نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
بنده پسری 16-17 ساله هستم وطی اتفاقاتی عاشق دختر همسایمون شدم
درضمن یکبار هم باهم دعوامون شد و نمیدونم نظرش در مورد من چیه؟
چندروز هم است دربدر منتظرم بیاد ازش معذرت خواهی کنم(بنظر شما کار درستیه)؟
دختر خوبی هم است ولی یکم عصبیه کلا تا حالا اینجوری یک دختر نظرمو جلب نکرده بود خلاصه هر روز به فکرشم موندم چیکار کنم؟
میترسم دیگه نبینمش
لطفا کمک کنین
سلام دوست عزیز:72:
تالار همدردی برای رابطه های دختر و پسر
هیچ کمکی نمیتواند بکند.
nemidonam عزیز به تالار همدردی خوش آمدید .
لینک زیر رو حتما ببین.
دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر
سلام
پسری16-17 ساله ام از دختری خوشم اومده (هوس نه واقعا عاشقش شدم)
قبلا با دخترا دوست بودم ولی این یک چیز دیگست باعث شده اصلا حسی به بقیه دخترا ندارم
ولی مشکل کار اینه که قبلا که این حسو نداشتم باهاش دعوام شد حالا هم میخوام ازش معذرت خواهی کنم؟
بنظرتون چیکار کنم؟ قبلا ها بیرون میومد ولی الان هیچ خبری ازش نیست؟
دپرس شدم:302:
سلام دوست عزیز
این پست دوم شماست .
در این تالار به رابطه های دختر وپسر
کمکی نمیشه .
چون در هدف و راستای تالار چنین چیزی نیست .
لطفا در این باب دیگر پست نگذارید .
تشکر
مشکل من اینه که نمیدونم کدوم تالار
دوستان اشتباه نکنید من میخوام باهاش میخوام ازدواج کنم 2سال دیگه البته اگه دختر خوبی بود که به احتمال زیاد دختر خوبیه
خلاصه میخوام فعلا باهاش دوستی ساده داشته (برای اشنایی بیشتر)از حدو مرز ازهم بیشتر نمیرم یعنی این دختر انقدر روم تاثیر گذاشته که باعث شده من نماز بخونم قران بخونم منی که به سختی نماز میخوندم
کلا منو خیلی عوض کرده دیگه اون ادم سابق نیستم
خدارو هم شکر میکنم ولی چیکار کنم کمک کنید
عنوان تاپیکت مبهمه. می تونی یه عنوان بهتر انتخاب کنی و توی پست بعدیت بذاری تا مدیران عنوان تاپیکتو تغییر بدن.
همونطور که پدربزرگ گفت این سایت واسه دوست شدن دختر پسرا مشاوره نمی ده در کل.
این دو تا قانونای این سایت هستن.
اما در مورد مشکل شما. خوبه که وقتی ادم کسی رو ناراحت می کنه ازش معذرت بخواد. بالاخره می تونی ببینینش دیگه.
موفق باشی.
nemidonam عزیز سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
دوست خوبم اول یه عنوان مناسب که گویای مشکلت باشه ذکر کن و در پست بعدی بزار تا مدیران زحمت تغییرش را بدهند
بعد همگی ما کنارت هستیم تا بهترین راه را پیدا کنی
نگران نباش و منتظر تغییر عنوانت هستیم
موفق باشی:72:
از همگی ممنونم
درسته عنوان زیاد جالب نیست ولی الان واقعا مغزم جواب نمیده چه عنوانی مناسبه(بدجوری عاشق شدم)
حتی با خانواده هم یک جورایی گفتم اوناهم گفتن دو سال دیگه میتونی اقدام کنی وفقط سربازی وکار میمونه
اصلا قصد من دوستی های پوچ نیست هدف من ازدواج باایشون است
عنوان هم مدیرای عزیز خودشون یک عنوان مناسب بزارن
این عنوان چطوره
عاشق شدم (راهنمایی نیاز دارم)؟
[size=medium]نمیدونم عزیز منتظر باشید تا یکی از مدیران تالار عنوان تاپیکتون رو حذف کنند .
ضمنا بهتر بود همان تاپیک قبلیتون رو ادامه میدادید و از ایجاد دو تاپیک با موضوع مشابه خودداری میکردید. از مدیران درخواست کردم که تاپیک قبلیتون رو حذف کنند و پستها رو به همین جا منتقل کنند.
