به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array

    استادم به من بی احترامی می کنه (من یه زن هستم )

    35 سال دارم و 2 تا بچه دارم که دانشجوی ارشدم شاگرد اول کلاسم استادام
    من و یکی دیگه از دانشجو ها که 22- 23 سال سنش هست با یه استاد پایان نامه داریم

    موضوع از این قراه که این خانم خیلی تنبل و از زیر کار درو و البته خیلی سر و زبون دار تشریف دارن و من با وجود زندگی مشترک و دو تابچه خیلی به درس علاقه مندم و بسیار خودکار و متکی به خود

    2ماه قبل این خانم به من اس داد که فلان مقاله را ______که باید خودمون سرچ میکردیم و برا استاد میبردیم ____ داری جواب دادم 0k و بعد اس داد ok یعنی چی ؟ میگم داری ؟ اگه داری فردا برام بیار
    (قبلش من برا خودم و اون پرینت میگرفتم و بهش میدادم ) منم بعد 2 ساعت بهش اس دادم فردافلش بیار ازم بگیر

    فرداش با هم کلاس داشتیم بعد کلی بی احترامی و داد سر من و اصلا به من اجازه حرف زدن نمیداد باشد رفت پیش استاد با اه و گریه و اینا
    بعد یه رب منم رفتم و چون فلاش نیاورده بود پرینت را بهش دادم خلاصه هر چی میتونست از من بد گفت به استاد (جلو خودم) و اصلا اجازه حرف زدن به من نمیداد و حتی یه بار به استاد گفتم ازش 5 دقیقه وقت بگیرید من از خودم دفاع کنم که باز هم نشد که از خودم دفا کنم و البته من ادم ارومی هستم


    خلاصه استاد طرفش را گرفت(خیلی با سیاست و نرم )

    حالا روزایی که با این استاد کلاس داریم من میرم با استاد هماهنگ میکنم استاد میگه به خانم... اطلاع بده منم بهش اس میدم یا بهش بگو بیاد مقاله ام بگیره منم اس میدم در صورتی که همانطور که من برا ساعت کلاس و مقاله و.... میرم پیش استاد اونم باید خودش خودکار بره ولی اون خیلی زرنگ و از زیر کار دررو هس

    چن روز قبل کلاس داشتیم (کلاسمون دونفره دانشجو داره )20 دقیقه از ساعت کلاس کذشته بود نیامد
    استاد گف بهش زنگ بزن گفتم شمارش پاک شده ندارم . خود استاد بهش اس دارد بعد 2 دقیقه امد
    دوبارهساعت کلاس با استاد هماهنگ کردم استاد گف بهش بگو گفتم فردا باهاش کلاس دارم بهش میگم استاد نه قبلش بگو شاید کار داشته باشه ولی من دیگه بهش نگفتم (شمارش را نداشتم)

    باهاش کلاس داشتم چیزی نپرسید منم چیزی نگفتم و امدم خانه

    شب ساعت 9 استادم زنگ زده میگه بهش در مورد کلاس نگفتی ؟؟؟؟!!!!!!!!!

    اخه چرا من باید بهش بگم ؟ خانم چرا نمیاد از من بپرسه ؟ چرا اس نمیده و بپرسه ؟

    اخه استاد تو چرا شان خودت را میاری پایین تو مکه وکیلش هستی که از من باز خواست میکنی؟
    منو گذاشته نوکر دربست خانم!!!!!!
    مقاله می خواد به من چه ؟ مگه خودش نمی تونه برا مقاله را از استاد بگیره ؟(همانطور که من میرم میگیرم می خونم و باتسلط کامل میرم پیش استاد)
    حالا من بهش بگم و سفارش بکنم برو بگیر و تاره وقتی گرفته مقاله را اصلا با خودش نیاورده دست خالی امده نشسته
    اخه استاد به جای توبیخ من به این خانم بگو کو مقاله ای که قرار بود بخونی ؟


    اینقدر حرص خوردم از دست این استادم به خدا خواب و خوراک ندارم
    همه ارامشم رفته به زنگی و بچه هام نمی تونم برسم
    امتحان خیییییییییای سخت دارم که نمی تونم بخونم



    حالا به نظرتون فردا که دانشگاهم برم به استاد چی بگم ؟
    بهش بگم به این خانم یه چیزی بگو
    منو مامور رسیدگی و پیگیری به این خانم نکن
    از اون روز بحث پیش استاد این خانم به من زنگ و اس نداه وفقط من بودم که بهش اس دادم زنگ ردم چون استاد میگفته

    حام خیلی بده منو هم راهنمایی کنید

  2. 3 کاربر از پست مفید کمال تشکرکرده اند .

    danger (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), بارن (سه شنبه 01 اردیبهشت 94), دختر بیخیال (سه شنبه 01 اردیبهشت 94)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    با سلام خدمت مادر پرتلاش

    اول اینکه خب بهتون حق میدم ، باوجودی که وظایف همسری و مادری دارین ولی سعی میکنید در کارهای درس و دانشگاه اونم در مقطع ارشد با وجود این همه درس و پروژه موفق باشید.
    بدون داشتن این وظایف این کارها همش پر از استرسه دیگه چه برسه که آدم هم مادر باشه هم همسر؛پس واقعا خسته نباشید


    درمورد مشکلتون من زیاد متوجه نشدم یعنی الان شما دو نفره پروژه دونفره برداشتین؟ درمقطع ارشد که پروژه ها نمیتونه دونفره تعریف بشه! اگه رشته شما اینگونه است که میتونه پروژه دو نفره تعریف بشه ، خب اول باید در انتخاب همگروه دقت میکردین و شخصی و انتخاب میکردید که واقعا میدونستین بخشی از کارها و انجام میدند و باری بر دوشتون اضافه نمیکنند بلکه یک باری کم میکنند.

