دیگران بهم احترام نمیگذارند و آدم حساب ام نمی کنند

سلام..
سعی کردم خلاصه ای از مشکلم را در عنوان تاپیک مطرح کنم
مسئله اینجاست که دیگران اصلا من را آدم حساب نمیکنند و احترام هم بهم نمیگذارند. به قول روانشناس ام ، اونها میخواهند با غلطک از روی من رد بشن...
یک نمونه اش که همین امروز اتفاق افتاد را عرض میکنم
یک نفر توی یک گروه تلگرام یک سوال درسی پرسید.
من اون سوال رو براش به 2 روش حل کردم و عکس اش رو براش فرستادم...
بعد یک نفر دیگه اومد و فقط یک سری توضیحات پیرامون روش حل سوال داد و فقط جواب نهایی را گفت..

اون شخص سوال کننده از من تشکر نکرد. ولی از شخص دومی تشکر کرد...

من خیلی عصبانی شدم در لحظات اولیه.. و میخواستم برم سوال کننده رو به فحش بکشم... ولی الآن خشم ام یکمی کمتر شده و حالم بهتره...

اما چرا؟ چرا بقیه من رو آدم حساب نمیکنند؟

این اتفاق همین یکبار نبوده... بارها و بارها بوده که من هر وقت صحبتی در این گروه ها کرده ام بقیه هیچ توجهی به من نکرده اند و پیام های دیگران را نقل قول گرفته اند و با آنها حرف زده اند اما به من هیچ توجهی نکرده اند...

علت این آدم حساب نکردن من چیست؟

من هم آدمم... بقیه بهم میگن نظراتت رو ابراز کن ، با بقیه حرف بزن و از ابراز وجود نترس...
ولی آخه وقتی بقیه منو آدم حساب نمیکنن من چی رو ابراز کنم؟؟ این ابراز کردن باعث خواری خودم میشه...
من این همه زحمت کشیدم و راه حل براش نوشتم ولی اون از من تشکر نکرد.

مگه شما همه ی آدمای اطرافتون رو آدم حساب میکنید؟!!!

شده کسی رو نبینید؟ آیا از روی قرض ورزی بوده و یا اینکه اون طرف بد بوده؟ کمبود داشته یا مشکل یا دلیلی داشته که آدم حسابش نکردید؟

اول مشخص کنید دلتون میخواد تو چشم چند نفر آدم باشید. مگه میشه هیچ کس آدمو آدم حساب نکنه!!! حتما کسایی هستن ولی شما اونا رو نادید میگیرید و دلتون میخواد با اشخاص

خاصی ارتباط بگیرید که از قضا اونا شرایط شون متفاوته و باید روش برخوردتون رو تغییر بدید.

به قول خودت از ماست که بر ماست...
از دوستان گرامی خواهش میکنم به جای وقت گذاشتن برای این تاپیک جعلی لینک بالا رو مشاهده کنند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط زندگی خوب

مگه شما همه ی آدمای اطرافتون رو آدم حساب میکنید؟!!!

شده کسی رو نبینید؟ آیا از روی قرض ورزی بوده و یا اینکه اون طرف بد بوده؟ کمبود داشته یا مشکل یا دلیلی داشته که آدم حسابش نکردید؟

اول مشخص کنید دلتون میخواد تو چشم چند نفر آدم باشید. مگه میشه هیچ کس آدمو آدم حساب نکنه!!! حتما کسایی هستن ولی شما اونا رو نادید میگیرید و دلتون میخواد با اشخاص

خاصی ارتباط بگیرید که از قضا اونا شرایط شون متفاوته و باید روش برخوردتون رو تغییر بدید.

