مشاوره برای رفع کدورت بین من و همکلاسی ام

سلام

دانشجوی ارشد دانشگاه دولتی هستم
همچنین شاگرد درسخون و نمره الف و احتمالا این قضیه باعث بروز حساسیتهایی شده

یکی از اقایان همکلاسم سر میانترم ترم قبل ازم خواست جواب یه مسله را براش sms کنم!!!!
و من جواب دادم شرمنده

از اون موقع این پسره ناجور با من لج شده و تا توانسته منو پیش بقیه خراب کرده در ضمن اینکه اتش بیار قضیه قبلی ام بوده

از تابستان کار ازمایشگاهی دارم که خوشبختانه تابستون اقا نبود
تو ازمایشگاه هر نفر یا دو نقر یه کمد وسایل و تجهیزات دارن که هر کسی برا خودش کلید داره ولی بدون کلید هم باز میشن و در حالت عادی درهاشون بسته و قفل هست

یه مدت کارم تو ازمایشگاه تعطیل شده و ولی ایشون مدتی که من نبودم کارشون شروع شده چند روز قبل برا یه کار وچک رفتم آز دیدم 4 تا درهای کمد من کاملا باز هستن موقع بیرون امدن بهش کفتم
....و....(صاحبان قبلی کمد من )کار از مایشگاه انجام میدن ؟!! اخه در کمد من باز مونده
گفت این کمد ها ماله تو نیست منم از قبلی ها اجازه دارم که از وسایل شون استفاده کنم
کفتم این کمد ها را استاد راهنما به من داده و اگه وسیله ای بر میدارید در کمد را ببندید
که گفت ماله تو نیست و تو هیچی نمی تونی بگی (خلاصه خیلی بی ادبانه جواب داد )
منم زود امدم بیرون

(البته این یه رسم عادی بچه هاهست که کاهی به چیزی نیاز دارن و از وسایل هم بر میدارن ولی بعد میزارن سر جاش و در را با همان روش بی کلید قفل می کنند )

مشکل من :
یه مدت دیدگه من باید برم آز و این اقا واقعا کم عقل هست و ازش رفتارهای احمقانه انتظار میره
با توجه به اینکه کار ازمایشگاه یه کار خطرناکه و نیاز به دقت و تمرکز زیاد داره من می خوام این اقا
را ارام کنم فقط و فقط برای تامین امنیت روحی و بخصوص جانی خودم و امنیت محیط اطرافم

می خوام برم با استاد راهنمای خودم یا ایشون صحبت کنم
هر دوشون از رابطه خیلی شکراب من و بقیه خبر دارن و میدونم پشت سر من حرفهایی به اساتید گفته اند

(((خدا را شاهد میگیرم من هیچ بدی در حق این پسره نکردم و حتی پشت سرش هم حرفی نزدم حتی قبل قضیه تقلب ایشان با من رفتارهای بدی داشت که من به روی خودم نمی اوردم و عادی باهاش رفتار می کردم )))

به استاد بگم من واقعا نمی دونم چرا ایشان از من ناراحته و اگه ممکنه با اقا صحبت کنید و ازش بپرسید شاید ناخواسته باعث ناراحتی ایشان شدم و اگه موضوعی هست که من گناهکارم حاضرم از ایشان عذر خواهی کنم

و با خودم گفتم هر چی گفت می پذیرم و عذر خواهی می کنم تا قضیه تمام شود

دوستان خوب همدردی و مشاوران محترم سایت
پیشاپیش ازتون تشکر میکنم برا وقتی که گذاشتید و مطالب منو خواندید

واز شما می خوام که برام پاسخ بگذارید و لطفا کلی نگید (مثلا مدیرت کن .سیاست داشته باش و...)
خواهش می کنم ریز بفرمایید که چه کار کنم ؟ چی بگم ؟ و چطوری رفتار کنم ؟

و آیا اصلا روش من روش درستی هست ؟ یا حتی روش بهتری برای حل این قضیه پیشنهاد دهید

من یه زن 35 ساله هستم
ورودی ما کلا 4 نفر هستن که اون سه نفر یه گروه هستن در مقابل من یکی
یه بار استادم بهم گفت چون شما دو سطح مختلف هستید و سطح شما (یعنی من )خیلی بالاتر از انها هست (منظورش از نظر درسی بود )