    من از قوانین رشته شما اطلاعی ندارم ولی اگه امکانش و دارید و میتونید ،میتونید برید به استادتون بگید شما متاهل هستید و دو فرزند هم دارید ، وقتتون درحد کارهای پروژه ی خودتون هست و وقت اینکه به کارهای شخص دیگری برسید و ندارید ، چون غیر از درس خوندن ،وظایف دیگری هم دارید برای همین وقت پیگیری کردن و اطلاع دادن به همگروهتون و ندارید ، لطفا به ایشون بگید که درخصوص کارهای خودشون ، بعلت مشغله های زیادی که شما دارید ،خودشون اقدام کنند.

    ولی در اصل اگه همگروه هستید ، خب معمولا استاد اطلاعات لازم و به یکی از همگروهان اطلاع میدهد ، و هردو باید شماره های همدیگه و داشته باشند و بهمدیگه اطلاع دهند.چون کار گروهیست و نتیجه ی خو ب و بدش به نفع و ضرر هردوست.

    بنابراین وقتی استاد بشما اطلاع میدهند که باید به خانم فلانی اطلاع دهید، و شما هم قبول کردید پس باید اطلاع میدادید حتی اگه همگروهتون نبودند.
    اگه نمیگفتن اطلاع دهید یا شما قبول نمیکردید که اطلاع دهید حق باشما بود ، شما وظیفه ای نداشتید و اگه اطلاع میدادید لطف شما رو میرسوند.ولی در صورت درخواست استاد و پاسخ استاد باید اطلاع میدادید.

    ولی در کل اینطور هم که من از نوشته هاتون متوجه شدم شما گویا فرد پرتلاشی هستید و دوستتون و فرد سواستفاده گر و کم تلاشی میبینید و الان حس میکنید برعکس تلاش زیاد شما و تلاش کم ایشون ، ایشون جایگاه برتری نسبت به شما در ذهن استاد دارند و برای همین حس فریب خوردگی و مورد سواستفاده قرار گرفتن دارید.

    من خودم چون تو کارهای پژوهشی و تحقیقاتی خیلی پرتلاشم معمولا دوستان زیادی داشتم که دوست داشتن باهام همگروه بشند ، من هم از اینکه تمام کارهای گروه و من انجام بدم و بقیه فقط نتیجه اش و ببینند خیلی احساس نارضایتی میکردم. قبلا خیلی منفعل بودم و تمام کارهای گروه و انجام میدادم و بقیه ام استفاده میبردند فقط.

    ولی جدیدا یاد گرفتم یا گروه نشم یا اگه گروه میشم افراد پرتلاش و انتخاب کنم ، و خودم کارها و مدیریت کنم، یعنی اول کارها و تقسیم بندی میکردم و ازش همگروهم یا همگروهیام یسری کارهای کوچیکی و اول میخواستم انجام دهند و تاریخی هم معین میکردم اگه از پس کار برمی آمدند و سر موعد انجام میدادند بعنوان همگروهی برای کارهای بعدی انتخابشون میکردم ولی اگه میدیدم انجام ندادن اول اجازه میدادم مشکلش و بگه اگه بهانه بود قبول نمیکردم ولی اگه واقعا متوجه بشم مشکل واقعی داشته بهش فرصت دوباره میدم ، بعد از اون کارش و ارزیابی میکنم معمولا کیفیت کارها خوب نیست ، حتی برای بهتر شدن کیفیت کار باز راهنماییشون میکنم که فلان کار هم انجام بدید . یعنی برعکس قبلا که خودم همه کارها و انجام میدادم ، بهشون آموزش میدادم چکار کنند؛ اینطوری حتی خودشون چون کار هم یاد میگرفتن خودشون خوششون هم می آمد.

    همگروه اینطوری پیدا کردن خوبه ، کسی که بدونی حرف گوش کنه، میتونی بهش اعتماد کنی ، میدونی کار انجام میده یهو الکی با بهانه زیر قولش نمیزنه! خصوصا وقتی میگید پرتلاش هم هستید سعی کنید کسی و انتخاب کنید که مثه خودتون باشه و هدفش هم با شما یکی باشه. اینطوری نتیجه بهتری میگیرید ، نیازی نیست علم و دانشش در سطح شما باشه اگه کمی هم پایینتر بود ولی پرتلاش بود قبولشون کنید چون اینطوری حداقل میدونید که اگه در زمینه ای اطلاع نداره تلاش میکنه که مطلع بشه ، سربار شما نمیشه.خودش آدم خودجوشیه و خودش از پس کارهاش بر میاد.

    درحال حاضر هم اگه فکر میکنید یک تنه از پس یک کار دونفره بر نمیاین؛ به استادتون بگید بعلت مشغله های زیاد از پس کارهای یک شخص دیگر دیگه برنمیاین ، ترجیح میدید که کارتون و تک نفره پیش ببرید. لزومی نداره با کنایه حرفتون و بزنید، منطقی و آروم و روک حرفتون و بزنید. مطمعنا استاد باوجودیکه شما هم شاگرد پرتلاشی هستید و هم ازدواج کردید وقتی مشکل و عنوان کنید قبول کنند.

