با تناقضایی که تو زندگی میبینم چیکار کنم؟
سلام دوستای خوب همدردی.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
راستش مدتی هست به یه سری تناقضات رسیدم تو وجود خودم که حسابی کلافم کرده و هرچی هم بیشتر بش فک میکنم بیشتر بی نتیجه میمونم.
شدیدا نیاز دارم یکی کمکم کنه و بهم بگه راه درست کدومه.
من به تازگی 24 سالم شده و دانشجوی کارشناسی ام. مجردم و شغل هم به طور پاره وقت دارم. در کل راضیم از زندگیم و تنها چیزی که اذیتم میکنه تنهایی هست که خب یه نیاز طبیعی بین همه جوونای هم سن و سال منه که مجرد هستن.
مشکل من اینجاست که نمیدونم چطوری باید به چیزایی که میخوام برسم. از طرفی قانون جاذبه رو تا یه حدی باور دارم. فک میکنم با فکر کردن به چیزایی که دوس دارم و رویا پردازی میتونم به دست بیارمشون البته این به این معنا نیست که تلاش نکنم. از طرفی هم میگم باید همه چیزو بسپرم به خدا و زیاد بش فک نکنم چون شنیدم به هرچی زیاد فک کنی خدا ازت میگیرتش؟!؟! سوالی بود چون اینو شنیدم و بعدم یه سری چیزا و ماجرا ها دیدم که احساس میکنم درسته اما مطمئن نیستم. کلا وجودم پره ار تناقض. میدونم قرار سرزنش شم اما به جون میخرم چون واقعا ازین شرایط خسته شدم.مثلا چند روزی نماز میخونم و میگم بهتره هرچی میخوام از خدا بخوام و بعد با دیدن بعضی آدما و زندگیشون نا امید میشم. آدمایی که رنگی از خدا و نماز و دین تو زندگیشون نیست اما خیلی خوشبختن و ب هرچی خواستن رسیدن. البته اینجور مواقع خودمو با این حرفا که آخر هممون خاکه و هرچیم تو این دنیا خوشبخت باشی باز ممکنه تو یه لحظه همه رو از دست بدی راضی میکنم اما باز پرم از تنش. بدجوری دنبال یه تلنگرم واسه زندگیم اما پیداش نمیکنم. میخوام یا اینوری شم یا اونوری.
ته دلم میخوام برم سمت خدا چون میدونم با اون آرامش دارم. اما این انگیزه کافی نیست برام.
میشه بگید چیکار کنم؟ شما برا رسیدن به هدفاتون چیکار کردین؟
قانون جذبو قبول دارید؟
رابطتونو چطوری با خدا خوب کردید؟
چطور هم وقت خوشی به فکرشین هم وقت ناخوشی؟
من احساس میکنم یکم که حالم خوش میشه خدارو یادم میره..
خواهش میکنم اگه کسی کمکی از دستش بر میاد به دادم برسه.همین الانشم خیلی دیره برا شروع..