اون سه نفر متولد 69-70 هستن
حالا اون دونفر به نوعی الان می خوان از در دوستی با من همراه شوند ولی این اقا نه

یه تاپیک هم قبلا داشتم که اگه مطالعه کنید شاید بهتر باشه
http://www.hamdardi.net/thread-38300.html

سلام.
الان تاپیک قبلی شما رو هم دیدم. متوجه نمیشم چطور یک خانم سی و چند ساله تا این حد میتونه از روابط اجتماعی بی‌اطلاع باشه!
بهتره در مورد تاپیک قبلی (و گذاشتن برگه روی صندلی تا خودش بیاد برداره) صحبتی نکنم. همینقدر بگم که به راحتی می‌تونستید فایل یا تصویر مقالات رو از طریق یکی از صدها برنامه مختلف ارسال کنید!

کلاس اول مگه می‌رید که می‌گید برم به استاد شکایت کنم؟! می‌دونید چنین رفتاری چقدر باعث تخریب وجهه عمومی شما خواهد شد؟

"یک گروه در مقابل من هستن و من بالاتر از همه هستم" بی‌معناست. شما دانشجو هستید و مشغول کار گروهی. می‌تونید از وجود استاد استفاده ببرید و نتیجه پژوهش یا مقاله رو به اسم خودتون ثبت کنید. هرکس هم نمیخواد خب نمیخواد. اجباری نیست.

شما به راحتی میتونستید سر جلسه امتحان جواب پیام رو ندید و بعدا بگید ندیدم(نشنیدم) به جای اینکه چنین جوابی بدید. می‌تونستید کمک کوچکی به ایشون بکنید و توضیحی بدید؛ فوقش مراقب تذکر می‌داد. میتونستید کمک نکنید و بعد از امتحان بگید ببخشید من نمی‌تونم تقلب برسونم. میتونستید...

استادی داشتیم که به شوخی میگفتند زندگی دانشجویی؛ کمونیستیه. همه چیز مشترکه. مثلا صبح توی خوابگاه اولین کسی که بیدار میشه، بهتر از همه لباس میپوشه :) من یادمه فقط جلسه اولی که رفتم کارگاه از وسابلی که خودم خریده بودم استفاده کردم. بعد از اون دیگه معلوم نبود کدوم مال کیه؛ حتی روپوش! یا توی دانشگاه ما رسم بود که دانشجوها بعد از پاس کردن دروس، کتابها رو روی قفسه‌های عمومی میزاشتن تا بقیه بردارن.
اونوقت شما برداشتید کمد آزمایشگاه رو مال خودتون کردید. الان هم طوری از "امنیت محیط اطراف" صحبت میکنید انگار توی چرنوبیل هستید و ایشون هم آماده حمله انتحاری! نمی‌گم وارد شوخی و صحبت همکلاسی‌های جوونتر بشید؛ اما این رفتار هم فقط خودتون رو اذیت میکنه. مردم نه شیفته شما هستند و نه از شما متنفر!
عموم همکلاسیهای شما بچه‌هایی هستن میان دانشگاه؛ فقط چون روال عادی زندگیشون ایجاب میکنه. با هم گپ میزنن، وقت میگذرونن و اگر چیزی جالب بود بهش توجه می‌کنند. اصراری هم ندارن که با هم رقابت کنند و نمره بیست گرفتن رو مایه افتخار نمیدونن. ویژگی غالب دانشجوهای تمام دنیا همیشه اتحاد(دوستی) و اهمیت دادن به هر چیزی غیر از درس بوده. متاسفانه دانشگاه رو با مدرسه اشتباه گرفتید.

تنها چاره اینه که اهمیتی ندید و کاری نداشته باشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahasty

سلام.
الان تاپیک قبلی شما رو هم دیدم. متوجه نمیشم 1-چطور یک خانم سی و چند ساله تا این حد میتونه از روابط اجتماعی بی‌اطلاع باشه!
بهتره در مورد تاپیک قبلی (و گذاشتن برگه روی صندلی تا خودش بیاد برداره) صحبتی نکنم. همینقدر بگم که به 2-راحتی می‌تونستید فایل یا تصویر مقالات رو از طریق یکی از صدها برنامه مختلف ارسال کنید!