    ولی اگه مشکلتون صرفا یک پیام کوتاه و یک اطلاع رسانی کوچک است بنظرم کمی حساسیت بخرج میدید ، اینطور موقع ها برای اینکه حتی بگید اطلاع دادم یک پیامک بهشون بدید.و حرف استاد و منتقل کنید. یا اگه استاد ازتون درخواستی داشتن اگه شماره ندارید و فرصت اطلاعرسانی ندارید بگید نمیتونید و شماره اشون و ندارید.

    ولی درکل یادبگیرید ، در انتخاب همگروه دقت بیشتری داشته باشید و همینطور مدیریت کار و حتما برعهده بگیرید و سعی کنید همگروهتون و با مدیریت درست وادار به انجام بخش مربوطه بکنید.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  4. 3 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    danger (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), کمال (سه شنبه 01 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 01 اردیبهشت 94)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر بیخیال نمایش پست ها
    با سلام خدمت مادر پرتلاش

    اول اینکه خب بهتون حق میدم ، باوجودی که وظایف همسری و مادری دارین ولی سعی میکنید در کارهای درس و دانشگاه اونم در مقطع ارشد با وجود این همه درس و پروژه موفق باشید.
    بدون داشتن این وظایف این کارها همش پر از استرسه دیگه چه برسه که آدم هم مادر باشه هم همسر؛پس واقعا خسته نباشید


    درمورد مشکلتون من زیاد متوجه نشدم یعنی الان شما دو نفره پروژه دونفره برداشتین؟ درمقطع ارشد که پروژه ها نمیتونه دونفره تعریف بشه! اگه رشته شما اینگونه است که میتونه پروژه دو نفره تعریف بشه ، خب اول باید در انتخاب همگروه دقت میکردین و شخصی و انتخاب میکردید که واقعا میدونستین بخشی از کارها و انجام میدند و باری بر دوشتون اضافه نمیکنند بلکه یک باری کم میکنند.

    من از قوانین رشته شما اطلاعی ندارم ولی اگه امکانش و دارید و میتونید ،میتونید برید به استادتون بگید شما متاهل هستید و دو فرزند هم دارید ، وقتتون درحد کارهای پروژه ی خودتون هست و وقت اینکه به کارهای شخص دیگری برسید و ندارید ، چون غیر از درس خوندن ،وظایف دیگری هم دارید برای همین وقت پیگیری کردن و اطلاع دادن به همگروهتون و ندارید ، لطفا به ایشون بگید که درخصوص کارهای خودشون ، بعلت مشغله های زیادی که شما دارید ،خودشون اقدام کنند.

    ولی در اصل اگه همگروه هستید ، خب معمولا استاد اطلاعات لازم و به یکی از همگروهان اطلاع میدهد ، و هردو باید شماره های همدیگه و داشته باشند و بهمدیگه اطلاع دهند.چون کار گروهیست و نتیجه ی خو ب و بدش به نفع و ضرر هردوست.

    بنابراین وقتی استاد بشما اطلاع میدهند که باید به خانم فلانی اطلاع دهید، و شما هم قبول کردید پس باید اطلاع میدادید حتی اگه همگروهتون نبودند.
    اگه نمیگفتن اطلاع دهید یا شما قبول نمیکردید که اطلاع دهید حق باشما بود ، شما وظیفه ای نداشتید و اگه اطلاع میدادید لطف شما رو میرسوند.ولی در صورت درخواست استاد و پاسخ استاد باید اطلاع میدادید.

    ولی در کل اینطور هم که من از نوشته هاتون متوجه شدم شما گویا فرد پرتلاشی هستید و دوستتون و فرد سواستفاده گر و کم تلاشی میبینید و الان حس میکنید برعکس تلاش زیاد شما و تلاش کم ایشون ، ایشون جایگاه برتری نسبت به شما در ذهن استاد دارند و برای همین حس فریب خوردگی و مورد سواستفاده قرار گرفتن دارید.

    من خودم چون تو کارهای پژوهشی و تحقیقاتی خیلی پرتلاشم معمولا دوستان زیادی داشتم که دوست داشتن باهام همگروه بشند ، من هم از اینکه تمام کارهای گروه و من انجام بدم و بقیه فقط نتیجه اش و ببینند خیلی احساس نارضایتی میکردم. قبلا خیلی منفعل بودم و تمام کارهای گروه و انجام میدادم و بقیه ام استفاده میبردند فقط.

    ولی جدیدا یاد گرفتم یا گروه نشم یا اگه گروه میشم افراد پرتلاش و انتخاب کنم ، و خودم کارها و مدیریت کنم، یعنی اول کارها و تقسیم بندی میکردم و ازش همگروهم یا همگروهیام یسری کارهای کوچیکی و اول میخواستم انجام دهند و تاریخی هم معین میکردم اگه از پس کار برمی آمدند و سر موعد انجام میدادند بعنوان همگروهی برای کارهای بعدی انتخابشون میکردم ولی اگه میدیدم انجام ندادن اول اجازه میدادم مشکلش و بگه اگه بهانه بود قبول نمیکردم ولی اگه واقعا متوجه بشم مشکل واقعی داشته بهش فرصت دوباره میدم ، بعد از اون کارش و ارزیابی میکنم معمولا کیفیت کارها خوب نیست ، حتی برای بهتر شدن کیفیت کار باز راهنماییشون میکنم که فلان کار هم انجام بدید . یعنی برعکس قبلا که خودم همه کارها و انجام میدادم ، بهشون آموزش میدادم چکار کنند؛ اینطوری حتی خودشون چون کار هم یاد میگرفتن خودشون خوششون هم می آمد.