یه کم از برنامه های زندگیتون بنویسید؟
دوست دارید تا چه مقطعی درس بخونید؟ چه شغلی رو واسه آینده تون در نظر دارید؟
و...[/size]
با اجازه ی ویدا خانم و مدیران من فقط یه چیزی بگم
دوست عزیز
کمکی که شما میخواین، یعنی تجربه هامونو در اختیار بذاریم، کمک دیگه ایی که انتظار ندارید؟
تجربه می گه، هنوز زوده عشق رو تجربه کنید، این یک احساس زود گذره. همین که خودتون میگید قبلا این حس رو نداشتم، یعنی خودتون در ضمیر خودتون واقفید که این فقط یک حسه.
خیلی راحت مثل یک جنتلمن واقعی در برابر یک خانم، ازش بابت برخورد تندی که داشتید عذر خواهی کنید و تمام.
سلام باز هم از همه ممنون
برنامه زندگیم که هم احتمالا رشته پزشکی میرم که 5 سال دانشگاه زمان میبره (دامپزشکی)
میدونی دوست عزیز عشق دیر یا زود نمیشناسه خود من با ایشون برخورد زیاد داشتم وبرام فردی عادی بوده ولی بار اخر که دیدمش بااینکه مثل قبل بود حتی باهاش هم حرفی نزدم دلمو برد وخودمم فکر میکنم حس عاشقیه
معذرت خواهی هم میکنم (بااینکه برای من کار سختیه) به احتمال زیاد باید از دوستاش هم معذرت بخوام
میترسم از دستش بدم چون چندماه دیگه میرم از این خونه به خونه دیگه هرروز هم به امید اون میرم بیرون الان اگه بهترین دختر دنیا هم ببینم با سردی ازش میگذرم حتی نگاشم نمیکنم کلا خیلی منو عوض کرده
یعنی بازم حسه پوچ است؟؟؟
من هم الان یکم افسرده شدم
عزیز می تونی ببینیش دیگه بالاخره. همونطوری که هم خودشو هم دوستاشو دیدی حتما بازم می تونی ببینینش. اگه ناراحتش کردی ازش عذر خواهی کن.
می دونی مشکلت دقیقا مشخص نیست یعنی من نمی فهمم. اگه دوسش داری و ناراحتش کردی حتما عذر خواهی کن. عذر خواهی به جا و بعد از اشتباه خیلی هم خوبه و ارزش ادمو بیشتر هم می کنه. از این به بعد هم دقت کن به رفتارت که بی خودی کسی رو ناراحت نکنی.
نه پوچ نیست. اما چون که نمی تونی الان ازدواج کنی می گن دوستان. وگرنه به قول خودت سن و سال نمی شناسه عشق. یه مورد دیگه اینکه پسرا اغلب توی سنین پایین ممکنه که عاشق بشن بعدا که ازدواج کنن و چند سال بگذره معیاراشون عوض بشه و خلاصه بزنن زیر همه چی!
هر کاری می کنی موفق باشی.
سلام خیلی ممنون
مشکل من دقیقا نمیدونم چیه؟
ناراحتش کردم ومتاسفانه یکبار هم بهش گفتم دیوونه خودمم الان خیلی ناراحتم که بهش اینو گفتم اون حتی یکبار هم بهم بی احترامی نکرد
امروز هم یکی از بهترین دخترای محله همچین نگام کرد ولی من اصلا اهمیتی ندادم خب این یعنی عاشق شدم اصلا دخترای دیگه هیچ وپوچ شدن(بااینکه ممکنه بهتر از اون باشن)
درضمن به فکرم رسید براس هدیه بخرم ولی پشیمون شدم گفتم ممکنه قبول نکنه یا بزنه بشکونده اون شی رو(تاحالا برای هیچ دختری هدیه نگرفتم)
کلا خیلی ناراحتم هرشب به یادش گریه میکنم(شاید اگه دوستام بشنون شاخ در بیارن)
میگید براش هدیه بگیرم؟
دیگه تاالان تو پاکیش مطمین شدم؟(یکبار دیدم تنها اومد اونم باخواهر کوچکش)بار اخر
ممنون
ببین وقتی می گی دختر محله نگاهت کرده محل ندادی اصلا ببین چه فکرایی می کنی. تو کلا بچه ای هنوز. ازدواجم که نمی تونی خیلی زوده. الاف کردن دختر دیگه هم جالب نیست. عذرخواهی بکن. همون پست ارش پست 13 برات فکر می کنم جواب مناسبی بوده باشه.