کلاس اول مگه می‌رید که می‌گید برم به استاد شکایت کنم؟! می‌دونید چنین رفتاری چقدر باعث تخریب وجهه عمومی شما خواهد شد؟

"3-یک گروه در مقابل من هستن و من بالاتر از همه هستم" بی‌معناست. 4-شمادانشجو هستید و مشغول کار گروهی. می‌تونید از وجود استاد استفاده ببرید و نتیجه پژوهش یا مقاله رو به اسم خودتون ثبت کنید. هرکس هم نمیخواد خب نمیخواد. اجباری نیست.

5-شما به راحتی میتونستید سر جلسه امتحان جواب پیام رو ندید و بعدا بگید ندیدم(نشنیدم) به جای اینکه چنین جوابی بدید. می‌تونستید کمک کوچکی به ایشون بکنید و توضیحی بدید؛ فوقش مراقب تذکر می‌داد. میتونستید کمک نکنید و بعد از امتحان بگید ببخشید من نمی‌تونم تقلب برسونم. میتونستید...

استادی داشتیم که به شوخی میگفتند زندگی دانشجویی؛ کمونیستیه. همه چیز مشترکه. 6-مثلا صبح توی خوابگاه اولین کسی که بیدار میشه، بهتر از همه لباس میپوشه :) من یادمه فقط جلسه اولی که رفتم کارگاه از وسابلی که خودم خریده بودم استفاده کردم. بعد از اون دیگه معلوم نبود کدوم مال کیه؛ حتی روپوش! یا توی دانشگاه ما رسم بود که دانشجوها بعد از پاس کردن دروس، کتابها رو روی قفسه‌های عمومی میزاشتن تا بقیه بردارن.
اونوقت شما برداشتید کمد آزمایشگاه رو مال خودتون کردید. الان هم طوری از "امنیت محیط اطراف" صحبت میکنید انگار توی چرنوبیل هستید و ایشون هم آماده حمله انتحاری! نمی‌گم وارد شوخی و صحبت همکلاسی‌های جوونتر بشید؛ اما این رفتار هم فقط خودتون رو اذیت میکنه. مردم نه شیفته شما هستند و نه از شما متنفر!
عموم همکلاسیهای شما بچه‌هایی هستن میان دانشگاه؛ فقط چون روال عادی زندگیشون ایجاب میکنه. با هم گپ میزنن، وقت میگذرونن و اگر چیزی جالب بود بهش توجه می‌کنند. 7-اصراری هم ندارن که با هم رقابت کنند و نمره بیست گرفتن رو مایه افتخار نمیدونن. ویژگی غالب دانشجوهای تمام دنیا همیشه اتحاد(دوستی) و اهمیت دادن به هر چیزی غیر از درس بوده. متاسفانه دانشگاه رو با مدرسه اشتباه گرفتید.

تنها چاره اینه که اهمیتی ندید و کاری نداشته باشید.

---

سلام
ممنون که برام وقت گذاشتی:72:

1- خیلی کلی گفتی لطفا وارد جزییات شو یعنی چی از روابط اجتماعی بی اطلاع هستم ؟!!!!

2-بله می تونستم ارسال کنم به شرط اینکه اون از من بخواد(نمی دونم چرا اینقدر سطحی می خونید )
در ضمن اینکه من اینجا در این تاپیک مساله دیگری را مطرح کردم نمی دونم چی شده که در مورد اون قضیه حرف را پیش کشیدی !

3و-4-هیچکدام ما گروهی کار نمی کنیم هر کسی برا خودش کار انجام میده برا پایان نامه اصلا کار گروهی نداریمدر هیچ دانشگاهی کار گروهی در پایان نامه معنی نداره
معنی این چیزی که تو گیومه نوشتی واضح نیست
اشاره کرده بودم از نظر درسی ار بفیه بهترم و اشاره کردم که همین عاملی برا موضع کیری اونا در مقابلم هست نمی دونم این چیه داخل گیومه نوشتی !