    همگروه اینطوری پیدا کردن خوبه ، کسی که بدونی حرف گوش کنه، میتونی بهش اعتماد کنی ، میدونی کار انجام میده یهو الکی با بهانه زیر قولش نمیزنه! خصوصا وقتی میگید پرتلاش هم هستید سعی کنید کسی و انتخاب کنید که مثه خودتون باشه و هدفش هم با شما یکی باشه. اینطوری نتیجه بهتری میگیرید ، نیازی نیست علم و دانشش در سطح شما باشه اگه کمی هم پایینتر بود ولی پرتلاش بود قبولشون کنید چون اینطوری حداقل میدونید که اگه در زمینه ای اطلاع نداره تلاش میکنه که مطلع بشه ، سربار شما نمیشه.خودش آدم خودجوشیه و خودش از پس کارهاش بر میاد.

    درحال حاضر هم اگه فکر میکنید یک تنه از پس یک کار دونفره بر نمیاین؛ به استادتون بگید بعلت مشغله های زیاد از پس کارهای یک شخص دیگر دیگه برنمیاین ، ترجیح میدید که کارتون و تک نفره پیش ببرید. لزومی نداره با کنایه حرفتون و بزنید، منطقی و آروم و روک حرفتون و بزنید. مطمعنا استاد باوجودیکه شما هم شاگرد پرتلاشی هستید و هم ازدواج کردید وقتی مشکل و عنوان کنید قبول کنند.

    ولی اگه مشکلتون صرفا یک پیام کوتاه و یک اطلاع رسانی کوچک است بنظرم کمی حساسیت بخرج میدید ، اینطور موقع ها برای اینکه حتی بگید اطلاع دادم یک پیامک بهشون بدید.و حرف استاد و منتقل کنید. یا اگه استاد ازتون درخواستی داشتن اگه شماره ندارید و فرصت اطلاعرسانی ندارید بگید نمیتونید و شماره اشون و ندارید.

    ولی درکل یادبگیرید ، در انتخاب همگروه دقت بیشتری داشته باشید و همینطور مدیریت کار و حتما برعهده بگیرید و سعی کنید همگروهتون و با مدیریت درست وادار به انجام بخش مربوطه بکنید.
    ممنون از پاسختون خیلی دلگرم شدم

    پایان نامه ما یه نفره هست و این یه درس دیگه هست که باید مرتب براش مفاله ببریم و توضیح بدیم چی کار کرده و نتیجه چی شده باید بگم که هر دوی ما باید ( اجبارا )این درس را با این استاد بگیریم چون پایان نامه با این استاد داریم و ما هیچ انتخابی برای استاد راهنما و همگروهی نداریم فقط اساتید هستن که حق انتخاب دارن و می دونم استادم خیلی دوست داشته که من پایان نامه باهاش بردارم (اینو صد در صد مطمئن هستم)


    استاد به من میگه بهش خبر بدم
    چرا به اون نمیگه ساعت کلاس را از من بپرسه
    دختره میره اتاق استاد میگهاستاد کی کلاس داریم ؟
    استاد بهش بگه از خانم فلانی (من ) بپرس _ (کلاسهای مشترک دیگه هم با این خانم دارم استاد بهش بگه سر کلاس که با هم بودید چرا ازش نپرسید)_ نه اینه ساعت 9 شب به من زنگ بزنه و در لفافه اینو بیان کنه که چرا بهش خبر ندادی ؟

    استادم فقط یه بار به من زنگ زده و اونم دیشب بوده به خاطر این موضوع ولی می دانم که خیلی بشتر به این خانم زنگ زده و برا کارا باهاش حرف زده

    مقاله ای که خود دختره باید پیگیر باشه و از استاد بگیره استاد به من میگه بهش بده و در حالی که همون موقع استاد بهش زنگ زد برای یه کار دیگه من میگم :
    1-دختره خودش باید پیگیر باشه
    2-استاد شما که داری بهش زنگ میزنی خب بهش بگو بیا مقاله را ازت بگیره یا بهش بگو از خانم کمال بگیر (استاد میدونه که ما باهم قهریم چرا به من میگه بهش بگو !!!!!!!!)

    سر کلاس استاد رو کرد به من گف مقاله را بهش دادی گفتم استاد اس دادم فلش بیار و نیاورد دختره می گه من اوردم کمال چییییییییزی نگففففت !!!! من از کجا بدونم تو کیفت فلاش داری اخه بایدبکی که فلش دارم چی می خواستی بهم بدی عین ... امده و رفته چیزی هم نگفته خب
    استادم بهش گف بیا اتاقم بهت بدم
    تازه جلسه بعدش هم که مقاله را داشت با خودش نیاورده و من می خوندم و توضیح میداد استاد چیزی بهش نگف کو مقاله ؟ خوندیش؟ چرا نیاوردی؟
    و البته قبلا هم همینطور دست خالی بی مقاله امده سر کلاس و استاد هم سکوت کرده
    ولی وقتی اون از مقاله می خونه من مقاله دستم هست و از روش هم خوندموگاهی استاد سوال میکنه اون نمی تونه جواب بده که استاد از من میپرسه و من کامل جواب میدم


    مشکل من یه اطلاع رسانی کوچک نیس
    مشکل اینه که من شدم پادو برا این خانم مرتب کاراش را باید پیگیری کنم بهش بگم کی بیاد -چی بیاره -کجایی دیر کردی-براش در مورد یه مطلب توضیح بدم - همه اشکالاتش را رفع کنم