منم تو 18 سالگی عاشق شدم و حدود 6 سال باهاش بودم، اصلا اشتباه نکن و سرت تولاک خودت باشه ، هنوز خیلی مجردی داری ، جوونی داری ، فکر نکنی عاشقی راحته کمی دستو پاتو میبنده !!!!!
الان 25 سالمه و بعنوان یه داداش بزرگتر حرفو گوش کن و خودت باشو خودت.
ببین عزیزم دختر محله نگام کرده داستان داره بعدشم من خودم میدونم نگاه رو بانگاه(تجربه)
از جملتم خوشم نیومد بچه ام یعنی چی (بچگی به سنه سال نیست به عقله)
الاف کردن چیه؟
یعنی حسمو بندازم دور
شما اصلا بنده رو درک نمیکنی؟
حالا سوالاتم وابهاماتم
براش هدیه بگیرم؟(بار اول دیدار)
اگه اره بنظرتون چی مناسبه؟
بار اول فقط منعذرت بخوام یا موضوع را مطرح کنم؟
موندم چه جوری موضوع رو مطرح کنم؟
منی که یک ادم شادو خندان بودم الان دپرس وغمگینم ولی جلوی بقیه سعی میکنم خودمو شاد نشون بدم
اصلا بنظرتون من بازم عاشق میشم(خودم میگم به احتمال زیاد نه)
خداااااااااااااااا:316::316::316 ::316:
ببخشید که ناراحتت کردم. قصد ناراحت کردنتو نداشتم. من خودم تا 25 سالگی هم هنوز درک درستی از زندگی مشترک نداشتم. حالا شاید شما الان داری با سن کمت یا شاید نسبت به هم سن و سالات خیلی هم بیشتر درک از زندگی داشته باشی. من نمی دونم.
به نظرم بهترین راهنمایی همون پست 13 است.
به هر حال هر کاری که فکر می کنی درسته بکن. موفق باشی.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ali__3
میدونم عاشقی راحت نیست منم اصلا برام مهم نیست که دستو پام بسته بشه (وقتی که دیدمش انگار دنیارو بهم دادن الان که نمیبینمش داغون داغون سعی میکنم با ورزش یکم خودمو رو به راه کنم ولی میام خونه دپرس جوری شدم که به فکرم زده اتاقمو دیواراشو ساه کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ali__3
میدونم عاشقی راحت نیست منم اصلا برام مهم نیست که دستو پام بسته بشه (وقتی که دیدمش انگار دنیارو بهم دادن الان که نمیبینمش داغون داغون سعی میکنم با ورزش یکم خودمو رو به راه کنم ولی میام خونه دپرس جوری شدم که به فکرم زده اتاقمو دیواراشو سیاه کنم
خواهش میکنم دل من که تاالان نابود شده اینم روشنقل قول:
نوشته اصلی توسط meinoush
من پست 13 رو قبول دارم انجام هم میدم ولی اخه نمیتونم به راحتی ازش بگذرم بابا جواب سوالات منم بدید
ممنون که که میگی موفق باشید
من بازم معذرت می خوام. نظر خواستی نظر گفتم. می گن عاشق زود ناراحت می شه :)
الافی که می گفتم از نظر وقت و احساس بود. چند سال با هم دوست بمونین و انتخابای بهترو از هم بگیرین و بعدم یا نتونین ازدواج کنین یا اینکه به این نتیجه برسین که دیگه نمی خواین همدیگه رو و اینا. یه سری تاپیک هست توی همین سایت در مورد دوستی دخترا و پسرا و ناراحتی های که ایجاد می شه براشون بعدش. نمی دونم تاپیکاش کجا بود بد نیست بخونی. اما به هر حال تو خودت بهتر می دونی شرایطتتو و خودت بهتر از همه می تونی تصمیم بگیری که چه کار کنی.
اخه نمی دونم چی بگم. یه بار می نویسی که سخت می بینیش و راحت نمی شه بری ازش معذرت بخوای و بعدش می پرسی بهش هدیه بخری بدی یا نه. خوب اگه می تونی ببینینش برو ازش عذرخواهی کن. عذرخواهی هم طولانی لازم نیست باشه که یکی دو جمله که برسونه نمی خوای ناراحت باشه از دستت.