---

سلام. ممنون از پاسخ گویی شما
من همه را آدم حساب میکنم. مگر اینکه خلاف اش ثابت شه...
انتظار دارم که بقیه نیز همینطور باشند.. ولی نمیدونم آیا همه اینطوری هستند؟ یا نه؟
راستش نه. تاحالا زیاد نشده که کسی رو نبینم. چون خودم خیلی وابسته و مهرطلب ام و به نوعی به بقیه باج عاطفی میدم.. اما خب گاهی وقتها بقیه یک سری کارهایی کردند که من از اونها خوشم نیومد و باعث شد دیدم بهشون عوض بشه
راستش من دوست دارم عقیده ی خودم رو بقیه هم داشته باشند... یعنی من رو آدم حساب کنند مگر اینکه خلاف اش ثابت بشه..
در مورد ارتباط گرفتن هم درست میفرماید. تا قبل از این من سعی داشتم با خیلی ها ارتباط داشته باشم درحالی که معیارهای من و اون اشخاص در دوستی خیلی متفاوت بود... ولی به تازگی یاد گرفته ام که برای یک دوستی و رابطه ی موفق باید طرفین انتظارات مطابق همدیگه داشته باشند و تعریفشون از دوستی یکسان باشه..
اما با این حال فکر نمیکنم یک تشکر ساده وقتی انجام بشه که بقیه با من دوست باشند.. به هرحال اگر یه آدم غریبه هم توی خیابون به یک ماشین راه بده اون راننده ازش تشکر میکنه ، درحالیکه که اصلا هم رو نمیشناسن و دوست هم نیستند...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Shadman96

به قول خودت از ماست که بر ماست...
از دوستان گرامی خواهش میکنم به جای وقت گذاشتن برای این تاپیک جعلی لینک بالا رو مشاهده کنند.

---

بله.. دوستان عزیزم
لطفا به این مثال واقعی توجه کنید:

ایشون سعی میکنند از اشتباهات قبلی انسان ها یک پتک بسازند و اون پتک را محکم بر سر انسان ها بکوبند ، درحالی که نمیدانند که شاید اون انسان تغییر کرده باشه ..
ایشون نمی دانند که ما انسان ها هممون یک سری اشتباهاتی داشتیم و هیچکدوممون معصوم نیستیم... و بنابراین حق نداریم دیگران را به خاطر اشتباهات گذشته شون سرزنش یا نکوهش کنیم.. چون خودمون عاری از خطا نبوده ایم و نخواهیم بود...
حدیثی از یکی از ائمه هست که میفرمایند:
اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی ، فردا با آن چشم نگاهش مکن ، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی

البته من هنوز هم خطاها و اشتباهاتی دارم اما دارم با قدرت سعی میکنم آنها را برطرف کنم و این برای خودم ارزشمند است...
همینطور که قبلا گفتم من همه را آدم حساب میکنم مگر اینکه خلاف اش ثابت شه
و اینجا خلاف اش ثابت شد...
پس خیلی راحت ایشون رو نادیده میگیرم... به همین سادگی ، به همین خوشمزگی :)

سلام:72:

در مورد اسم کابری قبلیتون و تفکری که دارید و معذرت خواهی ای که کردید، دوست عزیز من هم یک زمانی تفکرم مثل شما بود و گهگاهی عملکردم درکتون میکن و شجاعتتون رو تحسین میکنم:104:.

به نظرم زیاد مهم نیست کی هستید مهم اینه که مشکل دارید. می دونید آدما اغلب این طوری که شما رفتار میکنید رفتار نمیکنن!!!! رفتارتون عجیب و غلط محسوب میشه. موجب تنهایی و

گرفتاری شما میشه. فکر نمیکنم بهش بگن بدبینی شاید بهتر باشه بهتون توضیح بدم نظرمو و اینکه چرا بهتون احترام میذارم. اما با یک اعتراف و من دیگه تغییر کردم نمیشه که انتظار داشته

باشید همه شما رو ببخشن و یک شبه نگاه ها عوض بشه و در هر جمعی راه بدن شما رو. قطعا مدتها باشد تلاش کنید که دوباره دیگران بهتون اعتماد کنن.

شمایی که خودتون نمی تونید به راحتی به دیگری اعتماد کنید این انتظار رو دارید که دیگری زود بهتون اعتماد کنه. با یک ببخشید گفتن!!!! :81: قطعا خیلی ها شما رو به خاطر رفتارهای

بدتون طرد میکنن و خیلی ها دیگه بهتون اعتماد نمیکنن و باید بگم که حق دارن. در واقع خیلی از آدم هایی که میتونستن دوستای خوبی برای شما باشن حالا دیگه نیستن.

ممکنه بگید خب یک آدم بیشعور که من رو نمیفهمه و نمیتونه من رو به خاطر رفتار بچه گانه ای که دست خودم نیست ببخشه همون بهتر که نباشه!!!! میدونم که این رو میگید اما این رو از

سر لج بازی میگید نه بلوغ فکری. شما دوست دارید دوستان زیادی داشته باشید. همون طور که می دونید ما قرار نیست با کل کره ی زمین دوست باشیم همین چند تا دوست اطرافمون رو

داشته باشیم هنر کردیم. پس ما محدودیت داریم تو انتخاب دوست و باید با همین ها که هستن بسازیم و از دستشون ندیم باید برای داشتن دوستان خوب تلاش کنیم. خانواده هم همین

طورن.