5- سر جلسه سوال را پرسید من برگه ام را طوری گرفتم که ببینه ( البته مساله سخت بود و حل کردنی خب کسی که هیچی نخونده باشه نمی تونه با نگاه از دور بنویسه که من تقصیری ندارم وقتی با زمینه صفر امده سر جلسه ) اومدم بیرون اس داد ج ندادم دو سه بار زنگ زد
بعد هم هرگز در موردش با من حرف نزده که من بخوام بگم پیامت راندیدم
سر جلسه امتحانی که 4 نفر هستیم من چطور جواب بدم که استاد نبینه !!!!
در ضمن اینکه مگه من گلابی ام که با موبایلم تقلب برسونم !!!!!اکه استاد متوجه میشد پای منم گیر بود شماره ام بود من جواب را فرستاده بودم منم همراه ایشون باید می رفتم کمیته انظباطی

6- باورت میشه دور اول که خوندم نفهمیدم که چرا اونی که زودتر بیدار میشد بهتر لباس می پوشید :58:
منم خوابگاه بودم از وسایل هم بر میداشتیم دیگه نه تا این حد :81: که صبح که طرف خوابه ماتواش را بپوشی بری سر کلاس
یعنی مانتو را بشوری اتو کنی فردا یکی دیگه برش داره و بپوشه ؟! این کار برا یکی دوبار میشه انجام داد ولی ن همیشگی

من اشاره کرده بودم که هر کسی کمد وسایل داره کلید داره در کمدها همیشه بسته هست (
حتی بچه ها روپوش را میذارن کمد خودشون که کسی برنداره ماسک و دستکش و عینک مخصوص هر کسی برا خودش تو کمدش داره و من ندیدم مال هم را بردارن
یکی از بچه ها قفل کمدش خراب بود در کمد بسته میشد ولی قفل نمی شد از خونه قفل اورد و عوض کرد
در پست اول این مطلب را کاملا تشریح کردم احتمالا چون طولانی نوشتم از روش رد شدی و بهش توجه نکردی

7-اینجا دیگه خییییییییییییلی منو ناراحت کردی :47::54::54:
من از نمره 20 گرفتن حرفی نزدم از افتخاراتم یا احیاناا برتریهام به اون چیزی نگفتم حنی گفتم با کارایی که کرده حاظرم ازش عذر خواهی کنم ولی شما بازم زدی به بیراه
ویزگی کدام دانشجو ها دوستی هست ؟ دختر پسرا را منظورت بوده ؟که می خوان با هم دوست شوند :311: من که بین همین 3 نفر که به خونم تشنه اند را این ویژگی را ندیدم هر کدام به نوعی سعی کنند اون یکی را تیغ بزنند (دیدم رفتارهاشون را نسبت به هم)
رفتارهای بچه های کارشناسی را هم نسبت به هم دیدند هزار رنک دارن در ظاهر با هم خوبن ولی پشت سر نه فقط می خوان یه چیزی اتو بگیرن برن پشت سرش بخندند و دست بندارن

من اگه نمره الف شدم دلیلش تلاش خودم نیست دلیلش تنبلی بیش از حد بقیه هست که یه ذره هم حاظر نیستن به خودشون زحمت بدن
منم کتابهای انگلیسی ام را نمی خوانم (با اینکه زبانم خیلی خوبه ) اما مثالهای حل شده اش را نگاه میکنم ولی اونا نه حتی جزوه استادرا هم نمی خونند 60-70در صد سوالات از جزوه خود استاد هست که اونا به همین سوالات مشابه جزوه هم نمی تونتد پاسخ بدن حالا این وسط من مقصر هستم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟

با سلام:72:

خانم كمال عزيز اگر اجازه دهيد خواستم نظرم را دوستانه بيان كنم .

حقيقتا ضعف روابط عمومي در خيلي از ما وجود دارد و هر كدام در شرايطي از اين موضوع اطلاع مي يابيم كه برايمان درسر ساز مي شود و با مشكل مواجه مي شويم .

مثلا شما با همكلاسي ها و همگروهي هايتان .... ديگري با خانواده و ... به مشكل برمي خوريد.

به هر حال همه نياز داريم كه مهارتهاي ارتباطي را بايد فرا بگيريم و ضعفها را برطرف كنيم.

همه ي آدمها آنطور كه مي خواهيم رفتار نمي كنند اما ما بايد هميشه رفتار بهتري با آنها داشته باشيم و توانايي مديريت رفتار با افراد مختلف كه به هر عنوان در مسير زندگي ما قرار مي گيرند داشته باشيم . رفتار درست ما واقعا بر رفتار ديگران با ما تاثيرگذار است.

بنابراين تمركز شما بهتر است بر روي كسب مهارتهاي خودتان و تحليل رفتار خود باشد نه تعامل شما با يك فرد خاص .... ديروز همكلاسي دختر در تاپيك قبلي ... امروز اين آقا ......... فردا؟؟؟

در مورد مسئله ي تقلب شما هيچ وظيفه اي نداريد به كسي كه درس نخوانده تقلب برسانيد .

