چطوری با اندوه جدایی زندگی کنم؟

سلام
دیگه دارم به زانو در میام. یکساله که داغدارشم. هر شب به فکرشم. چرا این رنج من تموم نمیشه. خدایا چرا چرا. یکساله که پیش خدا رفته ولی من هنوز بی قرارم.

بچه ها من خیلی از زندگی خسته شدم. روزهای بدون ایشون برام سرد و تاریکه. یکی به من بگه چطوری این دوری و رنج رو تحمل کنم. میدونم که روح ایشون هم اصلا این وضعیت ناراحتی منو دوست نداره. به خدا خسته شدم.

من هر راهی که به ذهنم می اومد برای آرام کردن خودم استفاده کردم ولی هنوز بی تابم. مخصوصا که من به شدت دچار استرس پس از سانحه شدم. و به شدت اتفاقات در تاریخها و روزهای مشخص یادم هست. و اضافه کنید مکانها و اسمها.

سلام
بنظرتون الان چطور دوستان راهنماییتون کنن؟!!!
ایشون که میفرمایید کی هستن؟!!!!
چه سانحه ایی؟!!!!!
چیستان مطرح میکنید یا توقع دارید خود بازدید کنندگان حدس بزنن؟!!
اگر میشه واضح تر بفرمایید
با اه و ناله نباشه بهتره چون اینطوری سردرگم میشن..
ایشالا حالتون خوب میشه بزودی..

- - - Updated - - -

سلام
بنظرتون الان چطور دوستان راهنماییتون کنن؟!!!
ایشون که میفرمایید کی هستن؟!!!!
چه سانحه ایی؟!!!!!
چیستان مطرح میکنید یا توقع دارید خود بازدید کنندگان حدس بزنن؟!!
اگر میشه واضح تر بفرمایید
با اه و ناله نباشه بهتره چون اینطوری سردرگم میشن..
ایشالا حالتون خوب میشه بزودی..

ممنون از شما آقای amf66
من به دلیل غرور و نوع شخصیتم اصلا خوشم نمیاد پیش کسی آه و ناله کنم و گمان نمی کنم نوشته هام با آه و ناله بوده باشه ولی خب بالاخره من هم آدمم و شاید واقعا ناخواسته و یه جورایی انفجار احساسیم باعث شد که نوشته هام اینطور به نظر بیاد.

سوال من در رابطه با مرگ عزیزانه. چطور میشه آدم زندگی کنه، لبخند بزنه در حالیکه داغ عزیز دیده؟ خیلی وارد جزئیات زندگیم نمیشم چون واقعا بازگو کردن همین مسئله هم برام با بغض همراهه.

ممنون میشم اگه از تجربه و نحوه مواجهه با این اتفاق برام بگید.

هر روز 45 دقیقه گریه کن، روی بالشتت گلاب یا عطر گل نرگس یا یاس بپاش تاشبا خواب آرومی داشته باش،هر وقت تصویر کسی که داغدارشی تو ذهنت میاد فکر کن یه تلویزیون داره تصویر رو نشون میده خاموشش کن یا فکر کن تلویزیونی داره نشونش میده و پشت یه وانته و از تو دور میشه،روح مرحوم رو شاد کن با خوندن قران براش

مهرآیین جان

شما با رفتن ها و جدا شدن ها کنار نمی آیید

تاپیک قبلیتون هم در مورد همسر سابقتون هست که شما سفت و سخت نشستی می گی منتظرم برگرده
شاید بد نباشه با یک روانکاو صحبت کنی و ریشه اش را پیدا کنی
چرا جدا شدنها اینقدر برات سخت و تمام نشدنی هست

با سلام

لینک زیر با با دقت مطالعه فرمایید :

http://www.hamdardi.net/thread-823.html

مرسی آخیش جان، واقعا پستت نکته جالبی داشت و ذهنمو به سمت آرامش بخشی بعضی از گیاهان برد. من تا به حال اصلا به فکرم خطور نکرده بود که از دمنوشها استفاده کنم. البته چون به بعضی از رایحه ها حساسیت دارم نمی تونم از گلاب و گل نرگس و یاس استفاده کنم ولی بجاش از منتول استفاده میکنم. با قرآن خوندن خیلی موافقم ولی الان بیشتر دوست دارم قرآن گوش کنم. شیدا جان فکر کنم منو با خانم مهرایران اشتباه گرفتی. اتفاقا منم اولین بار که اسمشون رو دیدم گفتم چقدر جالب، چقدر اسمش شبیه اسم کاربری منه. فرشته مهربان عزیز واقعا به خوندن همچین تاپیکی احتیاج داشتم و فکر کنم باید خیلی دقیق بخونم و مطالعه اش باید با فکر و تامل همراه باشه. کلا من مشاوره های مدیر همدردی رو خیلی قبول دارم چون ایشون هم روانشناس هستند و هم فرد مذهبی هستند.