شما نهایت با دروغ گویی 5 تا 10 دقیقه وقت یکی رو می گیرید اون فرد میره و دیگه برنمی گرده چون محتاج دوستی با شما نیست اما با صداقت دوستانی رو پیدا میکنید که همیشگی هستن.:72:


تو مباحث روانشناسی مربوط به حوزه شناختی، مسئله ای وجود داره به اسم طرح واره.

طرح واره ها تعداد زیادی هستن فکر میکنم 18 تا که این طرح واره ها کل رفتار و تفکرات ما رو تحت تاثیر قرار میدن. همه ی ما طرح واره های نا کارآمد داریم. ممکنه یک دونه یا چند تا رو با هم

داشته باشیم.

هر وقت دیدید یک رفتاری رو انجام میدید که همواره تصمیم دارید اون رو ترک کنید اما نمیشه و دوباره دفعه ی بعد تکرارش میکنید خب میتونه (تاکید میکنم ممکنه نه مطمئنا) طرح واره ای

نا کار آمد باشه.

به هر حال بگذریم.

اون چه که به نظر میاد اینه که شما خیلی از کمبودهاتون میترسید. اونقدر میترسید که فکر میکنید اگه اونها مشخص بشن همه و همه شما رو تنها میگذارن.

ممکنه من نوعی یا خیلی های دیگه همون کمبودهای شما رو داشته باشیم ولی اونقدر ازش نترسیم که شما میترسید. ممکنه من بگم خب کمبوده دیگه!!!

مثلا من به اندازه ی کافی خوشگل نیستم یا اینکه مثلا من به اندازه ی کافی باهوش نیستم. من به اندازه ی کافی جذاب نیستم و ...

من نمیخوام دوباره مثل گذشته یه مراجع بیچاره رو بذارم گوشه رینگ و بگم خب تو این هستی . اما....

خیلی دلم میخواد بهتون بگم که چقدر معصوم و پاکید و صادقانه دروغ میگید. نمیخواید اما دروغ میگید.

تمام تلاشتون رو میکنید که خودتون رو مخفی کنید اما یک چیزی ته فکرتون نمیذاره. شما از دروغ متنفرید اما همواره دروغ میگید.

طرح واره شما عدم اعتماد نام داره. وقتی یک آدمی به نحوی بزرگ شده که نتونه به دیگری اعتماد کنه سه جور عملکرد رو خواهد داشت.

1- مکانیزم تسلیم : اگه این مکانیزم رو داشتید به همه اعتماد میکردید و خرف هاتون رو میگفتید. چنین افرادی احمقانه به دیگران اعتماد دارن. همین طور افرادی که در این دسته قرار دارن

مکررا خود افشاگری میکنن، این افراد فکر میکنن اگه چیزی رو قایم کنن بالاخره دیگران خواهند فهمید و دست پیش میگیرن و خودشون قبل از اینکه کسی چیزی بپرسه میگن. چیزهایی که به

دیگران مربوط نیست رو تو هر جمعی میگن.

2- مکانیزم مقابله: این افراد به هیچ عنوان به هیچ کس اعتماد نمیکنن. خیلی کم در مورد خودشون میگن و همیشه محتاط هستن. همواره در عذابن و شک و سو ظن دارن.

3- مکانیزم جبران: این افراد در مورد خودشون دروغ میگن و مدام داستان سازی میکنن تا دیگران رو فریب بدن. این افراد در واقع دارن فرار میکنن. اونها میگن خب حالا که من نمیتونم به شما

اعتماد کنم شما هم نباید به من اعتماد کنید. بنابراین من مدام دروغ میگم که شما من رو تنها بذارید.

من نمیخوام به شما برچسب بزنم که این هستید و آن فقط میخوام بهتون بگم اگه نمیتونید رفتارتون رو عوض کنید کافیه به علتش فکر کنید. اگه علنش رو پیدا کنید اون رفتار به نظرتون مسخره

میاد و وقتی چیزی به نظر آدم بد و تحقیر شده بیاد دیگه اون کار رو تکرار نمیکنه.