    ولی باید خودکار این کارا را بکنم و خانم هنوز نپرسیده من برم جلو
    دوس دارم استادم بهش بگه به فلانی (من ) مراجعه کن منو به خاطر تنبلی و سهل اگاری اون توبیخ نگنه
    استادم داره شخصیت وغرور منو خیلی محکم لگد کوب میکنه

    من نمیدونم باید با ایشون چی کار کنم این خانم بسیار خودخواه و بی ادب هست و مرتب حق را به خودش میده و اصلا حاضر به گوش کردن و شنیدن حرف طرف مقابل نیس ( گاهی فکر میکنم طرفم از جنگل امده بیرون و اصلا هیچی نمی فهمه خییییییییییلی خودخواهه) و البته خیلی خوش ظاهر و زبون بازه تند و تند کلمات را ردیف میکنه و حرف میزنه
    ودر کل خوش سر وزبون هست ولی بی نهایت تنببببببل و خوددددددددخواه

    حالا هر توصیه ای در مورد این هم گروهی که نصیبم شده بفرمایید استفاده می کنم
    من تا اصلا کار گروهی علمی انجام ندام
    ( فقط اشپزی و تفریح و..... با گروه کار کردم)

  6. کاربر روبرو از پست مفید کمال تشکرکرده است .

    danger (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    خانم کمال کاملا درکتون میکنم . منظورتون چیه ؟ چون من هم با افرادی از این دست برخورد کردم . هم کلاسی داشتم که وقت نمی کرد حتی لای کتاب رو باز کنه . ولی برای ارایش مفصل همیشه وقت داشت . و انتظار داشت بقیه همه کارهاش رو بکنند .

    نمیشه کاریش کرد فقط بیخیال بشید و به امور خودتون برسید .

  8. 4 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    danger (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), کمال (سه شنبه 01 اردیبهشت 94), بابک 1369 (شنبه 05 اردیبهشت 94), دختر بیخیال (سه شنبه 01 اردیبهشت 94)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    از متنتون هم میشد فهمید که شما دلخوری از دوستتون بردل دارید.

    اینکه استاد هم میدونند دلخور و قهر هستید، شاید برای همین هست که قصد دارند یجوری شما دونفر باهم آشتی بدهند، دلخوری بین دو دوست گاهی پیش میاد، اما بنظرم بهتره که استاد یا اطرافیانتون متوجه نشند، اصلا صورت خوشی نداره چون این دلخوری ها زودگذره و از بین میبره و دوباره تبدیل به دو دوست میشید.

    میدونم صد درصد در حال حاضر کار شما که متاهل و مادر هم هستید خیلی بیشتر از دوست مجردتون هست ولی باز هم شما که از زندگی خویشون اطلاع ندارید شاید از روی تنبلی نباشه و واقعا کاری داشته باشند.

    ولی درکل، بنظرم اگه واقعا توضیح مقاله برای ایشون وقت شما رو زیاد میگیره و اجباری هم نیست به استاد نشون ندید از روی دلخوری از ایشون به ایشون اطلاع نمیدید، یبار دیگه استاد از شما کاری خواستن که وقت گیر بود و مرتبط با کارهای ایشون بود ، خیلی محترمانه بهشون از شرایطتون بگید و ازشون بخواین که فقط کارهایی که مرتبط با شماست و ازتون بخواین و کارهاییی که مربوط به خانم فلانیست و بخودشون واگذار کنند و همینطور بهشون بگید شما اینقد کارهاتون زیاده میتونید تایید کنید که همینطور که میدونند شما وظایف همسری و مادریتون هم دارید، برای همین شاید همین اطلاع رسانی ها یا همین وقت گذاشتن و بفکر این بودن که مقاله فلان و بکسی دیگه ای بدید و توضیح هم بدید و ندارین.
    یعنی شاید خیلی اوقات حتی یادتون بره که باید مقاله ای بخانم فلانی میدادین، چون اینقد کارهاتون زیاده و فکرتون در آن واحد باید چند جا باشه که نمیتونید دیگه بفکر کارهای دیگران هم باشید، برای همین ترجیحا ایشون و بشما لینک نکنند و خودشون پیگیر کاراشون باشند مثلا زمانی که مقاله ای و میخواین، خودشون بیاین و بگیرند چون شما بعلتی که خودتون نیاز ندارین، ممکنه فراموش کنید ،بنابراین یشون که نیاز دارند باید یادآوری کنند!

    خیلی راحت میتونید حرفتون و به استاد بزنید حرف واقعا غیر منطقی هم نیست ولی من احساس میکنم شما بعلتی که با دوستتون قهر هستید، دارید رفتار استادتون و با رفتار ایشون با دوستتون و مقایسه میکنید که بنظرم کار زیاد درستی نیست ، من احساس میکنم استاد شما قصد دارند شما که شاگرد فعالی هستید، این علم و دانشتون در اختیار دوستتون هم قرار دهید، یجورایی شیوه اموزش و تربیتیشون احتمالا اینگونه است.

    اگه ایشون مرتبا از شما تعریف کنند و شمارو بزنند تو سر شاگرد دیگه اشون ممکنه ایشون سرخورده بشه و بیشتر پسرفت کنه.
    شما که فعال هستد و خودجوش، پس از شما خیالشون راحته، میمونه دوستتون، ایشون قصد دارند با کمک شما شاگردشون فعالتر کنند
    .

