-
دعوای نداشتن خواستگار
سلام دختر ۲۶ ساله هستم مادرم وسواس شدید داره بد دهن و عصبیه
شاید ۳٬۴ سالی بشه که سر دعوا خواستگار نداشتن منو با بدترین عبارات به رخم میکشه
خودمم یه مقدار عصبی و تند خو هستم
جالبیش اینجاست که برادرم که ۷ سال ازم کوچیکه هم سر بعضی دعواها بدتر از مامانم این موضوعو به رخم میکشه وقتی پاشو روی غیرت و ناموسیاتم میذاره منم هر چی از دهنم بیرون میاد بهش میگم مامان بابامم طرف اونو میگیرن
دوست دارم برم گمشم اما جایی رو ندارم دوست دارم یه روز انتقام سختی از برادر عوضیم بگیرم
-
سلام
اول از همه شما خونسردی خودتون را حفظ کنین و از جانب برادرتون نگران نباشید سنی نداره و هنوز خیلی بچست به مرور سنش کمی بره بالا و پخته تر بشه درست میشه.
درمورد مادرتون واقعا باید بشینین باهاشون صحبت کنین که نبود خواستگار به چی شما مربوط میشه اخه.شما که نمیتونین برید بشینید در خونتون هرکی اومد بگی بیا خواستگاری من به وقتش و به خواست خود خدا خواستگار مورد نظر شما هم پیدا میشه شک نکنین.شما خونسرد باشید و در کمال خونسردی عکس العمل نشون بدید و اصلا هم فکر انتقام و رفتن و .... هم توی سر نداشته باشید.
-
عزیزم تو جوونی ، خواستگار وقتی بیاد اونموقع به این روزات خنده ات میگیره،، سرتو شلوغ کن دنیاتو بزرگتر کن دلخوشی برا خودت درست کن، تو الان از حرف برادر ناراحت نشو ،ازدواج تو بهترین حالت از این زندگی الانت خیلی پیچیده تر و سخت تره،یه خورده تو سایت چرخ بزن ببین ملت با چه سختی هایی می سوزند ومی سازند، به حرفای مامان و دادشت اگه اهمیت ندی کم کم یادشون میره ، این که عصبانی بشی و جواب بدی باعث میشه اونا تکرار کنند ، من که داشتم طلاق می گرفتم از مامانم اینقد میترسیدم که مبادا مخالفت کنه سرزنشم کنه با همین خونسردی و بی محلی به حرفای ناخوشایند طوری شد که الان مامان و بقیه خانواده پشتیبانم هستند
-
تشکر
از هر دوی شما بزرگواران کمال سپاسو دارم
ممنون که دلداریم دادین
-
سلام بنظر من مادرتون چون خودشون از درون ناراحتن بابت اين قضيه، اين ناراحتى رو بشکل غر زدن به شما بروز ميدن. ايشون دلسوز شمان نبايد ازشون به دل بگيرين حتى بنظرم دلداريشون بدين و بگين که هرکسى يک قسمتى داره و هنوز سنتون بالا نيست و کلى فرصت دارين.
-
آیسا جان هیچکی جای من نیست که بدونه چی میکشم
من بدترین حرفا و بی احترامی ها رو از مادرم میبینم و میشنوم
هر وقتم خواستگاری میومد بازم با کلی ناراحتی و تحقیر به من میگفت: تو رو بدم که رو دستم نمونی و بترشی
ای کاش میتونستم پسر بشم
-
سعی کنید در جنبه های دیگر زندگی به موفقیت برسید ازدواج تنها یک وسیله هست و این اشتباهه که به ازدواج به عنوان یک هدف نگاه بشه در ضمن 26 سال خیلی سن کمیه
-
آقا مهدی از راهنمایی تون ممنونم. درسته ازدواج هدف نیست
-
درود بانو
با سپاس از دوستان که راهنمایی کردن:72:
مدرک تحصیلی شما چیسن؟
به کاری علاقه و یا مهارت دارید که بتوانید با ان کسب درآمد بکنید
کلاس های ورزشی هنری آشپزی و صنایع دستی میتوانید شرکت کنید
برای خودتان شغلی دست و پا کنید کمتر در منزل بمانید
خرید برید بازار برید گردش کنید پیاده روی کنید قدم بزنید زبان جدید بیاموزید
بنظرم اینکه بشینید و در منزل و عمرتان را تلف بکنید و منتظر یک خواستگار باید البته فقط شما نه بلکه منظورم کلیه دختران هست کار درست و عاقلانه ای نیست از فرصت جوانیتان و وقت و انرژی که دارید استفاده کنید و از زندگیتان لذت ببرید.
مقالات زیر را مطالعه کنید:
http://www.hamdardi.net/thread-9311.html
http://www.hamdardi.net/thread-19324.html
-
خواهران عزیزم! گرامیان! از همدردی تان واقعا متشکرم
میدونید من دیگه علاقه ای به ازدواج ندارم
مشکل الان من ازدواج و خواستگار نیست
مشکل بی احترامی برادرم و رفتارهای ناشایست مادرمه
مشکل من از بین رفتن عزتمه
اصلا ولش کنید مسوزمو میسازم اون روز دعوام شده بود فقط میخواستم درد دل کنم
خداحافظ
ان شاءالله همتون مشکلاتتون حل شه و خوشبخت باشید
هر آدم بدجنسی هم سر راهتونه ان شاءالله خدا زودتر از سر راهتون برش داره