میدونی مغز من یک دفعه خوب جواب میده یک دفعه هنگ میکنه(فکر کنم علایم عاشقی)
میدونی من هنوز قانع نشدم موندم کارام درسته یانه
تاپیک هم اگه پیدا کردم میخونم چشم
سخت دیدن که اصلا نمیبینمش(حالم گرفتست) ساعت های مدرسه هامون هم بهم نمیخوره یعنی نمیتونم ببینمش کلا دارم میترکم
دختر به خوبی اون ندیدم نه درواقع کم دیدم شاید دیگه نبینمش (اگه نبینمش باید به فکر کفنم باشم)
این حرفا رو نزن. کفن چیه این حرفا چیه؟
می دونم دل تو دلت نیست. تازه شایدم ببینیش همه ی حرفات یادت بره. اینا مال عاشقیو جوونیه.
خودتو جمع و جور کن. به این احساست به شکل یه تجربه نگاه کن. یه درک از زندگی. مگه نمی گی هیچوقت همچین احساسی نداشتی؟ پس از زندگی داری چیزای بیشتری می فهمی و بیشتر یاد می گیری.
http://www.hamdardi.net/thread-17296.html
فکر می کنم این باشه تاپیک دلایل منع دوستی دختر و پسر.
همه روزی کفن میپوشن بعضی ها پیری بعضی هاجوانی حالا بستگی به ایشون داره که کفن من در پیری کفنو بپوم یا در جوانی
هیچ وقت همچین احساسی ندالشتم وفکر کنم نخواهم داشت
چشام پر از اشکه دلم پراز غمه
ولی بازم صبر میکنم انتظار انتظار چه واژه ی سختی
به خودت سخت نگیر. عشق هم یه احساسه که باید درکش کرد. نباید انقدر سخت بگیری به خودت. دنیا خیلی بزرگه. بزرگ بزرگ. خیلی بزرگتر از اینی که الان می بینی. همونطوری که الان داری احساس عشقو تجربه می کنی و تاحالا نکرده بودی خیلی چیزای دیگه هم هست که هنوزم نمی دونیشون و حسشون نکردی. پس نگو کفن و این چیزا. بی تابی نکن. یه مقدار به خودت زمان بدی از شدتش و این بی تابی کمتر می شه.
ممنون
خوشم میاد اصلا برای بقیه اعضا مهم نیست یکی از اعضا گفت منتظر تغییر عنوانتیم ومن وبچه ها کمکت میکنیم پس کجاایید؟؟؟
من هم به خودم سخت نمیگیرم ناخواسته گرم میگیره دنیا بزرگه ولی اگه عاشق بشین بنظرتون همه چیز کوچک دوپیش پا افتاده است
می دونم. منم عاشق شدم. همه عاشق می شن. اولین باری هم که عاشق شدم از تو سنم کمتر بود. می دونم دنیا می شه فقط همون کسی که دوست داری. اما بعد از یه مدت زمان شدت احساست کمتر می شه و معقول تر می شه. حداقل از قسمت رنج اور احساست خیلی کمتر می شه. حالا امیدوارم که ببینیش حداقل معذرت خواهی رو بکنی که خودت راحت تر بشی. البته فرق من با تو این بود که سنم کمتر بود و اون شخصو هم دیگه هیچوقت نمی تونستم ببینم واسه همینم قبول کرده بودم که هیچوقت قرار نیست بهش برسم. ولی تو یه خورده حالت بدتره چون هی داری دل دل می کنی که کی اونو ممکنه ببینی.
به هر حال یه کمی بگذره از الانت با لبخند یاد می کنی. از اون شخص هم همینطور. یه کمی به خودت وقت بده. نوشتی ورزش می کنی خیلی خوبه.
موفق باشی گلم.
اره ورزش میکنم (چه فایده اصلا مزه نمیده چون ناراحتم)ازشدتم عشقم کمی کاسته شده ولی بازم میخوامش
اگه دیگه نبینمش؟؟؟
بدترین تابستون عمرم فکر کنم همین امسال باشه مخصوصا این ماه
یک سوال شما چند بار عاشق شدی؟؟
تازه من موندم چه جوری از دوستاش معذرت بخوام ؟(خیلی سخته)
از اون معذرت خواستن سخت است ولی چون عاشقشم انجام میدم ولی دوستاش؟؟؟؟:325:
یک سوال توی این انجمن فقط شما راهنمایی میکنین؟؟
یه کمی به خودت زمان بده حال و وضعت بهتر می شه.