به نظرم بهتره قدری در تفکراتتون نسبت به خودتون تغییرات ایجاد کنید. خیلی بهتر از قول دادن به من و امثال منه. اگه قبول کنید که به اندازه کافی خوبید ترس هاتون از بین میره.

ممنون.:72:

من هم همه ی آدما رو آدم حساب میکنم:82:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط William

همینطور که قبلا گفتم من همه را آدم حساب میکنم مگر اینکه خلاف اش ثابت شه
و اینجا خلاف اش ثابت شد...
پس خیلی راحت ایشون رو نادیده میگیرم... به همین سادگی ، به همین خوشمزگی :)

---

با سلام
جناب William گرامی

متاسفانه قسمت پایانی پست شما نشانه های خوبی ازیک انسان پشیمان نیست.

شاید دیگران در مورد گذشته شما قضاوت کنند و فکر کنند .اما این رفتار امروز شماست که نشان میدهد واقعا در مورد رفتاری خاص تغییر کرده اید یا خیر

.................................................. ..
کاربران محترم تالار گر مشکلی در پستهای دیگران میبینند از طرق گزینه گزارش پستها اقدام کنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ammin

با سلام
جناب William گرامی

متاسفانه قسمت پایانی پست شما نشانه های خوبی ازیک انسان پشیمان نیست.

شاید دیگران در مورد گذشته شما قضاوت کنند و فکر کنند .اما این رفتار امروز شماست که نشان میدهد واقعا در مورد رفتاری خاص تغییر کرده اید یا خیر

.................................................. ..
کاربران محترم تالار گر مشکلی در پستهای دیگران میبینند از طرق گزینه گزارش پستها اقدام کنید

---

سلام امین عزیز
سپاس از شما. اما به هرحال ایشون هم کار خوبی نکردند
هر چند من هم یکمی از کوره در رفتم و پوزش میخام اما ایشون هم کار خوبی نکردند..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط زندگی خوب

سلام:72:

در مورد اسم کابری قبلیتون و تفکری که دارید و معذرت خواهی ای که کردید، دوست عزیز من هم یک زمانی تفکرم مثل شما بود و گهگاهی عملکردم درکتون میکن و شجاعتتون رو تحسین میکنم:104:.

به نظرم زیاد مهم نیست کی هستید مهم اینه که مشکل دارید. می دونید آدما اغلب این طوری که شما رفتار میکنید رفتار نمیکنن!!!! رفتارتون عجیب و غلط محسوب میشه. موجب تنهایی و

گرفتاری شما میشه. فکر نمیکنم بهش بگن بدبینی شاید بهتر باشه بهتون توضیح بدم نظرمو و اینکه چرا بهتون احترام میذارم. اما با یک اعتراف و من دیگه تغییر کردم نمیشه که انتظار داشته

باشید همه شما رو ببخشن و یک شبه نگاه ها عوض بشه و در هر جمعی راه بدن شما رو. قطعا مدتها باشد تلاش کنید که دوباره دیگران بهتون اعتماد کنن.

---

سلام
بله دقیقا درست میگید
روانشناس من هم میگفت که من صداقت ندارم و همین باعث میشه بقیه بهم اعتماد نکنند

یه جورایی همین اتفاقی که توی تالار همدردی برای من افتاده و هیچ کسی توی تاپیک های من نمیاد ، برای من توی جامعه هم افتاده ، همین اتفاق برای من در محیط دوستان هم رخ داده...
حالا این طرح واره ها رو هیچ وقت نمیتونم ترک کنم؟ یعنی من تا آخر عمر همینطوری خواهم موند؟

نمیدونم چه چیزی رو میخام پنهان کنم... یعنی نمیدونم چه چیزی رو میخام با دروغ گفتن پنهان کنم؟
باید فکر کنم تا بفهمم چی رو پنهان میکنم...

فکر میکنم این عدم اعتماد به خاطر تربیت غلط من بوده... مادر و پدرم خیلی روی رفت و آمدهای من حساس بودن و مدام من رو کنترل میکردن...خیلی کم میشد که اجازه بدن تنهایی برم بیرون یا توی کوچه بازی کنم

به هرحال امیدوارم تغییر کنم
من دارم روی اعتماد به نفس ام کار میکنم...
میدونم که درست میشه
از شما ممنونم خانم «زندگی خوب»
شما خیلی خوب من رو شناختید و دید روشنی از من به خودم دادید...
کار شما واقعا ارزشمنده.. امیدوارم بتونم با کمک شما و بقیه ی دوستان همدردی تغییر کنم و اعتماد دوستانی که بی اعتماد شدند را برگردونم

سلام برنامه های روانشناسی دکتر بابایی زاد رو از شبکه سلامت حتما دنبال کن
امروز ساعت 21 تا22

میتونی بفهمی چه مشکلاتی داری .

