار سخت خواهد شد
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
سلام .حتما من مجددا پستهای قبلیتون رو میخونم.
فهرست کارهایی که دوست دارم اینه:
1-رفتن به کتابفروشیهای بزرگ
2- خرید وسایل فانتزی مثل گل سر.عطر..لوازم ارایش .لوازم التحریر.(منظورم خریدهای کوچک نه آنچنانی)این کار همیشه خوشحالم میکنه
3-سرگرم شدن با فیسبوک(البته طبق فرمایش شما دیگه صبحها نمیرم)
4-درست کردن کارهای دستی(البته زیاد توش وارد نیستم)
5- آشپزی کردن.درست کردن کیک.شیرینی و...
6-قدم زدن
الان احساسم خیلی خوبه.البته خیلی وقتها خوبم تا اینکه بحثی پیش بیاد یا رفتار بدی از همسرم سر بزنه چنان به هم میریزم که از یه آدم نرمال تبدیل میشم به شخص کاملا افسرده.طوری که گاهی 3 تا 4 ساعت گریه میکنم.و بعد از گذشت یکی دو روز خوب میشم.اما این چند روز خوبم.خیلی خوبم.فردا (شنبه)برای ثبت نام باشگاه میرم.استخر رو هنوز شروع نکردم که اون هم حتما همین هفته اقدام میکنم.راستی دکتر زنان هم وقت گرفتم برا روز شنبه
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
sci گرامیممنون از همراهیتون
لیست کارهای امروز من:
1-صبح زود بیدار شدم
2-دوش گرفتم
3- صبحانه حاضر کردم
4-ناهار درست کردم
5-فیلممو نگاه کردم
5-طبق فرمایشتون به دکتر زنان برا چکاپ مراجعه کردم.آزمایش دادم و یه سری دارو گرفتم.
6- موقع برگشتن هم پیاده روی کردم.
ضمنا به لیست علایقم میخواستم
خوردن بستنی
قدم زدن تو بارون بدون چتر
دراز کشیدن و خیالبافی
تماشای عکسهای قدیمیم و..... رو هم اضافه کنم.ازین به بعد هر وقت موردی به ذهنم برسه به این لیست اضافه میکنم.راستی امروز وقت نکردم باشگاه برا ثبت نام برم.فردا میرم
با سپاس.شاد و سلامت باشید
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
sci گرامی من تا حدودی تونستم دستوراتتون رو اجرا کنم.مثلا دوش صبح .دیدن فیلم.پیاده روی .ملاقات با یک دوست.اما تو اجرای بعضی برنامه هام تنبلی میکنم.ساعت خوابم هم تقریبا تنظیم کردم.امروز روز ششم اجرای برنامم بود تو این 6 روز هیچ شبی تا صبح بیدار نبودم.در صورتیکه قبلا در هفته 3 تا 4روز. شب تا صبح بیدار بودم و در طول روز میخوابیدم.اگه بازهم راهکار هایی در زمینه های دیگه برام دارین خوشحال میشم بهم بگین.تا جایی که بتونم عملیشون میکنم.راستی جواب آزمایشاتم هم فردا حاضره.بازم مرسی.ممنون
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
sci گرامی کمک کمک
من حدود 9 روز تمام برنامه هامو عملی کردم.تا جاییکه میشد تلاش کردم.حالمم هم خیلی بهتر شده بود اما دیروز یه اتفاق بد افتاد .روز جمعه با دوستامون رفته بودیم بیرون.سر یه اتفاق مسخره شوهرم جلوشون دوباره بهم بی حرمتی کرد و آبروریزی راه انداخت.ماجرا ازین قرار بود که بهم گفت کیف دستیشو بهش بدم تا خرید کنه.گفتم دست من نیست.ماشینو گشت تا فهمید خودش گذاشته تو صندوق عقب ماشینش.منم بهش گفتم دیدی حق با من بود دهنشو وا کردو جلوشون هر چی میخواست بهم گفت.بعدشم تا آخر شب به هر بهونه ای سر مسائل دیگه دعوا راه انداخت و جلوشون هم به من هم به خانوادم.بد و بیراه گفت.انقد داغون شدم تمام دیشب گریه کردم.امروز مثل قدیما از سر ناراحتی تمام روز خوابیدم و به هیچ کاری نرسیدم.خیلی ناراحت بودم الان بهترم.اما نمیدونم اینجور وقتها چطور از خودم مراقبت کنم.احساس کردم تمام تمریناتی که انجام دادم تاثیری روم نداشت.میخوام قوی شم اما نمیتونم.تو رو خدا کمکم کنید.ممنون
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
چرا دیگه کسی جوابمو نمیده؟؟؟:302::302::302:
-
RE: هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
سلام گلاره جان. متاسف شدم.
اما نگفتی این دو هفته که تغییر کرده بودی رفتار همسرت باهات چطور بود؟؟ رفتارش تغییر نکرد؟؟؟