نه بابا. منم مثله خودتم. کارشناس که نیستم. هر کی بخواد تو هر تاپیکی اگه نظری داشته باشه نظر می ده. تو هم روی ارسالهای امروز کلیک کن بالای صفحه هست اسم تاپیک ها میاد و هر نظری داشتی واسه تاپیک ها خواستی نظر بده یا تاپیکای محتلفو بخون و مشکلاتو ببین ببین خیلی هم خوبه حالت :)
حالا اگه دوست نداری از دوستاش معذرت نخواه. از خودش معذرت بخواه و اخرشم بگو که از طرف تو از دوستاشم معذرت بخواد.
خیلی ممنون
امیدوارم شما هم به خواسته هاتون برسید مشکل من اینه بچه های این سایت به بقیه جواب میدن ولی من فقط باید منتظر جواب های شما بمونم
دوست داشتن که نه ولی اخه تقصیر من بود (تاحالا انقدر تو عمرم نگفته بودم تقصیر من بود)
اصلا من موندم اون حاضره حرفامو بشنوه؟؟؟؟؟
میترسم نسبت بهمن حس نفرت داشته باشه؟
خوب گلم من سعی می کنم جواب بی دلیل ندم بهت تا وقتی که لازم نباشه که بقیه بیان برات پاسخ بذارن. ناراحت نشی. من به تاپیکت سر می زنم اما چون که ظرفیت هر تاپیک 50 تاست معمولا و پست ها از 50 که بگذره دیگه باید کم کم منتطر بود که تاپیکو قفل کنن (معمولا حدودای 60 پست که برسه قفل می کنن) سعی می کنم پست کمتر بذارم که بقیه هم بیان پست بذارن جای پستای بقیه رو نگیرم. البته بعد از قفل شدن تاپیک می تونی دوباره یه تاپیک دیگه هم بزنی.
نگران نباش. هیچکسی از هیچکسی به این زودی و راحتی متنفر نمی شه.
به هر حال اوایل تاپیکت پست های خوبی بود. یه بار دیگه نگاه بهشون بکن.
توی سایت در بالای صفحه یه جایی هست که نوشته جستجوی پیشرفته در مطالب تالار. اینجا می تونی تایپ کنی دوستی دختر و پسر و یا اینکه عاشق شدم و تاپیک های مشابه رو ببینی. اون تاپیک دلایل عینی منع دوستی دختر و پسرو هم بخون.
اینجا لینکای مفیدو هم گذاشتم شاید یه وقتی به دردت بخوره
http://www.hamdardi.net/thread-23001.html
پست 10
و
http://www.hamdardi.net/thread-19883.html
اگه می تونی تاپیک رفتار جراتمندانه رو بخون خوبه واست.
موفق باشی :72:
دوست عزیز
در ابتدای تاپیکت اشاره شد که در سیاست های این تالار جایی برای ارائه ی مشاوره جهت دوستی دختر و پسر قرار نداره.
بنابراین انتظار نداشته باش که کارشناسان و مشاوران بیان نظر بدند.
اما من هم به عنوان یک کاربر عادی فقط می تونم بگم:
1- مشکل شما الان دقیقا مشخص نیست، مشکلت در نحوه ی معذرت خواهی هست، یا کنترل احساساتت؟یا چطور با اون خانم حرفاتو مطرح کنی؟
2- برای مشکل اول که نظر داده شد
3- برای بقیه موارد توجه داشته باش که شما هنوز در حال ادامه تحصیل هستی و این روابط و این احساسات می تونه روند زندگی رو برای شما مشکل کنه.
تا وقتی برای اداره ی یک زندگی کاملا آمادگی نداشتی فکر عاشقی رو از سرت بیرون کن.
4- عشق در این سن فقط یک حسه، یک واقعیت عمیق و درونی نیست که بخوای بهش خیلی توجه کنی.
5- ما نمیدونیم چه اتفاقاتی باعث شد فکر کنی عاشق شدی، اما عشق پایدار، شرایطی داره، معیارهایی داره، اصولی داره، در این سن این شرایط و اصول هنوز ایجاد نشده و اگر فکر میکنی شده، پایدار نیست.