    این استدلال و برداشت من از حرکت استادتون هست، اینکه شما به دوستتون کمک کنید هم خیلی خوبه و لطف شمارو نشون میده، من خودم همیشه میگم آدم باید زکات علمش و پرداخت کنه.:)

    حالا من نمیدونم دوست شما چه رفتاری دارند که باعث حس دافعه در شما شده، ولی درمورد مشکلتون خیلی راحت با صحبت محترمانه با استاد میتونید حل کنید.
    درمورد بازخواست نکردن ایشون هم شما که اطلاع ندارید که شاید در حضور شما نمیگند، جداگانه در حضور خودشون تنها بهشون گوشزد میکنند.

    کلا برخی استادا کل کلاس و باهم ارزیابی میکنند، من هم این ترم همچین استادی دارم، من کل عیدم و گذاشم هیجا هم نرفتم فقط روی کارهای این استادم وقت گذاشتم بعد عید شد، همه از تفریح برگشتن دستیار استاد نتیجه کارهامون خواست، خب انجام نداده بودن دستیار استاد هم گفتن، اگه کلاس در یک سطح نباشه استاد عصبانی میشند و دعوا میکنند، همه کلاس گروه بشید و کارها و انجام بدید، همه که میدونستن من تقرییا نصف کارها و انجام دادم، از من میخواستن باهاشون گروه بشم ، منم قبول نمیکردم، چون تقریبا چهل- پنجاه درصد کار و انجام داده بودم و فقط پنجاه- شصت درصد دیگه مونده بود و تعداد اونا بیشتر بود! انگار ده نفر قرار بود پنجاه-شصت درصد کار و انجام بدند منم یک نفره چهل- پنجاه درصد کار و انجام دادم، خب اگه زودتر میگفتن کار من کمتر میشد. اما بعدش که دیدم یجورایی بنفع خودمه، اولا وقتم کمه نمیتونم یکنفره بقیه کار و انجام بدم، دوما اگه من این همه زحمت بکشم نهایت استاد همه و باهم میبینند و نمره منم مثه بقیه میشه.
    سوما تا آخر سال تحصیلیم باید لقب عقده ای بودن به یدک بکشم :) ( انگار چون حاضر نبودم زحمتم و به بقیه بدم و یجورایی بنظرم تقسیم کار خیلیییییی غیر منصفانه بود و بنرمی بقیه ازم دارند سواستفاده میکنند و داشتم برای وقت خودم و زحمتم ارزش قایل میشدم، انشان عقده ای هستم )

    روی این حساب ترجیح دادم، گروه بشم که هم بتونم بکارهای دیگه ام برسم، هم الکی اجازه ندم چهار دانشجوی حالا بقول شما تنبل وجه ام و جلوی استاد و دستیار استاد خراب کنند!

    حالا بنظرم شما هم بد نیست سیاست داشته باشید، وقتی استاد میگند اطلاع بدید، یک پیام کوتاه بنویسید که استاد گفتن فلان کار انجام شود و بهتون اطلاع بدم، همین! اینطوری شما متن پیام و دارید نمیتونند بگند اطلاع داده نشد.

    یا برای توضیح مقاله ای اگه واقعا وقتتون و میگیره بگید ممیتونید ولی اگه وقت دازید بگید به استاد که پس خودتون باهاشون هماهنگ کنید ازم بپرسند.

    یا اگه مقاله ای خواستن بگید علاوه بر فلش آوردن یادآوری هم بکنند.

    اینطوری ایشون و مجبور کردید که برای کارهای خودشون، خودشون پیش قدم شوند، از طرفی روی استاد هم زمین ننداختید و ایشون نمیتونند شمارو توبیخ کنند چون کار سپرده شده انجام شده.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  10. 3 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    danger (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), کمال (سه شنبه 01 اردیبهشت 94), اعجاز عشق (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    سلام دوست گرامی

    اول از همه خوشحالم به خاطر موفقیت ها تون.

    در مراوداتمون گاهی مجبوریم با افرای سر و کله بزنیم که دارای خصوصیات اخلاقی نامطلوبی هستند که اون در حقیقت ناشی از فقر یک سری ارزش های اخلاقی است .این ما هستیم که باید حواسمون باشه دچار و گرفتار بازی های این افراد نشویم و چه بهتر که بتونیم اثر گذاری داشته باشیم.

    با توجه به مثالتون در مورد فلش کارت اونچه که به ذهن من می رسه رفتار درست این بود که به ایشون ممقاله را می دادید و متذکر می شدین دفعات بعد خودشون باید وپیگیر کارهاشون باشند و شما وظیفه های در قبال ایشون ندارید.
    در این حالت شما رفتار جرات مندانه داشتید و هیچ آتویی هم دست استاد و همکلاسی تون نداده بودید.

    در مسایل دیگه هم حرفتون را با احترام به همکلاسیتون بگید .

    اما در مورد استاد به ایشون نه نگید بگویید من اوامرتون رو انجام می دم استاد چون هیچ هزینه ای برای من نداره اما به نظرتون آیا بهتر نیست کمی این خانوم خودشون پیگیر کاراشون باشن به زور حل دادن ایشون فکر نمی کنید برای خودشون هم بد باشه؟این نمونه کوچکی از زندگی است حالا من و شما کار ایشون را راه بندازیم توی زندگی می خوان چه کار کنند؟


    خودتون رو در حد همکلاسی تون نیارید نخواهید که مثل اون رفتار کنید. خودتون باشید به جاش حالا که مجبورید با اون همکلاس باشید ایشون را با خودتون همراه کنید. روش اثر بذارید. ایشون آدم ضعیفی هستند. و احتیاج به کمک دارند. از این دید نگاه کنید.
    ویرایش توسط بی نهایت : سه شنبه 01 اردیبهشت 94 در ساعت 14:17

  12. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    danger (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), کمال (سه شنبه 01 اردیبهشت 94)

  13. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    کارگاه رفتار جراتمندانه را بخونید.

