دوستان من نمی دونم اشکال کارم از کجا بوده داستانمو واسه شما بگم شاید شما بتونید کمکم کنید...
قضیه از این قراره که من از یک سال و نیم پیش یه کلاس هنری می رفتم بعد از حدود یک سال از رفتنم به کلاس رابطه نسبتا دوستانه و محترمانه ای با استادم داشتم تا اینکه طی یه اتفاق سر درد دلمون واسه هم باز شد و اون از شکست عشقیش تعریف کرد و منم از آخرین رابطه ام که نا موفق تموم شده بود گفتم. بعد از اون خیلی نسبت به من سمپاتی نشون می داد و به بهونه های مختلف سعی می کرد خودشو بیشتر بهم نزدیک کنه اما من اجازه نمی دادم. تا حدود 2 ماه بعدش که مستقیم بهم گفت دوست داره باهام دوست بشه. منم دوسش داشتم اما به خاطر تفاوت شدید مذهبی و تحصیلاتی و خانوادگی و از همه مهمتر اینکه من هیچ وقت تجربه دوستی نداشتم با هیچ پسری صرفا رابطه های کاری یا از نوع ازدواجی داشتم، این بود که بعد از چند روز گفتم که نمی تونم قبول کنم. اونم قبول کرد و به نظر رسید که همه چیز تموم شده اما بعدش سر جلسه بعدی کلاسم منو بیشتر نگهم داشت و بعد از کلاس ازم خواست که دوباره فکر کنم. گفت به تفاوتهامون احترام میذاره و ما میتونیم یه رابطه عمیق و عاشقانه رو تجربه کنیم و این حرفا. در نهایت من قبول کردم و واسه هم شرط گذاشتیم، من ازش خواستم محدودیتهای منو در نظر بگیره اونم از من خواست تحت هیچ شرایطی کلاس اومدنم نباید قطع بشه من اگر چه نفهمیدم چرا ولی قبول کردم.
گذشت و گذشت تا بعد از سه ماه از دوستیمون نه من دیگه سر کلاس می رفتم نه اون محدوده های من رو حفظ کرده بود. این شد که بعد از کلی بحث و دعوا در نهایت من سر اینکه نمی خواستم رابطه مون به جاهای باریک ! برسه خواستم که هر چی بینمون هست تموم بشه و بهم زدیم.اما چیزی که الان خیلی زیاد منو مشغول کرده اینه که چرا اون با وجود اینکه می دونست من اهلش نیستم انقدر زیاد اصرار به رابطه ای آزاد داشت و اون که – به قول خودش دنبال عمق صفا و صمیمت یه رابطه عاشقانه بود- آخرش فقط و فقط از من ... می خواست و سر همین هم به هم زدیم!
اینم بگم که من به راستگوییش کاملا اطمینان داشتم. اونم از اول گفته بود که محدوده ای رو برای رابطه دختر و پسر قائل نیست ...اما نمی دونم اگر اون واقعا فقط به دنبال هوس بوده چرا من رو انتخاب کرد در حالی که می دونست من دختری نیستم که حاضر به تسلیم باشم. ولی به شخصه دخترای زیادی رو می شناسم که چنین رابطه هایی رو می پسندن و قبول دارن! شما بگید اشکال کجای کارم بوده که راجع به من همچین تصوری کرده؟!