6- احتمالا اون خانم در برابر شما موضع گرفته و بر خلاف تصوری که داشتی، به اصطلاح بهت باج نداده، حالا بیشتر مجذوب این اخلاقش شدی و بیشتر به دنبال این هستی که جذب خودت کنی،
بدون به محض اینکه به سمتت بیاد یا احساس کنی به تو کشش داره، ازش سیر می شی.
7- بند 3 را ملکه ی ذهنت کن.
8- همه ی ما این تجربه ها رو پشت سر گذاشتیم بنابراین حرفاتو می فهمیم و میدونیم چی میگیم.
سلام از همه ممنون منظور من این نبود شما نظر ندید منظورم این بود که بقیه دوستان چرا نظر نمیدن
ممنون اقا ارش
اول از همه من نمیخوام باایشون روابط دوست دختر ودوست پسر داشته باشم وفکر میکنم شما بد متوجه شدین یا من بد مطرح کردم
مشکل من اینه که چه جوری موضوع را مطرح کنم؟ وموندم معذرت خواهی از دوستاش رو خودم انجام بدم یا به ایشون بگم ؟؟؟ اصلا ایشون همچین لطفی رو میکنه که درحق من که از طرف من معذرت خواهی بکنه؟؟
درمورد بند3 دو -سه سال دیگه دیپلممو میگیرم و اگه خدا بخواد باایشون ازدواج میکنم (خونه وماشین حله به احتمال زیاد) کار هم با دیپلم یک کاری میگیرم حداقل خرج خردوخوراک در بیاد ودر کنارش هم ادامه تحصیل وبعد از گرفتن مدرک میرم سربازی حالا اینم برام سوال شده ایا خانوادش وخودش با این شرایط موافقن؟؟؟
عشق هم اگه میشه دوستان از دیدگاه خودشون توضیح بدن؟؟
سلام حست رو خوب می فهمم چون من خودم تا چند هفته پیش همین حس رو داشتم و سنمم تقریبا مثل خودت
ببین می دونم سخت ولی باید بتونی باید باور کنی تو یک مردی, همین گونه صحبت کردن ها و از روی ضعف سخن گفتن ها نشون میده خیلی درگیرش شدی مثل خودم. من از تو بدتر بودم حتی چند شب شد که حتی تا صبح نخوابیدم خلاصه زندگیم شده بود اون دختر زندگیم سیاه شده بود تا این که با این سایت آشنا شدم شاید اگه سایت همدردی نبود معلوم نبود الان هزارتا قدم اشتباه رفته بودم
اما می رسیم به قسمت اصلی
ببین عزیز تو الان شرایط ازدواج و حتی نامزدی هم رو نداری
چند هفته صبر کن مطمئن باش آسمون به زمین نمیاد
چند هفته به همین احساساتت فکر کن به سنت فکر کن به آیندت فکر کن
چشمات رو روی دوروبرت نبند ببین کسی بهتر از اون نیست؟
می دونم الان می گی نه و این بهترین دختر و...
کمی فکر کن
سعی کن ازش عذر خواهی کنی
ببین دخترها یه حسی دارن اگه ببینن یه پسری زیاد دوروبرشون می پلکه و خلاصه عاشق سینه چاکشون زیاد محل نمی ذارند سعی کن مثل یه جنتلمن باشی نه کم تر نه بیش تر مثل یه مرد سنگین و باوقار سعی کن طوری رفتار کنی که طرف حساب کار دستش بیاد
می دونم سخت ولی سعی کن وقتی می بینیش دست و پات رو گم نکنی ولی اگه سعی کنی میشه
فقط مواظب ضربان قلب و سرخی چهره و بند اومدن زبون هم باش
اما باز هم می گم هرگز به ازدواج و نامزدی و دوستی فکر نکن
ببخشید شارژ گوشیم داره تموم میشه نمی تونم بقیش رو بنویسم اگه خواستی بگو برات بقیش رو بنویسم
سلام خیلی ممنون
خب باید بگم که این دختر منو جادو کرده تاحالا یک دختر رو اینجوری دوست نداشتم
الان نه ولی دوسال دیگه اره
چند هفته صبر میکنم ولی مشکل اینه که تا ماه پیش تک وتوک میومد بیرون ولی این ماه غیب شده اصلا یک وضعی
چشم فکر میکنم میدونی نمیخوام دیگه با دخترا دوست باشم یک راست میخوام دختر مورد علاقمو پیدا کنم البته اشنایی هم باهاش پیدا کنم چون امسال خیلی از دخترا کشیدم خیلی