    نمی تونید همه آدمها را وادار کنید طبق اصول اخلاقی شما رفتار کنند.
    اما می تونید کاری را که دوست ندارید انجام ندید.

    استاد دلش می خواد به شما بگه مقاله را براش بفرست یا بهش زنگ بزن یا دوست داره به اون دانشجو توجه ویژه نشون بده یا کم کاریهاش را ندیده بگیره یا ....
    رفتار و روابط اون دو نفر به خودشون مربوطه.

    وقتی به شما می گه مقاله را بهش برسون
    امشب بهش زنگ بزن فلان خبر را بده
    و ...
    بگید من با بچه و زندگی خانوادگی مشغله ام زیاده استاد، فراموش می کنم، نمی رسم و ...
    می ترسم یادم بره مشکل براشون ایجاد بشه.
    قبول نکن که واسطه و دستیار و ... باشی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  14. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    danger (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), کمال (سه شنبه 01 اردیبهشت 94), بابک 1369 (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر بیخیال نمایش پست ها
    از متنتون هم میشد فهمید که شما دلخوری از دوستتون بردل دارید.

    اینکه استاد هم میدونند دلخور و قهر هستید، شاید برای همین هست که قصد دارند یجوری شما دونفر باهم آشتی بدهند، دلخوری بین دو دوست گاهی پیش میاد، اما بنظرم بهتره که استاد یا اطرافیانتون متوجه نشند، اصلا صورت خوشی نداره چون این دلخوری ها زودگذره و از بین میبره و دوباره تبدیل به دو دوست میشید.

    میدونم صد درصد در حال حاضر کار شما که متاهل و مادر هم هستید خیلی بیشتر از دوست مجردتون هست ولی باز هم شما که از زندگی خویشون اطلاع ندارید شاید از روی تنبلی نباشه و واقعا کاری داشته باشند.

    ولی درکل، بنظرم اگه واقعا توضیح مقاله برای ایشون وقت شما رو زیاد میگیره و اجباری هم نیست به استاد نشون ندید از روی دلخوری از ایشون به ایشون اطلاع نمیدید، یبار دیگه استاد از شما کاری خواستن که وقت گیر بود و مرتبط با کارهای ایشون بود ، خیلی محترمانه بهشون از شرایطتون بگید و ازشون بخواین که فقط کارهایی که مرتبط با شماست و ازتون بخواین و کارهاییی که مربوط به خانم فلانیست و بخودشون واگذار کنند و همینطور بهشون بگید شما اینقد کارهاتون زیاده میتونید تایید کنید که همینطور که میدونند شما وظایف همسری و مادریتون هم دارید، برای همین شاید همین اطلاع رسانی ها یا همین وقت گذاشتن و بفکر این بودن که مقاله فلان و بکسی دیگه ای بدید و توضیح هم بدید و ندارین.
    یعنی شاید خیلی اوقات حتی یادتون بره که باید مقاله ای بخانم فلانی میدادین، چون اینقد کارهاتون زیاده و فکرتون در آن واحد باید چند جا باشه که نمیتونید دیگه بفکر کارهای دیگران هم باشید، برای همین ترجیحا ایشون و بشما لینک نکنند و خودشون پیگیر کاراشون باشند مثلا زمانی که مقاله ای و میخواین، خودشون بیاین و بگیرند چون شما بعلتی که خودتون نیاز ندارین، ممکنه فراموش کنید ،بنابراین یشون که نیاز دارند باید یادآوری کنند!


    یا برای توضیح مقاله ای اگه واقعا وقتتون و میگیره بگید ممیتونید ولی اگه وقت دازید بگید به استاد که پس خودتون باهاشون هماهنگ کنید ازم بپرسند.

    یا اگه مقاله ای خواستن بگید علاوه بر فلش آوردن یادآوری هم بکنند.

    اینطوری ایشون و مجبور کردید که برای کارهای خودشون، خودشون پیش قدم شوند، از طرفی روی استاد هم زمین ننداختید و ایشون نمیتونند شمارو توبیخ کنند چون کار سپرده شده انجام شده.
    قضیه توضیح برا مقاله اینطوری هست
    استاد یه موضوع جدید داد و گفت از حالا دنبال این موضوع باشید و موضوع را رو برگه نوشت
    ما اصلا با هم حرف نمیزنیم حتی سلام هم نداریم یه درس دیگه داشتیم با همین استاد منتظر بودیم تا استاد بیاد
    سر کلاس یه نفر وسط ما بود من برگه ای که استاد روش نوشته بود دادم به نفر وسط گفتم موضوع جدید هست بده به فلانی

    بعد کلاس خانم میره پیش استاد و بهش میگه این چیه و استاد هم بهش میگه موضوع جدید و رو این کار کنید (خودم تو راهرو دیدم )

    بعدا که من رفتم دفتر استاد بهم میگه چطور موضوع را بهش دادی ؟ب
    ه استاد گفتم چطور دادم استاد میگه نه اینطور نباید میدادی
    میگم اون اگه سوالی داشت چرا نیامد بپرسه ؟
    به استاد گفتم من می تونستم تو راهرو جایی که خانم فلان حضور نداشت موضوع را بدم به دوستش و بگم بهش برسون ولی من تو کلاس که خودم و ایشون با هم بودیم این کار را کردم که ایشون اگه سوالی داره بپرسه ولی خب چیزی از من نپرسید