سلام ویلیام


روی اتفاقات محیط پیرامون خودت زووم نکن ،،

به رفتار دیگران در مورد خودت حساسیت نشون نده ،،،انسانها آزادند که ما را نقد یا نفی یا تایید کنند ،،،

اگر نیت ما برای کمک به مردم برای رضای خدا باشه ،،،عزت نفس و اعتماد به نفسون بهتر میشه ،،،

شما به دوستتون کمک کردید ،،،،نیتت را بذار که برای خدا این کار را کردی ،،،


سعی کن همدردی نیای!

امسال تمرکزت را بذار کنکور و درس خوندن

در این مدت هم با مشاورت هم مشورت کن ،،( حضوری )






بعضی از اتفاق ها باعث میشه ،،آدم های اطرافت را بهتر بشناسی ،،،

وقت اینو نداری که بیای رفتار دوستت را آنالیز کنی ،،،

از زمانت استفاده کن .

دنیای مجازی را یکسال کنار بذار

:305:

موفق باشی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

سلام برنامه های روانشناسی دکتر بابایی زاد رو از شبکه سلامت حتما دنبال کن
امروز ساعت 21 تا22

میتونی بفهمی چه مشکلاتی داری .

---

ممنون. برنامه رو دیدم
یه سری اصطلاحات خیلی پیچیده میگفتن که فهمش برام سخت بود. در مورد یه چیزی به نام مهار صحبت کردن.. البته من بالاخره نفهمیدم که مهار چیه
ولی برنامه ی خیلی خوبی بود... ممنون از توصیه ی شما..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باغبان

سلام ویلیام


روی اتفاقات محیط پیرامون خودت زووم نکن ،،

به رفتار دیگران در مورد خودت حساسیت نشون نده ،،،انسانها آزادند که ما را نقد یا نفی یا تایید کنند ،،،

اگر نیت ما برای کمک به مردم برای رضای خدا باشه ،،،عزت نفس و اعتماد به نفسون بهتر میشه ،،،

شما به دوستتون کمک کردید ،،،،نیتت را بذار که برای خدا این کار را کردی ،،،


سعی کن همدردی نیای!

امسال تمرکزت را بذار کنکور و درس خوندن

در این مدت هم با مشاورت هم مشورت کن ،،( حضوری )






بعضی از اتفاق ها باعث میشه ،،آدم های اطرافت را بهتر بشناسی ،،،

وقت اینو نداری که بیای رفتار دوستت را آنالیز کنی ،،،

از زمانت استفاده کن .

دنیای مجازی را یکسال کنار بذار

:305:

موفق باشی.

---

سلام باغبان عزیز
امیدوارم حالت خوب باشه
راستش اینکه رفتار دیگران رو آنالیز نکنم خیلی برام سخته چون از وقتی که یادمه اینکار رو میکردم.. همین امروز تعمیرکار اومده بود خونمون و من تمام رفتارهاش رو آنالیز کردم...

میدونی چیه؟ من یکمی توی ارتباط ام با خدا هم مشکل دارم ، رابطه ام با خدا زیاد خوب نیست راستش... از وقتی همش به بن بست میرسیدم یه جورایی خدا رو کنار گذاشتم.. میدونم کار بدی کردم ولی الآن هم حس برگشت رو ندارم..
دو سه بار خواستم دعا کنم ولی حس خوبی بهم دست نمیده... خوشم نمیاد.. برای همین همیشه به بقیه میگم برام دعا کنن

من دوست دارم در رشته ی برق قبول بشم. گرایشی هم که دوست دارم توش قبول بشم یه گرایش نوپا و جدیده که فقط 3تا دانشگاه توی ایران اونو دارن. شریف و تهران و امیرکبیر

دوست دارم خوب درس بخونم تا به هدفم برسم...
سعی میکنم کمتر همدردی بیام..
ولی آخه وقتی میام و حرف دلمو میزنم آروم میشم. میدونم که خیلی کم پیش میاد که کسی بیاد توی تاپیک های من چون همه فکر میکنن من یک دروغگوی متوهم هستم و این تاپیکها همه تخیلات و توهمات منه..