کسی بهتر از اون که هست ولی بنظر من این برای من بهتره
حتما ازش عذر خواهی میکنم
بنظر خودم بار اول فقط مغذرت خواهی کنم وبرم وبار بعد یک جوری بهش بفهمونم البته به احتمال زیاد میفهمه که معذرت خواهی دلیلی داشته
به این خاطر میفرمایید به ازدواج فکر نکنم چون ممکنه شکست بخورم:302:
لطفا بقیشو بنویس
باتشکر
آقای نمیدونم عزیز من هم هم سن شما هستم تقریبا البته 19 سالمه در هر حال میخوام با عقیده خودم یه نصیحتی بکنم میتونی اصلا قبول نکنی.شما چه بخوای چه نخوای باید یه روزی ازدواج کنی اما قبل از اون میتونی به خیلی چیزیای دیگه هم فکر کنی مثل درس و کار و پیشرفت در زندگی البته من نمیگم که اگر ازدواج کنی نمیتونی پیشرفت کنی منظورم اینه که هر چیزی قبل از وقتش جز ضرر چیز دیگه ای نداره به جای این مسخره بازیها و عشق و عاشقی ها درست رو بخون تا یه رشته خوب قبول بشی دنیا رو فقط تو کوچتون نبین عزیز دنیا خیلی بزرگتره و موقعیت ها هم خیلی زیادن اول پیشرفت بعد کارای دیگه..........موافق نیستی؟؟
درسته ممکنه پیشرفت رو کند تر کنه ولی ضرر نداره
مسخره بازی؟؟؟؟
درسته اول پیشرفت ولی موندم ایا دختری مثله ایشون پیدا میشه که شما میفرمایید حتی بهتر ولی بازم شک دارم
اصلا من خسته شدم از مجرد بودن میخوام زن بگیرم خودمو از شر مجردی خلاص کنم
مشکل اینه نمیاد بیرون ببینمش حداقل بلکم از سرم پرید
ببخشید دیشب نتونستم کامل بنویسم
خب داشتم می گفتم
عزیزم مطمئن باش هزارتا دختر بهتر از این دختر به پستت میخوره مثل خودم که امروز بایکی از دخترای فامیل آشنا شدم که صد برابر از دختر قبلی بهتر بود .من اسم این حس رو عاشقی نمی ذارم به هزار و یک دلیل اول اینکه ببین ما تو یه سنی هستم که دخترا برامون جذابیت دارن فکر می کنیم با ازدواج و دوستی خیلی از مشکلاتمون حل می شه اما به نظر من واقعیت کاملا برعکس این
دوم اینکه چون ما تو این سن شدید درگیر احساسات می شیم و اگه نتونیم جلوی خودمون رو بگیریم تو آینده نمی تونیم از زیر بار مشکلات بیرون بیاییم، بعضی مواقع باید ترمز احساسات رو بکشیم و کمی فکر کنیم به نظر من بهترین نعمت به یک جوون تو این سن قدرت صبر و تفکر من خودم بعد این جریان ها کلا اخلاقم عوض شده به نظرم عاقل تر شدم
اما صحبت آخر من اینکه عزیزم فکر کن، خودت رو تو عالم رویا به آینده ببر ببین با ازدواج زندگیت چه فرقی می کنه ؟
عزیزم فکر کن هیچ چیز بهتر از تفکر و صبر نیست
خواهش میکنم
دوست من درسته دخترا برامون جذابیت دارن ولی این دختر اوایلش اصلا برای من جذاب نبود یک دفعه این حس اومد وهمین طور که همه دخترا برای من جذاب نیستن تعداد محدودی ولی بازم به پای ایشون نمیرسن
درسته من خیلی فکر کردم احساساتم هم تا حدودی کنترل کردم
میدونی تو عالم رویا چی منو بیشتر از همه حرص میده اینه که اگه یک روزی من باایشون ازدواج کنم(19-20سالگی)
ایشون وقتی تنها میره بیرون کسی مزاحمت ایجاد نکنه چون من خیلی حساس ام وممکنه عواقبی به وجود بیاد برای فرد مزاحم البته هزار مشکل دیگه هم است مثلا من و ایشون ازدواج کردیم ومن کار میکنم ودوتامون دانشگاه قبول شدیم بعد من باید هزینه خونه ودانشگاه رو بدم که فکر کنم بار سنگینی است
یک سوال بنظر شما سن مناسب ازدواج چنده؟