نوشته اصلی توسط
William
سلام بر همه ی شما دوستان عزیز همدردی
امیدوارم حالتون خوب باشه و نماز و روزه هاتون قبول باشه.
بنده رو ممکنه بشناسید ولی خودم را معرفی میکنم. بنده «مددجو» هستم. همان شخصی که مدتی با تاپیک های جعلی خودش نظم همدردی را به هم میزد و قوانین را رعایت نمیکرد
به اینجا نیومده ام تا گارد بگیرم و از خودم دفاع کنم.
زمانی که دارم این مطالب را مینویسم میتوان گفت به مرحله ی پذیرش رسیده ام. اتفاقاتی برایم افتاده است. مثل از دست دادن دوستان صمیمی ، طرد شدن ، مرگ نزدیکان و...
دیگر نمیتوانم دلیل تراشی کنم ، دیگر نمیتوانم بهانه تراشی کنم و همه چیز را گردن دیگران بیندازم ، دیگر نمیتوانم بگویم دیگران با من بد رفتار میکنند.
بلکه باید با خودم روبرو شوم. آری ، من یک بیشعورم.
من با همه چیزهایی که در وجودم هست روبرو شده ام. پوچی ، بی شخصیتی و از زیر بار مسئولیت در رفتن. و از همه مهمتر ، عدم صدافت....
عدم صداقت من مشکلی بوده که همیشه و همه جا همراه من بوده. حتی دوستانی که در همدردی هستند میدونند که من توی خیلی از تاپیک هام صادق نبودم. البته نمیدونم چرا ولی به نظرم یکی از مهم ترین دلایلش این بوده که میترسیدم یک دوست یا آشنا این تاپیک را در اینترنت ببیند و بلافاصله بگوید آهان. این فلانی است. شناختمش
راستش چون خودم اینطوری هستم فکر میکنم بقیه هم اینطوری هستند. مثلا وقتی یک نفر تاپیک میزند و در مورد مشکلاتش میگوید بلافاصله ذهنم ناخودآگاه در میان افراد فامیل جستجو میکند و میبیند چه کسی شرایطش مشابه صاجب تاپیک است. و بعد به خودم میگویم حتما این خانم ، خانم فلانی است که فامیلمان است
در واقع من به مشکل بدبینی مبتلا هستم و به نظرم یکی از علل عدم صداقت من بوده
عدم صداقت من در رفتار و عمل هم هویداست. روانشناسم به من میگوید آدمها در رفاقت حس مشترک میخواهند. ولی به نظرم من بلد نیستم این حس را به آنها بدهم...
به هرحال ، کلام آخر خودم را میگویم:
اینجانب ، با نام مستعار مددجو ، اعلام بی شعوری میکنم. من صادقانه به خاطر تمام آزار و اذیتهایی که به شما کاربران همدردی رسانده ام پوزش میطلبم
هم اکنون با فروتنی از همه ی شما اعضای همدردی میخواهم در جبران خسارتی که به بقیه وارد کرده ام مرا یاری کنند. باشد که انسانی باشعور شوم و بتوانم نقصهای اخلاقی خودم را برطرف کنم...
علاقه مندی ها (Bookmarks)