گستاخ شدن همسرم در فحاشی در قبال سکوته من.تحملم تموم شده...
سلام دوستان ..سال نو مبارک
احتمالا قبلا هم تاپیک های منو دیدین..من خیلی رو خودم کار کردم اصلا عمل و یا حرفی که بخاد همسرم رو عصبانی کنه که مجبور بشه توهین کنه و به اصطلاح قاطی کنه و فحشهای رکیک بده انجام ندادم ولی....به این نتیجه رسیدم که همسرم مشکل روحی روانی داره...بدبینه و منتظر آتو گرفتن از خونواده بدبخته منه
مشکل اصلیه من بددهنی و فحاشیه ایشونه..می دونم تو زندگیه همه حرف و سخن و کدورت پیش میاد ولی فحاشی کردن اصلا منطقی نیس..میدونین من هر موقع که فحاشی می کنه سکوت می کنم باورتون نمیشه سرکوچکترین اتفاق و یا حرفی که به مذاق آقا خوش نمیاد سیل فحش های رکیک و بسیار بد رو بار خونوادم میکنه و من سکوت می کنم...بعدشم موقع ارامش وقتی میگم فحش نده میگه دوست دارم ناراحتی برو خونه بابات.. همین...و من به خاطر فرزند دو سالم مجبور همچنان سکوت کنم و به زندگی ادامه بدم چون هرچی بیشتر لج کنم حرف نزنم و قهر کنم بدتر میکنه..نمونش امسال به خاطر یه حرفی که بابام زد و به مذاق آقا خوش نمیومد ما رو مسافرت نبرد قرار بود بریم ویلای بابام که نرفتیم. البته حرف بدی بابام نزد (پارسال عموی من نیومده بود بازدید عیدما رو پس بده بابام هم عید اومد خونه ما گفت خونه عموت نمیرین ما هم گفتین نه چون نیومده پارسال...آقا کلی بهش برخورده که واسه چی اون برا من تعیین تکلیف میکنه و .....) کلا آدم بدبین و مریضیه و منتظر گرفتن آتو
وقتی فحش میده فرو میریزم هزاربار میخام جدا بشم ولی به خاطر بچه ام نمیشهو اقعا برام این گستاخیش غیر قابل تحمل شده و نمی تونم تحمل کنم واقعا باید چیکار کنم؟