    استادمیگه بهش خبر بده
    چرا استاد بهش نمیگه با کمال در ارتباط باش ازش خبر بگیر

    یا وقتی دختره میره اتاق استاد ساعت کلاس را بپرسه و استاد شب به من زنگ میزنه میگه در مورد ساعت کلاس به فلان نگفتی
    من می خوام استادم بدونه که من نباید برم سمت خانم و بهش ساعت کلاس بگم
    من 11 سال از این خانم بزرگترم خانم خودش بجای اینکه یه طبقه بره بالا دفتر استاد رو کنه به من بگه امروز کلاس داریم ؟ کی کلاس داریم ؟




    دوستان ممنونم از تک تک شما حالم خیلی خوب میشه وقتی حرفاتون را می خونم

    خیلی چیزای جدید ازتون یاد گرفتم لطفا تنهام نگذارید


  16. کاربر روبرو از پست مفید کمال تشکرکرده است .

    danger (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)

  17. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شما مثل بچه های کوچولو با هم قهرید و می خواهید پروژه مشترک هم بنویسید؟

    خانم کمال شما حدود 13 سال بزرگترید، متاهلید، مادرید ... چطور کنترل یه رابطه ساده همکلاسی از دستتون خارج شده؟
    از کجا می دونید که استادتون به ایشون هم نمی گه و سعی نداره رابطه را از هر دو طرف بهتر کنه؟

    وقتی با هم حرف نمی زنید چطوری می خواهید کار مشترک ارائه بدین؟
    باید یه راهی برای بهبود رابطه تون پیدا کنید وگرنه کارتون با نامه نگاری و واسطه پیش نمی ره.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  18. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    danger (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), کمال (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام دوستان خوبم


    ممنونم چیزای جدیدی ازتون یاد گرفتم

    شیدای عزیز
    کاش بهم می گفتی که چطوری رابطه ام را با یه خانم خیلی خیلی پر توقع و بی ادب و البته بسیار پر رو مدیریت کنم
    یادمه روز اول کلاس منو با یه حالتی به سمت در هل داد و گفت برو بببین چرا استاد نمیاد ( این کلاسمون دو نفره هس)
    بهش خیره شدم و بعد هم رو را برگردوندم
    ولی اون دوباره همون حرف و رفتار را تکرار کرد
    منم بهش گفتم خجالت نیم کشی من از تو بزرگترم
    بعد خودش پاشد ورفت و تا اخر با من خییییییلییی سنگین بود

    بعد کلاس هم خیلی با خنده وروی خوش و چرب زبونی همراه من امد و سوار ماشینم شد !!!!!!!!!!

    یا یه بار بهش گفتم ببین من بچه زندگی شوهر دارم من وقت ندارم به طرز خیلی بدی و با جیغ گفت فکر می کنی تو فقط مشکل داری من هزار تا مشکل دارم که تو ازش بیخبری

    همانطور که قبلا گفتم ما هیچ دخاتی در انتخاب استاد یا همگروه نداریم فقط استاد هست که حق انتخاب داره
    من با ایشون 3تا درس مشترک دارم که یه درس کار عملی هست و فقط 2 نفر تو کلاسیم و کار پایان نامه که 40-50 درصد اولش مشترک هس


    و استاد جن بار بهم گفته که تو ازمایشگاه بهش نیاز داری و باید بهت کمک کنه
    دیروزیه درس خیلی سخت داشتیم (((که غیر از من و این خانم 2 نفر دیگه هم این درس را دارن )) بچه ها گفتن که کلاس حل تمرین با من بزارن من گفتم باشه شنبه گذاشتن که هیچ کدام کلاس نداریم و با خودشون قرار گذاشتن 8صبح که تا ظهر هم باشن (من می شنیدم اما دخالتی نکردم)
    بعد به من گفتن من گفتم شنبه نه یکشنبه ساعت 12تا 2


    یه فاز بینهایت عجیب و تلخی شدکه نگو همه سر شون را انداختن پایین و اخم ها رفت تو هم
    بعد هم گفتن نه شنبه
    حالا من میدونم میرن پیش استاد و میگن کمال خودشو میگیره با ما راه نمی اید و خب البته استاد حرف همشون را قبول می کنه
    1-چون پشت سرم میگن و من نیستم که از خودم دفاع کنم
    2-جن تایی میرن میگن
    3- یه طوری میگن (خیلی حق به جانب )که استاد کاملا باورش میشه (البته استادمون هم یه حالت خاله زنک داره و قشنگ میشینه و همه چرت و پرت ها گوش میده و پیگیری مسایل بعدش را میکنه )

    این استاد ما هم خیلی بهگروهی کار کردن اهمیت میده

    الان من نمی دونم چی کار کنم

    در ضمن اسناد هم از شرایط زندگی من خبر داره ولی من درک می کنم که چقدر هوای این خانم را بیشتر از من داره

  20. کاربر روبرو از پست مفید کمال تشکرکرده است .

    danger (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دو دلی برای انتخاب خواستگاری که وابستش شدم
    توسط thekavir در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 27
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 مهر 93, 12:38
  2. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: شنبه 31 خرداد 93, 11:04
  3. کمک کنید لطفآ، من در خارج از کشور در آستانه طلاق هستم از نامزدم
    توسط Freedom79 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 47
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 آبان 91, 09:47
  4. داستان زندگي و مشكلات من -خسته ام ديگه از خودم
    توسط mahsa-f در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 بهمن 90, 12:18
  5. داستان طنز « خواستگاري
    توسط keyvan در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 بهمن 87, 02:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.