به نظرم بهتر بود تمام حواس خود را براي پاسخگويي به سوالات امتحاني معطوف مي كرديد و درخواست تقلب رساني را نايده مي گرفتيد و وانمود به نشنيدن مي كرديد.

كمي عجيب است كه در كار گروهي با نارضايتي تمام از كمك كردن به ديگران صحبت و شكايت مي كنيد اما سر جلسه ي امتحان كه معيار سنجش آموخته هاي فردي است راضي به نشان دادن برگه امتحاني خود به همكلاسي شده ايد .

اميدوارم به نكاتي كه دوستان در مورد رفتار بهتر شما اشاره داشته اند توجه لازم نشان دهيد .

- - - Updated - - -

با سلام:72:

خانم كمال عزيز اگر اجازه دهيد خواستم نظرم را دوستانه بيان كنم .

حقيقتا ضعف روابط عمومي در خيلي از ما وجود دارد و هر كدام در شرايطي از اين موضوع اطلاع مي يابيم كه برايمان درسر ساز مي شود و با مشكل مواجه مي شويم .

مثلا شما با همكلاسي ها و همگروهي هايتان .... ديگري با خانواده و ... به مشكل برمي خوريد.

به هر حال همه نياز داريم كه مهارتهاي ارتباطي را بايد فرا بگيريم و ضعفها را برطرف كنيم.

همه ي آدمها آنطور كه مي خواهيم رفتار نمي كنند اما ما بايد هميشه رفتار بهتري با آنها داشته باشيم و توانايي مديريت رفتار با افراد مختلف كه به هر عنوان در مسير زندگي ما قرار مي گيرند داشته باشيم . رفتار درست ما واقعا بر رفتار ديگران با ما تاثيرگذار است.

بنابراين تمركز شما بهتر است بر روي كسب مهارتهاي خودتان و تحليل رفتار خود باشد نه تعامل شما با يك فرد خاص .... ديروز همكلاسي دختر در تاپيك قبلي ... امروز اين آقا ......... فردا؟؟؟

در مورد مسئله ي تقلب شما هيچ وظيفه اي نداريد به كسي كه درس نخوانده تقلب برسانيد .

به نظرم بهتر بود تمام حواس خود را براي پاسخگويي به سوالات امتحاني معطوف مي كرديد و درخواست تقلب رساني را نايده مي گرفتيد و وانمود به نشنيدن مي كرديد.

كمي عجيب است كه در كار گروهي با نارضايتي تمام از كمك كردن به ديگران صحبت و شكايت مي كنيد اما سر جلسه ي امتحان كه معيار سنجش آموخته هاي فردي است راضي به نشان دادن برگه امتحاني خود به همكلاسي شده ايد .

اميدوارم به نكاتي كه دوستان در مورد رفتار بهتر شما اشاره داشته اند توجه لازم نشان دهيد .

کمال عزیز.
متوجه مشکل شما میشم..در صمن باید گفت جو دوران ارشد در دانشگاه خیلی با کارشناسی فرق داره.شاید بشه گفت دوستی خاصی وجود نداره و به علت کمی جمعیت و متاسفانه حالت رقابتی بودن جو صمیمانه ای برقرار نیست,
می بخشید شما خیلی به رفتارها حساس شده اید.تنها برخورد شما با .ناملایماتی که وجود داره بی تفاوتیه.اگر با اون آقا همگروه نیستید و کار خاصی رو با هم انجام نمیدید بهتره از ذهنتون سانسورش کنید.اصلا هم موضوع رو با استاد مطرح نکنید چون کلا نمیشه رفتار اساتید را پیش بینی کرد)البته من شناختی از استادشما ندارم(
چونرفتار دانشجوها با هم به استاد مربوط نمیشه.مگر زمانیکه باید از خود دفاع کنید.
اصلا هم عذر خواهی نکنید..هیچ وقت هم انتظار نداشته باشید که همه رفتار خوبی با شما داشته باشند.
در ضمن دوسال ارشد مثل باد میگذره بهتره تمرکزتون روی پایان نامه و مقاله باشه..این موضوعات خیلی گذرا هستند.ذهنتون رو در گیر نکنید.